هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و دلبستگی به معشوقی میگوید که با وجود جذابیت و زیبایی، بیوفا و دور از دسترس است. او از رنج عشق و اندوه ناشی از آن سخن میگوید و احساسات خود را با تصاویری مانند زلف درهمتنیده و سرو قدکشیده توصیف میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۲۵۰
هر شبی زلفش مرا دربند سودا می کشد
لیک آن بدعهد را خاطر دگر جا می کشد
ما ز گریه غرق آب دیده گشتیم و هنوز
همچو سرو آن شوخ هردم دامن از ما می کشد
دردمندان را ز رنج دل کشیدن چاره نیست
تا به انگیز بلا آن سرو بالا می کشد
من همان ساعت که فکر زلف او کردم به خویش
گفتم این اندیشه روزی سر به سودا می کشد
با خیال سروِ قدش چون خیالی هر نفس
بی دلان را گوشهٔ خاطر به صحرا می کشد
لیک آن بدعهد را خاطر دگر جا می کشد
ما ز گریه غرق آب دیده گشتیم و هنوز
همچو سرو آن شوخ هردم دامن از ما می کشد
دردمندان را ز رنج دل کشیدن چاره نیست
تا به انگیز بلا آن سرو بالا می کشد
من همان ساعت که فکر زلف او کردم به خویش
گفتم این اندیشه روزی سر به سودا می کشد
با خیال سروِ قدش چون خیالی هر نفس
بی دلان را گوشهٔ خاطر به صحرا می کشد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.