۲۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴

با دیده بی خون که نه بینم آن را
گر رسم بود بدی جگر خواران را

نبود عجبی رسم قدیم است که خلق
دشمن دارند ابر بی باران را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.