عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۱۴ - قطعه
راستی آنچه تصور رود از بهر بشر
هیچ ز اخلاق نکو نیست بعالم بهتر
فی‌المثل همچو درختیست وجود من و تو
ثمرش مهر و وفا و ادب و علم و هنر
آنشجر زین ثمر ار بارور آید ریبر
که همی بالد و ماند بجهان تازه و تر
ورنه گر بی‌ثمر افتاد همان به که ز پای
اره‌اش افکند و بشکندش ضرب تبر
حاصل اینست کز اخلاق نکو روی متاب
تا شود نام نکوی تو بآفاق ثمر
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۱۶ - قطعه
جناب خواجه محیت حقش بیامرزد
ببین چه گوهر ذیقیمتی ز دنیا رفت
وفا مجوی ز خلق زمانه کاین اکسیر
به اسم بدرقه اندر قفای عنقا رفت
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۱۷ - قطعه
هرچه در عالم خرابی رخ دهد
چون به بینی از نفاق است از نفاق
وانچه تعمیر خرابیها کند
درحقیقت اتفاق است اتفاق
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۱۸ - قطعه
پرورد بهر خدمت خلق آنکه خویش را
حاصل رضای حضرت پروردگار کرد
با نام نیک زنده بود خیرخواه خلق
کی میرد آنکه خدمت مردم شعار کرد
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۲۲ - قطعه
اگر نه نفس محیلت مطیع فرمانست
چه سود از اینکه جهانی بود بفرمانت
اگر نه سایه فکن گشته بی‌سرائی را
چه حاصل اینکه بگردو نکشیده ایوانت
تراست گر کنی احسان که حق نوید دهد
به (هل جزاءالاحسان الا احسانت)
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۲۳ - قطعه
شنیدم که از مال داری لئیم
یکی بی‌نوا خواست چندین درم
بگفتا مرا دار معذور و کن
روا حاجت خود ز اهل کرم
ولی کم کن از خواهش خویش گفت
برای ندادن چه بیش و چه کم
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۲۵ - قطعه
یک بنده تمام عمر خود را
ره با قدم غنای پوید
وز خالق و خلق بهر‌ امساک
پیوسته ره فرار جوید
یک بنده ز فرط احتیاجات
در هر نفسی خدای گوید
زین فقر و غنا به گلشن دهر
برگو که گل مراد بوید
چون در گذرند آب رحمت
از روی چه کس غبار شوید
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۲۶ - قطعه
این قدر ای توانگر مفشار نای مسکین
میترس از آنکه زین نای ناگه نوا برآید
دوران اگر به کامت باشد مباش غرّه
بس دورها بسر شد این دور هم سرآید
از پاره آستینان بنما حذر که روزی
زین آستین پاره دست خدا برآید
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۲۸ - قطعه
مبر رشک بر آنکه او را ملک
پی امتحان کرد روزی بلند
چه بسیار کس را که این گنج نهاد
فرا برد‌ امروز و فردا فکند
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۳۰ - قطعه
بود قرآن کتابی پای تا سر
کلام ایزد علام ذوالمن
دو عالم یک ورق کان را دو رویست
همه معنای آن آیات متقن
چو این یکرو که خواندی صدق دیدی
به کذب روی دیگر هم مبر ظن
اگر‌امروز از فهم تو دور است
شود فردا تو را فاش و مبرهن
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۳۲ - قطعه
یکی را گه و بی گه اندر سرای
به سرقت همی رفت مال و منال
بر آورد دیوار خانه به ابر
نبود ایمن از دزد در عین حال
کسی گفتش این دزد در خانه است
تو بندی ره بام چشمت بمال
سخن فهم کن زین مثل ای عزیز
چو نفست زند ره ز شیطان منال
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۳۳ - قطعه
اگر به کار تو افتد گره ز بازی چرخ
غمین مشو که گشایش ز بعد بستگی است
دل شکسته بیار و ببین درستی کار
که هرچه هست درستی در این شکستگی است
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۳۴ - قطعه
حرمت دهقان بود لازم اگرچه بنده را
آنکه جانش می دهد البته نانش می‌دهد
لیک دهقان در میان خلق دست اول است
از خدا می‌گیرد و بر بندگانش می‌دهد
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۳۵ - قطعه
گهی به فقر شوی امتحان گهی به غنا
در این دو مرحله بیم زوال ایمانست
مباد آنکه ز احوال خود شوی غافل
که این دو وقت زمان خروج شیطانست
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۳۶ - قطعه
به هر چیز مهرت فزونتر بود
همان را پرستش کنی هرچه هست
چو مهرت به دنیا ز حق بیش شد
تو دنیاپرستی نئی حق‌پرست
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۳۷ - قطعه
آنکوست به شط چو بط شناور
وانکس که به دست و پای غرق است
این هر دو زنند دست و پا لیک
یک زندگی و هلاک فرق است
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۳۹ - قطعه
همیشه رسم جهانست اینکه نعمت را
قدر دهد به تو آنکه قضاش برباید
تو پیش از آنکه ز دستت رود بر آن زن پای
که چون رود ز کفت بر تو سخت ننماید
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۴۰ - قطعه
هست ثابت که اهل عرفان نیست
هرکه ثابت به عهد و پیمان نیست
شرط ایمان درستی قول است
هرکه را قول نیست ایمان نیست
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۴۲ - قطعه
خون که افسرد چه نفعش ز عناب رسد
تشنه چون مرد چه حاصل که بدو آب رسد
موقعیت مده از دست که سودی ندهد
نوش دارو که پس از مرگ به سهراب رسد
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۴۳ - قطعه
گر ندانی چیست تمثال حرام اندوختن
بایدت از شغل شماعی مثال‌ آموختن
گر هزاران سال شماعی نماید شمع جمع
عاقبت آن شمع‌ها باشد برای سوختن