هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و سودا، اشک‌ها و خیال‌هایش سخن می‌گوید. او از زلف یار، بوی خوش سنبل، و اشک‌هایش یاد می‌کند و بیان می‌کند که چگونه عشق بر زندگی‌اش تأثیر گذاشته است. همچنین، اشاره‌ای به می و مستی دارد که نشان‌دهنده‌ی حالات روحی شاعر است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره‌های غیرمستقیم به می و مستی دارد که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۰۴

کسی کآشفتهٔ سودای آن زنجیر مو آمد
به هرجا رفت چون مجنون نمون شهر و کو آمد

به باغ از نکهت زلفت شبی سنبل صلا درداد
صبا عمری در این سودا برفت و مشگبو آمد

به اشک این بود دی عهدم که ننهد پا به روی من
ز عین بیرهی عهدم دگر کرد و به رو آمد

مرا حاصل همین بس از سرشک خویش ای مردم
که بار دیگر آب رفتهٔ بختم به جو آمد

پس از چندین سخن رمزی ز می گفتم به مخموران
صراحی را ز گفتارم همی در دل فرو آمد

اگرچه رفت بر باطل خیالی حاصل عمرت
چه غم چون در دل شیدا خیال روی او آمد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.