عبارات مورد جستجو در ۳۰۱۶ گوهر پیدا شد:
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۳۶
اندیشهٔ انتقام چون جزم کنیم
قهر همه دشمنان به یک عزم کنیم
با چرخ چو با آتسز اگر رزم کنیم
گردن به سم اسب چو خوارزم کنیم
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۰۲
گر همت من دل به جهان برنهدی
طبعم به ذخیره گنج گوهر نهدی
ور بخت بگویم قدم اندر نهدی
جود کف من جهان دیگر نهدی
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۳
ما پرتو جوهر روانیم و خرد
نی نی، که به ذات محض جانیم و خرد
چون مرگ آید فرشته گردیم و سروش
چون جسم برفت روح مانیم و خرد
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۰
صدرا، دل دشمن تو در درد بماند
بدخواه تو با رنگ رخ زرد بماند
خصم تو ندیدیم که ماند بسیار
هرگز مگر این خصم که در نرد بماند
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۸
گر می‌خواهی بقا و پیروز مخسب
از آتش عشق دوست میسوز مخسب
صد شب خفتی و حاصل آن دیدی
از بهر خدا امشب تا روز مخسب
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۳
ای جان خبرت هست که جانان تو کیست
وی دل خبرت هست که مهمان تو کیست
ای تن که بهر حیله رهی میجوئی
او میکشدت ببین که جویان تو کیست
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۴۰
برجه که سماع روح برپای شده است
وان دف چو شکر حریف آن نای شده است
سودای قدیم آتش افزای شده است
آن های تو کو که وقت هیهات شده است
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۹۴
خواهی که ترا کشف شود هستی دوست
بر رو به درون مغز و برخیز ز پوست
ذاتیست که گرد او حجب تو بر توست
او غرقهٔ خود هردو جهان غرقه در اوست
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۲۶
ناگاه بروئید یکی شاخ نبات
ناگاه بجوشید چنین آب حیات
ناگاه روان شد ز شهنشه صدقات
شادی روان مصطفی را صلوات
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۱۷
جامی که بگیرم میش انوار بود
بینی که بگویم همه اسرار بود
در هر طرفی که بنگرد دیدهٔ من
بی‌پرده مرا ضیاء دلدار بود
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۱۹
جان باز که وصل او به دستان ندهند
شیر از قدح شرع به مستان ندهند
آنجا که مجردان بهم می‌نوشند
یک جرعه به خویشتن‌پرستان ندهند
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۳۶
چون خمر تو در ساغر ما در ریزند
پنهان شدگان این جهان برخیزند
هم امت پرهیز ز ما پرهیزند
هم اهل خرابات ز ما بگریزند
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۵۸
همواره خوشی و دلکشی نامیزد
هشدار مکن کژ که قدح میریزد
در عالم باد خاک بر سر کردن
شک نیست که هر لحظه غباری خیزد
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۸۱
ای مرد سماع معده را خالی دار
زیرا چو تهیست نی کند نالهٔ زار
چون پر کردی شکم ز لوت بسیار
خالی مانی ز دلبر و بوس و کنار
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۸۵
با همت باز باش و یا هیبت شیر
در مخزن جان درآی با دیدهٔ سیر
رو زود بدانجا که نه زود است و نه دیر
بر بالا رو که خود نه بالا است نه زیر
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۸۷
تا بتوانی مدام می‌باش به ذکر
کز ذکر ترا راه نمایند به فکر
محرم چو شدی در حرم اجلالش
بینی به یقین جمال معشوقهٔ بکر
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۴۳
امروز مرو از برم ای یار بساز
ای گلبن صد برگ بدین خار بساز
ای عشوه فروش با خریدار بساز
ای ماه تمام با شب تار بساز
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۸۸
مر تشنهٔ عشق را شرابیست مترس
بی‌آب شدی پیش تو آبیست مترس
گنجی تو اگر بیت خرابیست مترس
بیدار شو از جهان که خوابیست مترس
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۷
الجوهر فقر و سوی الفقر عرض
الفقر شفاء و سوی الفقر مرض
العالم کله خداع و غرور
والفقر من العالم کنزو غرض
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۰
ای دل چو بهر خسی نشینی چکنم
وز باغ مدام گل نچینی چکنم
عالم همه از جمال او روشن شد
تو دیده نداری که ببینی چکنم