عبارات مورد جستجو در ۲۴۴ گوهر پیدا شد:
مفاتیح الجنان : زیارت امام حسین (ع)
فضیلت و آداب تربت مقدسه امام حسین (ع)
بدان که روایات بسیاری وارد شده که در تربت آن حضرت شفای هر درد و بیماری است به جز مرگ و امان است از هر بلا و سبب ایمنی است از هر خوف و بیم و روایات در این باب متواتر [یعنی از طرق بسیاری نقل شده] است و معجزاتی که به سبب این تربت مقدّسه ظاهر گردیده بیشتر از آن است که به سخن آید.
من در کتاب «الفوائد الرضویه» که در تراجم علمای امامیه است، در احوال سید محدّث متبحّر آقا سید نعمت الله جزایری(ره) نوشتم: که آن سید جلیل القدر در تحصیل علم زحمت بسیار کشیده و سختی و رنج فراوان برده است و حتی در اوایل تحصیل چون قادر به تهیه چراغ نبوده، در روشنی ماه مطالعه می کرده، لاجرم از کثرت مطالعه در پرتو نور مهتاب و بسیار نوشتن، چشمانش ضعیف شده بود، بنابراین برای روشنی چشم خود، به تربت مقدّسه حضرت سید الشهداء و تربت های سایر مراقد شریفه ائمه عراق اکتحال می کرد [یعنی مانند سُرمه به چشم می کشید] و به برکت آن تربت ها چشمانش روشن می شد؛
و برای اینکه مبادا اهالی زمان ما به واسطه معاشرت با کفّار و افراد بی دین، این واقعیت را عجیب بشمارند، نگاشتم: همانا کمال الدین دمیری در کتاب «حیات الحیوان» نقل کرده: افعی هرگاه از عمرش هزار سال بگذرد، چشمانش کور می شود، حق تعالی به او الهام کرده است که برای رفع کوری خود، چشمانش را به رازیانۀ نمناک بمالد، او هم با چشم کور از بیابان به قصد باغ ها و محل هایی که در آنجا رازیانه باشد بیرون می آید، گرچه مسافتی طولانی در بین باشد تا خود را به آن گیاه رسانده و چشم خویش را بر آن بمالد و روشنی چشمش بازگردد و این مطلب را زمخشری و غیر او نیز نقل کرده اند.
پس هرگاه حق تعالی در گیاه نمناکی این خاصیت را قرار داده باشد که مار کور به آن پی ببرد و بهره خود را از آن بگیرد، چه جای تعجّب و شگفتی دارد که خدا در تربت پسر پیامبر(صلی اللّه علیه و آله) که خود و عترتش در راه خدا کشته شدند، شفایی از همه امراض و فوائد و برکاتی قرار داده باشد که شیعیان و محبّان از آن بهره ها ببرند.
ما در این مقام به ذکر چند روایت قناعت می کنیم:
اوّل:
روایت شده حوریان بهشت، چون یکی از فرشتگان را می بینند که برای کاری به زمین می آید، از او التماس می کنند که برای ما تسبیح و تربت قبر امام حسین(علیه السلام) را به عنوان هدیه بیاور.
دوم:
به سند معتبر روایت شده است: که شخصی گفت: حضرت رضا(علیه السلام) برای من از خراسان بسته ای متاع فرستاد، چون گشودم در میان آن خاکی بود، از کسی که آورده بود پرسیدم: این خاک چیست؟ گفت: خاک قبر امام حسین(علیه السلام) است و امام رضا(علیه السلام) هرگز از جامه و غیر جامه چیزی به جایی نمی فرستد مگر آنکه این خاک را در میانش می گذارد و می فرماید: این به اذن و مشیت خدا، امان از بلاهاست.
سوم:
روایت شده: عبدالله بن ابی یعفور خدمت امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: شخصی از خاک قبر امام حسین(علیه السلام) برمی دارد و بهره مند می شود و دیگری برمی دارد و سودی نمی برد، فرمود: نه، والله هرکه بردارد و اعتقاد داشته باشد که به او سود می بخشد، البته سود می برد.
چهارم:
از ابوحمزه ثمالی روایت شده: به حضرت صادق(علیه السلام) عرض کردم: می بینم اصحاب ما، خاک قبر امام حسین(علیه السلام) را می گیرند و از آن درخواست شفا می کنند، آیا در آن شفایی هست؟
فرمود: می توان درخواست شفا کرد از خاکی که از فاصله میان قبر تا چهار میل بردارند و همچنین است خاک قبر جدّم رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و قبر امام حسن(علیه السلام) و امام زین العابدین(علیه السلام) و امام محمّد باقر(علیه السلام)، پس بگیر از آن خاک که شفای هر درد است و سپری است برای دفع هرچه از آن می ترسی و هیچ چیز از چیزهایی که از آن درخواست شفا می کنند با آن برابری نمی کند به غیر از دعا و چیزی که آن را فاسد می کند آن است که در ظرف ها و جاهای بد می گذارند و آن ها که با آن معالجه می کنند، یقینشان کم است. هرکه یقین داشته باشد که این تربت برای او شفاست، هرگاه با آن معالجه کند، برایش کافی است و محتاج به دوای دیگر نخواهد شد؛
و آن تربت را شیاطین و کافران از جنّیان که خود را بر آن می مالند فاسد می گردانند و نیز هرچیز را که آن تربت از آن می گذرد، بو می کنند و امّا شیاطین و کافران جن به فرزندان آدم بر آن حسد می برند، به همین دلیل خود را بر آن می مالند که اکثر نیکی و بوی خوشش برطرف می شود؛ و هیچ تربتی از حائر بیرون نمی آید، مگر اینکه مهیا می شوند از شیاطین و کافران جن برای آن تربت، به اندازه ای که عدد آن ها را کسی به غیر از خدا نمی شمارد و آن تربت در دست صاحب آن است و ایشان خود را بر آن می مالند و فرشتگان نمی گذارند ایشان وارد حائر مطهّر شوند و اگر تربت از گزند آنان سالم بماند، هر بیمار را که با آن درمان کنند، البته در آن ساعت شفا می یابد.
بنابراین چون تربت را برداشتی پنهان کن و نام خدا را بر آن بسیار بخوان و شنیده ام که بعضی از مردم که تربت را بر می دارند، حتی عده ای از ایشان، آن را در توبره چهارپایان یا در ظرف طعام یا چیزهایی که دست به آن بسیار مالیده می شود، از خورجین ها و جوال ها می اندازند، پس چگونه از آن تربت شفا یابد کسی که به این نوع با این گوهر گران بها معامله می کند؟ البته دلی که در آن یقین نیست و چیزی را که صلاحش در آن است سبک می شمارد عمل خود را فاسد می کند.
