عبارات مورد جستجو در ۵۲ گوهر پیدا شد:
رشیدالدین میبدی : ۳۱- سورة لقمان - مکّیّة
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: أَ لَمْ تَرَوْا نمى‏بینید؟ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ که اللَّه شما را نرم کرد و بفرمان، ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ هر چه در آسمانها و زمینها چیز است وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ و تمام کرد و فراخ بر شما نعمتهاى خویش ظاهِرَةً آشکارا وَ باطِنَةً و نهان، وَ مِنَ النَّاسِ و از مردمان کس است مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ که پیکار مى‏کند در خداى و باو مى‏پیچد بِغَیْرِ عِلْمٍ بى‏هیچ دانشى وَ لا هُدىً وَ لا کِتابٍ مُنِیرٍ (۲۰) و بى‏هیچ نشان و بى‏هیچ نامه روشن.
وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ و چون ایشان را گویند اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ بر پى آن روید که اللَّه فرو فرستاد قالُوا ایشان گویند بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا نه که بر پى آن رویم که پدران خویش را بر آن یافتیم أَ وَ لَوْ کانَ الشَّیْطانُ یَدْعُوهُمْ إِلى‏ عَذابِ السَّعِیرِ (۲۱) باش و اگر دیو ایشان را با عذاب آتش میخواند بران باید رفت.
وَ مَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ هر که روى خویش و سوى خویش و آهنگ خویش با اللَّه سپارد وَ هُوَ مُحْسِنٌ و او نیکوکار بود و بى‏گمان فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ او دست در زد در استوارتر گوشه‏اى وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ (۲۲) و باللّه گردد سرانجام همه کار.
وَ مَنْ کَفَرَ و هر که کافر شود و بسپاس نیندیشد فَلا یَحْزُنْکَ کُفْرُهُ اندوهگن مدار ترا نسپاسى و ناگرویدن او إِلَیْنا مَرْجِعُهُمْ با ماست بازگشت ایشان فَنُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا تا آگاه کنیم ایشان را بپاداش دادن از آنچه میکردند إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (۲۳) که اللَّه داناست بهر چه در دلهاست.
نُمَتِّعُهُمْ قَلِیلًا فرا میداریم ایشان را ببرخوردارى این جهانى اندکى ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلى‏ عَذابٍ غَلِیظٍ (۲۴) پس ایشان را فرا نیاریم ناچاره فرا عذابى بزرگ.
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ و اگر پرسى ایشان را مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ که که آفرید آسمانها و زمینها؟ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ گویند که اللَّه قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بگو حمد و ستایش بسزا آن خداى را بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ (۲۵) که بیشتر ایشان نادان‏اند.
لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ خدایراست هر چه در آسمان و زمین چیز است إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ (۲۶) که اللَّه آنست که او بى‏نیاز است‏ نکو نام ستوده.
وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ اگر چنان بودى که هر چه در زمین درخت است أَقْلامٌ همه قلم بودى وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ و دریا مداد بودى مِنْ بَعْدِهِ پس تهى شدن آن سَبْعَةُ أَبْحُرٍ هفت دریاى دیگر ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّهِ بسر نیاید سخنان اللَّه إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (۲۷) که اللَّه توانایى است دانا.
ما خَلْقُکُمْ نیست آفرینش شما وَ لا بَعْثُکُمْ و نه برانگیختن شما إِلَّا کَنَفْسٍ واحِدَةٍ مگر چون یک تن إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ (۲۸) اللَّه شنواست بینا.
أَ لَمْ تَرَ نمى‏بینى؟ أَنَّ اللَّهَ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ که اللَّه درمى‏آرد شب در روز وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ و درمى‏آرد روز در شب وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ و روان کرد و بفرمان خورشید و ماه کُلٌّ یَجْرِی إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى هر یکى میرود تا آن زمان که نام زد کرده اللَّه است که هر دو تباه و نیست شوند وَ أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ (۲۹) و نمى‏دانى که اللَّه داناست بهر چه مى‏کنید و از آن آگاه.
ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ آن از بهر آنست تا بدانند که اللَّه هست بسزا وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْباطِلُ و هر چه مى خداى خوانید فرود ازو کژ است و نیست وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ (۳۰) و اللَّه اوست که زبر خلق است و مه از ایشان.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ نمى‏بینى که مى‏رود کشتیها در دریا بِنِعْمَتِ اللَّهِ بنعمتهاى خداى لِیُرِیَکُمْ مِنْ آیاتِهِ آن را تا با شما نماید از نشانهاى خویش إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ در آن نشانهاى پیداست لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ (۳۱) هر شکیبایى را سپاس شناس نیکو شکیب سپاس دار.
وَ إِذا غَشِیَهُمْ مَوْجٌ و آن گه که بزیر ایشان درآید موج دریا کَالظُّلَلِ هم چون میغ بزرگ گران دَعَوُا اللَّهَ خوانند خداى را مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ پاک دارنده او را دعا خواندن خویش فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ و آن گه که ایشان را رهاند و با دشت و صحرا آرد فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ از ایشان کس کس بود که میانه بود و بچم، نه دل‏آسا وَ ما یَجْحَدُ بِآیاتِنا و منکر نیاید نشانهاى ما را إِلَّا کُلُّ خَتَّارٍ کَفُورٍ (۳۲) مگر ازین هر ناراستى کژکارى پلید، آهنگى ناسپاس.
یا أَیُّهَا النَّاسُ اى مردمان اتَّقُوا رَبَّکُمْ بپرهیزید از خداوند خویش وَ اخْشَوْا یَوْماً و بترسید از روزى لا یَجْزِی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ که هیچ سود ندارد و بکار نیاید پدر پسر خویش را وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَیْئاً و نه هیچ فرزند بکار آید پدر خویش را هیچ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ که وعده اللَّه راست است فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا هان که زندگانى این جهانى شما را مفریباد وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ (۳۳) و مفریباد شما را بخداى آن شیطان فریبنده.
إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ بنزدیک اللَّه است دانش کى رستاخیز وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ و او فرستد باران وَ یَعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ و او داند که در رحم آبستنان چیست وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً و نداند هیچکس که چه خواهد کرد فردا وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ و نداند هیچ کس که بکدام زمین خواهد مرد إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ (۳۴) اللَّه دانایى است آگاه.
رشیدالدین میبدی : ۳۵- سورة الملائکة- مکیة
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: و ما یَسْتَوِی الْبَحْرانِ دو دریا بهم نه یکسان، هذا عَذْبٌ فُراتٌ این یکى خوش سخت خوش، سائِغٌ شَرابُهُ گوارنده آب او، وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ و این دیگر شور تلخ زبان گز، وَ مِنْ کُلٍّ تَأْکُلُونَ و از هر یکى میخورید، لَحْماً طَرِیًّا گوشتى تازه، وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً و بیرون مى‏آرید از هر شورى مروارید، تَلْبَسُونَها تا مى‏پوشید آن را، وَ تَرَى الْفُلْکَ فِیهِ و مى‏بینید کشتیها در ان، مَواخِرَ روان و آب برّان، لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ تا میجوئید از فضل و نیکوکارى او، وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (۱۲) و تا مگر آزادى کنید.
یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ در مى‏آرد شب تاریک در روز روشن، وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ و در مى‏آرد روز روشن در شب تاریک، وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ و نرم کرد و روان و بفرمان خورشید و ماه را، کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى شب و روز خورشید و ماه میرود سرانجامى نام برده را، ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ آن خداوند شماست، لَهُ الْمُلْکُ و پادشاهى او راست، وَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ و ایشان را که مى‏پرستید بخدایى فرود از اللَّه، ما یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ (۱۳) بدست ایشان پوست خست خرما نیست.
إِنْ تَدْعُوهُمْ اگر خوانید ایشان را، لا یَسْمَعُوا دُعاءَکُمْ خواندن شما نشنوند، وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَکُمْ و اگر شنودندى پاسخ نتوانندى و بکار نیایندى شما را، وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ و روز رستاخیز بانباز گرفتن شما کافر شوند و از شما بیزار، وَ لا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ (۱۴) و خبر نکند ترا هیچ کس چنان خبردار، و آگاه نکند ترا هیچ کس چنان آگاه کن.
یا أَیُّهَا النَّاسُ اى مردمان أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ شما درویشان‏اید و با نیاز فرا اللَّه، وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ (۱۵) و اللَّه اوست آن بى‏نیاز نکو نام ستوده.
إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ اگر خواهد ببرد شما را با نیست، وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ (۱۶) و آفریده‏اى آرد نو.
وَ ما ذلِکَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِیزٍ (۱۷) و آن بر اللَّه دشخوار و سخت نیست.
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ و هیچ بارکش بار بد کس نکشد، وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ و اگر تنى گران بار کرده خود را بگناهان کسى را خواند، إِلى‏ حِمْلِها با آن بار خود تا از وى برگیرد، لا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْ‏ءٌ از آن بار او هیچیز بر نگیرند، وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبى‏ و از چند سخت نزدیک خویشاوند خواند، إِنَّما تُنْذِرُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ تو که آگاه کنى آگاه کردن که سود دارد ایشانراست که مى‏ترسند از خداوند خویش نادیده، وَ أَقامُوا الصَّلاةَ و نماز بپاى دارند، بهنگام وَ مَنْ تَزَکَّى فَإِنَّما یَتَزَکَّى لِنَفْسِهِ و هر که هنرى با دید آید خویشتن را با دید آید، وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ و بازگشت خلق همه با خداى است.
وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمى‏ وَ الْبَصِیرُ هام سان نیست نابینا و بینا، وَ لَا الظُّلُماتُ وَ لَا النُّورُ (۲۰) و نه تاریکیها و روشنائیها.
وَ لَا الظِّلُّ وَ لَا الْحَرُورُ (۲۱) و نه سایه خنک و تیزى گرما.
وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لَا الْأَمْواتُ و یکسان نبود زندگان و مردگان، إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ اللَّه مى‏شنواند او را که خواهد، وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ (۲۲) و تو شنواننده نیستى مردگان را در گورها.
إِنْ أَنْتَ إِلَّا نَذِیرٌ (۲۳) نیستى تو مگر آگاهى نماى، إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً ما فرستادیم ترا بشارت رسانى بیم نمایى، وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِیها نَذِیرٌ (۲۴) مگر بایشان آگاه کننده‏اى آمد و گذشت.
وَ إِنْ یُکَذِّبُوکَ و اگر دروغ زن دارند ترا، فَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ دروغ زن داشتند پیشینیان ایشان که پیش از دشمنان تو بودند، جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ رسولان آمدند بایشان پیغامهاى روشن، وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْکِتابِ الْمُنِیرِ (۲۵) و بنامها و بنبشته روشن.
ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا آن گه فرا گرفتم ایشان را که بنگرویدند، فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ (۲۶) پیدا کردن نشان ناخشنودى چون بود، حال گردانیدن من چون دیدى؟
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً نمى‏بینى که اللَّه فرو فرستاد از آسمان آبى، فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ تا بیرون آوردیم بآن آب میوه‏ها، مُخْتَلِفاً أَلْوانُها گوناگون رنگهاى آن وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ و از کوه‏ها راههاى پیدا شده از روندگان، بِیضٌ وَ حُمْرٌ خطّهاى سپید و خطّهاى سرخ، مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها گوناگون رنگهاى آن، وَ غَرابِیبُ سُودٌ (۲۷) و کوه‏ها و سنگهاى سخت سیاه.
وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ و از مردمان و جنبندگان و چهارپایان و شتران مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ کَذلِکَ گوناگون رنگهاى ایشان هم چنان که میوه‏ها و کوه‏ها رنگها و نیم رنگها، إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ از خداى دانایان ترسند، إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ (۲۸) اللَّه تواناى است آمرزگار.
إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِتابَ اللَّهِ ایشان که مى‏خوانند نامه خداى، وَ أَقامُوا الصَّلاةَ و نماز هنگام بپاى مى‏دارند، وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ و از دست مى‏بیرون کنند درویشان را از آنچه ما ایشان را روزى دادیم، سِرًّا وَ عَلانِیَةً نهان و آشکارا، یَرْجُونَ تِجارَةً مى‏بیوسند سود بازرگانیى، لَنْ تَبُورَ (۲۹) که آن بازرگانى هرگز زیان زد نیاید
لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ آن را تا بایشان گزارد اللَّه مزدهاى ایشان تمام، وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ و بیفزاید ایشان را از فضل و نیکوکارى خویش، إِنَّهُ غَفُورٌ شَکُورٌ (۳۰) که او بزرگ آمرز است خرد پذیر.
وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ و آنچه ما بتو پیغام دادیم از این نامه هُوَ الْحَقُّ آن نامه راست است، مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ گواه و استوار گیر آن نامه‏ها که پیش باز آمد از اللَّه، إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ (۳۱) اللَّه برهیکان خویش داناست و ازیشان آگاه.
رشیدالدین میبدی : ۳۶- سورة یس - مکیة
۴ - النوبة الاولى
قوله تعالى: إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ بهشتیان آن روز در ناپرداختند، فاکِهُونَ (۵۵) شادان و نازان میوه خواران.
هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِی ظِلالٍ ایشان و جفتان ایشان در زیر سایه‏هااند، عَلَى الْأَرائِکِ مُتَّکِؤُنَ (۵۶) بر تختهاى آراسته و بر حجله‏هاى تکیه زده.
لَهُمْ فِیها فاکِهَةٌ ایشانراست در ان هر میوه، وَ لَهُمْ ما یَدَّعُونَ (۵۷) و ایشانراست هر چه آرزو کنند و خواهند.
سَلامٌ قَوْلًا سلامى بگفتار، مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ (۵۸) از خداوند مهربان که خود گوید.
وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ (۵۹) و گویند فرا کافران که از هم جدا شوید امروز اى ناگرویدگان.
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ نه پیمان بستم با شما اى فرزندان آدم، أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ که دیو مپرستید، إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ (۶۰) که او شما را دشمنى آشکار است؟
وَ أَنِ اعْبُدُونِی و مرا پرستید، هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ (۶۱) که راه راست اینست؟
وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ بدرستى که بیراه کرد از شما، جِبِلًّا کَثِیراً گروهانى انبوه، أَ فَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ (۶۲) خرد نداشتید ؟
هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ (۶۳) این آن دوزخ است که شما را میگفتند و وعده میدادند.
اصْلَوْهَا الْیَوْمَ بآتش آن در شوید امروز، بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ (۶۴) بآن که کافر شدید و ناسپاس.
الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ آن روز مهر نهیم بر دهانهاى ایشان، وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ و دستهاى ایشان با ما بسخن آید، وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ و پایهاى ایشان بر ایشان گواهى دهد، بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (۶۵) بآنچه میکردند
وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلى‏ أَعْیُنِهِمْ ما اگر خواهیم چشمهاى ایشان ناپیدا کنیم فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ تا آهنگ راه کنند، فَأَنَّى یُبْصِرُونَ (۶۶) هرگز چون فرا راه ببینند؟
وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى‏ مَکانَتِهِمْ و اگر ما خواهیم ایشان را صورت بگردانیم بر جاى خویش، فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِیًّا وَ لا یَرْجِعُونَ (۶۷) تا نه از پیش توانند که روند و نه از بس.
وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ و هر کرا عمر دراز دهیم، نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ خلق وى برگردانیم بپس، أَ فَلا یَعْقِلُونَ (۶۸) در نمى‏یابند؟
وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ ما وى را شعر نیاموختیم، وَ ما یَنْبَغِی لَهُ و او را خود نسزد شعر گفتن، إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ نیست آن مگر یادى، وَ قُرْآنٌ مُبِینٌ (۶۹) و قرآنى آشکارا پیدا کننده.
لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا تا بیم نماید و آگاه کند هر که زنده دل بود، وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکافِرِینَ (۷۰) و عذاب واجب شود بر ناگرویدگان.
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ نمى‏بینند که بیافریدیم ما ایشان را، مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینا از آنچه ما کردیم و آفریدیم، أَنْعاماً چهار پایان شتران و گاوان و گوسپندان فَهُمْ لَها مالِکُونَ (۷۱) تا ایشان را زیر دست میدارند و با ایشان مى‏تاوند.
وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ و آن چهارپایان نرم کردیم ایشان را، فَمِنْها رَکُوبُهُمْ‏ از ان لغتى بر نشستنى‏اند بر ان مى‏نشینند، وَ مِنْها یَأْکُلُونَ (۷۲) و از ان لختى خوردنى‏اند از ان میخورند.
وَ لَهُمْ فِیها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ و ایشان را در ان سودهاست و بکار آمدها، أَ فَلا یَشْکُرُونَ (۷۳) بآزادى نیند و سپاس دارى نکنند ؟
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً کافران فرود از اللَّه خدایان گرفتند، لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ (۷۴) تا ایشان را بکار آیند و یارى دهند.
لا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ یارى دادن ایشان نتوانند، وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ (۷۵) این کافران فردا بتان را سیاهى‏اند حاضر کرده
فَلا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ سخن ایشان اندهگن مدارد ترا، إِنَّا نَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ (۷۶) که آنچه میگویند بر ما پوشیده نیست، میدانیم آنچه نهان میدارند و آنچه آشکارا میدارند.
أَ وَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ نمى‏بیند این مردم، أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ که ما بیافریدیم او را از نطفه‏اى، فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ (۷۷) آن گه با ما خصمى کند خصمیى آشکارا.
وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا ما را مثل زد، وَ نَسِیَ خَلْقَهُ و آفرینش او فراموش کرد، قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ گفت آن کیست که استخوان را زنده خواهد کرد؟ وَ هِیَ رَمِیمٌ (۷۸) و آن ریزیده و تباه گشته.
قُلْ یُحْیِیهَا گوى زنده کند آن استخوانهاى پوسیده تباه گشته، الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ او که بیافرید نخست بار آن را، وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ (۷۹) و او بهمه آفریده‏اى و همه آفرینش داناست‏
الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ آن خدایى که شما را کرد و آفرید، مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً از درخت سبز آتشى، فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ (۸۰) که تا شما از ان آتش مى‏فروزید.
أَ وَ لَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ نیست آن کس که آسمان.
و زمین آفرید توانا، عَلى‏ أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بران که چون ایشان را آفریند؟ بَلى‏ وَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ (۸۱) آرى اوست آن آفریدگار آسان آفرین دانا، إِنَّما أَمْرُهُ فرمان او آنست، إِذا أَرادَ شَیْئاً که چیزى خواهد که بود، أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (۸۲) آن را گوید که باش و مى‏بود
فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ پاکى و بى‏عیبى او را که بدست اوست پادشاهى همه چیز، وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (۸۳) و بازگشت همگان با اوست.
رشیدالدین میبدی : ۳۶- سورة یس - مکیة
۴ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فاکِهُونَ ابن کثیر و نافع و ابو عمرو «فى شغل» مخفّف خوانند و باقى قرّاء مثقّل خوانند، و هما لغتان مثل السّحت و السّحت، و تفسیر «شغل» بقول ابن عباس افتضاض ابکار است. مصطفى علیه الصلاة و السلام در تفسیر این آیه گفته: «انّ احدهم لیفتضّ فى الغداة الواحدة مائة عذراء» قال: «ففى هذا شغلهم».
و قال عکرمة: فتکون الشهوة فى اخریهنّ کالشهوة فى اولیهنّ و کلّما افتضّها رجعت على حالها عذراء. و قال: جاء رجل الى النبى (ص) فقال: یا رسول اللَّه انفضى الى نسائنا فى الجنّة کما نفضى الیهنّ فى الدنیا؟ قال: «و الذى نفسى بیده انّ المؤمن لیفضى فى الیوم الواحد الى الف عذراء».
گفته‏اند که در صحبت بهشتیان منى و مذى و فضولات نباشد چنانک در دنیا، بلى لذّت صحبت آن باشد که زیر هر تار مویى یک قطره عرق بیاید که رنگ رنگ عرق بود و بوى بوى مشک. و عن عبد اللَّه وهب قال: انّ فى الجنّة غرفة یقال لها العالیة فیها حوراء یقال لها الغنجة اذا اراد ولىّ اللَّه ان یأتیها اتیها جبرئیل فآذنها فقامت على اطرافها معها اربعة آلاف وصیفة یجمعن اذیالها و ذوائبها یبخرنها بمجامر بلانار.
کلبى گفت: «فى شغل» یعنى عمّا فیه اهل النار، اى لا یهمّهم امرهم فلا یذکرونهم، معنى آنست که: بهشتیان را چندان ناز و نعیم بود که ایشان را پرواى اهل دوزخ نبود نه خبر ایشان پرسند نه پرداخت آن دارند که نام ایشان برند. و گفته‏اند: قومى عاصیان امّت احمد در عرصات قیامت بمانند از دوزخ رسته و ببهشت نارسیده، ربّ العزة با ایشان خطاب کند که اهل دوزخ در عذاب و سخط ما گرفتاراند و از محنت خویش با کس نپردازند و اهل بهشت در ناز و نعیم غرق‏اند و بانعام و افضال ما مشغول، ایشان را چندان شغل است در ان ناز و نعیم خویش که با دیگرى نمى‏پردازند، فذلک قوله: «فِی شُغُلٍ فاکِهُونَ»، آن گه گوید: عبادى چون از هر دو فریق باز ماندید، اینک من با شما رحمت کردم و شما را آمرزیدم. ابن کیسان گفت: شغل ایشان در بهشت زیارت یکدیگر است این بزیارت آن میرود و آن بزیارت این میآید، وقتى پیغامبران بزیارت صدّیقان و اولیا و علما روند، وقتى صدّیقان و اولیا و علما بزیارت پیغامبران روند، وقتى همه بهم جمع شوند بزیارت درگاه عزت و حضرت الهیّت روند. و فى الخبر عن ابن عباس رضى اللَّه عنه عن النبى (ص) قال: «انّ اهل الجنّة یزورون ربّهم عز و جل فى کلّ یوم جمعة فى رمال الکافور و اقربهم منه مجلسا اسرعهم الیه یوم الجمعة و ابکرهم غدوّا».
و عن انس بن مالک رضى اللَّه عنه قال قال رسول اللَّه (ص): «بینما اهل الجنّة على خیول من یاقوت سروجها من ذهب و لجامها من ذهب یتحدّثون تحت ظلّ الشجرة عن الدنیا اذ اتاهم آت عن ربّهم عز و جل ان اجیبوا ربّکم فینزلون عن خیولهم الى کثب من مسک ابیض اتیح منابر من ذهب و منار من نور و منابر من لؤلؤ و منابر من یاقوت و منابر من فضّة فیجلسون علیها فیقول الجبّار جلّ جلاله: مرحبا بخلقى و زوّارى و اهل طاعتى اطعموهم فیطعمونهم طعاما ما طعموا قبله مثله فى الجنّة ثمّ یقول جل جلاله: مرحبا بخلقى و زوّارى و اهل طاعتى اسقوهم فیسقونهم شرابا ما شربوا مثله فى الجنّة قطّ، ثمّ یقول جل جلاله: مرحبا بخلقى و زوّارى و اهل طاعتى البسوهم فیلبسونهم ثیابا ما لبسوا مثلها قطّ فى الجنّة ثمّ یقول تبارک و تعالى: مرحبا بخلقى و زوّارى و اهل طاعتى عطّروهم فیعطّرونهم بعطر ما عطروا بمثله فى الجنّة قطّ، ثم یقول: مرحبا بخلقى و زوّارى و اهل طاعتى اکلوا و شربوا و کسوا و عطّروا و احق لى ان اتجلّى لهم فیتجلّى لهم تبارک و تعالى فینظرون الى وجهه عز و جل فیغشاهم من نوره ما لولا انّ اللَّه عز و جل قضى ان لا یموتوا لاحترقوا ثم یقال لهم ارجعوا الى منازلکم فیرجعون الى منازلهم و قد خفوا على ازواجهم بما غشیهم من نوره تبارک و تعالى فیقول لهم ازواجهم لقد خرجتم من عندنا بصورة و رجعتم الینا بغیرها فیقولون تجلّى لنا ربّنا عز و جل فنظرنا الیه».
و قال بعض المفسرین: قوله «فِی شُغُلٍ فاکِهُونَ» یعنى فى ضیافة اللَّه عز و جل و سیاق الحدیث الذى اوردناه یدل علیه. خداى را عز و جل دو ضیافت است مر بندگان را یکى اندر ربض بهشت بیرون بهشت و یکى اندر بهشت و شرح این دو ضیافت از پیش رفت.
