عبارات مورد جستجو در ۲۶ گوهر پیدا شد:
زرتشت : وندیدا
فرگرد هشتم
بخش یکم
1
اگر سگی یا آدمی در خانه ای چوبین یا کلبه ای جگن پوش بمیرد ، مزداپرستان چه باید بکنند؟
2
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان باید به جست و جوی دخمه ای برآیند . آنان باید همه ی گرداگردخود را در پی یافتن دخمه ای جست و جو کنند .
اگر بردن مرده از خانه برای ایشان اسان تر از جابجا شدن باشد ، باید مرده را از خانه بیرون برند و خانه را بگذارند برپا بماند و آن رابا اورواسنی یا وهو ـ گون یا وهو کرتی یا هذا ـ نئپتا یا هرگیاه خوشبوی دیگری ، خوشبو کنند .
3
اگر جا به جا شدن از آن خانه آسان تر از بیرون بردن مرده باشد ، بایداز ان خانه دور شود و مرده رابگذارند در همان جا بماند و خانه او را با اورواسنی یا وهو ـ گون یا وهو ـ کرتی یا هذا ـ نئپتا یا هرگیاه خوشبوی دیگری خوشبو کنند .
بخش دوم
4
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر در خانه ی مزداپرستان ناگهان سگی یا آدمی بمیرد و در همان هنگام باران یا برف ببارد یا باد بوزد یا تاریکی در کار فرا رسیدن باشد ( هنگامی که گله ها و مردمان راه خویش را گم می کنند ) مزداپرستان چه باید بکنند ؟
5-7
................................................................................................................................................................................................................................( بندهای 17-15 فر 3 و بندهای 48-46 فر 5)
8
آنان باید در آنجا گوری بکنند ( اگر زمین سخت باشد ، به گودی نیم گام و اگر نرم باشد به گودی نیمی از بالای آدمی ) و بر کف آن گور ، خاکستر یا تپاله ی گاو بریزند و سر ان رابا تکّه ای آجر یا سنگ یا کلوخ بپوشانند .
9
آنان باید مردار را دو شب یاسه شب یا یک ماه در آن جا بگذارند تا هنگامی که پرندگان به پرواز در آیند و گیاهان بویند و سیلابها روان شوند و باد ، آبهای روی زمین را بخشکاند .
10
هنگامی که پرندگان به پرواز درآمدند و گیاهان روییدند وسیلابها روان شدند و باد ، آبهای روی زمین را خشکاند ، مزداپرستان باید شکافی در دیوار خانه پدید آورند و دو مرد چیره دست و نیرومند را فرا خوانند وآنان باید جامه های خویش را از تن بدر آورند و مردار را برگیرند و به ساختمانی که از سنگ و ساروج و خاک ساخه شده است در جایی که همیشه سگان و پرندگان مردارخوار هستند ، ببرند .
11
پس از آن ، نسو کشان در سه گامی مرده بنشیند و آنگاه موبد رو به مزداپرستان چنین بانگ برآورد :
ای مزداپرستان !
بدین جا پیشاب بیاورید تا نسو کشان گیسو وتن خویش را بدان بشویند .
12
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
پیشابی که نسو کشان باید گیسو وتن خویش را بدان بشویند ، کدام است ؟
پیشاب گوسفند یا گاو نر؟ پیشاب مرد یا زن ؟
13
اهوره مزدا پاسخ داد :
پیشاب گوسفند یا گاو نر، اما نه پیشاب مرد و نه پیشاب زن ، مگر آن که مرد یا زن ، نزدیکترین خویشاوند مرده باشند .
مزداپرستان باید پیشاب آماده کنند تا نسو کشان گیسو و تن خویش را بدان بشویند
بخش سوم
14
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا گله های گوسفدان و گاوان و گروه های مردان و زنان و آتش ـ پسر اهوره مزدا و دسته های برسم ویژه ی آیین و مردم اشون می توانند بار دیگر از راهی که مردار سگان و مردمان از آن برده شده است بگذرند ؟
15
اهوره مزدا پاسخ داد :
نه گله های گوسفندان و گاوان ، نه گروههای مردان وزنان ، نه آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ نه دسته های برسم ویژه آیین و نه مردم اشون می توانند از آن اه بگذرند .
16
شما باید سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوشی را سه بار از درازای آن راه بگذرانید .
هنگامی که سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش بدان جا آورده شود، دروج نسو به پیکر مگسی وزوز کنان با زانوان از پیش و دم از پس برآمده ، همه تن آلوده ب لایش ها ، همچون پلیدترین خرفستران به سرزمینهای اپاختر ، واپس می گریزد .
17
هرگاه سگ با بیزاری از آن راه بگذرد ، باید سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوشی را شش بار از درازای آن راه بگذرانید .
هنگامی که سک زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش بدان جا آورده شود ، دروج سو به پیکر مگسی ...............................................................................( دنباله جمله مانند بند 16 است )
18
هر گاه سگ با بیزاری از آن راه بگذرد ، باید سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش را نهبار از درازای آن راه بگذرانید .
هنگامی که سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش بدان جا آورده شود ، دروج نسو به پیکر مگسی .............................................................................(دنباله جمله مانند بند 16 است )
19
باید موبدی پیشاپیش از درازای آن راه بگذرد و این پیروزمندترین و چاره بخش ترین باژ را از بر خواند :
« یثه آهو و یریو »
20
.............................................................................................................................................................................................................(گاه . یس . 46 بند 7 و یس . 44 بند 16)
21
ای مزدا ! ای سپندارمد!
ما را زا کین توزی دشمنان نگاه دارید .
ای دروج دیو خوی !
نابود شو .
ای دیو زادگان !
ابود شوید .
ای دروج !
دور شو وبمیر.
ای دروج !
از این جا بگریز و دور شو . به سرزمین های اپاختر دور شو و بمیر. مباد که تو جهان استومند سپند مینو را نابودکنی .
22
پس آنگاه مزداپرستان می توانند گوسفندو گاو و مرد و زن و آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ و دسته های برسم ویژه آیین و مردم اشون را از آن راه بگذرانند .
از آن پس مزداپرستان می توانند در آ ن خانه ، خوراک گوشتی و شراب داشته باشند . آن خانه پاک می شود و همچون پیشتر ف زندگی در آنجا گناهی ندارد .
بخش چهارم
23
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی جامه چرمی یابافته را به اندازه ای که تا قوزک پاها را بپوشاند ، بر پیکر مرده بیندازد ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
چهار صد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، چهار صد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
24
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی جامه چرمی یابافته را به اندازه ای که هر دو ساق پاها را بپوشاند ، بر پیکر مرده بیندازد ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
ششصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، ششصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
25
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی جامه چرمی یابافته را به اندازه ای که همه ی تن را بپوشاند ، بر پیکر مرده بیندازد ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هزار تازیانه با سرو شو ـ چرن .
بخش پنجم
26
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مردی به زور با مرد دیگری کون مرزی کند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
هشتصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هشتصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
27-30
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مردی به سازش با مرد دیگری کون مرزی کند ، پاد افره گناهش چیست وتاوان آن کدام است و چگونه چنین کسی می تواند از این گناه و آلودگی پاک شود
اهوره مزدا پاسخ داد :
چنین گناهی را هیچ تاوان وپادافرهی نیست ......................................................................................................( بندهای 39 تا 42 فر 3)
31
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دیو کیست ؟
دیو پرست کیست ؟
همخوابه ی نرینه دیوان کیست ؟
همخوابه ی مادینه دیوان کیست ؟
ماه دیو کیست ؟
کیست که در اندرون خویش همسان دیو است ؟
کیست که در همه هستی خویش همسان دیو است ؟
کیست که پش از مرگ همسان دیو است و پس از مرگ یکی از دیوان ا پیداشود .
