هوش مصنوعی: شاعر در این متن از حضور یار و همراهی او در لحظات مختلف زندگی، از جمله در بزم عیش و گوشه‌ی غم، سخن می‌گوید. یار با وجود ناز و وفا، در کنار شاعر می‌نشیند و او را در تنهایی‌ها و دردها همراهی می‌کند. شاعر از این همراهی و محبت یار سپاسگزار است و احساس خرسندی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ی عمیق است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۱۹

شکر خدا که با من بیدل نشست یار
می خورد و بی حجاب بمحفل نشست یار

منعم نه آگهست که با بینوای شهر
آمد بدرد نوشی و بر گل نشست یار

در بزم عیش و گوشه ی غم با وجود ناز
با دردمند خویش مقابل نشست یار

آندم بسرغیب رسیدم که چون پری
از راه دیده آمد و بر دل نشست یار

اکنون روم ز جای، که از غایت وفا
دستم بدوش کرده حمایل نشست یار

یک یک بزیر چشم، حریفان خود شناخت
یاور مکن که از همه غافل نشست یار

خرسند شد فغانی مهجور عاقبت
با این غریب سوخته منزل نشست یار
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.