هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و ستایش معشوق و بیان درد فراق و ندامت سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، عشق خود را به معشوق و رنج دوری از او بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم دینی و عرفانی مانند قیامت، کعبه، و بهشت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارند.

شمارهٔ ۲۳۸

گر تو اقامت کنی بآن قد و قامت
روز قیامت عیان کنی زکرامت

چون روم از کوی تو به پند ونصیحت
من که وطن کرده ام بکوی ملامت

دامن وصلت زدست بیهده دادیم
بر سرخود بیختیم خاک ندامت

قدر بهشت وصال هر که ندانست
سوخت زنار فراق تو بغرامت

شاهد روشن نداشت چون مه رویت
دعوی سرو چمن که کرد بقامت

محرم کعبه گرت بباد به بیند
عمره و حج را بدل کند با قامت

تا که کنی عرضه کشتگان خود ایشوخ
محشر دیگر بپا کنی بقیامت

گنج نیاید هر آنکه زنج نبیند
گو بنشیند طالبان سلامت

سلطنت باغ خلد برد مسلم
هر که زداغت بجبهه داشت علامت

دست ازل از کرم در اول نوروز
بر سر حیدر نهاد تاج کرامت

گر شده آشفته بنده تو عجب نیست
بندگی تو بزرگی است و فخامت
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.