قوله: «فاکهون» و «فکهون» لغتان مثل الحاذر و الحذر و المعنى ناعمون فرحون. و قیل: الفاکه کثیر الفاکهة کاللّابن و التامر، قال الشاعر: و دعوتنى و زعمت انّک لابن فى الضیف تامر و الفکه الّذى یتناول الفاکهة او الطّعام، قوله: «هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِی ظِلالٍ» قرأ حمزة و الکسائى: «فى ظلل» بضمّ الظّاء من غیر الف جمع ظلّة. و قراءة العامّة «فى ظلال» بالالف و کسر الظّاء على جمع ظل نظیره قوله: «وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلًّا ظَلِیلًا» «وَ دانِیَةً عَلَیْهِمْ ظِلالُها». معنى آنست که: ایشان و جفتان ایشان در زیر سایه‏هااند، همانست که فرمود: «وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ». و اگر «ظلل» خوانى معنى آنست که: ایشان و جفتان ایشان در سایه‏وانهااند بناها و خیمه‏ها که از بهر ایشان ساخته‏اند، در بهشت خیمه هاست از مروارید سپید چهار فرسنگ در چهار فرسنگ آن خیمه زده شصت میل ارتفاع آن و در ان خیمه سریرها و تختها نهاده هر تختى سیصد گز ارتفاع آن، بهشتى چون خواهد که بر ان تخت شود تخت بزمین پهن باز شود تا بهشتى آسان بیرنج بر ان تخت شود، اینست که رب العالمین فرمود: عَلَى الْأَرائِکِ مُتَّکِؤُنَ یعنى على السرر فى الحجال.
واحدتها اریکه، قال ثعلب: لا تکون اریکة حتّى تکون علیها حجال. و قیل: هى الوسائد و الفرش، «متّکئون» اى جالسون. و قیل: «متّکئون» ذووا تکأة.
«لَهُمْ فِیها فاکِهَةٌ وَ لَهُمْ ما یَدَّعُونَ» یعنى ما یتمنون، تقول: ادّع علىّ، اى تمنّ و قیل: «یدّعون» یفتعلون من الدّعاء، اى لهم فیها ما یدّعون اللَّه به. و قیل: للمؤمنین فى الجنّة ما یدّعون فى الدّنیا من الثّواب و الدرجات فیها و ینکره الکافرون.
«سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ» گفته‏اند: آرزوى بهشتیان سلام خداوند رحیم است، معنى هر دو آیت درهم بسته و «سلام» بدل «ما یدّعون» است، میگوید: ایشانراست هر چه آرزو کنند و آرزوى ایشان سلام است، یعنى لهم سلام یقول اللَّه قولا ایشان را آرزوى سلام است و ایشانراست آن سلام که آرزوى ایشانست، سلامى که از گفتار خداوند مهربان است نه واسطه در میان و نه آنجا سفیر و ترجمانست، گفته‏اند: معنى سلام آنست که سلمتم عبادى من الحرقة و الفرقة، و آنچه گفت: «مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ» اشارت رحمت درین موضع آنست که ایشان را برحمت خویش قوّت و طاقت دهد تا بیواسطه کلام حق بشنوند و دیدار وى به بینند و ایشان را دهشت و حیرت نبود.
روى جابر بن عبد اللَّه قال قال رسول اللَّه (ص): «بینا اهل الجنّة فى نعیمهم اذ سطع لهم نور فرفعوا رؤسهم فاذا الرّب عزّ و جلّ قد اشرف علیهم من فوقهم فقال: السّلام علیکم یا اهل الجنّة فذلک قوله: «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ» فینظر الیهم و ینظرون الیه فلا یلتفتون الى شى‏ء من النعیم ما داموا ینظرون الیه حتّى یحتجب فیبقى نوره و برکته علیهم فى دیارهم.
«وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ» القول ها هنا مضمر، التأویل: و یقال للکفّار: «امْتازُوا الْیَوْمَ» یعنى تمیّزوا من المؤمنین. و فى معناه قوله تعالى: یَصَّدَّعُونَ یَتَفَرَّقُونَ فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ مَوْبِقاً قال قتادة: معناه اعتزلوا عن کلّ خیر. و قال السدىّ: اى کونوا على حدة. و قال الضحاک: انّ لکل کافر فى النار بیتا یدخل فیه و یردم بابه بالنار فیکون فیه ابد الآبدین لا یرى و لا یرى، و کان النبى (ص) کثیرا یقول: «اللّهم انّى اعوذ بک من النّار ویل لاهل النّار».
قوله: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ» اى الم آمرکم، الم اوصیکم یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ عبادة الشیطان طاعته، و کذلک تأویل قوله تعالى: اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً یعنى اطاعوهم فى الباطل. و قیل: معناه ان لا تعبدوا الاصنام، فاضاف الى الشیطان لانّهم عبدوها بامره فکانّهم عبدوه، و المراد بالعهد ما عهد الیهم فى قوله: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ.. الآیة. و قیل: أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ بارسال الرسل و انزال الکتب؟ یقول اللَّه لهم هذا یوم القیمة، و یحتمل ان یکون هذا من خطاب اللَّه تعالى عباده فى الدّنیا، إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ ظاهر العداوة.
وَ أَنِ اعْبُدُونِی اطیعونى و وحّدونى، هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ دین قیّم.
وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِلًّا کَثِیراً نافع و عاصم جِبِلًّا بکسر جیم و باو تشدید لام خوانند، یعقوب بضمّ جیم و با و تشدید لام. ابن عامر و ابو عمرو بضمّ جیم و سکون با. باقى قرّا بضمّ جیم و با و تخفیف لام. و الجبل جمع الجبلّة، و الجبل جمع الجمع و الجبل بالتخفیف جمع جبیل، و کلها لغات معناها الخلق و الجماعة، اى خلقا کثیرا جبله‏اى خلقه. معنى آنست که شیطان از شما گروهانى انبوه بیراه کرد، و این بر طریق تسبّب است، یعنى سار الشیطان سببا لضلالتهم، کقوله تعالى للاصنام رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ، و بحقیقت هدایت و ضلالت و رشد و غوایت از خداست تعالى و تقدّس.
أَ فَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ استفهام تقریع على ترکهم الانتفاع بالعقل. و قیل: أَ فَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ ما اتاکم من هلاک الامم الخالیة بطاعة ابلیس.
و یقال لهم لمّا دنوا من النّار: هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ بها فى الدنیا.
اصْلَوْهَا الْیَوْمَ ادخلوها و الزموها و ذوقوا حرّها بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ قال ابو هریرة: اوقدت النّار الف عام فابیضّت ثمّ اوقدت الف عام فاحمرّت ثمّ اوقدت الف عام فاسودّت فهى سوداء کاللیل المظلم.
الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ روز قیامت عمل کافران بر کافران عرضه کنند و صحیفه هاى کردگار ایشان بایشان نمایند آن رسواییها بینند و کرده‏ها بر مثال کوه‏هاى عظیم، انکار کنند و خصومت در گیرند و بر فریشتگان دعوى دروغ کنند گویند: ما این که در صحیفه‏هاست نه کرده‏ایم و عمل ما نیست و اللَّه ربّنا ما کنّا مشرکین، همسایگان بر ایشان گواهى دهند، همسایگانرا دروغ زن گیرند، اهل و عشیرت گواهى دهند و ایشان را نیز دروغ زن گیرند، پس رب العالمین مهر بر دهنهاى ایشان نهد و جوارح ایشان بسخن آرد تا بر کرده‏هاى ایشان گواهى دهند، اینست که ربّ العزة فرمود: الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ. و اول چیزى از اعضاى ایشان که گواهى دهد استخوان ران چپ بود
لقول النبى (ص): ان اول عظم من الانسان ینطق یوم یختم على الافواه فخذه من رجله الشمال.
و قال (ص): انکم تدعون یوم القیمة مقدمة افواهکم بالقدام اى مشددة فاول ما یسئل عن احدکم فخذه و کفه.
و روى انّهم یقولون لجوارحهم: ما شهادتکنّ هذه و عنکنّ کنّا نناضل، اى نجادل.
و فى کیفیّة هذا الکلام قولان: احدهما انّ اللَّه یمکنها من الکلام و یجعل لها خلقة تصلح للنطق، و الثّانی انّ المتکلّم هو اللَّه سبحانه الا انّه یسمع من جهتها فنسب الیها.
و فى الخبر عن جابر بن عبد اللَّه قال: لمّا رجعت مهاجرة البحر قال رسول اللَّه (ص): الا تحدّثونى باعجب ما رأیتم بارض الحبشة قالوا بینما نحن جلوس اذ مرّت علینا عجوز من رها بنتهم تحمل على رأسها قلّة من ماء فمرّت بفتى منهم فجعل احدى یدیه بین کتفیها ثمّ دفعها فخرّت على رکبتیها فانکسرت قلتها فلمّا ارتفعت التفتت الیه فقالت سوف تعلم یا غدر اذا وضع اللَّه الکرسى و جمع الاوّلین و الآخرین و تکلّمت الایدى و الارجل بما کانوا یکسبون سوف تعلم کیف امرى و امرک فقال رسول اللَّه (ص): صدقت ثمّ صدقت کیف یقدّس اللَّه قوما لا یؤخذ من شدیدهم لضعیفهم.
وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلى‏ أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنَّى یُبْصِرُونَ قال ابن عباس معناه: لو نشاء لفقأنا اعین ضلالتهم فاعمینا هم عن غیّهم و حولنا ابصارهم من الضلالة الى الهدى فابصروا رشدهم فَأَنَّى یُبْصِرُونَ؟ و لم نفعل ذلک بهم. معنى آنست که: اگر ما خواهیم دیده ضلالت ایشان بر کنیم و هدایت دهیم تا راه بینند و براه راست روند، آن گه فرمود: فَأَنَّى یُبْصِرُونَ و لم افعل ذلک بهم. چون فرا راه بینند و این نکردم با ایشان. زجاج گفت: معنى آنست که: ما اگر خواهیم ایشان را نابینا کنیم تا از راه برگردند، و اگر این کنیم از کجا بینایى یابند و چون فرا راه بینند؟
وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى‏ مَکانَتِهِمْ قرأ ابو بکر: على مکاناتهم یعنى: لو نشاء جعلناهم قردة و خنازیر فى منازلهم اگر خواهیم ایشان را صورت گردانیم با کپیان و خوکان تا بر جاى خویش بر منزل خویش مى‏باشند. و قیل لو نشاء لجعلناهم حجارة على المکان، اى ساعتئذ لا یستطیعون الذهاب و لا الرجوع، و المکان و المکانة واحد.
و قیل: لو نشاء لاقعدناهم عن ارجلهم فلا یقدرون على ذهاب و لا رجوع. و قیل: فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِیًّا اى ما قدروا ان یجاوزوا تکذیبهم، وَ لا یَرْجِعُونَ اى لا یتوبون.
وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ اى من اطلنا عمره رددناه الى ارذل العمر شبّه الصّبی فى اول الخلق و قیل: نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ اى نصیّره الى الضّعف بعد القوّة و الى النقصان بعد الزّیادة. نُنَکِّسْهُ بضمّ نون اول و فتح دوم و تشدید کاف قراءت عاصم و حمزه است، باقى بفتح نون اول و اسکان نون دوم و ضمّ کاف و تخفیف خوانند.
أَ فَلا یَعْقِلُونَ بتاء مخاطبه قراءت نافع و ابن عامر و یعقوب است، باقى بیا خوانند. میگوید: هر کرا عمر دراز دهیم خلق وى برگردانیم به پس و او را بشبه کودکان باز داریم، یعنى که پس از زیادت او را نقصان دهیم و پس از قوت او را ضعف دهیم، همانست که در ان آیت فرمود: اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَیْبَةً... و قال سفیان: اذا بلغ الرّجل ثمانین سنة تغیّر جسمه. أَ فَلا یَعْقِلُونَ فیعتبروا و یعلموا انّ الذى قدر على تصریف احوال الانسان یقدر على البعث بعد الموت.
وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغِی لَهُ این جواب مشرکان قریش است که میگفتند: رسول خدا شاعر است و آنچه میگوید و میخواند شعر است، و ذلک فى قوله تعالى: أَمْ یَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ أَ إِنَّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ.
رب العالمین فرمود: ما او را شعر نیاموختیم و او شاعر نیست، شعر گفتن شبهت آر و در وى شبهت نیست و در گفتار وى تهمت نیست وَ ما هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِینٍ اى بمتّهم.
او در هر چه خبر داد از غیب متّهم نیست و پیغام که آورده جز وحى پاک نیست إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحى‏. وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغِی لَهُ.
روى عن الحسن انّ النبى (ص) کان یتمثّل بهذا البیت: کفى الشیب و الاسلام للمرء ناهیا. فقال: کفى بالاسلام و الشیب للمرء ناهیا.