32
اهوره مزدا پاسخ داد :
مردی که با مردی کون مرزی کند یا مردی که بگذارد مردی با او کون مرزی کند ، دیو است .
اوست که دیو پرست است .
اوست که همخوابه ی نرینه دیوان است .
اوست که همخوابه ی مادینه دیوان است .
است که ماده دیو است .
اوست که در اندرون خویش همسان دیو است .
اوست که در همه هستی خویش همسان دیو است .
اوست که پیش از مرگ همسان دیو استت و پس از مرگ یکی از دیوان ناپیدا شود .
چنین است مردی که با مردی کون مرزی کند یا مردی که بگذارد با او کون مرزی کند .
بخش ششم
33
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا کسی که به تن خشکیده ی مرده ای ـ که بیش از سالی از مرگش گذشته باشد ـ دست زند ، پاک است ؟
34
اهوره مزدا پسخ داد :
چنین کسی پاک است ؛ زیرا خشک با خشک در نمی آمیزد .
هرگاه خشک با خشک در امیزد با فراوانی آفریدگانی که روی زمین می میرند ـ بزودی این جهان استومند ، من ، تنها جای پشوتنوها می شود که به ناپاکی آلوده اند و روان آنان بانگ و شیون برمی اورد .
بخش هفتم
35
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا کسی که به مردار سگان یا مردمان دست زند می تواند پاک شود ؟
36
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
چنین کسی می تواند پاک شود .
چگونه چنین تواند شد ؟
هر گاه سگان یا پرندگان مردار خوار نسو را زده باشند ، او باید تن خویش رابا گمیز و اب بشوید و از آن پس پاک شود .
37
اما اگر سگان یا پرندگان مردار خوار هنوز نسو را نزده باشند ، مزداپرستان باید سه گودال در زمین بکنند و ناپاک بر سر ان گودال هاتن خویش رابا گمیز ـ ونه آب ـ بشوید .
آنگاه سگ مرا برخیزانند و در برابر آن ناپاک بیاورند .( بایدچنین کنند و نه جز این .)
38
مزداپرستان باید سه گودال دیگر در زمین بکنند و ناپاک بر سر آن گودال ها تن خویش رابا گمیز ـ ونه آب ـ بشوید .
آنگاه سگ مرا برخیزانند و در برابر آن ناپاک بیاورند . پس چندان درنگ کنند که تن او تا واپسین موی تارک سرش خشک شود .
39
پس سه گودال دیگر در زمین بکنند و ناپاک بر سر آن گودال ها تن خویش رابا گمیز ـ ونه آب ـ بشوید .
40
نخست باید دستهایش را بشویند . اگر دستهایش نخست شسته نشود ، همه تن خویش راناپاک کند .
هنگامی که دستهایش را سه بار با آب شستند ، بایدبر تارک سر او آب بریزند .
41
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک بر تارک سر وی برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پیش ، به میان ابروان می گریزد .
42
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به میان ابروان برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پشت سر می گریزد .
43
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پشت سر برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پیش به گونه ها می گریزد .
44
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پیش به گونه ها برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به گوش راست می گریزد .
45
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به گوش راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به گوش چپ می گریزد .
46
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به گوش چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به شانه راست می گریزد .
47
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به شانه راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به شانه چپ می گریزد
48
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به شانه چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به زیر بغل راست می گریزد
49
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به زیر بغل راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به زیر بغل چپ می گریزد .
50
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به زیر بغل چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به بالای سینه می گریزد
51
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به بالای سینه برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پشت می گریزد
52
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پشت برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به سرپستان راست می گریزد .
53
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به سر پستان برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به سر پستان چپ می گریزد
54
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به سر پستان چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پهلوی راست می گریزد
55
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پهلوی راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پهلوی چپ می گریزد .
56
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پهلوی چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به سرین راست می گریزد .
57
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به سرین راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به سرین چپ می گریزد .
58
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به سرین چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به اندام نرینگی یا مادینگی می گریزد .( اگر ناپاک ، مرد باشد نخست باید به پشت وی آب بپاشند و پس از آن پیش ؛ اما اگر زن باشد ، نخست باید به پیش وی آب بپاشند و پس از آن به پشت ) .
59
hی دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به اندام نرینگی یا مادینگی برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به ران راست می گریزد .
60
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به ران راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به ران چپ می گریزد .
61
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به ران چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به زانوی راست می گریزد .
62
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به زانوی راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به زانوی چپ می گریزد .
63
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به زانوی چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به ساق راست می گریزد .
64
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به ساق راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به ساق چپ می گریزد .
65
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به ساق چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به قوزک راست می گریزد .
66
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به قوزک برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به قوزک چپ می گریزد .
67
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به قوزک چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پاشنه ی راست می گریزد .
68
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پاشنه ی راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پاشنه ی چپ می گریزد .
69
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پاشنه ی چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به کف پای راست می گریزد (و در ان جا آنچه از او به چشم می اید ، همان بال مگسی است ).
70
پس باید ناپاک ، انگشتان هر دو پا بر زمین بیفشارد و پاشنه ها رابالا بگیرد تا بر کف پای راست او آب بریزند .
آنگاه دروج نسو به کف پای چپ او می گریزد . پس باید بر کف پای چپ او آب بریزند .
سپس دروج نسو به سر انگشتان پای راست می گریزد ( و در آنجا آنچه از او به چشم می آید ، همان بال مگسی است ) .
71
پس بلید پاشنه ها بر زمین بیفشارد و سر انگشتن را بالا گیرد و بر انگشتان پای راست او آب بریزند .
آنگاه دروج نسو به سر انگشتان پای چپ می گریزد . پس باید به سر انگشتان پای چپ او آب بریزند .
سپس دروج نسو به پیکر مگسی ......................................................................................(دنباله جمله مانند بند 16 همین فر)
72
. . . پس بر توست که پیروزمند ترین و چاره بخش ترین باژ را از بر بخوانی :
..............................................................................................................................( بند های 19و 20 و 21 همین فر)
بخش هشتم
73
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مزداپرستان پوینده یا دونده یا سواره یا ارابه رانان به آتشی برسند که مرداری را در آن می پزند یا می سوزانند ، چه باید بکنند ؟
74
اهوره مزدا پاسخ دادد :
آنان باید کسی را که مردار می سوزاند ، بکشند . باید مردار سوز را بی چون و چرا بکشند .
آنگاه باید دیگ و سه پایه را از جای بر کنند و سرنگون بیفگنند .
75
آنگاه همه ی هیزمی را که در آن جاست ـ خواه هیزم درختانی که تخمه آتش در آنهاست ، خواه بسته هیزم هایی که برای همان آتش آماده شده است ـ بدان آتش برافروزند .
پس آنها را از هم بپاشند و بپراگنند تا آتش هرچه زودتر خاموش شود .
76
باید نخستین بسته را روی زمین ، یک ویتستی دور از آتش مردار سوز بگذارند و از هم بپاشند و بپراگنند تا آتش هرچه زودتر خاموش شود .
