عبارات مورد جستجو در ۲۳۹۴ گوهر پیدا شد:
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۱
سوختهٔ رخت اگر سوی چمن گذر کند
در دل خود گمان کند شعله گرم لاله را
تو ز پیاله می‌خوری من همه خون که دم به دم
حق لبم همی دهی از لب خود پیاله را
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۲۶۲
گفتی که سرت خاک کنم بر سر این کو
ای خاک بر ان سر که بدین شاد نباشد
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۲۷۳
ساربان خیمه به صحرا زدوانیم عجب است
که قیامت نشد آن روز که محمل می‌شد
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۱۵
دل‌بران مهرنمایند و وفا نیز کنند
دل بران مهر چه بندی که جفا نیز کنند
چند گویند که گه‌گه به دلش میگذری
این حدیثی است که بهر دل ما نیز کنند
عالمی را بکش از غمزه که ترکان به خدنگ
گربکشتند بسی صید رها نیز کنند
عاشقان گرچه ترا بهرجفا بد گویند
از پی چشم بد خلق دعا نیز کنند
هجر مپسند چو دانی که وکیلان سپهر
دوستان را بهم آرند و جدا نیز کنند
منعمان گر چه برانند گدا را از در
گه گهی حاجت درویش روا نیز کنند
سوی خسرو نگهی کن به طفیل دگران
کاهل دولت نگهی سوی گدا نیز کنند
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۳۲
بیا ای جهان بر سر من بگرد
که این شربتی زیر آن پای بود
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۷۳
سنگی که از آسمان بیفتد
جز بر خر شیشه گر نیاید
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۹۴
خفته بهشت نرگست ور بگشاییش دمی
شهر تمام کو به کو پر ز بلا شود مگر
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۲۲
کنون که توبه شکستم کدوی می بسرم نه
چنانکه کاسهٔ سر بشکند ز بار سبویم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۸۴
چون گشایی دهان شیرین را
تنگهای شکر شود بسته
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۶۱۴
پروانه که جان را به سر شمع فدا کرد
در مشهد خویش از تن خود سوخت چراغی
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۲
پیش تیغ تو روز صف دشمن
هست چون پیش داس نوکر پا
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۴
چنان که اشتر ابله سوی کنام شده
ز مکر روبه و زاغ وز گرگ بی‌خبرا
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۰
چو گرد آرند کردارت به محشر
فرو مانی چو خر به میان شلکا
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۱
کمندش بیشه بر شیران قفس کرد
فیلکش دشت بر گرگان خباکا
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۹
جغد که با باز و پلنگان پرد
بشکندش پر و بال و گردد لت لت
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۴۲
ایا بلایه، اگر کارت تو پنهان بود
کنون توانی، باری، خشوک پنهان کرد
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۴۳
گوسپندیم و جهان هست به کردار نغل
چون گه خواب بود سوی نغل باید شد
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۵۷
ماهی دیدی کجا کبودر گیرد؟
تیغت ماهیست، دشمنانت کبودر
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۶۳
چنان بار برآورد به خویشتن
که من گویم: خوردست سوسمار
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۷۱
نهاد روی به حضرت، چنان که روبه پیر
بتیم وا تگران آید از در تیماس