فقال ابو بکر: یا نبى اللَّه انّما قال الشاعر: کفى الشیب و الاسلام للمرء ناهیا. ثمّ قال ابو بکر او عمر اشهد انّک رسول اللَّه یقول اللَّه عزّ و جلّ: وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغِی لَهُ. و عن قتادة قال: بلغنى انّ عائشة سئلت: هل کان النبى (ص) یتمثّل بشى‏ء من الشعر؟ قالت: کان الشعر ابغض الحدیث الیه، قالت: و لم یتمثّل بشى‏ء من الشعر الّا ببیت اخى بنى قیس طرفة:
ستبدى لک الایّام ما کنت جاهلا
و یأتیک بالاخبار من لم تزوّد
فجعل یقول (ص): و یأتیک من لم تزوّد بالاخبار. فقال ابو بکر: لیس هکذا الشعر انّما هو: و یأتیک بالاخبار من لم تزوّد، فقال (ص): ما علمت الشعر و ما ینبغى لى.
إِنْ هُوَ یعنى القرآن إِلَّا ذِکْرٌ اى موعظة وَ قُرْآنٌ مُبِینٌ فیه الفرائض و الحدود و الاحکام.
لِیُنْذِرَ قرأ اهل المدینة و الشام و یعقوب: لتنذر بتاء المخاطبة و کذلک فى الاحقاف وافقهم ابن کثیر فى الاحقاف، اى لتنذر یا محمد. و قرأ الآخرون بالیاء، اى لینذر القرآن مَنْ کانَ حَیًّا یعنى مؤمنا حىّ القلب لانّ الکافر کالمیّت فى انّه لا یتدبّر و لا یتفکر. وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکافِرِینَ اى تجب حجّة العذاب على الکافرین. حى اینجا بمعنى عاقل و مؤمن است و خصّه بالذکر لانتفاعه به کقوله: إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ. و معنى آنست که: تو کسى را توانى که آگاه کنى که عاقل بود و مؤمن تا سخن دریابد و انذار تو در دل وى اثر کند و پند تو وى را سود دهد، امّا کافر و جاهل دلهاى مرده دارند و در شمار مردگان‏اند نه پند تو ایشان را سود دارد نه انذار تو در دل ایشان اثر کند، این حکم ما در ازل کردیم و در لوح چنان نبشتیم که زنده دلان را پند تو سود دارد و بر مرده دلان عذاب ما واجب آید، اینست که ربّ العزة فرمود: وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکافِرِینَ اى و یجب العذاب على الکافرین واجب شد و درست گشت بر کافران سخن اللَّه در ازل که اهل عذاب‏اند.
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینا اى تولینا خلقها بابداعنا من غیر اعانة احد، و ذکر الایدى ها هنا یفید ان اللَّه تعالى خلقها بذاته سبحانه من غیر واسطة.
معنى خلق بحقیقت آفریدن است از نیست هست کردن و از نبود بود آوردن و از آغاز نو ساختن، و حقیقت این فعل جز کردگار قدیم و خداوند حکیم را نیست که کمال قدرت و حکمت و جلال عزّت جز وى را نیست. و در قرآن خلق بچند معنى بیاید: خلق است بمعنى تصویر کقوله: وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ اى تصویر، و خلق است بمعنى دروغ کقوله: وَ تَخْلُقُونَ إِفْکاً و خلق است بمعنى دین کقوله: لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ اى لدینه، و خلق است بمعنى ابداع و اختراع کقوله: خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ و کقوله: أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینا قال القتیبىّ: الْأَیْدِی هاهنا القدرة و القوّة و قوله: عَمِلَتْ أَیْدِینا حکایت عن الفعل و ان لم یباشر الفعل بالید، هذا کقوله: جرى بناء هذه القنطرة و هذا القصر على یدى فلان.
و فى الخبر: على الید ما اخذت حتى تؤدیه فالأمانة مؤداة و ان لم تباشر بالید.
و تقول: ما لى فى ید فلان، و الیتیم تحت ید القیّم فالید یکنى بها عن الملکة و الضبط.
أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِکُونَ ضابطون قاهرون، اى لم نخلق الانعام وحشیّة نافرة من بنى آدم لا یقدرون على ضبطها بل هى مسخّرة لهم، و هى قوله: وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ سخّرناها لهم، فَمِنْها رَکُوبُهُمْ الرکوب و الرکوبة ما یرکب من الإبل، و کذلک الحلوب و الحلوبة ما یحلب منها بالهاء و بحذف الهاء قیل: الرکوب جمع و الرکوبة واحد. وَ مِنْها یَأْکُلُونَ اى سخّرناها لهم لیرکبوا ظهرها و یأکلوا لحمها.
وَ لَهُمْ فِیها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ المنافع الاصواف و الاوبار و الاشعار و الاولاد، و المشارب اللبن، أَ فَلا یَشْکُرُونَ استفهام بمعنى الامر.
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ یعنى لعلّ اصنامهم تنصرهم اذا حزنهم امر و تمنعهم من ذلک و لا یکون ذلک قط.
لا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ و منعهم من العذب، وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ اى الکفّار جند للاصنام یغضبون لها و یحضرونها فى الدنیا هى لا تسوق الیهم خیرا و لا تستطیع لهم نصرا. و قیل: هذا فى الآخرة یؤتى بکلّ معبود من دون اللَّه و معه اتباعه الّذین عبدوه کأنّهم جند محضرون فى النّار.
فَلا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ فیه قولان: احدهما قولهم فى اللَّه انّ له شریکا و ولدا، إِنَّا نَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ فنجازیهم على اقوالهم و افعالهم، و الثّانی قولهم فیک یا محمد انّک شاعر و مجنون و ساحر. و قیل: قَوْلُهُمْ اى تهدیدهم ایّاک بالقتل و وعیدهم، إِنَّا نَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ فنحول بینک و بینهم.
أَ وَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ جدل بالباطل مبین بیّن الخصومة، یعنى انّه مخلوق من نطفة ثمّ یخاصم فکیف لا یتفکر فى بدو خلقه حتّى یدع الخصومة نمى‏بینند مردم که ما بیافریدیم او را از آبى مهین در قرارى مکین، چهل روز او را در طور نطفه نگه داشتیم تا علقه گشت و آن گه در طور علقه چهل روز بداشتیم تا مضغه گشت. مصطفى علیه الصلاة و السلام فرمود: ان خلق احدکم یجمع فى بطن امه اربعین لیلة ثم یکون علقة مثل ذلک ثم یکون مضغة مثل ذلک ثم یبعث اللَّه عز و جل الیه ملکا با ربع کلمات فیقول: اکتب اجله و رزقه و شقى او سعید.
آن گه تقطیع هیکل او و صورت شخص او در ظهور آوردیم و او را کسوت بشریت پوشانیدیم و از آن قرار مکین باین فضاى رحیب آوردیم و از پستان پر از خون او را شیر صافى دادیم و بعقل و فهم و سمع و بصر و دل و جان او را بیاراستیم و بقبض و بطش و مشى و حرکات او را قوّت دادیم، با این همه نعمت و کرامت که با وى کردیم و از ان نطفه باین رتبه رسانیدیم همى با ما خصمى کند، اینست که رب العالمین فرمود: فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ خصیم درین موضع ابىّ بن خلف الجمحى است و این آیت در شأن وى آمده، استخوانى ریزیده کهن گشته برداشت، گفت: یا محمد أ ترى یحیى اللَّه هذا بعد ما رمّ؟
فقال علیه الصلاة و السلام: نعم و یبعثک و یدخلک النّار، فانزل اللَّه تعالى هذه الآیات.
وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِیَ خَلْقَهُ اى خلقنا ایّاه، مصدر مضاف الى المفعول قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ یقال: رمّ الشی‏ء و رممته فهى رمیم، ککفّ خضیب و عین کحیل.
قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها خلقها أَوَّلَ مَرَّةٍ ابتداء حین وجد، وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ لا یخفى علیه أجزاؤه و ان تفرّقت فى البرّ و البحر فیجمعه و یعیده خلقا کما کان یقال العلم هاهنا مشتمل على سعة الاقتدار على الامر فانّ العلم بالخلق اعجب من القدرة على الخلق.
الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً قال ابن عباس: هما شجرتان یقال لاحدیهما المرخ و للأخرى العفار فمن اراد منهم النار قطع غصنین مثل السوّاکین و هما خضراوان یقطر منهما الماء فیستحق المرخ و هو ذکر على العفار و هى اثنى فتخرج منهما النار باذن اللَّه، و تقول العرب: فى کلّ شجر نار و استمجد المرخ و العفار.
و یقال: فى کلّ عود نار الاعود العناب و الشجر یذکّر و یؤنّث، ففی قوله: وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِیهِ تُسِیمُونَ مذکر، و فى قوله: مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ مؤنّث.
فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ اى تقدحون و توقدون النّار من ذلک الشجر، این آیت از روى اشارت حجت است بر منکران بعث، آن خداوند که آتش در درخت سبز بیافرید قادر است که زندگى در استخوان پوسیده ریزیده بیافریند و بر وى دشوار نیاید و قدرت بر وى تنگ نبود.
پس در حجّت بیفزود و آفرینش آسمان و زمین بر ایشان حجّت آورد فرمود: أَ وَ لَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ قرأ یعقوب: یقدر بالیاء على الفعل، اى یقدر على ان یخلق مثلهم، ثمّ قال: بَلى‏ اى قل بلى هو قادر على ذلک إذ لیس له جواب غیر ذلک، وَ هُوَ الْخَلَّاقُ یخلق خلقا بعد خلق، الْعَلِیمُ بجمیع ما خلق.
إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً فرمان او آنست که چون چیزى خواهد که بود، أَنْ یَقُولَ لَهُ اى لذلک الشی‏ء: کُنْ فَیَکُونُ اى فهو یکون على ما قدّر و اراد. آن چیز را گوید که: باش، هر چند که آن چیز حاضر نبود امّا معلوم حق بود و آنچه معلوم حقّ است بمنزلت حاضر است و خطاب با وى درست. در بعضى اخبارست که حقّ جلّ جلاله فرمود: انى جواد ماجد عطایى کلام و عذابى کلام و اذا اردت شیئا فانما اقول له کن فیکون.
فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ کلمة تعظیم است و اجلال حق جل جلاله و تنزیه و تقدیس وى از ان که در قدرت وى نقصانى آید یا از عجز و عیب در وى نشانى بود، و الملکوت هو الملک با بلغ الالفاظ فلا یکون الّا للَّه وحده. و در قرآن سبحان بدو معنى آید: یکى بمعنى تنزیه، دیگر بمعنى تعجّب، آنچه بمعنى تنزیه است با ذات‏ احدیّت گردد جلّ جلاله، و آنچه بمعنى تعجب است با افعال وى گردد عزّ شأنه، تنزیه آنست که فرمود: سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِیُّ سُبْحانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوًّا کَبِیراً و هم ازین باب است حکایت از قول موسى و عیسى و یونس: سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ سُبْحانَکَ ما یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ ما لَیْسَ لِی بِحَقٍّ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ و آنچه بمعنى تعجّب است: سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ، و هم ازین باب است: سُبْحانَهُ إِذا قَضى‏ أَمْراً، فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ پاکى و بى‏عیبى خداى را که بدست اوست و بداشت او پادشاهى همه چیز، وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ و بازگشت همه خلق با اوست و بازگشت همه کار با خواست او و بازگشت هر بودنى با حکم او، و قیل: وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ امّا الى الجنّة و امّا الى النار.
رشیدالدین میبدی : ۵۰ - سورة ق‏
۱ - النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
ق منم خداوند قادر و قهار قدّوس و قریب وَ الْقُرْآنِ الْمَجِیدِ (۱) باین قرآن بزرگوار.
بَلْ نیست چنانک کافران میگویند، عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ، شگفت داشتند که بایشان آمد آگاه کننده‏اى هم از ایشان، فَقالَ الْکافِرُونَ، ناگرویدگان گفتند، هذا شَیْ‏ءٌ عَجِیبٌ (۲) این چیزیست شگفت.
أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً، باش که ما بمیریم و خاک گردیم، ذلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ (۳) این باز بردى است دور.
قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ، میدانیم هر چه زمین از ایشان کاهد، وَ عِنْدَنا کِتابٌ حَفِیظٌ (۴) و نزدیک ما نوشته‏اى است آن را نگه دارنده.
بَلْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ، آرى ایشان دروغ شمردند سخن راست که بایشان آمد، فَهُمْ فِی أَمْرٍ مَرِیجٍ (۵) ایشان در کارى‏اند شوریده گمان آمیز.
أَ فَلَمْ یَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ، در ننگرند در این آسمان زبر ایشان.