پنجم:
روایت شده: هرگاه یکی از شما بخواهد تربت بردارد، با نوک انگشتان خویش بردارد، آن هم به اندازه یک نخود، پس آن را ببوسد و بر هر دو دیده گذارد و بر سایر بدن نیز بمالد و بگوید:
اللّهُمَّ بِحَقِّ هذِهِ التُّرْبَةِ، وَبِحَقِّ مَنْ حَلَّ بِها وَثَوی فِیها، وَبِحَقِّ جَدِّهِ وَأَبِیهِ وَأُمِّهِ وَأَخِیهِ وَالْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ، وَبِحَقِّ الْمَلائِکةِ الْحافِّینَ بِهِ إِلّا جَعَلْتَها شِفاءً مِنْ کلِّ داءٍ، وَبُرْءاً مِنْ کلِّ مَرَضٍ، وَنَجاةً مِنْ کلِّ آفَةٍ، وَحِرْزاً مِمَّا أَخافُ وَأَحْذَرُ.
سپس از آن استفاده کند.
روایت شده: که مُهر کردن تربت امام حسین(علیه السلام) آن است که بر آن سوره «إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» بخوانی؛ و نیز روایت شده، هرگاه خواستی تربت را بخوری یا به کسی بخورانی بگو:
بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ. اللّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقاً واسِعاً، وَعِلْماً نَافِعاً، وَشِفاءً مِنْ کلِّ داءٍ، إِنَّک عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ.
نویسنده گوید: فوائد تربت شریفه آن حضرت بسیار است، از جمله: گذاشتن آن همراه میت در قبر و نوشتن کفن با آن مستحب است و دیگر سجده کردن بر آن است؛ روایت شده: سجده بر آن هفت حجاب را می درد، یعنی سبب قبولی نماز می شود، نمازی که به عوالم بالا صعود کند.
و نیز ساختن تسبیح از تربت آن حضرت و ذکر گفتن با آن تسبیح و در دست داشتن آن است که فضیلت بسیاری دارد و از ویژگی های آن تسبیح این است که در دست آدمی تسبیح می گوید، بی آنکه صاحبش تسبیح گوید و معلوم است که این تسبیح غیر از آن تسبیحی است که در تمام موجودات است و خدای تعالی درباه آن فرموده: «هیچ موجودی نیست جز آنکه تسبیح می گوید همراه با سپاس خدا، ولی شما تسبیح آن ها را نمی فهمید.» و عارف رومی در بیان آن چنین گفته:
گر تو را از غیب چشمی باز شد
با تو ذرات جهان هم راز شد
نطق خاک و نطق آب و نطق گل
هست محسوس حواس اهل دل
جمله ذرات در عالم نهان
با تو میگویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم
از جمادی سوی جان جان شوید
غلغل اجزای عالم بشنوید
فاش تسبیح جمادات آیدت
وسوسه تاویل ها بزدایدت
در هر صورت این تسبیحی که در این روایت است، تسبیحی است که از خصوصیات تربت حضرت سید الشهداء (ارواحنا له الفداء) است.
ششم:
از حضرت رضا(علیه السلام) روایت شده: که هرکه تسبیح ساخته شده از تربت امام حسین(علیه السلام) را در دست بگرداند و بگوید: «سُبْحانَ اللّهِ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ، وَ لَا إِلهَ إِلّا اللّهُ، وَ اللّهُ أَکْبَرُ»، حق تعالی عوض هر دانه برای او شش هزار حسنه بنویسد و از او شش هزار گناه محو کند و به او شش هزار درجه ترفیع دهد و برای او شش هزار شفاعت ثبت کند.
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده: هرکه در دست خود سنگ هایی که از تربت امام حسین(علیه السلام) می سازند بگرداند، یعنی تسبیح پخته، پس «یک بار» استغفار کند، «هفتاد» استغفار برای او نوشته می شود و اگر تسبیحی را در دست نگاه دارد و تسبیح نگوید به عدد هر دانه «هفت مرتبه» برای او نوشته می شود.
هفتم:
در حدیث معتبری نقل شده: چون امام صادق(علیه السلام) به عراق تشریف آوردند، گروهی خدمت حضرت رسیدند و عرض کردند: دانسته ایم که تربت امام حسین(علیه السلام) موجب شفای هر درد است، آیا باعث ایمنی از هر خوف نیز هست؟ فرمود: آری، هرگاه کسی بخواهد که او را از هر بیمی امان بخشد، باید تسبیحی که از تربت آن حضرت ساخته باشند، در دست بگیرد و «سه مرتبه» این دعا را بخواند:
أَصْبَحْتُ اللّهُمَّ مُعْتَصِماً بِذِمامِک وَجِوَارِک الْمَنِیعِ الَّذِی لَایطاوَلُ وَلَا یحاوَلُ مِنْ شَرِّ کلِّ غَاشِمٍ وَطَارِقٍ مِنْ سائِرِ مَنْ خَلَقْتَ وَمَا خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِک الصَّامِتِ وَالنَّاطِقِ فِی جُنَّةٍ مِنْ کلِّ مَخُوفٍ بِلِباسٍ سابِغَةٍ حَصِینَةٍ وَهِی وِلاءُ أَهْلِ بَیتِ نَبِیک مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ مُحْتَجِزاً مِنْ کلِّ قاصِدٍ لِی إِلَی أَذِیةٍ بِجِدارٍ حَصِینٍ الْإِخْلاصِ فِی الاِعْتِرافِ بِحَقِّهِمْ، وَالتَّمَسُّک بِحَبْلِهِمْ جَمِیعاً، مُوقِناً أَنَّ الْحَقَّ لَهُمْ وَمَعَهُمْ وَمِنْهُمْ وَفِیهِمْ وَبِهِمْ، أُوَالِی مَنْ والَوْا، وَأُعَادِی مَنْ عادَوْا، وَأُجانِبُ مَنْ جانَبُوا، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَأَعِذْنِی اللّهُمَّ بِهِمْ مِنْ شَرِّ کلِّ مَا أَتَّقِیهِ، یا عَظِیمُ حَجَزْتُ الْأَعادِی عنِّی بِبَدِیعِ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ، إِنَّا جَعَلْنا مِنْ بَینِ أَیدِیهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَیناهُمْ فَهُمْ لَایبْصِرُونَ.
