عبارات مورد جستجو در ۷۳۰ گوهر پیدا شد:
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۳۴
الهی ای مهربان فریاد رس، عزیز آن کس که او با تو یک نفس، نفسی که آنرا حجاب ناید از پس.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۵۸
الهی تو ما را برگرفتی و کسی نگفت که بر دار، اکنون که بر گرفتی وا مگذار و در سایهٔ لطف و عنایت خود میدار.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۶۶
الهی دلی ده که شوق طاعت افزون کند و توفیق طاعتی ده که ببهشت رهنون کند.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۶۷
الهی نفسی ده که حلقهٔ بندگی تو گوش کند و جانی ده که زهر حکمت تو نوش کند.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۶۸
الهی دانایی ده که در راه نیفتیم و بینایی ده که در چاه نیفتیم.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۶۹
الهی دیده ای ده که جز تماشای ربوبیت نبیند و دلی ده که غیر از مهر عبودیت تو.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۷۳
الهی ای کریمی که بخشندهٔ عطایی و ای حکیمی که پوشندهٔ خطایی و ای احدی که در ذات و صفات بی همتایی و ای خالقی که راهنمایی و ای قادری که خداییرا سزایی، بذات لایزال خود و بصفات با کمال خود و بعزت جلال خود و بعظمت جمال خود که جان ما را صفای خود ده، دل ما را هوای خود ده، چشم ما را ضیاء خود ده و ما را آن ده که آن به.
یا رب تو مرا انابتی روزی کن
شایستهٔ خویش طاعتی روزی کن
زان پیش که فارغ شوم از کار جهان
اندر دو جهان فراغتی روزی کن
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۷۴
الهی ای بینندهٔ نماز ها، ای پذیرندهٔ نیاز ها، ای دانندهٔ راز ها و ای شنوندهٔ آواز ها ای مطلع بر حقایق و ای مهربان بر خلایق عذر های ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر، عیبهای ما مگیر که تو قوی و ما حقیر اگر بگیری بر ما حجت نداریم و اگر بسوزی طاقت نداریم، از بنده خطا آید وذلت و تو عطا آید و رحمت.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۷۵
الهی بحق آنکه ترا هیچ حاجت نیست رحمت کن بر آنکه او را هیچ حجت نیست.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۷۶
الهی در دل ما جُز محبت مکار و بر این جانها جز الطاف و مرحمت مدار و بر این کشت ها جُز باران رحمت مبار.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۷۷
الهی تو بر رحمت خود و من بر حاجت خویش پس تو توانگری و من درویش.
یارب ز کرم بحال من رحمت کن
بر این دل ناتوان من رحمت کن
در سینهٔ دردمند من راحت نه
بر دیدهٔ اشکبار من رحمت کن
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۹۰
الهی اگر خامم پخته ام کن و اگر پخته ام سوخته ام کن.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۹۳
الهی بحرمت ذاتی که تو آنی، بحرمت صفاتی که چنانی و بحرمت نامی که تتو دانی بفریاد رس که میتوانی.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۹۴
الهی مکُش این چراغ افروخته را مُسوز این دل سوخته را و مَدَر این پردهٔ دوخته را و مران این بندهٔ نو آموخته را
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۹۷
الهی بنام آن خدایی که نام او راحت روح است و پیغام او مفتاح فتوح و سلام او در وقت صباح مومنان را صبوح و ذاکر او مرهم دل مجروح و مهر او بلا نشینان را کشتی نوح عذر های ما بپذیر و بر عیب ما مگیر.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۹۸
الهی اقرار کردم به مفلسی و هیچ کسی، ای یگانه که از هر چیز مقدّسی، چه شود اگر مفلسی را در نفس آخر به فریاد رسی؟
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۰۰
الهی ای آنکه گردون رام تقدیر تو است و رقبهٔ عالمیان مسخر تدبیر تو است و سر سرکشان بستهٔ تو و جباران شکستهٔ تو و دوزخ زندان تو و فردوس بُستان تو و در آسمانها سلطان تو و زمین بحُکم و فرمان تو، در دلها پنهان تو، در آخرت عیان تو که عبدالله عذر بکاست اما غذر نخواست.
ای واقف اسرار ضمییر همه کس
در حالت عجز دستگیر همه کس
از هر گُنهم توبه ده و عذر پذیر
ای توبه ده و عذر پذیر همه کس
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۲۶
الهی نظر خود بر ما مدام کن و این شادی خود بر ما تمام کن، ما را بر داشتهٔ خود نام کن، به وقت رفتن بر جان ما سلام کن، صدیقان از گناه پشیمانند و از طاعت خجل، عذر بر زبان دارند و تشویر در دل.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۳۱
الهی ای مهیمن اکرم، ای محتجب معظًم، ای متجلی به کرم، ای قسّام پیش از لوح و قلم، بادا روزی که باز رهم از زحمت حوا و آدم، آزاد شوم از بند وجود عدم. از دل بیرون کنم این حسرت و ندم و با دوست بیاسایم یکدم.
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۳۲
الهی ای نزدیکتر به ما از ما، مهربانتر از ما بمه ما، نوازندهٔ ما بی ما، بَکَرم خویش نه بسزای ما، هر چه کردیم تاوان بر ما، هر چه تو کردی باقی بر ما، هرچه کردی بجای ما، بخود کردی نه سزای ما.