کَیْفَ بَنَیْناها، که چون افراشتیم، وَ زَیَّنَّاها، و چون نگاشتیم.
وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ (۶)، و آن را هیچ شکاف و عیب نه.
وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها، و زمین باز کشیدیم، وَ أَلْقَیْنا فِیها رَواسِیَ، و در آن او کندیم کوه‏ها بلند، وَ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ (۷) و رویانیدیم در آن از هر صنفى نیکو.
تَبْصِرَةً وَ ذِکْرى‏ باز نمودن و در یاد دادن را لِکُلِّ عَبْدٍ مُنِیبٍ (۸) هر بنده را باز گردانیده بدل با اللَّه.
وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ، و فرو فرستادیم از آسمان، ماءً مُبارَکاً آبى برکت کرده در آن، فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ، تا رویانیدیم بآن درختستانها، وَ حَبَّ الْحَصِیدِ (۹) و تخم هر نبات درودنى.
وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ، و خرما بنان بلند بارور، لَها طَلْعٌ نَضِیدٌ (۱۰) آن را خوشه میوه آن در هم نشسته.
رِزْقاً لِلْعِبادِ، داشت بندگان را، وَ أَحْیَیْنا بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً، و زنده کردیم بآن آب شهرى و زمینى مرده، کَذلِکَ الْخُرُوجُ (۱۱) هم چنان رستاخیز.
کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ، دروغزن گرفتند پیش از ایشان قوم نوح، وَ أَصْحابُ الرَّسِّ، و اصحاب چاه، وَ ثَمُودُ (۱۲) و ثمود قوم صالح‏
وَ عادٌ، اول قوم هود، وَ فِرْعَوْنُ وَ إِخْوانُ لُوطٍ (۱۳) و فرعون موسى و کسان لوط.
وَ أَصْحابُ الْأَیْکَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ، و مردمان پیشه‏اى که و قوم تبّع، کُلٌّ کَذَّبَ الرُّسُلَ همگان فرستادگان ما را دروغزن گرفتند، فَحَقَّ وَعِیدِ (۱۴) تا واجب گشت و سزا آنچه بیم داده بودم ایشان را بآن.
أَ فَعَیِینا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ، بماندیم یا درماندیم بآفرینش نخستین، بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ (۱۵)، بلکه ایشان در گمان‏اند از این آفرینش نو.
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ بیافریدیم مردم را، وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ و میدانیم آنچه در دل او میاندیشد، وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (۱۶) ما نزدیکتریم باو از رگ جان.
إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ سخن مى‏ربایند آن دو سخن رباى و مى‏فراگیرند از او، عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ (۱۷) یکى از راست سوى او نشسته و یکى از چپ سوى او نشسته.
ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ، بیرون ندهد هیچ سخن از دهن، إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ (۱۸) مگر نزدیک اوست گوشوانى ساخته.
رشیدالدین میبدی : ۵۰ - سورة ق‏
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ جاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ، آورد مستى مرگ کار راست و داد پاک، ذلِکَ ما کُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ (۱۹) این آن کار و روز است که همه عمر از آن دور باز میشدى.
وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ، و دردمند در صور، ذلِکَ یَوْمُ الْوَعِیدِ (۲۰) آنست آن روز وعید.
وَ جاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ و آمد هر تنى فردا مَعَها سائِقٌ، با او راننده، وَ شَهِیدٌ (۲۱) و گواهى بر.
لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذا، در بى‏آگاهى و ناساخته بودى ازین کار و ازین روز، فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ، باز بردیم و برکشیدیم از تو پرده گمان تو، فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ (۲۲)، چشم تو امروز تیزبین است.
وَ قالَ قَرِینُهُ، فریشته او گوید دبیر و گواه او، هذا ما لَدَیَّ عَتِیدٌ (۲۳) این آن است که بنزدیک من ساخته و کوشیده و نوشته بود.
أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ، که در افکنید در دوزخ، کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ (۲۴) هر ناگرویده گردنکشى شوخ.
مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ، باز دارنده از گرویدن بخداى، مُعْتَدٍ مُرِیبٍ (۲۵) اندازه در گذارنده بایمان.
الَّذِی جَعَلَ مَعَ اللَّهِ او که با اللَّه خدایى دیگر مى‏بجوید و میپرستد، فَأَلْقِیاهُ فِی الْعَذابِ الشَّدِیدِ (۲۶) در افکنید او را در عذاب سخت.
قالَ قَرِینُهُ، دیو او گوید، رَبَّنا ما أَطْغَیْتُهُ خداوند ما من او را بر نافرمانى و گزافکارى نداشتم، وَ لکِنْ کانَ فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ (۲۷) لکن او خود در بى‏راهى بود از راه راست دور.
قالَ لا تَخْتَصِمُوا لَدَیَّ، گوید نزدیک من جنگ مکنید و خصومت مگیرید، وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَیْکُمْ بِالْوَعِیدِ (۲۸) و پیش از این سخن خویش بشما رسانیده بودم بوعید.
ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ، جز نگردانند سخن من، وَ ما أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ (۲۹) و من ستمکار نیستم رهیگان خویش را.
یَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ، آن روز که دوزخ را گوئیم، هَلِ امْتَلَأْتِ، پر شدى؟ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِیدٍ (۳۰) و دوزخ گوید انیز دارى؟
وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ، و نزدیک آرند بهشت پرهیزکاران را، غَیْرَ بَعِیدٍ (۳۱) نه دور.
هذا ما تُوعَدُونَ، این آنست که شما را وعده میدادند، لِکُلِّ أَوَّابٍ حَفِیظٍ (۳۲) هر باز گردیده‏اى را با خداى نگه دارنده.
مَنْ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ، او که میترسد از رحمن نادیده او را، وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ (۳۳) و آید و دلى آرد گراینده با او.
ادْخُلُوها بِسَلامٍ، در روید در آن سراى بدرود و آزادى، ذلِکَ یَوْمُ الْخُلُودِ (۳۴) آن روز روز جاوید است کان را شب ناید.
لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها، ایشان را در آن هر چه ایشان خواهند، وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ (۳۵) و نزدیک ما نیز از خواسته و نابیوسیده.
وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ، و چند نیست کردیم پیش از ایشان، مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً، ازینان بزورتر بودند و برکونیده تر، فَنَقَّبُوا فِی الْبِلادِ، دور شدند و فراوان رفتند در زمین، هَلْ مِنْ مَحِیصٍ (۳۶) تا هیچ از مرگ رستند؟
إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْرى‏، درین سخن پند است، لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ، آن کس را که او را دلى زنده است، أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ، و یا گوش فرا دارد، وَ هُوَ شَهِیدٌ (۳۷) و او دریافت را حاضر است بر جاى.
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ، بیافریدیم هفت آسمان و هفت زمین وَ ما بَیْنَهُما، و هر چه در میان آنست، فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ، در شش روز، وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ (۳۸) و ماندگى بما نرسید.
فَاصْبِرْ عَلى‏ ما یَقُولُونَ، شکیبایى کن بر آنچه میگویند، وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ نماز کن بحمد خداوند خویش، قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ (۳۹) پیش از برآمد آفتاب و پیش از فروشد آفتاب.
وَ مِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ، و از شب او را نماز کن، وَ أَدْبارَ السُّجُودِ (۴۰) و پس نماز شب بر وقت دمیدن.
وَ اسْتَمِعْ یَوْمَ یُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ (۴۱) گوش بر روزى دار که آواز دهنده آواز دهد از جایى سخت نزدیک.
یَوْمَ یَسْمَعُونَ الصَّیْحَةَ بِالْحَقِّ، آن روز که بانگ شنوند بکار پیش شدنى و فرمان روان، ذلِکَ یَوْمُ الْخُرُوجِ (۴۲) آنست روز بیرون آمد از گورها.
إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی وَ نُمِیتُ، مائیم که مرده زنده کنیم و زنده میرانیم، وَ إِلَیْنَا الْمَصِیرُ (۴۳) و بازگشت با ماست.
یَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ، آن روز که پاره‏پاره باز شکافد زمین از ایشان، سِراعاً، زودازود، ذلِکَ حَشْرٌ، آن فراهم آوردى است و انگیختنى، عَلَیْنا یَسِیرٌ (۴۴) بر ما آسان.
نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَقُولُونَ، ما داناتریم از تو بآنچه ایشان میگویند، وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ، و تو بر ایشان نه پادشاهى و نه کامران، فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ یَخافُ وَعِیدِ (۴۵) پند ده بقرآن او را که ترسد از تهدید و وعید من.
رشیدالدین میبدی : ۷۵- سورة القیمة- مکیة
النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان‏
لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ (۱) سوگند میخورم بروز رستاخیز.
وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ (۲) و سوگند میخورم بتن نکوهنده.
أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ مى‏پندارد این مردم أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ (۳) که ما فراهم نیاریم اندامان و استخوانهاى او ؟
بَلى‏ قادِرِینَ آرى کنیم و آن را توانایانیم عَلى‏ أَنْ نُسَوِّیَ بَنانَهُ (۴) بر آنکه راست کنیم اندامان او تا بندهاى انگشتان او هم چنان که بود.
بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ (۵) آرى میخواهد این مردم که دروغ شمرد هر چه فرا پیش اوست.
یَسْئَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ (۶) مى‏پرسد که روز رستاخیز کى؟
فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ (۷) آن گاه که چشم در چشم خانه روشن بتاود.
وَ خَسَفَ الْقَمَرُ (۸) و در چشم او ماه تاریک گردد.
کَلَّا نگریزد و نتواند لا وَزَرَ (۱۱) پناه جاى نیست او را.
وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ (۹) و روز و شب باو یکسان.
إِلى‏ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ (۱۲)
یَقُولُ الْإِنْسانُ یَوْمَئِذٍ مردم میگوید آن روز أَیْنَ الْمَفَرُّ (۱۰) کجا گریزم؟
با خداوند تو است آن روز شدن و آرامیدن و باز گشتن.
یُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ یَوْمَئِذٍ آگاه کنند آن روز مردم را بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ (۱۳) بهر چه از پیش فرستاد از کرد و کار، یا از پس خویش گذاشت از نهاد بد یا نیک.
بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‏ نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ (۱۴) این آدمى خود را نیک شناسد و در خود نیک داند.
وَ لَوْ أَلْقى‏ مَعاذِیرَهُ (۱۵) و هر چند که خود را مى‏حجّت و عذر آرد و مى‏سازد.
لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ (۱۶) زبان خود مجنبان شتابیدن را به قرآن.
إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ (۱۷) بر ما که قرآن بر تو خوانیم و در یاد تو داریم.
فَإِذا قَرَأْناهُ‏ چون ما بر تو خواندیم فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ (۱۸) آن گه تو از پس وا میخوان.
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ (۱۹) و آن گاه بر ما که احکام آن پیغام خویش ترا پیدا کنیم.
کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ (۲۰) آرى شما مى‏دوست دارید این جهان نزدیک فرادست و شتابنده بخلق.
وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ (۲۱) و جهان پسین مى‏گذارید.
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ (۲۲) رویهاست آن روز از شادى تازه.
إِلى‏ رَبِّها ناظِرَةٌ (۲۳) بخداوند خویش نگران.
وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ (۲۴) و رویهاست آن روز از اندوه گرفته و فراهم کشیده.
تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ (۲۵) که درست میداند که هر چه بتر بود باو ببود.
کَلَّا إِذا بَلَغَتِ التَّراقِیَ (۲۶) براستى آن وقت که جان بچنبر گردن رسد
وَ قِیلَ مَنْ راقٍ (۲۷) و مى‏گویند کدام پزشک است که افسون کند؟
وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ (۲۸) و بدانست مردم که از دنیا مى‏جدا شود.
وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ (۲۹) و پاى او در کفن مى‏پیچیدند و گور را بساختند.
إِلى‏ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ او را بسوى خداوند تو راندند و با او بردند.
فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى (۳۱) صدقه و زکاة نداد و نماز نکرد.
وَ لکِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى (۳۲) لکن دروغ زن گرفت و از پذیرفتن برگشت.
ثُمَّ ذَهَبَ إِلى‏ أَهْلِهِ یَتَمَطَّى (۳۳) آن گه با کسان خویش شد خرامان.
أَوْلى‏ لَکَ فَأَوْلى‏ (۳۴) در رسید آنچه از آن میترسیدى گریز.
ثُمَّ أَوْلى‏ لَکَ فَأَوْلى‏ (۳۵) باز در رسید آنچه از آن مى‏ترسیدى گریز.
أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ مى‏پندارد مردم أَنْ یُتْرَکَ سُدىً (۳۶) که او را فرو گذارند ناانگیخت و ناپرسید؟
أَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنى‏ (۳۷) نه نطفه‏اى بود نخست که بیفکندند.
ثُمَّ کانَ عَلَقَةً آن گه پس از آن خونى بسته فَخَلَقَ فَسَوَّى (۳۸) خداوند تو آن را بیافرید و صورت و اندام راست کرد.
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثى‏ (۳۹) و از آن دو همتا آفرید نر و ماده.
أَ لَیْسَ ذلِکَ بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتى‏ (۴۰) او که آن را کرد نه توانا است و قادر بر آنکه مردگان را زنده کند.
رشیدالدین میبدی : ۹۹- سورة اذا زلزلت (الزلزال)- مدنیة
النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها (۱) آن گه که بجنبانند زمین را بجنبانیدن آن.
وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها (۲) و بیرون دهد زمین از خود بارهاى خویش.
وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها (۳) و مردم میگوید: چیست که بمن بود؟ چه رسید زمین را که مى‏جنبد؟!
یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها (۴) زمین خبرهاى خویش میگوید،.
بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحى‏ لَها (۵) بآنچه خداوند تو آن را فرمود.
یَوْمَئِذٍ آن روز یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً باز گردند مردمان دو گروه جدا جدا از هم دور لِیُرَوْا أَعْمالَهُمْ (۶) تا جزاى کردار ایشان بایشان نمایند.
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ (۷) هر که هم سنگ مور خرد نیکى کند، بیند آن.
وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ (۸) و هر که هم سنگ مور خرد بدى کند، بیند آن.
کمال‌الدین اسماعیل : قطعات
شمارهٔ ۱۴۸ - وله ایضا
کی بود؟کی؟ که باز صدر جهان
روی خیمه سوی عراق کند
تا ز گرد رکاب او همه کس
نوشداروی اشتیاق کند
ای عجب!خود کسی چو من باشد
که همه عمر در فراق کند
مرگ خوشتر بود از آن که کسی
زندگانی برین مذاق کند
بخدایی که دست قدرت او
ماه را عاجز محاق کند
خیمۀ هفت پشت گردونرا
پوشش این چهار طاق کند
کین دل ریش آرزومندم
تا که با وصلت اتفّاق کند
گر زند خنده یی دروغ زند
ور کند شادیی نفاق کند
ظهیرالدین فاریابی : قصاید
شمارهٔ ۲۰
ایزد چو کارگاه فلک را نگار کرد
از کاینات ذات تو را اختیار کرد
نی نی هنوز کاف کن از نون خبر نداشت
کایزد رسوم دولت تو آشکار کرد
اول تو را یگانه و بی مثل آفرید
وانگه سپهر هفت و عناصر چهار کرد
طبع زمان که حامل امر تو خواست شد
همچون عنان فرخ تو بی قرار کرد
جرم زمین که مرکز مُلک تو خواست گشت
همچون رکاب عالی تو پایدار کرد
هر جا که در محیط جهان رخنه ای فتاد
آن را به عدل شامل تو استوار کرد
دست و زبان خصم تو هنگام فعل و قول
همچون زبان سوسن و دست چنار کرد
عالم به فر دولت تو ابتهاج یافت
آدم به یمن نسبت تو افتخار کرد
قاضی چرخ را که لقب سعد اکبر است
نام تو بر نگین سعادت نگار کرد
مفتیِّ عقل اگر چه دم اجتهاد زد
در مُلک و دین به فتوی رای تو کار کرد
هر گوهر مراد که در درج چرخ بود
در پای دولت تو سعادت نثار کرد
دولت عنان ملک به دست تو باز داد
اقبال بر براق مرادت سوار کرد
تیری که همت تو گشاد از کمان حکم
از روی هفت جوشن گردون گذار کرد
تیغت که باغ ملک بر آبش نهاده اند
روی زمین زخون عدو لاله زار کرد
با زور بازوی تو مقر شد به افترا
آن کس که وصف رستم و اسفندیار کرد
بس پیل مست را که نهیبت فرو شکست
بس شیر شرزه را که شکوهت شکار کرد
هرکس که بر ضمیر تو گردی نشست از و
در حال گردش فلکش خاکسار کرد
وانرا که با تو وحشت و کین در میان نهاد
دوران آسمانش سزا در کنار کرد
خورشید زیر سایه ی عدلت پناه یافت
گردون به گرد مرکز حکمت مدار کرد
چشم فلک ندید و نبیند به عمر خویش
آن لطف ها که در حق تو کردگار کرد
این یک عدوی دین که بمانده ست دفع او
هم دولتت کند که چنین صد هزار کرد
چون مصطفی به وعده ی نصرت وثوق داشت
عیبی نبود اگر دو سه روز انتظار کرد
این دست بسته را تو گشایی که عاقبت
آن کس برد که تعبیه استادوار کرد
تاویل توامان چه بود پیش از آنک مُلک
آنرا دهد خدای که دین را شعار کرد
شمشیر مرتضی بجز از آهنی نبود
پشتی دین حق لقبش ذوالفقار کرد
این دین عزیز کرده به تایید ایزدست
هرگز به مکر و شعوذه نتوانش خوار کرد
بادت امان ز حادثه ی روزگار از آنک
عدل تو جبر حادثه ی روزگار کرد
ایرانشان : کوش‌نامه
بخش ۷۸ - آهنگ جنگ
بدو آتبین گفت دادی تو داد
از این بیش گفتار دیگر مباد
سپه باز گردان تو ایدر بپای
که با تو بکوشم به زور خدای
بفرمود تا بازپس شد سپاه
سوی لشکر خویشتن رفت شاه
بپوشید خفتان و ساز نبرد
دل لشکر از رنج او شد بدرد
سپاه از عنانش برآویختند
خروش از دل و جان برانگیختند
که شاها، مخور با سپه زینهار
بمان تا کند دیگری کارزار
که پرگست، اگر بر تو آید گزند
بمانیم بیچاره و مستمند
برآرد ز خرد و بزرگ او دمار
نیابیم از او کس به جان زینهار
به پاسخ چنین گفت شیر دلیر
که از گرگ، هرگز نترسید شیر
شما در مدارید از این کار ننگ
که من دیده ام رزم مردان جنگ
بکوشم بدان سان که دارم توان
دل شیر دارم تن خسروان
به نیروی یزدان بر آرم دمار
از این دیو چهره در این کارزار
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵
آنم که جهان چو حلقه در مشت من است
وین قوت حق ز پشتی پشت من است
کونین و مکان و هر چه در عالم هست
در قبضه قدرت یک انگشت من است
نشاط اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۰
شکرانه ی بازوان پر زور
رحمی به شکستگان رنجور
بیچاره و مستمند و مسکین
شاد از ستم و زجور مسرور
جانها بمحبت تو مخلوق
دلها بارادت تو مفطور
باطره ی دلفریب طرار
با غمزه ی می پرست مخمور
ما احسنک از تو وقت ما خوش
ما الطفک از تو چشم بد دور
مفتون بتو روزگار و فتنه
در دولت شهریار مقهور
خاقان مؤید مظفر
شاهنشه کامکار منصور
آن معنی لفظ آفرینش
آن حاصل کارگاه مقدور
نهیش ز قدر گرفته توقیع
امرش بفلک نوشته منشور
گردونی و در جلالتش سیر
خورشیدی و از عدالتش نور
سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۱۴۴ - در مدح گوید
ای بر تو ناروا بدکاران
بر تو روان دعای نکوکاران
بیدار بخت نیک ترا ناید
حاجت به پاسبانی بیداران
یزدانت کافرید نگه دارد
بی پاس و بی سپاس نگهداران
امروز در زمانه توئی مطلق
تیمار دار روز تیمار داران
با ما توئی بمصلحت عالم
از بهتری بسینه بیماران
الحق بزرگوار عطائی تو
زاینرو ببندگان و پرستاران
یک موی را که از سر تو ریزد
صد جان بهاست نزد خریداران
بر موی و بر تن تو بداندیشی
دیوانگان کنند نه هشیاران
دولت سرای عمر عزیزت را
هستند جاه و دولت معماران
معمار نیک نیک همی داند
ما کاریگران نیک ز بیکاران
گر برکنند دروی و نگذارند
خاصه فرو برنده دیواران
تو صاحبی و صاحب اقبالی
واعدات گشته صاحب ادباران
گشتند خصم جان تو مرمشتی
کم قیمتان و اندک مقداران
بر جان تو شده ستم اندیشان
بر جان خویش بوده ستمکاران
پنداشتند کار شود زین به
بیچارگان بعهده پنداران
زاری دهد خلاص گرفتاری
این طرفه زاری ز گرفتاران
با دولت تو سربسری جستند
. . . بگنج و جمله سنجاران
بر تو چگونه خیره شدندی پس
مشتی امیر کم شده هنجاران
کردند بر تو غدر و نشد رایج
وان غدر بازگشت به غداران
عیاری از گزاف همی جستند
تا یافتند ماتم عیاران
خونخوار خواستند شدند حاشا
خون ریخته شدند نه خونخواران
یزدان عزیز جان ترا روشن
دارد بسان سینه ابراران
بر تو خدای روشن گردانید
اسرار مکر کردن مکاران
بر تو بسی کرامت حق دیدند
روشن دلان و صاحب اسراران
در هر رهی که چاره نداند کس
یاد تو است چاره بی چاران
اقبال و بخت و دولت یارندت
بد را کجا هلند بتو یاران
از تو بدی نیامد و هم ناید
از بد شعار قوم جفاکاران
در شوره زار یأس فرو خشکید
تخم امید فرقه طراران
جبار دست دادت در گیتی
تا بشکنی تو گردن جباران
دست عنایت تو بیندازد
بار گران ز پشت گرانباران
تیمار و غم مبادت تا باشی
تیمار دار یافته تیماران
تا برشکستگی و نگونساریست
زلفین لاله عارض دلداران
بادا رخ مؤالف جاه تو
با آب و رنگ لاله بکهساران
اعدای تو چو زلف بتان بر رخ
درهم شکسته گان و نگونساران
آنان که رخ ز امر تو برتابند
موها شوند بر تنشان ماران
سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۱۶۹ - در توبه از گناهان
چون در هوای دل تن من گشت پادشاه
آمد به پیش سینه من از سفه سپاه
لشکرگه سفاهت من عرضه داد دیو
من ایستاده همبر عارض بعرضه گاه
دیو سیه گلیم بران بود تا کند
همچون گلیم خویش لباس دلم سیاه
بنمود خیل خیل گنه پیش چشم من
تا در کدام خیل کنم بیشتر نگاه
آن خیل را بچشم من آرایشی دهد
زان نوع دانه سازد و دام افکند براه
رفتم براه دیو و فتادم بدام او
وز دیو دیوتر شدم از سیرت تباه
یکروز بی گناه نبودم بعمر خویش
گوئی که بود بی گنهی نزد من گناه
هرگونه گناه ز اعضای من برست
چون از زمین نم زده هرگونه گیاه
فردا بروز حشر گر امروز منکرند
اعضای من بوند بر اعمال من گواه
ای تن که پادشاه شدی بر هوای دل
هم بنده ای از آنکه الله است پادشاه
در قدرت اله نگه کن بچشم عقل
تا عجز خویش بینی در قدرت الله
قامت دو تاه کردی یکتا شو و مباش
همتای دیو تا نروی از جهان دو تاه
پیری رسید و موی سیاهت سپید شد
یار سپید روی سیه موی را مخواه
زین پس بنعت چه ذقنان بر غزل مگوی
کز نظم نعت چه ذقنان اوفتی بچاه
گر جاه و آبروی خوهی معصیت مورز
از طاعت خدای طلب آبروی و جاه
یکدم مباش از آنکه دو دم پیش نیست عمر
بی حسرت و ندامت و بی آب چشم و آه
نیران دو رخ از تو برآرد شرار دود
گر از ندم نباری از دیدگان میاه
گر از عذاب نار بترسی بجو پناه
تو توبه را و سایه طوبی ترا پناه
ای سوزنی اگر تنت از کوه آهنست
در کوره دل چو سوزن ز غم بکاه
در پیش چشم عقل جهان فراخ بین
چون چشم سوزنی کن و بندیش گاهگاه
ناآمد از تو هیچ گناهی ز کوه کم
با هیچ طاعتی ز تو آید فزون ز کاه
ز اهل سموم هاویه ای و همی خوهی
تا نزد تو نسیم شمال آید از هراه
عصیان کنی و جای مطیعان کنی طمع
بسیار کله هاست بسودای این کلاه
با توبه آشنا شو و بیگانه شو زجرم
تا در بحار رحمت یزدان کنی گناه
با چهره چو زر شو و با اشک همچو در
بگذار تن چو سیم و سرب در میان کاه
دینرا نگاه دارد که دارد زهر بدی
ایزد ترا نگاه چو دین داشتی نگاه
ای قادری که هست بتقدیر حکم تو
گردنده چشم اخضر و تابنده مهر و ماه
هستم یگانه عاصی و عاصی چو من بسی است
جمله نیازمند بفضل تو سال و ماه
از روی بی نیازی بخشای و فضل کن
بر من یگانه عاصی و بر جمله عصاه
کافی توئی و قاضی حاجات هم توئی
نی بر کفا تکیه ما و نه بر قضاه
حاجات جمله مکفی و مقضی تو کن بفضل
ما را مران بصدر قضاة و در کفاه
از ما بخوابگاه پیمبر رسان درود
ما را ز خواب غفلت روزی کن انتباه
ایمان ما و قوت اسلام و دین ما
از ما جدا مکن بجدا گشتن حیاه
بر ما لباس خاک چو جیب کلیم گن
تا چون کف کلیم برآریم ازان جباه
ای راوی این قصیده بخوان و مرا به بین
کالسمع بالمعیدی خیر من ان تراه
قوامی رازی : دیوان اشعار
شمارهٔ ۹۹ - در موعظت و نصیحت و ترهیب از دنیا و ترغیب به آخرت گوید
مدبری که به فرمان او است جان درتن
مهیمنی که شرف داد مرد رابرزن
خدای عزوجل خالق سپید و سیاه
که کرد شب را تاریک و روز را روشن
قدیم لم یزل و پادشاه باعظمت
ز عزت او را تخت و «ز»کبریا گرزن
زده برابر خرگاه شرق خیمه غرب
کشیده گرد بساط زمین طناب زمن
ز بانگ رعد و تف آفتاب در ره او است
که چرخ مشعله دار است وابر مقرعه زن
به آستین ادب رفته خاک درگه او
غلام ماه گریبان آسمان دامن
به علم چشمه آب آوریده از خارا
به امر شعله آتش نهاده در آهن
به حجره شب تیره ستاره کرده چراغ
ز شمع ماه منور سپهر کرده لگن
به فضل و رحمت عقلی سرشته در هر دل
به علم و حکمت جانی نهاده در هر تن
به دست عقل به بستان جان فشانده درخت
به طفل خاک ز پستان ابر داده لبن
برآوریده به روز آفتاب زرد کلاه
ز چرخ سبز قبای کبود پیراهن
ستارگان به شب از آسمان نماینده
چو بر بنفشه پراکنده برگهای سمن
جهان سیاه کند شب چو خانه تاریک
به دست صبح کند سقف خانه را روزن
ز شعمدان فلک شمع روز بفروزد
چو کم شود ز چراغ ستارگان روغن
مه از غرایب او هندوی است هندو زاد
شب از عجایب او زنگئی است آبستن
بهارگاه چنان باغها بیاراید
که چرخ را ایوان و بهشت را گلشن
نگارخانه چین سازد و بتان چگل
ز نقشهای ریاحین و سروهای چمن
درخت و مرغ و گل از بوستان به قدرت او
کشیده قد و گشاده زبان و بسته دهن
به دست باد بهاری ز جامه خانه باغ
برون دهد کله نرگس و قبای سمن
ز شاخ سبز گل سرخ راست پنداری
بساخت است به پیروزه در عقیق یمن
سلاح خانه زرین کند رزان بخزان
ز آبها زره آنجا ز برگها جوشن
به بوستان ز درختان کنیزکان سازد
ز نار ساخته پستانشان ز سیب دفن
ز صنع او شده نیلوفر آفتاب پرست
و زو رسیده به خورشید سرو سایه فکن
به فصل فصل دهد رنگ رنگ خلعتها
زمانه را کرم و فضل ایزد ذوالمن
ایا مسبح تو وحشیان بیشه و کوه
و یا مسخر تو ساکنان شهر و وطن
ز صنعهای تو تابد کواکب از گردون
ز فضلهای تو خیزد جواهر از معدن
در تو مسکن بیچارگان بی مأوا
ره تو منزل آوارگان بی مسکن
منم کمینه کس از بندگان درگه تو
زیاد تو دل من زنده چون ز روح بدن
ثنا و شکر تو را بنده وار و سوخته دل
چو حلقه ساخته درگوش و طوق درگردن
جواهر کرمت در خزینه خردم
چو مشک تعبیه در ناف آهوان ختن
ز فضل توست مرا شعر اگر نه بر در تو
چه خیزد از من و صد هزار چو من
دلا به کار قیامت قیام باید کرد
به بارگاه طرب رفت از این سرای محن
جهان کمینگه غول است رخت ازو بردار
مشو چو مرغ درین دامگاه اهریمن
هوی مگیر و به دنبال او مدو هرزه
که پیش خدمت بت ضایع است رنج شمن
نگر نصیب من و تو چه باشد از دنیا
که تیغ و زهر بود بهره حسین و حسن
بهشت در سر دنیا مکن ز بی خردی
نداند باغ طرب هیچ کس به کنج حزن
هوی پرستی و آگه نه ای ز آفت او
به مار بی هده بازی همی کنی چو رسن
تو عاشق زن و فرزند و آفت دو جهان
همه ز محنت فرزند باشد و غم زن
مخور حرام و طعام بهشت امید مدار
شکر مکوب که پرسیر کرده ای هاون
ز قعر چاه جهنم اگر همی ترسی
به دنیی از پس کس بد مگوی و چاه مکن
سیه مکن به گنه نامه سپیدت را
که مانده نیست بر او جای یک سر در زن
گناه می کنی و هیچ توبه می نکنی
از آن محله نباشی شبی بدین برزن
گنه بزرگ و درتوبه تنگ کی برهی
شتر چگونه درآید به روزن سوزن
جهان خرابه و مال جهان چو مردار است
من و تو برسر مردار او چو زاغ و زغن
ز ننگ ناخلفان شاید ار به عالم در
زنان و مردان عنین شوند و استرون
فرشته وار کم آزار باش در دنیا
که تا نخیزی از گور چون سگ از گلخن
به گاه خیزی و دندان کنان روان نیاز
به گه شوند به دوکان مرد دندان کن
درون برون و منافق دل و دغل بازی
ز پیچ پیچ همه مکر و زرق و حیله و فن
دغل همی کنی و هیچ گونه شرمت نیست
ز ناقد بدو نیک و علیم سر و علن
به باغ طاعت ایزد چو عندلیب بنال
به غار حیلت دل در چو عنکبوت متن
تو را تعصب و مذهبگری مهمی نیست
مهمهای تو در دین فرایض است و سنن
مکن تعصب و بنشین به عافیت جائی
ز باد جهل می نگیز گرد و خاک فتن
مباش آلت شر خواجه تا عقاب عقاب
به دشت حشر نگردد تو را به پیراهن
به خیر کوش که فردا کبوتران ثواب
گناههای تو را بر چنند چون ارزن
نصیحتی شنو و پند دشمنان مپذیر
چو ابلهان جهان عهد دوستان مشکن
به رسم و سیرت آزادگان پیشینه
کریم عادت و خوش خوی باش و نیکو ظن
درون به قعه چین و برون هندوبار
حدود کشور روم و ولایت ارمن
همه بگشتی و بسیار چیزها دیدی
هنوز فعل قبیح تو گشته نیست حسن
مشو چو لاله رعنا کز آفت پیری
بنفشه زار تو شد مرغزار پر سوسن
تو را به پیری طرفه است عیش برنائی
که گل غریب و بدیع است در مه بهمن
مبارزی است اجل پیش او دلیر مشو
چو برنیائی با تیغ او سپر بفکن
اگر چو رستم زالی ز مرگ خواهی شد
به زیر خاک لحد چون به چاه در بیژن
مباش غره به عمری که مرگ در پی اوست
که جایگاه تو گور است و جامه تو کفن
در آن سرای که امروز های و هوی کنی
به روز مرگ تو باشد شناعت و شیون
ز گرد لشکر ایام و بانگ کوس اجل
بسا ولایت و شهرا که شد رسوم و دمن
تو را که مرگ گریبان گرفته نیست هنوز
بگیردت خبر مرگ دیگران دامن
قوامیا توئی آن شاعری که می گفتی
به شهر شعر منم نانبای نان سخن
به شکل گندم من هرشب ازفلک پروین
بود چو خوشه ای در برزبر جدین خرمن
فلک ز بهر من از آسیای کن فیکون
ز برف آرد فرستد ز ابر پرویزن
خمیر مایه صد ساله عقل هست مرا
که در ترازو«ی» عمر است سنگ پنجه من
کنند کارم دارندگان جنت و حور
خرند نانم جویندگان سلوی و من
مرا چو دوست خدای است هیچ باکی نیست
اگر شوند به قصدم همه جهان دشمن