پس تسبیح را ببوسد و بر هر دو چشم بمالد و بگوید:
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِحَقِّ هذِهِ التُّرْبَةِ الْمُبَارَکةِ، وَبِحَقِّ صَاحِبِها، وَبِحَقِّ جَدِّهِ، وَبِحَقِّ أَبِیهِ، وَبِحَقِّ أُمِّهِ، وَبِحَقِّ أَخِیهِ، وَبِحَقِّ وُلْدِهِ الطَّاهِرِینَ، اجْعَلْها شِفاءً مِنْ کلِّ دَاءٍ، وَأَمَاناً مِنْ کلِّ خَوْفٍ، وَحِفْظاً مِنْ کلِّ سُوءٍ.
بعد تسبیح را بر پیشانی خود بگذارد؛ اگر در صبح چنین کند تا شام در امان خدا باشد و اگر در شام چنین کند تا صبح در امان خدا باشد.
در روایت دیگری نقل شده: هرکه از پادشاهی یا غیر او بترسد، چون از خانه بیرون آید، این عمل را انجام دهد تا نگهدار و حافظی از شرّ ایشان برای او باشد.
نویسنده گوید: مشهور میان علما آن است که خوردن گلِ و خاک مطلقاً جایز نیست، مگر تربت مقدّسه امام حسین(علیه السلام) به قصد شفا بدون قصد لذّت، آن هم به اندازه یک نخود، بلکه بنا بر احتیاط این که به اندازه یک عدس باشد و خوب است تربت را در دهان بگذارد و پس از آن جرعه ای از آب بخورد و بگوید:
اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقاً وَاسِعاً، وَعِلْماً نَافِعاً، وَشِفَاءً مِنْ کلِّ دَاءٍ وسُقْمٍ.
علاّمه مجلسی فرموده: بنا بر احتیاط این که مُهر و تسبیح و تربت آن حضرت را خرید و فروش نکنند، بلکه به هدیه و بخشش بدهند و در برابر آن ها اگر توافق کنند بی آنکه اوّل شرط کرده باشند شاید بد نباشد، چنان که در حدیث معتبری از امام صادق(علیه السلام) نقل شده: هرکه خاک قبر امام حسین(علیه السلام) را بفروشد، چنان است که گوشت آن حضرت را خرید و فروش کرده.
نویسنده گوید: شیخ ما محدّث چیره دست ثقة الاسلام نوری در کتاب «دارالسلام» نقل کرده: روزی یکی از برادران من خدمت مرحومه والده اَم رسید، مادرم دید تربت امام حسین(علیه السلام) را در جیب پایین قبای خود گذاشته، مادرم او را نهی کرد که این بی ادبی به تربت مقدّسه است، چه اینکه بسا شود زیر ران قرار گیرد و شکسته شود. برادرم گفت: چنین است که فرمودی و تاکنون دو مُهر شکسته ام، ولی عهد کرد که پس از آن تربت را در جیب پایین خود نگذارد؛
چند روزی از این قضیه گذشت، علاّمه والدم بدون اینکه از این مطلب اطلاع داشته باشد، خواب دید که مولای ما حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) برای دیدن او به خانه تشریف آورد و در اتاق کتابخانه نشست و محبت و مهربانی بسیار کرد و فرمود: پسران خود را دعوت کن بیایند تا آن ها را احترام کنم. پس پسرها را خواست و با من پنج نفر بودند، همه آن ها کنار درب مقابل آن حضرت ایستادند و نزد حضرت جامه ها و چیزهای دیگری بود، یک یک را می خواند و چیزی از آن ها به او می داد،
نوبت به برادر یاد شده دربارۀ تربت (سلّمه الله) رسید، حضرت نظری به او انداخت، مانند کسی که در خشم باشد و توجّه به پدرم کرد و فرمود: این پسر تو دو تربت از تربت های قبر مرا در زیر ران خود شکسته، پس آن حضرت او را مثل برادران دیگر نخواند، بلکه چیزی به سوی او افکند و الآن در ذهن من است که گویا قاب شانه ترمه به او داد؛ بعد علاّمه والد بیدار شد و خواب خود را برای مرحومه والده نقل کرد و والده حکایت برادرم را برای او بیان نمود، پدرم از درستی این خواب شگفت زده شد.
من در کتاب «الفوائد الرضویه» که در تراجم علمای امامیه است، در احوال سید محدّث متبحّر آقا سید نعمت الله جزایری(ره) نوشتم: که آن سید جلیل القدر در تحصیل علم زحمت بسیار کشیده و سختی و رنج فراوان برده است و حتی در اوایل تحصیل چون قادر به تهیه چراغ نبوده، در روشنی ماه مطالعه می کرده، لاجرم از کثرت مطالعه در پرتو نور مهتاب و بسیار نوشتن، چشمانش ضعیف شده بود، بنابراین برای روشنی چشم خود، به تربت مقدّسه حضرت سید الشهداء و تربت های سایر مراقد شریفه ائمه عراق اکتحال می کرد [یعنی مانند سُرمه به چشم می کشید] و به برکت آن تربت ها چشمانش روشن می شد؛
و برای اینکه مبادا اهالی زمان ما به واسطه معاشرت با کفّار و افراد بی دین، این واقعیت را عجیب بشمارند، نگاشتم: همانا کمال الدین دمیری در کتاب «حیات الحیوان» نقل کرده: افعی هرگاه از عمرش هزار سال بگذرد، چشمانش کور می شود، حق تعالی به او الهام کرده است که برای رفع کوری خود، چشمانش را به رازیانۀ نمناک بمالد، او هم با چشم کور از بیابان به قصد باغ ها و محل هایی که در آنجا رازیانه باشد بیرون می آید، گرچه مسافتی طولانی در بین باشد تا خود را به آن گیاه رسانده و چشم خویش را بر آن بمالد و روشنی چشمش بازگردد و این مطلب را زمخشری و غیر او نیز نقل کرده اند.
پس هرگاه حق تعالی در گیاه نمناکی این خاصیت را قرار داده باشد که مار کور به آن پی ببرد و بهره خود را از آن بگیرد، چه جای تعجّب و شگفتی دارد که خدا در تربت پسر پیامبر(صلی اللّه علیه و آله) که خود و عترتش در راه خدا کشته شدند، شفایی از همه امراض و فوائد و برکاتی قرار داده باشد که شیعیان و محبّان از آن بهره ها ببرند.
ما در این مقام به ذکر چند روایت قناعت می کنیم:
اوّل:
روایت شده حوریان بهشت، چون یکی از فرشتگان را می بینند که برای کاری به زمین می آید، از او التماس می کنند که برای ما تسبیح و تربت قبر امام حسین(علیه السلام) را به عنوان هدیه بیاور.
