سوره فتح دعای نصر دعای توسل
عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۸۱
برو به گوهر
عقل کل لوح قضا می‌خوانمش
اول مجموع عالم دانمش
صورت او آدم معنی بود
خازن گنج الهی خوانمش
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۸۲
برو به گوهر
عقل را نایب خدا دانش
خاطر او ز خود مرنجانش
هر کتابی که عقل بنویسد
عاقلانه به عقل می‌ خوانش
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۸۳
برو به گوهر
از جام و حباب آب می نوش
می‌ نوش چو عارفانه و می‌ پوش
گویی چه کنم چه چاره سازم
در راه خدا به جان همی کوش
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۸۴
برو به گوهر
عقل کل لوح قضا می خوانمش
اول مجموع عالم دانمش
صورت او ، آدم معنی بود
خارج گنج الهی دانمش
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۸۷
برو به گوهر
عمل و علم هست کار خواص
خوش بود نیز در عمل اخلاص
ور نباشد چنین که ما گفتیم
نتوان یافتم به علم خلاص
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۸۸
برو به گوهر
خوش سماعی و عارفان در رقص
ذوق خواهی بیا چنین در رقص
اسم و عین است و جسم و روح چهار
همه رقصان ولی از آن در رقص
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۸۹
برو به گوهر
در آئینهٔ وجود مطلق
خود بیند و خود نماند الحق
مائیم و حباب و آب دریا
زورق بحر است و بحر زورق
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۹۰
برو به گوهر
در آینهٔ وجود مطلق
خود بیند و خود نماید الحق
مائیم حباب و آب و دریا
زورق بحریست و بحر زورق
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۹۱
برو به گوهر
گر بیابی کمال اهل کمال
همچنان باش طالب متعال
به گرد نقطه چون پرگار گشتیم
تا ابد می طلب کمال کمال
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۹۲
برو به گوهر
گر بیابی کمال اهل کمار
همچنان باش طالب متعال
چون کمالات ار نهایت نیست
تا ابد می طلب کمال کمال
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۹۳
برو به گوهر
گر چه دارم ساغر اسما مدام
می ز خم ذات می نوشم به کام
ساقی سرمستم و رند حریف
عاشق و معشوق و عشقم والسلام
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۹۴
برو به گوهر
رو به خاک راه او بنهاده ‌ام
خاک آن راهم به راه افتاده ‌ام
گر بگوید جان بده آرم روان
بنده فرمان منتظر استاده ‌ام
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۹۶
برو به گوهر
در سراپردهٔ میخانه مقامی دارم
پیش رندان جهان منصب و نامی دارم
گر چه در صومعهٔ زهد ندارم جایی
در خرابات مغان جاه تمامی دارم
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۹۷
برو به گوهر
پیش از وجود آدم بودیم با تو همدم
در خلوت یگانه بنشسته هر دو با هم
اندر ظهور غیران گشتیم ور نه عینیم
بشنو ز نعمت‌اللّه قول خدای فافهم
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۹۸
برو به گوهر
بگذر ز وجود و از عدم هم
بگذار حدوث را قدم هم
این جمله هویت است دریاب
اسم و صفت است و جام جم هم
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۹۹
برو به گوهر
ما گدای خودیم و شاه خودیم
آفتاب خودیم و ماه خودیم
ملک و ملک مالک خویشیم
پادشاه خود و سپاه خودیم
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۰۰
برو به گوهر
بسی نقشی که بر دیده کشیدیم
به جز نور جمال او ندیدیم
به گرد نقطه چون پرگار گشتیم
به آخر هم بدان اول رسیدیم
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۰۱
برو به گوهر
رندی که حریف ماست مائیم
جز ما دگری کجاست مائیم
جامیم و شراب و درد و صافیم
دردی که همو دواست مائیم
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۰۲
برو به گوهر
بسی نقشی که بر دیده کشیدیم
به جز نور جمال او ندیدیم
چون کمالات را نهایت نیست
به آخر هم بدان اول رسیدیم
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۰۳
برو به گوهر
ما گدای خودیم و شاه خودیم
آفتاب خودیم و ماه خودیم
ملک ملک مالک خویشیم
پادشاه خود و سپاه خودیم