جهان به تیغ سخن بستدم عدو را گو
زحیر می خور و جان می کن و زنخ می زن
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۳۰۹
جان چون تن و تن چو جان کند قدرت تو
گوئی ز می آسمان کند قدرت تو
مرکز فلک وفلک شود مرکز خاک
آن روز که امتحان کند قدرت تو
قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشه‌ای
سورة الحج
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ ۚ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ﴿۱﴾
يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَىٰ وَمَا هُم بِسُكَارَىٰ وَلَـٰكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ﴿۲﴾
وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَّرِيدٍ﴿۳﴾
كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَىٰ عَذَابِ السَّعِيرِ﴿۴﴾
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَيِّنَ لَكُمْ ۚ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ۖ وَمِنكُم مَّن يُتَوَفَّىٰ وَمِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَىٰ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا ۚ وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ﴿۵﴾
ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ يُحْيِي الْمَوْتَىٰ وَأَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴿۶﴾
وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَّا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَن فِي الْقُبُورِ﴿۷﴾
وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ﴿۸﴾
ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ ۖ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ ۖ وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ﴿۹﴾
ذَٰلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ﴿۱۰﴾
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَىٰ حَرْفٍ ۖ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ ۖ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَىٰ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ﴿۱۱﴾
يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُ وَمَا لَا يَنفَعُهُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ﴿۱۲﴾
يَدْعُو لَمَن ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِن نَّفْعِهِ ۚ لَبِئْسَ الْمَوْلَىٰ وَلَبِئْسَ الْعَشِيرُ﴿۱۳﴾
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ﴿۱۴﴾
مَن كَانَ يَظُنُّ أَن لَّن يَنصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ﴿۱۵﴾
وَكَذَٰلِكَ أَنزَلْنَاهُ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يُرِيدُ﴿۱۶﴾
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴿۱۷﴾
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ ۖ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ ۗ وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ۩﴿۱۸﴾
هَـٰذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ ۖ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ يُصَبُّ مِن فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ﴿۱۹﴾
يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ﴿۲۰﴾
وَلَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ﴿۲۱﴾
كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ﴿۲۲﴾
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا ۖ وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ﴿۲۳﴾
وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَىٰ صِرَاطِ الْحَمِيدِ﴿۲۴﴾
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ ۚ وَمَن يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ﴿۲۵﴾
وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَن لَّا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ﴿۲۶﴾
وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ﴿۲۷﴾
لِّيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ عَلَىٰ مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ ۖ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ﴿۲۸﴾
ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ﴿۲۹﴾
ذَٰلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ ۗ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ ۖ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ﴿۳۰﴾
حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ ۚ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ﴿۳۱﴾
ذَٰلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ﴿۳۲﴾
لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ﴿۳۳﴾
وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا لِّيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَىٰ مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ ۗ فَإِلَـٰهُكُمْ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ۗ وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ﴿۳۴﴾
الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ عَلَىٰ مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ﴿۳۵﴾
وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُم مِّن شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ ۖ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ ۖ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ ۚ كَذَٰلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴿۳۶﴾
لَن يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَـٰكِن يَنَالُهُ التَّقْوَىٰ مِنكُمْ ۚ كَذَٰلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاكُمْ ۗ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ﴿۳۷﴾
إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ﴿۳۸﴾
أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ﴿۳۹﴾
الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِم بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴿۴۰﴾
الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ ۗ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ﴿۴۱﴾
وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ﴿۴۲﴾
وَقَوْمُ إِبْرَاهِيمَ وَقَوْمُ لُوطٍ﴿۴۳﴾
وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ ۖ وَكُذِّبَ مُوسَىٰ فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ ۖ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ﴿۴۴﴾
فَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُّعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَّشِيدٍ﴿۴۵﴾
أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا ۖ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَـٰكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ﴿۴۶﴾
وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَن يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ ۚ وَإِنَّ يَوْمًا عِندَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ﴿۴۷﴾
وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ﴿۴۸﴾
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ﴿۴۹﴾
فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴿۵۰﴾
وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ﴿۵۱﴾
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴿۵۲﴾
لِّيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ﴿۵۳﴾
وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴿۵۴﴾
وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّىٰ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ﴿۵۵﴾
الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ ۚ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ﴿۵۶﴾
وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُولَـٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ﴿۵۷﴾
وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴿۵۸﴾
لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ ۗ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ﴿۵۹﴾
ذَٰلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنصُرَنَّهُ اللَّهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ﴿۶۰﴾
ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ﴿۶۱﴾
ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ﴿۶۲﴾
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً ۗ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ﴿۶۳﴾
لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ﴿۶۴﴾
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاءَ أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ﴿۶۵﴾
وَهُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ۗ إِنَّ الْإِنسَانَ لَكَفُورٌ﴿۶۶﴾
لِّكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ ۖ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ ۚ وَادْعُ إِلَىٰ رَبِّكَ ۖ إِنَّكَ لَعَلَىٰ هُدًى مُّسْتَقِيمٍ﴿۶۷﴾
وَإِن جَادَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ﴿۶۸﴾
اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴿۶۹﴾
أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ۗ إِنَّ ذَٰلِكَ فِي كِتَابٍ ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ﴿۷۰﴾
وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَا لَيْسَ لَهُم بِهِ عِلْمٌ ۗ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِن نَّصِيرٍ﴿۷۱﴾
وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنكَرَ ۖ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا ۗ قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَٰلِكُمُ ۗ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ﴿۷۲﴾
يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ ۚ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ ۖ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ۚ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ﴿۷۳﴾
مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴿۷۴﴾
اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ﴿۷۵﴾
يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۗ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ﴿۷۶﴾
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ۩﴿۷۷﴾
وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ ۚ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ ۚ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ ۚ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَـٰذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ ۚ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ ۖ فَنِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِيرُ﴿۷۸﴾
قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشه‌ای
سورة النمل
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
طس ۚ تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُّبِينٍ﴿۱﴾
هُدًى وَبُشْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِينَ﴿۲﴾
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ﴿۳﴾
إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ﴿۴﴾
أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ﴿۵﴾
وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ﴿۶﴾
إِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ﴿۷﴾
فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَن بُورِكَ مَن فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴿۸﴾
يَا مُوسَىٰ إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴿۹﴾
وَأَلْقِ عَصَاكَ ۚ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّىٰ مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ ۚ يَا مُوسَىٰ لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ﴿۱۰﴾
إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴿۱۱﴾
وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ ۖ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ﴿۱۲﴾
فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آيَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَـٰذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ﴿۱۳﴾
وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا ۚ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ﴿۱۴﴾
وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا ۖ وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَىٰ كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ﴿۱۵﴾
وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ ۖ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ ۖ إِنَّ هَـٰذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ﴿۱۶﴾
وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ﴿۱۷﴾
حَتَّىٰ إِذَا أَتَوْا عَلَىٰ وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ﴿۱۸﴾
فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ﴿۱۹﴾
وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ﴿۲۰﴾
لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ﴿۲۱﴾
فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ﴿۲۲﴾
إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ﴿۲۳﴾
وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ﴿۲۴﴾
أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ﴿۲۵﴾
اللَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ۩﴿۲۶﴾
قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ﴿۲۷﴾
اذْهَب بِّكِتَابِي هَـٰذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ﴿۲۸﴾
قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ﴿۲۹﴾
إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ﴿۳۰﴾
أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ﴿۳۱﴾
قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّىٰ تَشْهَدُونِ﴿۳۲﴾
قَالُوا نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ﴿۳۳﴾
قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً ۖ وَكَذَٰلِكَ يَفْعَلُونَ﴿۳۴﴾
وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ﴿۳۵﴾
فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِّمَّا آتَاكُم بَلْ أَنتُم بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ﴿۳۶﴾
ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُم بِجُنُودٍ لَّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُم مِّنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ﴿۳۷﴾
قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ﴿۳۸﴾
قَالَ عِفْرِيتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ ۖ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ﴿۳۹﴾
قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ ۚ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَـٰذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ ۖ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ﴿۴۰﴾
قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ﴿۴۱﴾
فَلَمَّا جَاءَتْ قِيلَ أَهَـٰكَذَا عَرْشُكِ ۖ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ ۚ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ﴿۴۲﴾
وَصَدَّهَا مَا كَانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ ۖ إِنَّهَا كَانَتْ مِن قَوْمٍ كَافِرِينَ﴿۴۳﴾
قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ ۖ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَن سَاقَيْهَا ۚ قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِيرَ ۗ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴿۴۴﴾
