۱۱۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱۱

هر که ما را خراب میداند
نه خطا بر صواب میداند

عارفان سرخوش از خم توحید
گرچه شیخ از شراب میداند

هر که یدده است موج لجه عشق
بحر قلزم حباب میداند

هر که بوسیده است آن لب نوش
آب حیوان سراب میداند

چشم تو بیحساب خونریز است
ترک کی خود حساب میداند

ماهی دور مانده از دریا
حالت اضطراب میداند

گل خبر دارد از لطافت دوست
بوی او را گلاب میداند

خون ما بسته بر سر انگشتان
ناخن خود خضاب میداند

تیغ او باخبر زسوز دل است
حال مستسقی آب میداند

یار محجوب نیست آشفته
هستی خود حجاب میداند

زان مژه بازپرس حال دلم
سیخ حال کباب میداند

کعبه خویش را محب علی
درگه بوتراب میداند

هر که نقش تو بست عالم را
همه نقش بر آب میداند

میکند حل مشگلات علی
کیمیا گر عقاب میداند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.