77
باید دومین بسته را ..................................................( این جمله و شش جمله ی دیگر که پس از آن که تا باید هشتمین ادامه می یابد ، مانند بند 76 دنبال می شود )
78
باید نهمین بسته را ............................................................................................................................................( این جمله نیز مانند بند 76 تمام می شود .)
79-80
ای سپیتمان زرتشت !
هرگاه کسی اشونانه از چوب او رواسنی یا وهو ـ گون یا وهو کرتی یا هذا ـ نئپتا یا هر چوب خوشبوی دیگری ، هیزم برای آتش بیاورد ، از هر سویی که باد ، بوی خوش آن آتش ببرد ، هزار تن از دیوان ناپیدا ، هزاران تن از دیوان ـ زادگان تاریکی ـ هزاران جفت از جادوان و پریان در آن آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ می افتند و کشته می شوند .
بخش نهم
81
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش مردار سوز را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ف پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، ده هزار پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
82
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش سر گین سوز را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، هزار پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
83
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش تپاله سوز را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، پانصد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
84
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش کوره آجر پزی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، چهارصد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
85
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش کوره ی سفالگری را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، به شمار سفالینه هایی که در آن آتش پخته شده است ، پاره های آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
86
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش کوره ی گاو آهن سازی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، به شماره ی گیاهانی که در پی کار با گاو آهنهای ساخت آن کوره در کشتزار روییده است ، پاره های آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
87
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش بوته ی زرگری را را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، یکصد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
88
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش بوته ی سیم گدازی را را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، نود پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
89
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش بوته ی برنج گدازی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، هشتاد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
90
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش کوره ی آهنگری را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، هفتاد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
91
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش تنور نانوایی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، شصت پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
92
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش زیر دیگ را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، پنجاه پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
93
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش اردوگاهی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، چهل پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
`123+/
1
اگر سگی یا آدمی در خانه ای چوبین یا کلبه ای جگن پوش بمیرد ، مزداپرستان چه باید بکنند؟
2
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان باید به جست و جوی دخمه ای برآیند . آنان باید همه ی گرداگردخود را در پی یافتن دخمه ای جست و جو کنند .
اگر بردن مرده از خانه برای ایشان اسان تر از جابجا شدن باشد ، باید مرده را از خانه بیرون برند و خانه را بگذارند برپا بماند و آن رابا اورواسنی یا وهو ـ گون یا وهو کرتی یا هذا ـ نئپتا یا هرگیاه خوشبوی دیگری ، خوشبو کنند .
3
اگر جا به جا شدن از آن خانه آسان تر از بیرون بردن مرده باشد ، بایداز ان خانه دور شود و مرده رابگذارند در همان جا بماند و خانه او را با اورواسنی یا وهو ـ گون یا وهو ـ کرتی یا هذا ـ نئپتا یا هرگیاه خوشبوی دیگری خوشبو کنند .
بخش دوم
4
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر در خانه ی مزداپرستان ناگهان سگی یا آدمی بمیرد و در همان هنگام باران یا برف ببارد یا باد بوزد یا تاریکی در کار فرا رسیدن باشد ( هنگامی که گله ها و مردمان راه خویش را گم می کنند ) مزداپرستان چه باید بکنند ؟
5-7
................................................................................................................................................................................................................................( بندهای 17-15 فر 3 و بندهای 48-46 فر 5)
8
آنان باید در آنجا گوری بکنند ( اگر زمین سخت باشد ، به گودی نیم گام و اگر نرم باشد به گودی نیمی از بالای آدمی ) و بر کف آن گور ، خاکستر یا تپاله ی گاو بریزند و سر ان رابا تکّه ای آجر یا سنگ یا کلوخ بپوشانند .
9
آنان باید مردار را دو شب یاسه شب یا یک ماه در آن جا بگذارند تا هنگامی که پرندگان به پرواز در آیند و گیاهان بویند و سیلابها روان شوند و باد ، آبهای روی زمین را بخشکاند .
10
هنگامی که پرندگان به پرواز درآمدند و گیاهان روییدند وسیلابها روان شدند و باد ، آبهای روی زمین را خشکاند ، مزداپرستان باید شکافی در دیوار خانه پدید آورند و دو مرد چیره دست و نیرومند را فرا خوانند وآنان باید جامه های خویش را از تن بدر آورند و مردار را برگیرند و به ساختمانی که از سنگ و ساروج و خاک ساخه شده است در جایی که همیشه سگان و پرندگان مردارخوار هستند ، ببرند .
11
پس از آن ، نسو کشان در سه گامی مرده بنشیند و آنگاه موبد رو به مزداپرستان چنین بانگ برآورد :
ای مزداپرستان !
بدین جا پیشاب بیاورید تا نسو کشان گیسو وتن خویش را بدان بشویند .
12
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
پیشابی که نسو کشان باید گیسو وتن خویش را بدان بشویند ، کدام است ؟
پیشاب گوسفند یا گاو نر؟ پیشاب مرد یا زن ؟
13
اهوره مزدا پاسخ داد :
پیشاب گوسفند یا گاو نر، اما نه پیشاب مرد و نه پیشاب زن ، مگر آن که مرد یا زن ، نزدیکترین خویشاوند مرده باشند .
مزداپرستان باید پیشاب آماده کنند تا نسو کشان گیسو و تن خویش را بدان بشویند
بخش سوم
14
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا گله های گوسفدان و گاوان و گروه های مردان و زنان و آتش ـ پسر اهوره مزدا و دسته های برسم ویژه ی آیین و مردم اشون می توانند بار دیگر از راهی که مردار سگان و مردمان از آن برده شده است بگذرند ؟
15
اهوره مزدا پاسخ داد :
نه گله های گوسفندان و گاوان ، نه گروههای مردان وزنان ، نه آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ نه دسته های برسم ویژه آیین و نه مردم اشون می توانند از آن اه بگذرند .
16
شما باید سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوشی را سه بار از درازای آن راه بگذرانید .
هنگامی که سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش بدان جا آورده شود، دروج نسو به پیکر مگسی وزوز کنان با زانوان از پیش و دم از پس برآمده ، همه تن آلوده ب لایش ها ، همچون پلیدترین خرفستران به سرزمینهای اپاختر ، واپس می گریزد .
17
هرگاه سگ با بیزاری از آن راه بگذرد ، باید سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوشی را شش بار از درازای آن راه بگذرانید .
هنگامی که سک زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش بدان جا آورده شود ، دروج سو به پیکر مگسی ...............................................................................( دنباله جمله مانند بند 16 است )
18
هر گاه سگ با بیزاری از آن راه بگذرد ، باید سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش را نهبار از درازای آن راه بگذرانید .
هنگامی که سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش بدان جا آورده شود ، دروج نسو به پیکر مگسی .............................................................................(دنباله جمله مانند بند 16 است )
19
باید موبدی پیشاپیش از درازای آن راه بگذرد و این پیروزمندترین و چاره بخش ترین باژ را از بر خواند :
« یثه آهو و یریو »
20
.............................................................................................................................................................................................................(گاه . یس . 46 بند 7 و یس . 44 بند 16)
21
ای مزدا ! ای سپندارمد!
ما را زا کین توزی دشمنان نگاه دارید .
