عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
شاه نعمت‌الله ولی : متفرقات
وله ایضاً
تا از سر زلف تو یکی تار برآمد
صد فتنه عیان شد
صد شور ز اسلام و ز کفار برآمد
غوغا به جهان شد
بر خاک زمین چون که یکی جرعه فشاندند
از بادهٔ بی چون
از خاک زمین آن بت عیار برآمد
سر خیل بتان شد
مسجود ملایک شد و لشکر‌کش ارواح
زان روح مقدس
شیطان ز حسد بر سر انکار برآمد
مردود زمان شد
تا از ید بیضا بنمودی سر انگشت
مه جامه بدرید
ترسا ز چلیپا و ز زُنار بر‌آمد
در دین امان شد
یک غمزه نمودی به خلیل از تو در افتاد
اندر دل آتش
گلزار بهشت از جگر نار برآمد
آتش چو جنان شد
تا مهر جمال رخ خوب تو تجلی
کرد از پس پرده
موسی ز پی دیدن دیدار بر‌‌آمد
بر طور روان شد
اسرار حقیقت نتوان گفت به اغیار
کو چون به جهان شد
کز سرّ سرا پردهٔ اسرار برآمد
دل برد و نهان شد
اجزای ذرایر نبود ذرهٔ خالی
از پرتو آن نور
هر ذره کز آن پرتو انوار برآمد
خورشید عیان شد
سید ز کف ساقی وحدت چو بنوشید
جامی ز محبت
سر مست می عشق به بازار برآمد
در عین عیان شد
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲
از ازل تا ابد دمی باشد
داند آن کس که همدمی باشد
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۵
از حقیقت سؤال نتوان کرد
حضرتش را خیال نتوان کرد
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۶
از خیالات این و آن بگذر
همچو ما از سر جهان بگذر
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۷
از غیر به بر به حضرت او پیوند
بشنو بشنو ز نعمت‌اللّه این پند
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۸
از من و ما نماند یک سر مو
سر توحید گفتمت نیکو
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۲
اگر در خلق حق را در نیابی
بیابی خانه اما در نیابی
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۵
اللّه‌اکبر تو خوش نیست با سر تو
این سر چه گشت قربان اللّه ‌اکبر آمد
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۶
او در دل و دل به هر طرف گرداند
نازک سخنی است عارفی گر داند
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۷
این حقیقت در همه ساری بود
با همه در غایت یاری بود
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۸
این خرقهٔ چار وصله بگذار
وان خلعت پادشاه بردار
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۹
این ریاضت چو بوتهٔ عشق گداز
زر قلب نیاز خوش بگداز
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۰
این ساغر ما که عین آب است
جامی ز شراب و پر شراب است
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۱
این صورت خوب و معنی روحانی
محبوب منش ساخته‌اند تا دانی
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۳
اینجا به صفت صفت به ما بنمودند
نه ذات به ذات این چنین فرمودند
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۴
ای دل گرت آئینهٔ اخلاص جلی است
از بعد نبی امام میدان که علی است
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۵
این خرقهٔ چار وصله بگذار
وان خلعت پادشاه بردار
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۶
آفتاب آن و ماهتاب این است
ظاهر و باطنش به آئین است
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۸
آفتابی ز غیب پیدا شد
نور او در همه هویدا شد
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۳۰
آن کسانی که اهل عرفانند
مبتلای بلای الوانند