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ﴿۴۵﴾
قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ ۖ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴿۴۶﴾
قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَن مَّعَكَ ۚ قَالَ طَائِرُكُمْ عِندَ اللَّهِ ۖ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ﴿۴۷﴾
وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ﴿۴۸﴾
قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ﴿۴۹﴾
وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ﴿۵۰﴾
فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ﴿۵۱﴾
فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴿۵۲﴾
وَأَنجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ﴿۵۳﴾
وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ﴿۵۴﴾
أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاءِ ۚ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ﴿۵۵﴾
فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِّن قَرْيَتِكُمْ ۖ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ﴿۵۶﴾
فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ﴿۵۷﴾
وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا ۖ فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنذَرِينَ﴿۵۸﴾
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَىٰ ۗ آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ﴿۵۹﴾
أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا ۗ أَإِلَـٰهٌ مَّعَ اللَّهِ ۚ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ﴿۶۰﴾
أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا ۗ أَإِلَـٰهٌ مَّعَ اللَّهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴿۶۱﴾
أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ ۗ أَإِلَـٰهٌ مَّعَ اللَّهِ ۚ قَلِيلًا مَّا تَذَكَّرُونَ﴿۶۲﴾
أَمَّن يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَن يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ ۗ أَإِلَـٰهٌ مَّعَ اللَّهِ ۚ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴿۶۳﴾
أَمَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ۗ أَإِلَـٰهٌ مَّعَ اللَّهِ ۚ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴿۶۴﴾
قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ ۚ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ﴿۶۵﴾
بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ ۚ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّنْهَا ۖ بَلْ هُم مِّنْهَا عَمُونَ﴿۶۶﴾
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ﴿۶۷﴾
لَقَدْ وُعِدْنَا هَـٰذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ﴿۶۸﴾
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ﴿۶۹﴾
وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُن فِي ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُونَ﴿۷۰﴾
وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَـٰذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴿۷۱﴾
قُلْ عَسَىٰ أَن يَكُونَ رَدِفَ لَكُم بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ﴿۷۲﴾
وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ﴿۷۳﴾
وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ﴿۷۴﴾
وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ﴿۷۵﴾
إِنَّ هَـٰذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ﴿۷۶﴾
وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ﴿۷۷﴾
إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُم بِحُكْمِهِ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ﴿۷۸﴾
فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۖ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ﴿۷۹﴾
إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ﴿۸۰﴾
وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ ۖ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ﴿۸۱﴾
وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ﴿۸۲﴾
وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ﴿۸۳﴾
حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوا قَالَ أَكَذَّبْتُم بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴿۸۴﴾
وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِم بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا يَنطِقُونَ﴿۸۵﴾
أَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴿۸۶﴾
وَيَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاءَ اللَّهُ ۚ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ﴿۸۷﴾
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ ۚ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ ۚ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ﴿۸۸﴾
مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِّنْهَا وَهُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ﴿۸۹﴾
وَمَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴿۹۰﴾
إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَـٰذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ ۖ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ﴿۹۱﴾
وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ﴿۹۲﴾
وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا ۚ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴿۹۳﴾
قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشه‌ای
سورة الزمر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ﴿۱﴾
إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ﴿۲﴾
أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ ۚ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَىٰ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ﴿۳﴾
لَّوْ أَرَادَ اللَّهُ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَىٰ مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ سُبْحَانَهُ ۖ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ﴿۴﴾
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ ۖ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ ۖ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُّسَمًّى ۗ أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ﴿۵﴾
خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ ۚ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِّن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ ۖ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُصْرَفُونَ﴿۶﴾
إِن تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنكُمْ ۖ وَلَا يَرْضَىٰ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ ۖ وَإِن تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ ۗ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۗ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ۚ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴿۷﴾
وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِن قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلَّ عَن سَبِيلِهِ ۚ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا ۖ إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ﴿۸﴾
أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ ۗ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ﴿۹﴾
قُلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ ۚ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَـٰذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ ۗ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ ۗ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ﴿۱۰﴾
قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ﴿۱۱﴾
وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ﴿۱۲﴾
قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴿۱۳﴾
قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَّهُ دِينِي﴿۱۴﴾
فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِ ۗ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ أَلَا ذَٰلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ﴿۱۵﴾
لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِّنَ النَّارِ وَمِن تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ۚ ذَٰلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ ۚ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ﴿۱۶﴾
وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ۚ فَبَشِّرْ عِبَادِ﴿۱۷﴾
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَـٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ﴿۱۸﴾
أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِي النَّارِ﴿۱۹﴾
لَـٰكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ وَعْدَ اللَّهِ ۖ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ﴿۲۰﴾
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَامًا ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكْرَىٰ لِأُولِي الْأَلْبَابِ﴿۲۱﴾
أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِّن رَّبِّهِ ۚ فَوَيْلٌ لِّلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ ۚ أُولَـٰئِكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ﴿۲۲﴾
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ ۚ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ﴿۲۳﴾
أَفَمَن يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ﴿۲۴﴾
كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ﴿۲۵﴾
فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ﴿۲۶﴾
وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَـٰذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴿۲۷﴾
قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ﴿۲۸﴾
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا ۚ الْحَمْدُ لِلَّهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴿۲۹﴾
إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ﴿۳۰﴾
ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِندَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ﴿۳۱﴾
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ ۚ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْكَافِرِينَ﴿۳۲﴾
وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ ۙ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴿۳۳﴾
لَهُم مَّا يَشَاءُونَ عِندَ رَبِّهِمْ ۚ ذَٰلِكَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِينَ﴿۳۴﴾
لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَيَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ﴿۳۵﴾
أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ ۖ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِن دُونِهِ ۚ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ﴿۳۶﴾
وَمَن يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّضِلٍّ ۗ أَلَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انتِقَامٍ﴿۳۷﴾
وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ ۚ قُلْ أَفَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ ۚ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ ۖ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ﴿۳۸﴾
قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَىٰ مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ ۖ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ﴿۳۹﴾
مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُّقِيمٌ﴿۴۰﴾
إِنَّا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا ۖ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ﴿۴۱﴾
اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا ۖ فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴿۴۲﴾
أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ ۚ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ﴿۴۳﴾
قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا ۖ لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴿۴۴﴾
وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ ۖ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ﴿۴۵﴾
قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ أَنتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ﴿۴۶﴾
وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِن سُوءِ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ وَبَدَا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ﴿۴۷﴾
وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ﴿۴۸﴾
فَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَىٰ عِلْمٍ ۚ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴿۴۹﴾
قَدْ قَالَهَا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَمَا أَغْنَىٰ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴿۵۰﴾
فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا ۚ وَالَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هَـٰؤُلَاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ﴿۵۱﴾
أَوَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴿۵۲﴾
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴿۵۳﴾
وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ﴿۵۴﴾
وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ﴿۵۵﴾
أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ﴿۵۶﴾
أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ﴿۵۷﴾
أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ﴿۵۸﴾
بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴿۵۹﴾
وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ ۚ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْمُتَكَبِّرِينَ﴿۶۰﴾
وَيُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴿۶۱﴾
اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ ۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ﴿۶۲﴾
لَّهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۗ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ﴿۶۳﴾
قُلْ أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجَاهِلُونَ﴿۶۴﴾
وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴿۶۵﴾
بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِينَ﴿۶۶﴾
وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴿۶۷﴾
وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاءَ اللَّهُ ۖ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَىٰ فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنظُرُونَ﴿۶۸﴾
وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴿۶۹﴾
وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ﴿۷۰﴾
وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَىٰ جَهَنَّمَ زُمَرًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَـٰذَا ۚ قَالُوا بَلَىٰ وَلَـٰكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ﴿۷۱﴾
قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۖ فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ﴿۷۲﴾
وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ﴿۷۳﴾
وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ ۖ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ﴿۷۴﴾
وَتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ ۖ وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴿۷۵﴾