۱۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲

زلف و رخ یار مبتلا داشت مرا
هر یک مفتون خویش پنداشت مرا

آخر زلفش دراز دستی فرمود
وز سایه به آفتاب بگذاشت مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.