دوم:
به سند معتبر روایت شده است: که شخصی گفت: حضرت رضا(علیه السلام) برای من از خراسان بسته ای متاع فرستاد، چون گشودم در میان آن خاکی بود، از کسی که آورده بود پرسیدم: این خاک چیست؟ گفت: خاک قبر امام حسین(علیه السلام) است و امام رضا(علیه السلام) هرگز از جامه و غیر جامه چیزی به جایی نمی فرستد مگر آنکه این خاک را در میانش می گذارد و می فرماید: این به اذن و مشیت خدا، امان از بلاهاست.
سوم:
روایت شده: عبدالله بن ابی یعفور خدمت امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: شخصی از خاک قبر امام حسین(علیه السلام) برمی دارد و بهره مند می شود و دیگری برمی دارد و سودی نمی برد، فرمود: نه، والله هرکه بردارد و اعتقاد داشته باشد که به او سود می بخشد، البته سود می برد.
چهارم:
از ابوحمزه ثمالی روایت شده: به حضرت صادق(علیه السلام) عرض کردم: می بینم اصحاب ما، خاک قبر امام حسین(علیه السلام) را می گیرند و از آن درخواست شفا می کنند، آیا در آن شفایی هست؟
فرمود: می توان درخواست شفا کرد از خاکی که از فاصله میان قبر تا چهار میل بردارند و همچنین است خاک قبر جدّم رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و قبر امام حسن(علیه السلام) و امام زین العابدین(علیه السلام) و امام محمّد باقر(علیه السلام)، پس بگیر از آن خاک که شفای هر درد است و سپری است برای دفع هرچه از آن می ترسی و هیچ چیز از چیزهایی که از آن درخواست شفا می کنند با آن برابری نمی کند به غیر از دعا و چیزی که آن را فاسد می کند آن است که در ظرف ها و جاهای بد می گذارند و آن ها که با آن معالجه می کنند، یقینشان کم است. هرکه یقین داشته باشد که این تربت برای او شفاست، هرگاه با آن معالجه کند، برایش کافی است و محتاج به دوای دیگر نخواهد شد؛
و آن تربت را شیاطین و کافران از جنّیان که خود را بر آن می مالند فاسد می گردانند و نیز هرچیز را که آن تربت از آن می گذرد، بو می کنند و امّا شیاطین و کافران جن به فرزندان آدم بر آن حسد می برند، به همین دلیل خود را بر آن می مالند که اکثر نیکی و بوی خوشش برطرف می شود؛ و هیچ تربتی از حائر بیرون نمی آید، مگر اینکه مهیا می شوند از شیاطین و کافران جن برای آن تربت، به اندازه ای که عدد آن ها را کسی به غیر از خدا نمی شمارد و آن تربت در دست صاحب آن است و ایشان خود را بر آن می مالند و فرشتگان نمی گذارند ایشان وارد حائر مطهّر شوند و اگر تربت از گزند آنان سالم بماند، هر بیمار را که با آن درمان کنند، البته در آن ساعت شفا می یابد.
بنابراین چون تربت را برداشتی پنهان کن و نام خدا را بر آن بسیار بخوان و شنیده ام که بعضی از مردم که تربت را بر می دارند، حتی عده ای از ایشان، آن را در توبره چهارپایان یا در ظرف طعام یا چیزهایی که دست به آن بسیار مالیده می شود، از خورجین ها و جوال ها می اندازند، پس چگونه از آن تربت شفا یابد کسی که به این نوع با این گوهر گران بها معامله می کند؟ البته دلی که در آن یقین نیست و چیزی را که صلاحش در آن است سبک می شمارد عمل خود را فاسد می کند.
پنجم:
روایت شده: هرگاه یکی از شما بخواهد تربت بردارد، با نوک انگشتان خویش بردارد، آن هم به اندازه یک نخود، پس آن را ببوسد و بر هر دو دیده گذارد و بر سایر بدن نیز بمالد و بگوید:
اللّهُمَّ بِحَقِّ هذِهِ التُّرْبَةِ، وَبِحَقِّ مَنْ حَلَّ بِها وَثَوی فِیها، وَبِحَقِّ جَدِّهِ وَأَبِیهِ وَأُمِّهِ وَأَخِیهِ وَالْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ، وَبِحَقِّ الْمَلائِکةِ الْحافِّینَ بِهِ إِلّا جَعَلْتَها شِفاءً مِنْ کلِّ داءٍ، وَبُرْءاً مِنْ کلِّ مَرَضٍ، وَنَجاةً مِنْ کلِّ آفَةٍ، وَحِرْزاً مِمَّا أَخافُ وَأَحْذَرُ.
سپس از آن استفاده کند.
روایت شده: که مُهر کردن تربت امام حسین(علیه السلام) آن است که بر آن سوره «إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» بخوانی؛ و نیز روایت شده، هرگاه خواستی تربت را بخوری یا به کسی بخورانی بگو:
بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ. اللّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقاً واسِعاً، وَعِلْماً نَافِعاً، وَشِفاءً مِنْ کلِّ داءٍ، إِنَّک عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ.
نویسنده گوید: فوائد تربت شریفه آن حضرت بسیار است، از جمله: گذاشتن آن همراه میت در قبر و نوشتن کفن با آن مستحب است و دیگر سجده کردن بر آن است؛ روایت شده: سجده بر آن هفت حجاب را می درد، یعنی سبب قبولی نماز می شود، نمازی که به عوالم بالا صعود کند.
و نیز ساختن تسبیح از تربت آن حضرت و ذکر گفتن با آن تسبیح و در دست داشتن آن است که فضیلت بسیاری دارد و از ویژگی های آن تسبیح این است که در دست آدمی تسبیح می گوید، بی آنکه صاحبش تسبیح گوید و معلوم است که این تسبیح غیر از آن تسبیحی است که در تمام موجودات است و خدای تعالی درباه آن فرموده: «هیچ موجودی نیست جز آنکه تسبیح می گوید همراه با سپاس خدا، ولی شما تسبیح آن ها را نمی فهمید.» و عارف رومی در بیان آن چنین گفته:
گر تو را از غیب چشمی باز شد
با تو ذرات جهان هم راز شد
نطق خاک و نطق آب و نطق گل
هست محسوس حواس اهل دل
جمله ذرات در عالم نهان
با تو میگویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم
از جمادی سوی جان جان شوید
غلغل اجزای عالم بشنوید
فاش تسبیح جمادات آیدت
وسوسه تاویل ها بزدایدت
در هر صورت این تسبیحی که در این روایت است، تسبیحی است که از خصوصیات تربت حضرت سید الشهداء (ارواحنا له الفداء) است.