ای دروج دیو خوی !
نابود شو .
ای دیو زادگان !
ابود شوید .
ای دروج !
دور شو وبمیر.
ای دروج !
از این جا بگریز و دور شو . به سرزمین های اپاختر دور شو و بمیر. مباد که تو جهان استومند سپند مینو را نابودکنی .
22
پس آنگاه مزداپرستان می توانند گوسفندو گاو و مرد و زن و آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ و دسته های برسم ویژه آیین و مردم اشون را از آن راه بگذرانند .
از آن پس مزداپرستان می توانند در آ ن خانه ، خوراک گوشتی و شراب داشته باشند . آن خانه پاک می شود و همچون پیشتر ف زندگی در آنجا گناهی ندارد .
بخش چهارم
23
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی جامه چرمی یابافته را به اندازه ای که تا قوزک پاها را بپوشاند ، بر پیکر مرده بیندازد ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
چهار صد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، چهار صد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
24
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی جامه چرمی یابافته را به اندازه ای که هر دو ساق پاها را بپوشاند ، بر پیکر مرده بیندازد ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
ششصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، ششصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
25
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی جامه چرمی یابافته را به اندازه ای که همه ی تن را بپوشاند ، بر پیکر مرده بیندازد ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هزار تازیانه با سرو شو ـ چرن .
بخش پنجم
26
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مردی به زور با مرد دیگری کون مرزی کند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
هشتصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هشتصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
27-30
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مردی به سازش با مرد دیگری کون مرزی کند ، پاد افره گناهش چیست وتاوان آن کدام است و چگونه چنین کسی می تواند از این گناه و آلودگی پاک شود
اهوره مزدا پاسخ داد :
چنین گناهی را هیچ تاوان وپادافرهی نیست ......................................................................................................( بندهای 39 تا 42 فر 3)
31
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دیو کیست ؟
دیو پرست کیست ؟
همخوابه ی نرینه دیوان کیست ؟
همخوابه ی مادینه دیوان کیست ؟
ماه دیو کیست ؟
کیست که در اندرون خویش همسان دیو است ؟
کیست که در همه هستی خویش همسان دیو است ؟
کیست که پش از مرگ همسان دیو است و پس از مرگ یکی از دیوان ا پیداشود .
32
اهوره مزدا پاسخ داد :
مردی که با مردی کون مرزی کند یا مردی که بگذارد مردی با او کون مرزی کند ، دیو است .
اوست که دیو پرست است .
اوست که همخوابه ی نرینه دیوان است .
اوست که همخوابه ی مادینه دیوان است .
است که ماده دیو است .
اوست که در اندرون خویش همسان دیو است .
اوست که در همه هستی خویش همسان دیو است .
اوست که پیش از مرگ همسان دیو استت و پس از مرگ یکی از دیوان ناپیدا شود .
چنین است مردی که با مردی کون مرزی کند یا مردی که بگذارد با او کون مرزی کند .
بخش ششم
33
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا کسی که به تن خشکیده ی مرده ای ـ که بیش از سالی از مرگش گذشته باشد ـ دست زند ، پاک است ؟
34
اهوره مزدا پسخ داد :
چنین کسی پاک است ؛ زیرا خشک با خشک در نمی آمیزد .
هرگاه خشک با خشک در امیزد با فراوانی آفریدگانی که روی زمین می میرند ـ بزودی این جهان استومند ، من ، تنها جای پشوتنوها می شود که به ناپاکی آلوده اند و روان آنان بانگ و شیون برمی اورد .
بخش هفتم
35
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا کسی که به مردار سگان یا مردمان دست زند می تواند پاک شود ؟
36
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
چنین کسی می تواند پاک شود .
چگونه چنین تواند شد ؟
هر گاه سگان یا پرندگان مردار خوار نسو را زده باشند ، او باید تن خویش رابا گمیز و اب بشوید و از آن پس پاک شود .
37
اما اگر سگان یا پرندگان مردار خوار هنوز نسو را نزده باشند ، مزداپرستان باید سه گودال در زمین بکنند و ناپاک بر سر ان گودال هاتن خویش رابا گمیز ـ ونه آب ـ بشوید .
آنگاه سگ مرا برخیزانند و در برابر آن ناپاک بیاورند .( بایدچنین کنند و نه جز این .)
38
مزداپرستان باید سه گودال دیگر در زمین بکنند و ناپاک بر سر آن گودال ها تن خویش رابا گمیز ـ ونه آب ـ بشوید .
آنگاه سگ مرا برخیزانند و در برابر آن ناپاک بیاورند . پس چندان درنگ کنند که تن او تا واپسین موی تارک سرش خشک شود .
39
پس سه گودال دیگر در زمین بکنند و ناپاک بر سر آن گودال ها تن خویش رابا گمیز ـ ونه آب ـ بشوید .
40
نخست باید دستهایش را بشویند . اگر دستهایش نخست شسته نشود ، همه تن خویش راناپاک کند .
هنگامی که دستهایش را سه بار با آب شستند ، بایدبر تارک سر او آب بریزند .
41
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک بر تارک سر وی برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پیش ، به میان ابروان می گریزد .
42
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به میان ابروان برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پشت سر می گریزد .
43
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پشت سر برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پیش به گونه ها می گریزد .
44
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پیش به گونه ها برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به گوش راست می گریزد .
45
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به گوش راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به گوش چپ می گریزد .
46
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به گوش چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به شانه راست می گریزد .
47
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به شانه راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به شانه چپ می گریزد
48
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به شانه چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به زیر بغل راست می گریزد
49
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به زیر بغل راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به زیر بغل چپ می گریزد .
50
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به زیر بغل چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به بالای سینه می گریزد
51
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به بالای سینه برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پشت می گریزد
52
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پشت برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به سرپستان راست می گریزد .
53
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به سر پستان برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به سر پستان چپ می گریزد
54
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به سر پستان چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پهلوی راست می گریزد
55
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پهلوی راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پهلوی چپ می گریزد .
56
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پهلوی چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به سرین راست می گریزد .
57
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به سرین راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به سرین چپ می گریزد .
58
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به سرین چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به اندام نرینگی یا مادینگی می گریزد .( اگر ناپاک ، مرد باشد نخست باید به پشت وی آب بپاشند و پس از آن پیش ؛ اما اگر زن باشد ، نخست باید به پیش وی آب بپاشند و پس از آن به پشت ) .
59
hی دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به اندام نرینگی یا مادینگی برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به ران راست می گریزد .
60
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به ران راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به ران چپ می گریزد .
61
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به ران چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به زانوی راست می گریزد .
62
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به زانوی راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به زانوی چپ می گریزد .
63
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به زانوی چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به ساق راست می گریزد .
64
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به ساق راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به ساق چپ می گریزد .
65
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به ساق چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به قوزک راست می گریزد .
66
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به قوزک برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به قوزک چپ می گریزد .
67
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به قوزک چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پاشنه ی راست می گریزد .
68
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پاشنه ی راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پاشنه ی چپ می گریزد .
69
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پاشنه ی چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به کف پای راست می گریزد (و در ان جا آنچه از او به چشم می اید ، همان بال مگسی است ).
70
پس باید ناپاک ، انگشتان هر دو پا بر زمین بیفشارد و پاشنه ها رابالا بگیرد تا بر کف پای راست او آب بریزند .
