هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق شدید و جنون‌آمیز به معشوق سخن می‌گوید. شاعر از درد عشق، وصال و فراق می‌نالد و معشوق را به‌عنوان بهشت خود توصیف می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند محشر، بهشت و آخرالزمان دارد. در پایان، شاعر از مدح امام مهدی(عج) سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اشارات مذهبی، برای درک و تجربه‌ی بهتر، نیازمند سطحی از بلوغ فکری و عاطفی است که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۴۲۴

روزی که آن پری زنظرها نهان شود
شور جنون زیک یک مردم عیان شود

عاشق رخت ببیند و نقد روان دهد
بیند بهشت خویش و روان زینجهان شود

بیش از اجل عجول بمرگ عاشقست از آنک
در روز واپسین زاجل کامران شود

آنرا که در بهشت بخوانند از درت
با آه و ناله از سر کویت روان شود

در پیش چشم تو نکنم درد دل زبیم
ترسم ببستر اوفتد و ناتوان شود

هر دم برای پرسش بیمار چشم تو
ما را نظر برسم عیادت روان شود

در لعل تست داروی دل بیسبب طبیب
تا کی پی دوا ببر این و آن شود

خونخواره گان بمعرض محشر درآورند
از ترک چشم تو دل من بدگمان شود

زد بر مس وجودم اکسیر حب دوست
عشقش بقلب ما محک امتحان شود

غیر از شکستگی پی وصفت چه آورم
سوسن صفت اگر قلمم صد زبان شود

دور زمان بپرورد آشفته ای چو من
تا مدح گوی مهدی آخر زمان شود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.