ششم:
از حضرت رضا(علیه السلام) روایت شده: که هرکه تسبیح ساخته شده از تربت امام حسین(علیه السلام) را در دست بگرداند و بگوید: «سُبْحانَ اللّهِ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ، وَ لَا إِلهَ إِلّا اللّهُ، وَ اللّهُ أَکْبَرُ»، حق تعالی عوض هر دانه برای او شش هزار حسنه بنویسد و از او شش هزار گناه محو کند و به او شش هزار درجه ترفیع دهد و برای او شش هزار شفاعت ثبت کند.
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده: هرکه در دست خود سنگ هایی که از تربت امام حسین(علیه السلام) می سازند بگرداند، یعنی تسبیح پخته، پس «یک بار» استغفار کند، «هفتاد» استغفار برای او نوشته می شود و اگر تسبیحی را در دست نگاه دارد و تسبیح نگوید به عدد هر دانه «هفت مرتبه» برای او نوشته می شود.
هفتم:
در حدیث معتبری نقل شده: چون امام صادق(علیه السلام) به عراق تشریف آوردند، گروهی خدمت حضرت رسیدند و عرض کردند: دانسته ایم که تربت امام حسین(علیه السلام) موجب شفای هر درد است، آیا باعث ایمنی از هر خوف نیز هست؟ فرمود: آری، هرگاه کسی بخواهد که او را از هر بیمی امان بخشد، باید تسبیحی که از تربت آن حضرت ساخته باشند، در دست بگیرد و «سه مرتبه» این دعا را بخواند:
أَصْبَحْتُ اللّهُمَّ مُعْتَصِماً بِذِمامِک وَجِوَارِک الْمَنِیعِ الَّذِی لَایطاوَلُ وَلَا یحاوَلُ مِنْ شَرِّ کلِّ غَاشِمٍ وَطَارِقٍ مِنْ سائِرِ مَنْ خَلَقْتَ وَمَا خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِک الصَّامِتِ وَالنَّاطِقِ فِی جُنَّةٍ مِنْ کلِّ مَخُوفٍ بِلِباسٍ سابِغَةٍ حَصِینَةٍ وَهِی وِلاءُ أَهْلِ بَیتِ نَبِیک مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ مُحْتَجِزاً مِنْ کلِّ قاصِدٍ لِی إِلَی أَذِیةٍ بِجِدارٍ حَصِینٍ الْإِخْلاصِ فِی الاِعْتِرافِ بِحَقِّهِمْ، وَالتَّمَسُّک بِحَبْلِهِمْ جَمِیعاً، مُوقِناً أَنَّ الْحَقَّ لَهُمْ وَمَعَهُمْ وَمِنْهُمْ وَفِیهِمْ وَبِهِمْ، أُوَالِی مَنْ والَوْا، وَأُعَادِی مَنْ عادَوْا، وَأُجانِبُ مَنْ جانَبُوا، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَأَعِذْنِی اللّهُمَّ بِهِمْ مِنْ شَرِّ کلِّ مَا أَتَّقِیهِ، یا عَظِیمُ حَجَزْتُ الْأَعادِی عنِّی بِبَدِیعِ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ، إِنَّا جَعَلْنا مِنْ بَینِ أَیدِیهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَیناهُمْ فَهُمْ لَایبْصِرُونَ.
پس تسبیح را ببوسد و بر هر دو چشم بمالد و بگوید:
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِحَقِّ هذِهِ التُّرْبَةِ الْمُبَارَکةِ، وَبِحَقِّ صَاحِبِها، وَبِحَقِّ جَدِّهِ، وَبِحَقِّ أَبِیهِ، وَبِحَقِّ أُمِّهِ، وَبِحَقِّ أَخِیهِ، وَبِحَقِّ وُلْدِهِ الطَّاهِرِینَ، اجْعَلْها شِفاءً مِنْ کلِّ دَاءٍ، وَأَمَاناً مِنْ کلِّ خَوْفٍ، وَحِفْظاً مِنْ کلِّ سُوءٍ.
بعد تسبیح را بر پیشانی خود بگذارد؛ اگر در صبح چنین کند تا شام در امان خدا باشد و اگر در شام چنین کند تا صبح در امان خدا باشد.
در روایت دیگری نقل شده: هرکه از پادشاهی یا غیر او بترسد، چون از خانه بیرون آید، این عمل را انجام دهد تا نگهدار و حافظی از شرّ ایشان برای او باشد.
نویسنده گوید: مشهور میان علما آن است که خوردن گلِ و خاک مطلقاً جایز نیست، مگر تربت مقدّسه امام حسین(علیه السلام) به قصد شفا بدون قصد لذّت، آن هم به اندازه یک نخود، بلکه بنا بر احتیاط این که به اندازه یک عدس باشد و خوب است تربت را در دهان بگذارد و پس از آن جرعه ای از آب بخورد و بگوید:
اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقاً وَاسِعاً، وَعِلْماً نَافِعاً، وَشِفَاءً مِنْ کلِّ دَاءٍ وسُقْمٍ.
علاّمه مجلسی فرموده: بنا بر احتیاط این که مُهر و تسبیح و تربت آن حضرت را خرید و فروش نکنند، بلکه به هدیه و بخشش بدهند و در برابر آن ها اگر توافق کنند بی آنکه اوّل شرط کرده باشند شاید بد نباشد، چنان که در حدیث معتبری از امام صادق(علیه السلام) نقل شده: هرکه خاک قبر امام حسین(علیه السلام) را بفروشد، چنان است که گوشت آن حضرت را خرید و فروش کرده.
نویسنده گوید: شیخ ما محدّث چیره دست ثقة الاسلام نوری در کتاب «دارالسلام» نقل کرده: روزی یکی از برادران من خدمت مرحومه والده اَم رسید، مادرم دید تربت امام حسین(علیه السلام) را در جیب پایین قبای خود گذاشته، مادرم او را نهی کرد که این بی ادبی به تربت مقدّسه است، چه اینکه بسا شود زیر ران قرار گیرد و شکسته شود. برادرم گفت: چنین است که فرمودی و تاکنون دو مُهر شکسته ام، ولی عهد کرد که پس از آن تربت را در جیب پایین خود نگذارد؛
چند روزی از این قضیه گذشت، علاّمه والدم بدون اینکه از این مطلب اطلاع داشته باشد، خواب دید که مولای ما حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) برای دیدن او به خانه تشریف آورد و در اتاق کتابخانه نشست و محبت و مهربانی بسیار کرد و فرمود: پسران خود را دعوت کن بیایند تا آن ها را احترام کنم. پس پسرها را خواست و با من پنج نفر بودند، همه آن ها کنار درب مقابل آن حضرت ایستادند و نزد حضرت جامه ها و چیزهای دیگری بود، یک یک را می خواند و چیزی از آن ها به او می داد،
نوبت به برادر یاد شده دربارۀ تربت (سلّمه الله) رسید، حضرت نظری به او انداخت، مانند کسی که در خشم باشد و توجّه به پدرم کرد و فرمود: این پسر تو دو تربت از تربت های قبر مرا در زیر ران خود شکسته، پس آن حضرت او را مثل برادران دیگر نخواند، بلکه چیزی به سوی او افکند و الآن در ذهن من است که گویا قاب شانه ترمه به او داد؛ بعد علاّمه والد بیدار شد و خواب خود را برای مرحومه والده نقل کرد و والده حکایت برادرم را برای او بیان نمود، پدرم از درستی این خواب شگفت زده شد.