آنگاه دروج نسو به کف پای چپ او می گریزد . پس باید بر کف پای چپ او آب بریزند .
سپس دروج نسو به سر انگشتان پای راست می گریزد ( و در آنجا آنچه از او به چشم می آید ، همان بال مگسی است ) .
71
پس بلید پاشنه ها بر زمین بیفشارد و سر انگشتن را بالا گیرد و بر انگشتان پای راست او آب بریزند .
آنگاه دروج نسو به سر انگشتان پای چپ می گریزد . پس باید به سر انگشتان پای چپ او آب بریزند .
سپس دروج نسو به پیکر مگسی ......................................................................................(دنباله جمله مانند بند 16 همین فر)
72
. . . پس بر توست که پیروزمند ترین و چاره بخش ترین باژ را از بر بخوانی :
..............................................................................................................................( بند های 19و 20 و 21 همین فر)
بخش هشتم
73
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مزداپرستان پوینده یا دونده یا سواره یا ارابه رانان به آتشی برسند که مرداری را در آن می پزند یا می سوزانند ، چه باید بکنند ؟
74
اهوره مزدا پاسخ دادد :
آنان باید کسی را که مردار می سوزاند ، بکشند . باید مردار سوز را بی چون و چرا بکشند .
آنگاه باید دیگ و سه پایه را از جای بر کنند و سرنگون بیفگنند .
75
آنگاه همه ی هیزمی را که در آن جاست ـ خواه هیزم درختانی که تخمه آتش در آنهاست ، خواه بسته هیزم هایی که برای همان آتش آماده شده است ـ بدان آتش برافروزند .
پس آنها را از هم بپاشند و بپراگنند تا آتش هرچه زودتر خاموش شود .
76
باید نخستین بسته را روی زمین ، یک ویتستی دور از آتش مردار سوز بگذارند و از هم بپاشند و بپراگنند تا آتش هرچه زودتر خاموش شود .
77
باید دومین بسته را ..................................................( این جمله و شش جمله ی دیگر که پس از آن که تا باید هشتمین ادامه می یابد ، مانند بند 76 دنبال می شود )
78
باید نهمین بسته را ............................................................................................................................................( این جمله نیز مانند بند 76 تمام می شود .)
79-80
ای سپیتمان زرتشت !
هرگاه کسی اشونانه از چوب او رواسنی یا وهو ـ گون یا وهو کرتی یا هذا ـ نئپتا یا هر چوب خوشبوی دیگری ، هیزم برای آتش بیاورد ، از هر سویی که باد ، بوی خوش آن آتش ببرد ، هزار تن از دیوان ناپیدا ، هزاران تن از دیوان ـ زادگان تاریکی ـ هزاران جفت از جادوان و پریان در آن آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ می افتند و کشته می شوند .
بخش نهم
81
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش مردار سوز را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ف پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، ده هزار پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
82
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش سر گین سوز را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، هزار پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
83
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش تپاله سوز را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، پانصد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
84
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش کوره آجر پزی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، چهارصد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
85
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش کوره ی سفالگری را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، به شمار سفالینه هایی که در آن آتش پخته شده است ، پاره های آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
86
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش کوره ی گاو آهن سازی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، به شماره ی گیاهانی که در پی کار با گاو آهنهای ساخت آن کوره در کشتزار روییده است ، پاره های آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
87
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش بوته ی زرگری را را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، یکصد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
88
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش بوته ی سیم گدازی را را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، نود پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
89
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش بوته ی برنج گدازی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، هشتاد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
90
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش کوره ی آهنگری را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، هفتاد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
91
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش تنور نانوایی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، شصت پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
92
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش زیر دیگ را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، پنجاه پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
93
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش اردوگاهی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، چهل پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
`123+/
نهج البلاغه : نامه ها
سفارش به محمد بن ابى بكرهنگام عزیمت برای حکومت مصر
و من عهد له عليهالسلام إلى محمد بن أبي بكر رضي الله عنه حين قلده مصر
فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ وَ اُبْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اَللَّحْظَةِ وَ اَلنَّظْرَةِ حَتَّى لاَ يَطْمَعَ اَلْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ لَهُمْ وَ لاَ يَيْأَسَ اَلضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ
فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يُسَائِلُكُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ اَلصَّغِيرَةِ مِنْ أَعْمَالِكُمْ وَ اَلْكَبِيرَةِ وَ اَلظَّاهِرَةِ وَ اَلْمَسْتُورَةِ فَإِنْ يُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ وَ إِنْ يَعْفُ فَهُوَ أَكْرَمُ
وَ اِعْلَمُوا عِبَادَ اَللَّهِ أَنَّ اَلْمُتَّقِينَ ذَهَبُوا بِعَاجِلِ اَلدُّنْيَا وَ آجِلِ اَلْآخِرَةِ فَشَارَكُوا أَهْلَ اَلدُّنْيَا فِي دُنْيَاهُمْ وَ لَمْ يُشَارِكُوا أَهْلَ اَلدُّنْيَا فِي آخِرَتِهِمْ
