۱۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۰

در حشر گر از زلف تو بویی بمن آید
برخیزم از آن پیش که جان سوی من آید

شد سینه گلستان زتو تا چاک نمودم
شاید که ازین رخنه نسیمی به من آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.