هوش مصنوعی: این متن به بیان درد و رنج‌های عشق و بی‌وفایی دنیا می‌پردازد. شاعر از جفای معشوق، نادر بودن وفا در این دوران، و تلاش‌های بی‌ثمر برای یافتن عشق حقیقی سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به ارزش والای عشق و دیوانگی ناشی از آن دارد و تأکید می‌کند که عاشقان واقعی از سرزنش دیگران نمی‌هراسند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و انتقاد از جامعه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۵۵

وه که جز جور و جفا رسم نکورویان نیست
بیوفا هست گل باغ و چه گل رویان نیست

کیمیائیست وفا گرچه در این دور زمان
کیست کز جان و دل اکسیر مرا جویان نیست

بس سکندر زپی چشمه حیوان جا داد
نتوان گفت که کس در طلبش پویان نیست

هر کرا بار بود در حرم خلوت یار
غمش از سرزنش گفته بدگویان نیست

گر کسی یار نکو روی در آغوش کشید
فارغ از شنعت پی در پی بدجویان نیست

عاقلش آدمی آشفته نخواند هرگز
هر که دیوانه زنجیر پریرویان نیست

در بر اهل ادب صاحب دیوان نبود
هر کرا نام علی زیب ده دیوان نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.