عبارات مورد جستجو در ۲۶۵ گوهر پیدا شد:
ایرج میرزا : قصیده ها
در مدیحه و تبریک عروسی
بر آمد بامدادان مِهرِ انور
جهان را کسوتِ نو کرد در بر
تو پنداری که زرّین شاهبازی
همی گسترد در صحنِ فلک پر
و یا از بهرِ اثباتِ رِسالت
کفِ موسی همی شد ز آستین دَر
و یا گویی عروسی ماه رخسار
شب دوشینه بر سر داشت معجر
کنون برداشت از سر معجرِ خویش
جهان از طلعتِ او شد منوّر
و یا گویی که در این جشنِ فیروز
فلک افروختستی مشعلِ زر
و یا تا عود سوزند اندر این بزم
سپهر افروخته زرّینه مِجمَر
چنین روز و چنین عیدِ مبارک
که آمد امر بَلِغ بر پِیَمبَر
نَبی اندر غدیرِ خُم بر افراشت
جهازِ چار اشتر جایِ مِنبَر
برآمد بر فراز آن و بگرفت
به دست خویش اندر دستِ حَیدَر
همه بر گِرد او گردیده انبوه
گروهِ بی شمار و خَیلِ بی مر
همه تفویض کرد امرِ وِلایت
به ابنِ عمّ و در معنی برادر
به پا شد جشنِ این عیدِ همایون
برایِ عَقدِ یک تابنده گوهر
نه یک تابنده گوهر بلکه باشد
به برج خسروی رخشنده اختر
نه یک رخشنده اختر بلکه باشد
ز نسل سلطنت فرخنده دختر
یکی دختر که باشد پرده دارش
هزاران چون کَتایون دُختِ قیصر
یکی با عفّت و آزردم دُختی
که صد آزرم دُخت او راست بردر
همایون دختری کو را نباشد
همایون دخترِ فعفور همسر
ز نسلِ پاکِ فرّخ زاد و او را
چو فرّخ زاد خدمت خدمتگار بی مر
سزد گر آینه دارش بود مِهر
که باشد دختِ پاکِ شه مظفَّر
ولی عهدِ شهنشه ناصرالدّین
بلند اختر خدیوِ عدل پرور
وجودش گشته از رحمت مرکّب
سرشتش گشته از رأفت مخمّر
هم از روزِ ازل بنموده ایزد
صفاتش را یک از دیگر نکوتر
مراورا خوش تر و فرخنده تر کرد
ز منظر مَخبَر و مَخبَر ز مَنظَر
ز چاکر زادگان خویش بگزید
همی این شهریار دادگستر
رضاخان آن حسام الملک را پور
که کرده جَدّ به جَدّ خدمت به کشور
از آن بگزید تا او را سپارَد
یگانه گوهری پاکیزه گوهر
بدو بسپرد رخشان گوهرِ خویش
چو دید او را سزاوار است و در خوَر
بدو بسپرد تا گردد مرا او را
برایِ خاندان تاحشر مفخر
پدر اندر پدر خدمت نمودند
به سابق هم به کشور هم به لشکر
پسر اندر پسر خدمت نمایند
به لاحق هم به لشکر هم به کشور
بود مهمان پذیرِ این نکو جشن
امیری پای تا سر دانش و فر
امیری دستگیرِ هر چه محتاج
امیری دستیارِ هر چه مُضطَر
چو او بخشش نماید از خجالت
شود احمر به گونه بحر اَخضَر
به زیر سایۀ شه باد هموار
نهالِ عزّتِ او تازه و تر
ایرج میرزا : قطعه ها
وفات محمد علی شاه
مخور غصّۀ بیش و کم در جهان
که تا بنگری بیش و کم فوت شد
چو بنشسته یی دم غنیمت شُمار
دَمادَم بده می که دم فوت شد
چه بس سست عنصر ز دنیا برفت
چه اشخاص ثابت قدم فوت شد
نه یک نعمتی بر کسی داده بود
که گویم ولیُّ النِعم فوت شد
نه جود و کرم داشت تا گویمش
خداوندِ جود و کرم فوت شد
در ایران اگر زیست بی احترام
در ایتالیا محترم فوت شد
همین بس که گویم به تاریخ او
محمّد علی شاه هم فوت شد

(۱۳۴۳ ه.ق)
نهج البلاغه : حکمت ها
ارزش همت و معیار صداقت و شجاعت و پاکدامنی
وَ قَالَ عليه‌السلام قَدْرُ اَلرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ
نهج البلاغه : خطبه ها
افشاگری درباره شخصیت مروان بن حكم
و من كلام له عليه‌السلام قاله لمروان بن الحكم بالبصرة
قَالُوا أُخِذَ مَرْوَانُ بْنُ اَلْحَكَمِ أَسِيراً يَوْمَ اَلْجَمَلِ
فَاسْتَشْفَعَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عليهماالسلام إِلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عليه‌السلام
فَكَلَّمَاهُ فِيهِ
فَخَلَّى سَبِيلَهُ
فَقَالاَ لَهُ يُبَايِعُكَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ عليه‌السلام
أَ وَ لَمْ يُبَايِعْنِي بَعْدَ قَتْلِ عُثْمَانَ
لاَ حَاجَةَ لِي فِي بَيْعَتِهِ
إِنَّهَا كَفٌّ يَهُودِيَّةٌ
لَوْ بَايَعَنِي بِكَفِّهِ لَغَدَرَ بِسُبَّتِهِ
أَمَا إِنَّ لَهُ إِمْرَةً كَلَعْقَةِ اَلْكَلْبِ أَنْفَهُ
وَ هُوَ أَبُو اَلْأَكْبُشِ اَلْأَرْبَعَةِ
وَ سَتَلْقَى اَلْأُمَّةُ مِنْهُ وَ مِنْ وَلَدِهِ يَوْماً أَحْمَرَ
مفاتیح الجنان : زیارت امام على نقى و امام حسن عسکرى (ع)
جلالت سید حسین فرزند امام هادى (ع)
نویسنده گوید: معروف است که در کنار قبر عسکریین قبور عدّه ای از سادات عظام است که از جمله آن ها حسین پسر حضرت امام هادی(علیه السلام) است.
من بر حال حسین آگاه نشدم، ولی آنچه به نظرم می رسد آن است که سیدی جلیل القدر و عظیم الشأن بوده، زیرا از بعضی روایات استفاده می شود که از مولای ما حضرت عسکری(علیه السلام) و برادرش حسین بن علی(علیه السلام) تعبیر به سبطین می کردند و این دو برادر را به دو جدّشان، دو سبط پیامبر رحمت حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) تشبیه می کردند و در روایت ابوالطیب است که صدای حضرت حجّت شبیه به صدای حسین بود.
در کتاب «شجرة الاولیا»، نوشتۀسید فقیه محدّث حکیم سید احمد اردکانی یزدی، در ذکر اولاد حضرت هادی(علیه السلام) است که حسین فرزند آن حضرت از زاهدان و عابدان بود و به امامت برادرش اعتراف داشت و شاید جستجوگر ماهر، غیر از آنچه ذکر شد، چیزی را بیابد که دلالت بر جلالت حسین کند.