سَكَنُوا اَلدُّنْيَا بِأَفْضَلِ مَا سُكِنَتْ وَ أَكَلُوهَا بِأَفْضَلِ مَا أُكِلَتْ فَحَظُوا مِنَ اَلدُّنْيَا بِمَا حَظِيَ بِهِ اَلْمُتْرَفُونَ وَ أَخَذُوا مِنْهَا مَا أَخَذَهُ اَلْجَبَابِرَةُ اَلْمُتَكَبِّرُونَ
ثُمَّ اِنْقَلَبُوا عَنْهَا بِالزَّادِ اَلْمُبَلِّغِ وَ اَلْمَتْجَرِ اَلرَّابِحِ أَصَابُوا لَذَّةَ زُهْدِ اَلدُّنْيَا فِي دُنْيَاهُمْ وَ تَيَقَّنُوا أَنَّهُمْ جِيرَانُ اَللَّهِ غَداً فِي آخِرَتِهِمْ لاَ تُرَدُّ لَهُمْ دَعْوَةٌ وَ لاَ يَنْقُصُ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنْ لَذَّةٍ
فَاحْذَرُوا عِبَادَ اَللَّهِ اَلْمَوْتَ وَ قُرْبَهُ وَ أَعِدُّوا لَهُ عُدَّتَهُ فَإِنَّهُ يَأْتِي بِأَمْرٍ عَظِيمٍ وَ خَطْبٍ جَلِيلٍ بِخَيْرٍ لاَ يَكُونُ مَعَهُ شَرٌّ أَبَداً أَوْ شَرٍّ لاَ يَكُونُ مَعَهُ خَيْرٌ أَبَداً فَمَنْ أَقْرَبُ إِلَى اَلْجَنَّةِ مِنْ عَامِلِهَا
وَ مَنْ أَقْرَبُ إِلَى اَلنَّارِ مِنْ عَامِلِهَا وَ أَنْتُمْ طُرَدَاءُ اَلْمَوْتِ إِنْ أَقَمْتُمْ لَهُ أَخَذَكُمْ وَ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُمْ وَ هُوَ أَلْزَمُ لَكُمْ مِنْ ظِلِّكُمْ اَلْمَوْتُ مَعْقُودٌ بِنَوَاصِيكُمْ وَ اَلدُّنْيَا تُطْوَى مِنْ خَلْفِكُمْ
فَاحْذَرُوا نَاراً قَعْرُهَا بَعِيدٌ وَ حَرُّهَا شَدِيدٌ وَ عَذَابُهَا جَدِيدٌ دَارٌ لَيْسَ فِيهَا رَحْمَةٌ وَ لاَ تُسْمَعُ فِيهَا دَعْوَةٌ وَ لاَ تُفَرَّجُ فِيهَا كُرْبَةٌ
وَ إِنِ اِسْتَطَعْتُمْ أَنْ يَشْتَدَّ خَوْفُكُمْ مِنَ اَللَّهِ وَ أَنْ يَحْسُنَ ظَنُّكُمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَيْنَهُمَا فَإِنَّ اَلْعَبْدَ إِنَّمَا يَكُونُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ عَلَى قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ وَ إِنَّ أَحْسَنَ اَلنَّاسِ ظَنّاً بِاللَّهِ أَشَدُّهُمْ خَوْفاً لِلَّهِ
وَ اِعْلَمْ يَا مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي بَكْرٍ أَنِّي قَدْ وَلَّيْتُكَ أَعْظَمَ أَجْنَادِي فِي نَفْسِي أَهْلَ مِصْرَ فَأَنْتَ مَحْقُوقٌ أَنْ تُخَالِفَ عَلَى نَفْسِكَ وَ أَنْ تُنَافِحَ عَنْ دِينِكَ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ لَكَ إِلاَّ سَاعَةٌ مِنَ اَلدَّهْرِ
وَ لاَ تُسْخِطِ اَللَّهَ بِرِضَا أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ فَإِنَّ فِي اَللَّهِ خَلَفاً مِنْ غَيْرِهِ وَ لَيْسَ مِنَ اَللَّهِ خَلَفٌ فِي غَيْرِهِ
صَلِّ اَلصَّلاَةَ لِوَقْتِهَا اَلْمُؤَقَّتِ لَهَا وَ لاَ تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغٍ وَ لاَ تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لاِشْتِغَالٍ وَ اِعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلاَتِكَ
وَ مِنْهُ فَإِنَّهُ لاَ سَوَاءَ إِمَامُ اَلْهُدَى وَ إِمَامُ اَلرَّدَى وَ وَلِيُّ اَلنَّبِيِّ وَ عَدُوُّ اَلنَّبِيِّ
وَ لَقَدْ قَالَ لِي رَسُولُ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله إِنِّي لاَ أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي مُؤْمِناً وَ لاَ مُشْرِكاً أَمَّا اَلْمُؤْمِنُ فَيَمْنَعُهُ اَللَّهُ بِإِيمَانِهِ وَ أَمَّا اَلْمُشْرِكُ فَيَقْمَعُهُ اَللَّهُ بِشِرْكِهِ
وَ لَكِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ كُلَّ مُنَافِقِ اَلْجَنَانِ عَالِمِ اَللِّسَانِ يَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ يَفْعَلُ مَا تُنْكِرُونَ
فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ وَ اُبْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اَللَّحْظَةِ وَ اَلنَّظْرَةِ حَتَّى لاَ يَطْمَعَ اَلْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ لَهُمْ وَ لاَ يَيْأَسَ اَلضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ
فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يُسَائِلُكُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ اَلصَّغِيرَةِ مِنْ أَعْمَالِكُمْ وَ اَلْكَبِيرَةِ وَ اَلظَّاهِرَةِ وَ اَلْمَسْتُورَةِ فَإِنْ يُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ وَ إِنْ يَعْفُ فَهُوَ أَكْرَمُ
وَ اِعْلَمُوا عِبَادَ اَللَّهِ أَنَّ اَلْمُتَّقِينَ ذَهَبُوا بِعَاجِلِ اَلدُّنْيَا وَ آجِلِ اَلْآخِرَةِ فَشَارَكُوا أَهْلَ اَلدُّنْيَا فِي دُنْيَاهُمْ وَ لَمْ يُشَارِكُوا أَهْلَ اَلدُّنْيَا فِي آخِرَتِهِمْ
سَكَنُوا اَلدُّنْيَا بِأَفْضَلِ مَا سُكِنَتْ وَ أَكَلُوهَا بِأَفْضَلِ مَا أُكِلَتْ فَحَظُوا مِنَ اَلدُّنْيَا بِمَا حَظِيَ بِهِ اَلْمُتْرَفُونَ وَ أَخَذُوا مِنْهَا مَا أَخَذَهُ اَلْجَبَابِرَةُ اَلْمُتَكَبِّرُونَ
ثُمَّ اِنْقَلَبُوا عَنْهَا بِالزَّادِ اَلْمُبَلِّغِ وَ اَلْمَتْجَرِ اَلرَّابِحِ أَصَابُوا لَذَّةَ زُهْدِ اَلدُّنْيَا فِي دُنْيَاهُمْ وَ تَيَقَّنُوا أَنَّهُمْ جِيرَانُ اَللَّهِ غَداً فِي آخِرَتِهِمْ لاَ تُرَدُّ لَهُمْ دَعْوَةٌ وَ لاَ يَنْقُصُ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنْ لَذَّةٍ
فَاحْذَرُوا عِبَادَ اَللَّهِ اَلْمَوْتَ وَ قُرْبَهُ وَ أَعِدُّوا لَهُ عُدَّتَهُ فَإِنَّهُ يَأْتِي بِأَمْرٍ عَظِيمٍ وَ خَطْبٍ جَلِيلٍ بِخَيْرٍ لاَ يَكُونُ مَعَهُ شَرٌّ أَبَداً أَوْ شَرٍّ لاَ يَكُونُ مَعَهُ خَيْرٌ أَبَداً فَمَنْ أَقْرَبُ إِلَى اَلْجَنَّةِ مِنْ عَامِلِهَا
وَ مَنْ أَقْرَبُ إِلَى اَلنَّارِ مِنْ عَامِلِهَا وَ أَنْتُمْ طُرَدَاءُ اَلْمَوْتِ إِنْ أَقَمْتُمْ لَهُ أَخَذَكُمْ وَ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُمْ وَ هُوَ أَلْزَمُ لَكُمْ مِنْ ظِلِّكُمْ اَلْمَوْتُ مَعْقُودٌ بِنَوَاصِيكُمْ وَ اَلدُّنْيَا تُطْوَى مِنْ خَلْفِكُمْ
فَاحْذَرُوا نَاراً قَعْرُهَا بَعِيدٌ وَ حَرُّهَا شَدِيدٌ وَ عَذَابُهَا جَدِيدٌ دَارٌ لَيْسَ فِيهَا رَحْمَةٌ وَ لاَ تُسْمَعُ فِيهَا دَعْوَةٌ وَ لاَ تُفَرَّجُ فِيهَا كُرْبَةٌ
وَ إِنِ اِسْتَطَعْتُمْ أَنْ يَشْتَدَّ خَوْفُكُمْ مِنَ اَللَّهِ وَ أَنْ يَحْسُنَ ظَنُّكُمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَيْنَهُمَا فَإِنَّ اَلْعَبْدَ إِنَّمَا يَكُونُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ عَلَى قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ وَ إِنَّ أَحْسَنَ اَلنَّاسِ ظَنّاً بِاللَّهِ أَشَدُّهُمْ خَوْفاً لِلَّهِ
وَ اِعْلَمْ يَا مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي بَكْرٍ أَنِّي قَدْ وَلَّيْتُكَ أَعْظَمَ أَجْنَادِي فِي نَفْسِي أَهْلَ مِصْرَ فَأَنْتَ مَحْقُوقٌ أَنْ تُخَالِفَ عَلَى نَفْسِكَ وَ أَنْ تُنَافِحَ عَنْ دِينِكَ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ لَكَ إِلاَّ سَاعَةٌ مِنَ اَلدَّهْرِ
