۱۸۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳۱ - الخوف

دم با که زنم کنون که همدم بنماند
دل ریش شد و امید مرهم بنماند

من خوش به امید وصل او می بودم
اکنون به چه خوش شوم که آن هم بنماند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۰ - الخوف
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۲ - الخوف
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.