۱۵۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹

باز ای دل تازه در کوی بتی جا کرده ای
آن چه عمری خواستی امروز پیدا کرده ای

شکوه از کشتن بود فردا شهیدان تو را
شکوه ما آن که در کشتن مدارا کرده ای

چون توانم دید بزم غیر جایت چون زرشک
جا در آتش کرده ام تا در دلم جا کرده ای

ای که میگویی چرا خونابه ات از سرگذشت
خود بگو، دانی که ما را دیده دریا کرده ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.