وَ لاَ تُسْخِطِ اَللَّهَ بِرِضَا أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ فَإِنَّ فِي اَللَّهِ خَلَفاً مِنْ غَيْرِهِ وَ لَيْسَ مِنَ اَللَّهِ خَلَفٌ فِي غَيْرِهِ
صَلِّ اَلصَّلاَةَ لِوَقْتِهَا اَلْمُؤَقَّتِ لَهَا وَ لاَ تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغٍ وَ لاَ تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لاِشْتِغَالٍ وَ اِعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلاَتِكَ
وَ مِنْهُ فَإِنَّهُ لاَ سَوَاءَ إِمَامُ اَلْهُدَى وَ إِمَامُ اَلرَّدَى وَ وَلِيُّ اَلنَّبِيِّ وَ عَدُوُّ اَلنَّبِيِّ
وَ لَقَدْ قَالَ لِي رَسُولُ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله إِنِّي لاَ أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي مُؤْمِناً وَ لاَ مُشْرِكاً أَمَّا اَلْمُؤْمِنُ فَيَمْنَعُهُ اَللَّهُ بِإِيمَانِهِ وَ أَمَّا اَلْمُشْرِكُ فَيَقْمَعُهُ اَللَّهُ بِشِرْكِهِ
وَ لَكِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ كُلَّ مُنَافِقِ اَلْجَنَانِ عَالِمِ اَللِّسَانِ يَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ يَفْعَلُ مَا تُنْكِرُونَ
مفاتیح الجنان : نماز هر یک از حجج طاهره و نماز جعفر طیار
نماز حضرت رسول (ص)
سید ابن طاووس به سند معتبر از حضرت رضا(علیه السلام) روایت کرده: که از آن حضرت دربارۀنماز حضرت جعفر طیار(رحمة الله علیه) پرسیدند؛ حضرت فرمود: چرا به نماز حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) بی توجهی؟ شاید رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نماز جعفر را بجا نیاورده باشد و شاید جعفر نماز رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را نخوانده باشد.
پرسش کننده عرضه داشت: یابنَ رَسول الله! نماز پیامبر را به من بیاموز! حضرت فرمود: دو رکعت نماز می خوانی؛ در هر رکعت «یک مرتبه» سوره «حمد» و «پانزده مرتبه» سوره «اِنّا اَنزَلناهُ» و در رکوع و پس از سر برداشتن و در سجده اوّل و بعد از آن و در سجده دوّم و پس از آن در هر یک «پانزده بار» سوره «اِنّا اَنزَلناهُ» را می خوانی، آنگاه تشهّد خوانده و سلام می دهی.
چون نماز را به پایان بری بین تو و خداوند گناهی نمی ماند جز آنکه آمرزیده شود و هر حاجتی که از حق تعالی بخواهی روا خواهد شد و پس ازآن این دعا را می خوانی:
لَا إِلهَ إِلّا اللّهُ رَبُّنا وَرَبُّ آبائِنَا الْأَوَّلِینَ، لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ إِلهاً واحِداً وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ، لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ لَانَعْبُدُ إِلّا إِیاهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ، لَا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ، أَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَأَعَزَّ جُنْدَهُ، وَهَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ، فَلَهُ الْمُلْک وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ، اللّهُمَّ أَنْتَ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ فِیهِنَّ فَلَک الْحَمْدُ، وَأَنْتَ قَیامُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ فِیهِنَّ فَلَک الْحَمْدُ؛
وَأَنْتَ الْحَقُّ، وَ وَعْدُک الْحَقُّ، وَقَوْلُک حَقٌّ، وَ إِنْجَازُک حَقٌّ، وَالْجَنَّةُ حَقٌّ، وَالنَّارُ حَقٌّ، اللّهُمَّ لَک أَسْلَمْتُ، وَبِک آمَنْتُ، وَعَلَیک تَوَکلْتُ، وَبِک خَاصَمْتُ، وَ إِلَیک حَاکمْتُ، یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ اغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ وَأَخَّرْتُ، وَأَسْرَرْتُ وَأَعْلَنْتُ، أَنْتَ إِلهِی لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لِی وَارْحَمْنِی وَتُبْ عَلَی إِنَّک أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ.
علاّمه مجلسی فرموده است: این نماز از نمازهای مشهور است و سنّی و شیعه آن را در کتاب های خود روایت کرده اند؛ و برخی این نماز را از نمازهای روز جمعه شمرده اند ولی از روایت این نکته به دست نمی آید و ظاهراً در دیگر روزها هم می توان آن را خواند.
پرسش کننده عرضه داشت: یابنَ رَسول الله! نماز پیامبر را به من بیاموز! حضرت فرمود: دو رکعت نماز می خوانی؛ در هر رکعت «یک مرتبه» سوره «حمد» و «پانزده مرتبه» سوره «اِنّا اَنزَلناهُ» و در رکوع و پس از سر برداشتن و در سجده اوّل و بعد از آن و در سجده دوّم و پس از آن در هر یک «پانزده بار» سوره «اِنّا اَنزَلناهُ» را می خوانی، آنگاه تشهّد خوانده و سلام می دهی.
چون نماز را به پایان بری بین تو و خداوند گناهی نمی ماند جز آنکه آمرزیده شود و هر حاجتی که از حق تعالی بخواهی روا خواهد شد و پس ازآن این دعا را می خوانی:
لَا إِلهَ إِلّا اللّهُ رَبُّنا وَرَبُّ آبائِنَا الْأَوَّلِینَ، لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ إِلهاً واحِداً وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ، لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ لَانَعْبُدُ إِلّا إِیاهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ، لَا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ، أَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَأَعَزَّ جُنْدَهُ، وَهَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ، فَلَهُ الْمُلْک وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ، اللّهُمَّ أَنْتَ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ فِیهِنَّ فَلَک الْحَمْدُ، وَأَنْتَ قَیامُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ فِیهِنَّ فَلَک الْحَمْدُ؛
وَأَنْتَ الْحَقُّ، وَ وَعْدُک الْحَقُّ، وَقَوْلُک حَقٌّ، وَ إِنْجَازُک حَقٌّ، وَالْجَنَّةُ حَقٌّ، وَالنَّارُ حَقٌّ، اللّهُمَّ لَک أَسْلَمْتُ، وَبِک آمَنْتُ، وَعَلَیک تَوَکلْتُ، وَبِک خَاصَمْتُ، وَ إِلَیک حَاکمْتُ، یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ اغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ وَأَخَّرْتُ، وَأَسْرَرْتُ وَأَعْلَنْتُ، أَنْتَ إِلهِی لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لِی وَارْحَمْنِی وَتُبْ عَلَی إِنَّک أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ.
علاّمه مجلسی فرموده است: این نماز از نمازهای مشهور است و سنّی و شیعه آن را در کتاب های خود روایت کرده اند؛ و برخی این نماز را از نمازهای روز جمعه شمرده اند ولی از روایت این نکته به دست نمی آید و ظاهراً در دیگر روزها هم می توان آن را خواند.