مفاتیح الجنان : زیارت کاظمین (ع)
زیارت دیگر مختص به امام محمد تقى (ع)
شیخ صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» نقل کرده: چون خواستی آن حضرت را زیارت کنی، غسل کن و خود را پاکیزه نما و دو جامه پاک بپوش و در زیارت آن جناب بگو:
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدِ ابْنِ عَلِی الْإِمامِ التَّقِی النَّقِی، الرَّضِی الْمَرْضِی، وَحُجَّتِک عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ، وَمَنْ تَحْتَ الثَّری، صَلاةً کثِیرَةً نامِیةً زاکیةً مُبارَکةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً مُتَواتِرَةً کأَفْضَلِ مَاصَلَّیتَ عَلَی أَحَدٍمِنْ أَوْلِیائِک، وَالسَّلامُ عَلَیک یا وَلِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا نُورَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا إِمامَ الْمُؤْمِنِینَ، وَوارِثَ عِلْمِ النَّبِیینَ، وَسُلالَةَ الْوَصِیینَ، السَّلامُ عَلَیک یا نُورَ اللّهِ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ، أَتَیتُک زائِراً، عارِفاً بِحَقِّک، مُعادِیاً لِأَعْدائِک، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِک، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّک.
آنگاه حاجت خود را بخواه و بعد از آن در بارگاهی که قبر حضرت جواد(علیه السلام) است چهار رکعت نماز بالای سر بخوان، دو رکعت برای حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام)، دو رکعت برای حضرت جواد(علیه السلام) و بالای سر حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) که مقابل قبور قریش است، نماز نخوان که آن ها را قبله خود قرار دادن جایز نیست.
نویسنده گوید: از کلام شیخ صدوق، ظاهر می شود که در آن زمان ها قبر شریف موسی بن جعفر(علیه السلام) از قبر حضرت جواد(علیه السلام) جدا بود، بارگاه و دَرِ جداگانه داشته، مردم پس از زیارت موسی بن جعفر(علیه السلام) بیرون رفته و در بارگاه حضرت جواد(علیه السلام) وارد می شدند.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدِ ابْنِ عَلِی الْإِمامِ التَّقِی النَّقِی، الرَّضِی الْمَرْضِی، وَحُجَّتِک عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ، وَمَنْ تَحْتَ الثَّری، صَلاةً کثِیرَةً نامِیةً زاکیةً مُبارَکةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً مُتَواتِرَةً کأَفْضَلِ مَاصَلَّیتَ عَلَی أَحَدٍمِنْ أَوْلِیائِک، وَالسَّلامُ عَلَیک یا وَلِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا نُورَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا إِمامَ الْمُؤْمِنِینَ، وَوارِثَ عِلْمِ النَّبِیینَ، وَسُلالَةَ الْوَصِیینَ، السَّلامُ عَلَیک یا نُورَ اللّهِ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ، أَتَیتُک زائِراً، عارِفاً بِحَقِّک، مُعادِیاً لِأَعْدائِک، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِک، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّک.
آنگاه حاجت خود را بخواه و بعد از آن در بارگاهی که قبر حضرت جواد(علیه السلام) است چهار رکعت نماز بالای سر بخوان، دو رکعت برای حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام)، دو رکعت برای حضرت جواد(علیه السلام) و بالای سر حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) که مقابل قبور قریش است، نماز نخوان که آن ها را قبله خود قرار دادن جایز نیست.
نویسنده گوید: از کلام شیخ صدوق، ظاهر می شود که در آن زمان ها قبر شریف موسی بن جعفر(علیه السلام) از قبر حضرت جواد(علیه السلام) جدا بود، بارگاه و دَرِ جداگانه داشته، مردم پس از زیارت موسی بن جعفر(علیه السلام) بیرون رفته و در بارگاه حضرت جواد(علیه السلام) وارد می شدند.
مفاتیح الجنان : زیارت امام رضا (ع)
زیارت سوم امام رضا (ع)
زیارتی است که شیخ مفید در کتاب «مُقنعه» نقل کرده و فرموده: پس از آنکه غسل زیارت کردی و پاکیزه ترین جامه های خود را پوشیدی نزد قبر آن حضرت می ایستی و می گویی:
السَّلامُ عَلَیک یا وَلِی اللّهِ وَابْنَ وَلِیهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللّهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلَیک یا إِمامَ الْهُدی وَالْعُرْوَةَ الْوُثْقی وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّک مَضَیتَ عَلَی مَا مَضی عَلَیهِ آباؤُک الطَّاهِرُونَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِمْ، لَمْ تُؤْثِرْ عَمی عَلَی هُدی، وَلَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلی باطِلٍ، وَأَنَّک نَصَحْتَ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ، وَأَدَّیتَ الْأَمانَةَ، فَجَزاک اللّهُ عَنِ الْإِسْلامِ وَأَهْلِهِ خَیرَ الْجَزَاءِ، أَتَیتُک بِأَبِی وَأُمِّی زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّک، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِک، مُعادِیاً لِأَعْدائِک، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّک.
سپس خود را به قبر بچسبان و آن را ببوس و دو طرف صورت خود را بر آن بگذار، آنگاه به جانب بالای سر بازگرد و بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا مَوْلای یا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّک الْإِمامُ الْهادِی وَالْوَلِی الْمُرْشِدُ، أَبْرَأُ إِلَی اللّهِ مِنْ أَعْدائِک، وَأَتَقَرَّبُ إِلَی اللّهِ بِوِلایتِک صَلَّی اللّهُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
آنگاه دو رکعت نماز زیارت به جای آر و بعد از آن هرچه خواستی نماز بخوان و به طرف پایین پا بازگرد و به آنچه می خواهی دعا کن، ان شاء الله.
