عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
مولانا خالد نقشبندی : قطعات
قطعه شماره ۲۹
ای مه برج شرف سروری
وی در درج صدف دلبری
مهر جان تاب سپهر کمال
تازه گل گلبن پیغمبری
چند بنفشه ز ریاض دلم
منتخب از گلشن و گلعنبری
لاف زنان آمد و در دلش
با خط تو داعیه همسری
داغ نهادیم به پیشانیش
یعنی غلامی و زهی داوری
اینکه به شرمندگی آمد برت
بسته به جان منطقه چاکری
گشته سیه روی و سر افکنده پیش
مانده پشیمان ز زبان آوری
خالد دلداده ز روی نیاز
ملتمس است از گنهش بگذری
مولانا خالد نقشبندی : قطعات
قطعه شماره ۳۴
یا خیالت را بگو تا رو بگرداند ز من
چون به بستر آرزوی خواب باشد بی توام
یا بیاسایم دمی با وی، فرو میرد مگر
آتش افروخته در استخوان پهلوم
من بدانسانم ز هجر تو که دانستی، ولی
بازگشتی هست مر وصل ترا ای مه روم؟
مولانا خالد نقشبندی : قطعات
قطعه شماره ۳۶
ای از مژه ات غرقه به خون استادم
وز خط تو در قید جنون استادم
دلداده دیده خمار آلودت
عالم همه وز جمله فزون استادم
شیدای دو آهوی شکار اندازت
صد چون من و صد هزار چون استادم
مولانا خالد نقشبندی : قطعات
قطعه شماره ۳۷
بی روی تو رفت طاقت از دل
در دست نماند اختیارم
جز شوق وصال روی خوبت
نبود به دل حزین قرارم
از هجر تو جان به لب رسیده
رحمی بنما به حال زارم
مولانا خالد نقشبندی : قطعات
قطعه شماره ۳۸
مهجور و زبان بسته و سرگردانم
رنجور و جگر سوخته و حیرانم
از چشم تو چشم التفاتی دارم
گر پای نهی به چشم، جان افشانم
دلداده دیده توام گر قدمی
بر دیده نهی ، نثار جان افشانم
مولانا خالد نقشبندی : قطعات
قطعه شماره ۴۰
چیست بر آنکس که پوید خاک سالار عرب
می نبوید تا ابد بویای پر عطر و طرب
بر سرم چندان مصیبت ریخت از هجران تو
گر بریزد فی المثل بر روزها، گردند شب
مولانا خالد نقشبندی : قطعات
قطعه شماره ۴۱
هر چند دل از محنت ایام داغ یافت
رمزی ز داغهای دلم قرچه داغ یافت
اما چو دید راه وصال است وصل را
وهم آن خیال کرد و ز داغش فراغ یافت
مولانا خالد نقشبندی : قطعات
قطعه شماره ۴۲
نسیما گرفتند ره بر در آن سرو دلجویت
بگو ای زمره شیر افکنان نخجیر آهویت
ز طول مدت هجران و شام محنت دوری
تو مانی زنده، خالد گشت قربان دو ابرویت
مولانا خالد نقشبندی : قطعات
قطعه شماره ۴۳
خورد در نافه خون مشک ختن از رشک گیسویش
نهد سروسهی سر در قدم از قد دلجویش
اگر زاهد به خواب آن شوخ را بیند یقین دانم
نسازد سجده را هرگز بجز محراب ابرویش
مولانا خالد نقشبندی : قطعات
قطعه شماره ۴۴
واله شوق جمال دوستان
بی نصیب از گشت باغ و بوستان
بنده وامانده از وصل حبیب
خالد درمانده در هندوستان
مولانا خالد نقشبندی : مثنویات
در وصف رسول اکرم ﷺ
درودی کز نسیمش مشک تاتار
خورد خون همچو دل از طره یار
سلامی کز شمیمش بوی رضوان
شود سرگشته چون جان بهر جانان
پس از عجز از سپاس ایزد پاک
بود بر جان شاهنشاه لولاک
پس آنگه باد بر یاران جانیش
به تخصیص آنکه می گویند ثانیش
مولانا خالد نقشبندی : رباعیات
رباعی اول - این شعر در واقع قطعه است
گر بی تو شوم شاد غمم روز فزون باد
سر تا قدمم در یم آفات نگون باد
ور بر گل نسرین نگرم بی گل رویت
چون غنچه دلم ته به ته آغشته خون باد
مولانا خالد نقشبندی : رباعیات
رباعی دوم
امروز که منزلم نصیبین گردید
از داغ غمت دلم نصیبین گردید
دوری ز سر کوی تو از من دور است
اما چه توان کرد نصیبب این گردد
مولانا خالد نقشبندی : مخمسات
شماره ۱
ای وصل تو اعظم امانی
سرمایه و عیش و کامرانی
گر بی تو به عمر جاودانی
یک لحظه زیم به شادمانی
یارب نخورم بر از جوانی
در بحر غمم فتاده مشکل
کشتی رسدم دمی به ساحل
بر باد شدیم ز آتش دل
