عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۴۴ - سر باطن
نظر به ظاهر مردم کن و زیاده مپرس
که این فلان به چه کار است و در چه احوال است
ز سر باطن مردم، خدا خبر دارد
زبان ما و تو در این مقال ها، لال است
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۴۵ - خدا داند
کسی را گر به بینی درخرابات
مگو این زاهد و پرهیزگار است
وگر خمار را بینی به مسجد
مگو این فاسق است و باده خوار است
تو را از باطن مردم خبر نیست
خدا داند که هر کس، در چه کار است
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۴۶ - نرم خویی
هر که با تو بدی کند روزی
تو به پاداش او نکویی کن
با تو هر کس درشت خویی کرد
در مقابل، تو نرم خویی کن
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۴۷ - ایام شاعری
منت خدای را که در ایام شاعری
مدح کسی نگفته و نگرفته ام صله
نه زیر منت کسم و، نه مرا بود
از هیچ کس شکایت و از هیچ کس گله
لب را به هجو کس، نگشودم به هیچ گاه
با آنکه می شدم زکسان، تنگ حوصله
مومن مخوانش آنکه کند هجو مسلمی
کافر به مسلمی، نکند این معامله
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۴۸ - مرد باش
گر کسی از تو غیبتی گوید
بر میاشوب و تند و تیز مشو
تو به پاداش او به مدحش کوش
راه این است، مرد باش و برو
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۴۹ - توکل
هر که را باشد توکل بر خدا
کارهای مشکلش آسان شود
ور به کاری، بی توکل پا نهاد
لا جرم در کار خود حیران شود
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۵۰ - خبث باطن
کسی که جهلش غالب بود به عقل سلیم
میانهٔ حق و باطل، کجا گذارد فرق
ز خبث باطن خود دست بر نخواهد داشت
هزار مرتبه گراره اش نهند به فرق
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۵۱ - مشورت
تا توانی مشورت با زن مکن
زانکه کار شور ناید از زنان
ور به عقل زن، به کاری پا نهی
هم در آن کارت نباشد جز زیان
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۵۲ - عقل و معرفت
آدمیرا فخر باشد بر جماد
زآنکه او را تاج عقلی، بر سر است
ور کسی را نیست، عقل و معرفت
بی شک آن کس، از جمادی، کمتر است
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۵۴ - طریق بندگی
بر جمال و مال خود غره مشو
ای که هستی صاحب مال و جمال!
تا توانی در طریق بندگی
سعی کن، کاین هر دو را باشد زوال
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۵۵ - عمر هزار ساله
گیرم هزار سال، کنی عمر و زندگی
ور فی المثل شوی ملک غرب تا به شرق
غره به خود مشو، که به یک چشم هم زدن
عمر هزار سالهٔ تو بگذرد چو برق
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۶۱ - محبوب القلوب
دلا تا سیم و زر داری به کیسه
میان خلق، محبوب القلوبی
چو خالی کیسه ات شد از زر و سیم
به چشم خلق، سرتاپا عیوبی
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۶۲ - انسان بخیل
عزت انسان به جود است و سخا
خر، شرف دارد به انسان بخیل
هست از جود و سخا انسان عزیز
بخل، انسان را کند خوار و ذلیل
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۶۳ - رحم و مروت
نه هر کس را توان گفتن مسلمان
مسلمانی به رحم است و مروت
مسلمانی که رحمش نیست بر دل
خدایش دور می دارد ز رحمت
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۶۴ - قول مصطفی
ای که در جهان، طالب حقی!
رو تو پیشه کن، تقوی و ورع
چند چون گدا، پیش این و آن
بهر سیم و زر، می کشی جزع
این سخن در است قول مصطفی است
عز من قنع ذل من طمع
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۶۵ - حسد
عجب آید مرا ز کار کسی
که شب و روز، کار وی حسد است
از نعیم جهان در این عالم
گویی او را همین حسد، رسد است
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۶۶ - درد گران
پیری و، محتاجی و، بیماری و، قرض کثیر
از برای آدمی دردی ست صعب و بی علاج
هیچ کس را یا رب! این درد گران، روزی مباد
آه، آه، از درد پیری، وای وای از احتیاج
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۷۱ - مرد عاقل
کسی را می توان گفتش مسلمان
که از دست و زبانش کس نرنجد
نشان مرد عاقل، غیر از این نیست
که حرفی را نگوید تا نسنجد
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۷۲ - جام جم
یکی نکته گویم زمن گوش دار
از آن کس که شد مست، از جام جم
چو شرمش نیاید زپروردگار
چه غم دارد از طعنهٔ زید و عم
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۷۴ - خدایا
زطاعون و وبا، بدتر بلایی ست
زن بد، در سرای نیک مردان
زن بدخو، بلای جان مرد است
خدایا این بلا از ما بگردان