السَّلامُ عَلَیک یا وَلِی اللّهِ وَابْنَ وَلِیهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللّهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلَیک یا إِمامَ الْهُدی وَالْعُرْوَةَ الْوُثْقی وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّک مَضَیتَ عَلَی مَا مَضی عَلَیهِ آباؤُک الطَّاهِرُونَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِمْ، لَمْ تُؤْثِرْ عَمی عَلَی هُدی، وَلَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلی باطِلٍ، وَأَنَّک نَصَحْتَ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ، وَأَدَّیتَ الْأَمانَةَ، فَجَزاک اللّهُ عَنِ الْإِسْلامِ وَأَهْلِهِ خَیرَ الْجَزَاءِ، أَتَیتُک بِأَبِی وَأُمِّی زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّک، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِک، مُعادِیاً لِأَعْدائِک، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّک.
سپس خود را به قبر بچسبان و آن را ببوس و دو طرف صورت خود را بر آن بگذار، آنگاه به جانب بالای سر بازگرد و بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا مَوْلای یا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّک الْإِمامُ الْهادِی وَالْوَلِی الْمُرْشِدُ، أَبْرَأُ إِلَی اللّهِ مِنْ أَعْدائِک، وَأَتَقَرَّبُ إِلَی اللّهِ بِوِلایتِک صَلَّی اللّهُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
آنگاه دو رکعت نماز زیارت به جای آر و بعد از آن هرچه خواستی نماز بخوان و به طرف پایین پا بازگرد و به آنچه می خواهی دعا کن، ان شاء الله.
مفاتیح الجنان : زیارت امام على نقى و امام حسن عسکرى (ع)
زیارت مشترک امام هادی و امام عسکری (ع)
هرگاه ان شاء الله بر «سُرَّمن رای» وارد شدی و خواستی آن دو امام همام را زیارت کنی، غسل کن و پس از رعایت «آداب ورود به حرم های شریفه» تا درب حرم مطهر با آرامش و وقار روانه شو و «اذن دخول» عامّی را که در اوایل این باب ذکر شد بخوان، آنگاه وارد حرم مطهر شو و آن دو بزرگوار را به این عبارات که صحیح ترین زیارات است زیارت کن:
السَّلامُ عَلَیکمَا یا وَلِیی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیکما یا حُجَّتَی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیکما یا نُورَی اللّهِ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ، السَّلامُ عَلَیکما یا مَنْ بَدالِلّهِ فِی شَأْنِکما، أَتَیتُکما زائِراً، عارِفاً بِحَقِّکما، مُعادِیاً لِأَعْدائِکما، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِکما، مُؤْمِناً بِمَا آمَنْتُما بِهِ، کافِراً بِما کفَرْتُما بِهِ، مُحَقِّقاً لِمَا حَقَّقْتُما، مُبْطِلاً لِمَا أَبْطَلْتُما،
أَسْأَلُ اللّهَ رَبِّی وَرَبَّکما أَنْ یجْعَلَ حَظِّی مِنْ زِیارَتِکمَا الصَّلاةَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَأَنْ یرْزُقَنِی مُرافَقَتَکما فِی الْجِنانِ مَعَ آبائِکمَا الصَّالِحِینَ؛ وَأَسْأَلُهُ أَنْ یعْتِقَ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ، وَیرْزُقَنِی شَفاعَتَکما وَمُصاحَبَتَکما، وَیعَرِّفَ بَینِی وَبَینَکما، وَلَا یسْلُبَنِی حُبَّکما وَحُبَّ آبائِکمَا الصَّالِحِینَ، وَأَنْ لَایجْعَلَهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِکمَا، وَیحْشُرَنِی مَعَکمَا فِی الْجَنَّةِ بِرَحْمَتِهِ.
اللّهُمَّ ارْزُقْنِی حُبَّهُمَا، وَتَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِهِمَا. اللّهُمَّ الْعَنْ ظَالِمِی آلِ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ وَانْتَقِمْ مِنْهُمْ، اللّهُمَّ الْعَنِ الْأَوَّلِینَ مِنْهُمْ وَالْآخِرِینَ وَضَاعِفْ عَلَیهِمُ الْعَذَابَ وَابْلُغْ بِهِمْ وَبِأَشْیاعِهِمْ وَمُحِبِّیهِمْ وَمُتَّبِعِیهِمْ أَسْفَلَ دَرَک مِنَ الْجَحِیمِ إِنَّک عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ. اللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِیک وَابْنِ وَلِیک وَاجْعَلْ فَرَجَنَا مَعَ فَرَجِهِمْ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
در دعا کردن برای خود و پدر و مادرت بکوش و دعا کن به هر دعایی که می خواهی و اگر بتوانی نزدیک قبر ایشان بروی، برو و دو رکعت نماز کنار قبر بخوان و اگر نتوانی وارد مسجد شو و دو رکعت نماز بجا آور و دعا کن به هر دعایی که خواستی که مستجاب است و این مسجد مجاور خانه ایشان است و حضرت امام هادی(علیه السلام) و امام عسگری(علیه السلام) در آن نماز می خواندند.
نویسنده گوید: این زیارت موافق روایت «کامل الزیّارت» بوده و شیخ محمّد بن المشهدی و شیخ مفید و شهید نیز این زیارت را در کتاب «مزار» خود با تفاوتی اندک نقل کرده اند؛ و بعد از جمله «فِی الْجَنَّةِ بِرَحْمَتِهِ» فرموده اند: آنگاه برو و خود را بر هر یک از آن دو قبر بینداز و آن را ببوس و طرف راست و چپ صورت خود را بر قبر بگذار و پس از آن سر بردار و بگو: «اللّهُمَّ ارْزُقْنِی حُبَّهُمْ وَ تَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِهِمْ...» تا آخر زیارت و گفته اند نزدیک بالای سر مقدّس چهار رکعت نماز بخوان و پس از نماز زیارت، هر اندازه خواهی نماز بگذار.
و پوشیده نماند که آن دو بزرگوار، در خانه خود دفن شدند و برای آن خانه دری بود که گاهی باز می کردند و شیعیان وارد می شدند و کنار قبر زیارت می کردند و گاهی بسته بود و از بیرون مقابل پنجره ای که بر دیوار روبروی قبر مطهّر بود زیارت می کردند.
