۲۱۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱ - در وصف سین

سحرگه در جهان جان بعون مبدع اشیاء
مسافت قطع می کردم زلا تا حضرت الا

موالید و طبایع را چنان از هم جد کردم
که بر سطحی مربع شد ز یک نقطه سه خط پیدا

جهانرا مرکزی دیدم محیطش دور پرگاری
که کردی آخر هر دور، در، دوری دگر مبداء

فلک را در اثر هر یک مؤثر دیگری دیدم
بنسبت هر یکی والی بگوهر، هر یکی والا

کواکب را چنان دیدم دوان بر صفحه گردون
که از سیماب گوئی چیده دری از در مینا

یکی چون کاسه سیمین، میان نیلگون وادی
یکی چون زورقی زرین درون نیلگون دریا

یکی چون لعل فام آتش ولی در آبگون مجمر
یکی چون زمردین، ساغر ولی پر آتشین صهبا

یکی چون جوهر سیماب در زرنیخ گون پیکان
یکی چون لاله نعمان یکی چون لؤلؤ لالا

مسیر هر یکی یکسان ولی در سیر هر یکرا
تفاوتها ازین گیرد جهان گرد روان پیما

وز ایشان چون گذر کردم بمعنی عالمی دیدم
که اجرام سماوی را مدبر بود ز استیلا

بساطش چون زمین خرم، فضایش چون هوا دلکش
ازو هم بی خبر واقف ازو هم بی صور زیبا

بسوی آن جهان بودی تحرک نفس جزوی را
که سوی کل خود باشد همیشه جنبش اجزاء

ورای این جهان دیگر سپهری نامور دیدم
که بودی آفرینش را فرود قدر او ماواء

بقوت اخرین جوهر بجوهر اولین قوت
ببرهان علت معنی، بمعنی حکمت اسماء

مربی نفس کلی را روان از فیض او کامل
مقوی عقل جزویرا، روان از نور او بینا

بدو قائم همه اعراض، او در معرض عرفان
همه محتاج عون او واو، در عین استغناء

در آن حضرت چو قصد سیر کردم یافتم خود را
چو دیگر سالکان اندر طواف کعبه علیاء

حقایق باز می جستم ز قرب علت اول
دقایق نقد می کردم ز عقد گوهر گویا

وز آنجا چون نظر کردم ز حیرت وادائی دیدم
زوال عقل را مولد، کمال عشق را منشاء

نه عقل از کنه او واقف؛ نه علم از قعر او آگه
نه کیفیت در آن وادی، نه ماهیت در آن اقصاء

وز آنجایی امامی، فرد روی اندر ره وحدت
نهادم وحده گویان تبارک ربنا الاعلی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:شمارهٔ ۲ - در مدح الغ ترکان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.