هوش مصنوعی:
شاعر در این بیتها از عشق و اسارت خود در زلف و رخ یار سخن میگوید. او ابتدا تصور میکرد که هر یک از این دو (زلف و رخ) او را مفتون خود کردهاند، اما در نهایت زلف یار با درازدستی خود، او را از سایه به آفتاب رها کرد.
رده سنی:
15+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و استعاری است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، درک عمیقتر از شعر کلاسیک معمولاً به سنین نوجوانی و بالاتر نیاز دارد.
شمارهٔ ۲
زلف و رخ یار مبتلا داشت مرا
هر یک مفتون خویش پنداشت مرا
آخر زلفش درازدستی فرمود
وز سایه به آفتاب بگذاشت مرا
هر یک مفتون خویش پنداشت مرا
آخر زلفش درازدستی فرمود
وز سایه به آفتاب بگذاشت مرا
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.