در ابتدای همین روایت مربوطه به زیارت، ذکر شده است که غسل می کنی و اگر بتوانی نزد قبر ایشان می روی وگرنه، از برابر پنجره ای که به سوی قبر باز می شود به سلام اشاره می کنی و چنین زائری نماز زیارت خود را در مسجد بخواند.
چون به همّت دوستان آن خانه برداشته شد و به جای آن بارگاه و حرم و رواق قرار گرفت، آن مسجد داخل در فضای حرم شد و اکنون در بین مردم معروف است که ایوان مستطیل که در صحن پشت سر عسکریین به رواق متصّل است، همان مسجد مذکور است. در هر صورت، زائران از این جهت آسوده شدند.
برای آن دو بزرگوار زیارت مخصوص به هر کدام و مشترک میان هر دو امام، در کتاب های زیارتی ذکر شده است که زائران اگر خواستند، نسخه آن کتاب ها فراوان است و اگر زائر را حالی و مجالی باشد، مناسب است «زیارت جامعه کبیره» را که پس از این ان شاءالله تعالی ذکر می شود بخواند، زیرا که صدور آن کلمات رسا که دارای تمام مراتب اظهار بندگی و تذلّل و اعتراف به عظمت و جلالت امامان است، از مصدر جلال حضرت هادی(علیه السلام) می باشد.
السَّلامُ عَلَیکمَا یا وَلِیی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیکما یا حُجَّتَی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیکما یا نُورَی اللّهِ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ، السَّلامُ عَلَیکما یا مَنْ بَدالِلّهِ فِی شَأْنِکما، أَتَیتُکما زائِراً، عارِفاً بِحَقِّکما، مُعادِیاً لِأَعْدائِکما، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِکما، مُؤْمِناً بِمَا آمَنْتُما بِهِ، کافِراً بِما کفَرْتُما بِهِ، مُحَقِّقاً لِمَا حَقَّقْتُما، مُبْطِلاً لِمَا أَبْطَلْتُما،
أَسْأَلُ اللّهَ رَبِّی وَرَبَّکما أَنْ یجْعَلَ حَظِّی مِنْ زِیارَتِکمَا الصَّلاةَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَأَنْ یرْزُقَنِی مُرافَقَتَکما فِی الْجِنانِ مَعَ آبائِکمَا الصَّالِحِینَ؛ وَأَسْأَلُهُ أَنْ یعْتِقَ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ، وَیرْزُقَنِی شَفاعَتَکما وَمُصاحَبَتَکما، وَیعَرِّفَ بَینِی وَبَینَکما، وَلَا یسْلُبَنِی حُبَّکما وَحُبَّ آبائِکمَا الصَّالِحِینَ، وَأَنْ لَایجْعَلَهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِکمَا، وَیحْشُرَنِی مَعَکمَا فِی الْجَنَّةِ بِرَحْمَتِهِ.
اللّهُمَّ ارْزُقْنِی حُبَّهُمَا، وَتَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِهِمَا. اللّهُمَّ الْعَنْ ظَالِمِی آلِ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ وَانْتَقِمْ مِنْهُمْ، اللّهُمَّ الْعَنِ الْأَوَّلِینَ مِنْهُمْ وَالْآخِرِینَ وَضَاعِفْ عَلَیهِمُ الْعَذَابَ وَابْلُغْ بِهِمْ وَبِأَشْیاعِهِمْ وَمُحِبِّیهِمْ وَمُتَّبِعِیهِمْ أَسْفَلَ دَرَک مِنَ الْجَحِیمِ إِنَّک عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ. اللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِیک وَابْنِ وَلِیک وَاجْعَلْ فَرَجَنَا مَعَ فَرَجِهِمْ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
در دعا کردن برای خود و پدر و مادرت بکوش و دعا کن به هر دعایی که می خواهی و اگر بتوانی نزدیک قبر ایشان بروی، برو و دو رکعت نماز کنار قبر بخوان و اگر نتوانی وارد مسجد شو و دو رکعت نماز بجا آور و دعا کن به هر دعایی که خواستی که مستجاب است و این مسجد مجاور خانه ایشان است و حضرت امام هادی(علیه السلام) و امام عسگری(علیه السلام) در آن نماز می خواندند.
نویسنده گوید: این زیارت موافق روایت «کامل الزیّارت» بوده و شیخ محمّد بن المشهدی و شیخ مفید و شهید نیز این زیارت را در کتاب «مزار» خود با تفاوتی اندک نقل کرده اند؛ و بعد از جمله «فِی الْجَنَّةِ بِرَحْمَتِهِ» فرموده اند: آنگاه برو و خود را بر هر یک از آن دو قبر بینداز و آن را ببوس و طرف راست و چپ صورت خود را بر قبر بگذار و پس از آن سر بردار و بگو: «اللّهُمَّ ارْزُقْنِی حُبَّهُمْ وَ تَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِهِمْ...» تا آخر زیارت و گفته اند نزدیک بالای سر مقدّس چهار رکعت نماز بخوان و پس از نماز زیارت، هر اندازه خواهی نماز بگذار.
و پوشیده نماند که آن دو بزرگوار، در خانه خود دفن شدند و برای آن خانه دری بود که گاهی باز می کردند و شیعیان وارد می شدند و کنار قبر زیارت می کردند و گاهی بسته بود و از بیرون مقابل پنجره ای که بر دیوار روبروی قبر مطهّر بود زیارت می کردند.
در ابتدای همین روایت مربوطه به زیارت، ذکر شده است که غسل می کنی و اگر بتوانی نزد قبر ایشان می روی وگرنه، از برابر پنجره ای که به سوی قبر باز می شود به سلام اشاره می کنی و چنین زائری نماز زیارت خود را در مسجد بخواند.
چون به همّت دوستان آن خانه برداشته شد و به جای آن بارگاه و حرم و رواق قرار گرفت، آن مسجد داخل در فضای حرم شد و اکنون در بین مردم معروف است که ایوان مستطیل که در صحن پشت سر عسکریین به رواق متصّل است، همان مسجد مذکور است. در هر صورت، زائران از این جهت آسوده شدند.
برای آن دو بزرگوار زیارت مخصوص به هر کدام و مشترک میان هر دو امام، در کتاب های زیارتی ذکر شده است که زائران اگر خواستند، نسخه آن کتاب ها فراوان است و اگر زائر را حالی و مجالی باشد، مناسب است «زیارت جامعه کبیره» را که پس از این ان شاءالله تعالی ذکر می شود بخواند، زیرا که صدور آن کلمات رسا که دارای تمام مراتب اظهار بندگی و تذلّل و اعتراف به عظمت و جلالت امامان است، از مصدر جلال حضرت هادی(علیه السلام) می باشد.