شد آب دو چشمم خاک تن گل
افسوس تو حال ما ندانی
بی مهر رخ تو شام هجران
ریزم چو سپهر خون به دامان
صد چاک کنم ز غم گریبان
لیکن چو نمی رسد به سامان
مقصود چه سود خون فشانی؟
پیوسته چون غنچه می خورم خون
هر گوشه رود ز دیده جیحون
دامن شده ز اشک سرخ گلگون
بی قد تو لیک سرو موزون
ما را چه هوای گلستانی
گر زیسته ایم بی وصالت
غرق عرقیم از خجالت
اما به دو ابروی هلالت
این نیست حیات بی جمالت
مرگی است به نام زندگانی
بی صبر و شکیب داشت یک چند
خون دل ریش آرزومند
با هجر تو تا گرفت پیوند
ای من به خیال از تو خرسند
ببرید ز دوستان جانی
خالد ز دو دیده خون سارا
می بار نهان و آشکارا
زان ابر نهال مدعا را
شاداب همی نما خدا را
تا بار دهد همان که دانی
یارب به مجردان افلاک
یا رب به شه سریر لولاک
از غیر تو رستگان بی باک
پیش تو شفیع آورم تاک
بار دگرم بدو رسانی
مولانا خالد نقشبندی : مخمسات
شماره ۲
بجز تو خاطر این بوالهوس نمی گیرد
به گوش خفته صدای جرس نمی گیرد
سوای شهد انیسی مگس نمی گیرد
دلم به غیر تو الفت به کس نمی گیرد
چو بلبلی است که جا در قفس نمی گیرد
چو عشق مغز بود عقل پوست نتوان کرد
به پند زاهد فردوس دوست نتوان کرد
به قول مدعی ار صد نکوست نتوان کرد
به حرف زشت کسان ترک دوست نتوان کرد
کسی به دل به کسی داد پس نمی گیرد
مولانا خالد نقشبندی : اشعار عربی
شماره ۲
یا انیس القلب فی ضیق الفراق
یا دواء عن تصاب لایطاق
یا جلی القلب یا حلوالمزاج
یا زکیا جمله الاقران فاق
چون ز لطف خلق و حسن خلق تو
دم زنم کز لطف داری اشتقاق
ان تسل عن بال بلبال الفوآد
اوشئا بیب دموعی و احتراق
فالذی حلالک باللطف الوسیم
ثم قد خلاک من شوب النفاق
والذی فی البین اعطانی جوی
لحظه فی العمر لست فی الفراق
کالعهود اللائی فی تلقائکم
مدتفا رقنا دموعی لاتطاق
ینظرونی کیف لم الله بی
وابل الدمع بنار الاشتیاق
کیف نصب القدمع کسر الجفون
جز ما قلبی و جرا باتفاق
بر خلاف قاعده دور از رخت
نیست خالی روزگارم از محاق
مذ نایت عن نبال الهدب قد
صرت من عضب العذاب کالعراق
یامرونی الصبر قوم فی الوداع
لم یذقوا من اذاه من لواق
کیف یدری باضطرام البال من
لیس من لحظ العیون النجل ذاق
مت فی الهجرولم ارجو الوصال
من یطیق الصبر مع هذا العناق
خالد از لعل لبت یاد آورد
زان بود نظمش تر و شکر مذاق
مولانا خالد نقشبندی : اشعار کردی
شماره ۱
دیسان دیاری دلبه ری وه ک مه شعه لستان داد دیار
نوور بوون له سه ر کیوی ئوحود تومار به تومار ئاشکار
خوش خوش نه سیمی عه نبه رین بین خوش ده کاتن سه رزه مین
ئه ما نه بویی عه نبه رین یا نافه یی میشکی ته تار
بی واده ئیمشه و روژ هه لات یا نووری جانان سات به سات
روشن ده کاتن سه ر بیسات فی اللیل یولج النهار
پربوله نورده شتی به قا، گویا حه بیبی خوش لیقا
لیلا علی السلع ارتقی من نوره القاع استنار
مولانا خالد نقشبندی : اشعار کردی
شماره ۳
میرزام وه فاته ن ... میرزام وه فاته ن
قه دم ره نجه، که ر، واده ی وه فاته ن
شه هه نشای شادیم مات ناماته ن
بت په رست ئاسا، ئه روام جه لا ته ن
جه حوجره ی سه راو که ی مه بی راهی
یه ند مه مدرو ماه جه بورج ماهی
واده ی ئاماته ن ئامان صه د ئامان
ریزه ی رازانت شیفان په ی زامان
ساباوه ر ته شریف ئه ی به ر گوزیده م
جه رووی مه ردمی جاکه رنه دیده م
وه رنه ها ته مام نایره ی دووری
وه کوی نووره که رد سه ر تا پای نوووری
مولانا خالد نقشبندی : مفردات (معما به نامهای خاص)
شماره ۱
تا به خالت شد سر زلف آشنا
عالمی را عام شد درد و بلا
مولانا خالد نقشبندی : مفردات (معما به نامهای خاص)
شماره ۲
به تاب تب فتاد از تاب رویت این دل بی تاب
ز تاب کاکلت از سینه شد صبر و ز چشمم خواب