مفاتیح الجنان : اعمال ماه ذی الحجه
دعای امام حسین (ع) در روز عرفه
و از جمله دعاهای مشهور این روز دعای حضرت سید الشهداء علیه السلام است بشر و بشیر پسران غالب اسدی روایت کرده اند که پسین روز عرفه در عرفات در خدمت آن حضرت بودیم پس از خیمه خود بیرون آمدند با گروهی از اهل بیت و فرزندان و شیعیان با نهایت تذلل و خشوع پس در جانب چپ کوه ایستادند و روی مبارک را به سوی کعبه گردانیدند و دستها را برابر رو برداشتند؛ مانند مسکینی که طعام طلبد و این دعا را خواندند:
الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی لَیسَ لِقَضائِهِ دافِعٌ، وَلَا لِعَطائِهِ مانِعٌ، وَلَا کصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ، وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ، فَطَرَ أَجْناسَ الْبَدائِعِ، وَأَتْقَنَ بِحِکمَتِهِ الصَّنائِعَ، لَا تَخْفی عَلَیهِ الطَّلائِعُ، وَلَا تَضِیعُ عِنْدَهُ الْوَدائِعُ، جازِی کلِّ صانِعٍ، وَرایشُ کلِّ قانِعٍ، وَراحِمُ کلِّ ضارِعٍ، وَ مُنْزِلُ الْمَنافِعِ وَالْکتابِ الْجامِعِ بِالنُّورِ السَّاطِعِ، وَهُوَ لِلدَّعَواتِ سامِعٌ، وَ لِلْکرُباتِ دافِعٌ، وَلِلدَّرَجاتِ رافِعٌ، وَ لِلْجَبابِرَةِ قامِعٌ؛ فَلا إِلهَ غَیرُهُ، وَلَا شَیءَ یعْدِلُهُ، وَلَیسَ کمِثْلِهِ شَیءٌ، وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ، وَهُوَ عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ.
اللّهُمَّ إِنِّی أَرْغَبُ إِلَیک وَأَشْهَدُ بِالرُّبُوبِیةِ لَک مُقِرّاً بِأَنَّک رَبِّی، وَأَنَّ إِلَیک مَرَدِّی، ابْتَدَأْتَنِی بِنِعْمَتِک قَبْلَ أَنْ أَکونَ شَیئاً مَذْکوراً، وَخَلَقْتَنِی مِنَ التُّرابِ، ثُمَّ أَسْکنْتَنِی الْأَصْلابَ آمِناً لِرَیبِ الْمَنُونِ، وَاخْتِلافِ الدُّهُورِ وَالسِّنِینَ؛
فَلَمْ أَزَلْ ظاعِناً مِنْ صُلْبٍ إِلی رَحِمٍ فِی تَقادُمٍ مِنَ الْأَیامِ الْماضِیةِ وَالْقُرُونِ الْخالِیةِ لَمْ تُخْرِجْنِی لِرَأْفَتِک بِی وَلُطْفِک لِی وَ إِحْسانِک إِلَی فِی دَوْلَةِ أَئِمَّةِ الْکفْرِ الَّذِینَ نَقَضُوا عَهْدَک وَکذَّبُوا رُسُلَک، لَکنَّک أَخْرَجْتَنِی رَأْفَةً مِنْک وَتَحَنُّناً عَلَی لِلَّذِی سَبَقَ لِی مِنَ الْهُدَی الَّذِی لَهُ یسَّرْتَنِی وَفِیهِ أَنْشَأْتَنِی، وَمِنْ قَبْلِ ذلِک رَؤُفْتَ بِی بِجَمِیلِ صُنْعِک وَسَوابِغِ نِعَمِک فَابْتَدَعْتَ خَلْقِی مِنْ مَنِی یمْنی، وَأَسْکنْتَنِی فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ بَینَ لَحْمٍ وَدَمٍ وَجِلْدٍ؛
لَمْ تُشْهِدْنِی خَلْقِی، وَلَمْ تَجْعَلْ إِلَی شَیئاً مِنْ أَمْرِی، ثُمَّ أَخْرَجْتَنِی لِلَّذِی سَبَقَ لِی مِنَ الْهُدی إِلَی الدُّنْیا تامّاً سَوِیاً، وَحَفِظْتَنِی فِی الْمَهْدِ طِفْلاً صَبِیاً، وَرَزَقْتَنِی مِنَ الْغِذاءِ لَبَناً مَرِیاً، وَعَطَفْتَ عَلَی قُلُوبَ الْحَواضِنِ، وَکفَّلْتَنِی الْأُمَّهاتِ الرَّواحِمَ، وَکلَأْتَنِی مِنْ طَوارِقِ الْجانِّ، وَسَلَّمْتَنِی مِنَ الزِّیادَةِ وَالنُّقْصانِ، فَتَعالَیتَ یا رَحِیمُ یا رَحْمنُ، حَتَّی إِذَا اسْتَهْلَلْتُ ناطِقاً بِالْکلامِ؛
أَتْمَمْتَ عَلَی سَوابِغَ الْإِنْعامِ، وَرَبَّیتَنِی زائِداً فِی کلِّ عامٍ، حَتَّی إِذَا اکتَمَلَتْ فِطْرَتِی وَاعْتَدَلَتْ مِرَّتِی أَوْجَبْتَ عَلَی حُجَّتَک بِأَنْ أَلْهَمْتَنِی مَعْرِفَتَک، وَرَوَّعْتَنِی بِعَجائِبِ حِکمَتِک، وَأَیقَظْتَنِی لِما ذَرَأْتَ فِی سَمائِک وَأَرْضِک مِنْ بَدائِعِ خَلْقِک، وَنَبَّهْتَنِی لِشُکرِک وَذِکرِک، وَأَوْجَبْتَ عَلَی طاعَتَک وَعِبادَتَک، وَفَهَّمْتَنِی مَا جاءَتْ بِهِ رُسُلُک، وَیسَّرْتَ لِی تَقَبُّلَ مَرْضاتِک، وَمَنَنْتَ عَلَی فِی جَمِیعِ ذلِک بِعَوْنِک وَلُطْفِک؛
ثُمَّ إِذْ خَلَقْتَنِی مِنْ خَیرِ الثَّری، لَمْ تَرْضَ لِی یا إِلهِی نِعْمَةً دُونَ أُخْری، وَرَزَقْتَنِی مِنْ أَنْواعِ الْمَعاشِ وَصُنُوفِ الرِّیاشِ بِمَنِّک الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ عَلَی، وَ إِحْسانِک الْقَدِیمِ إِلَی، حَتَّی إِذا أَتْمَمْتَ عَلَی جَمِیعَ النِّعَمِ وَصَرَفْتَ عَنِّی کلَّ النِّقَمِ لَمْ یمْنَعْک جَهْلِی وَجُرْأَتِی عَلَیک أَنْ دَلَلْتَنِی إِلَی مَا یقَرِّبُنِی إِلَیک، وَوَفَّقْتَنِی لِما یزْ لِفُنِی لَدَیک، فَإِنْ دَعَوْتُک أَجَبْتَنِی، وَ إِنْ سَأَلْتُک أَعْطَیتَنِی، وَ إِنْ أَطَعْتُک شَکرْتَنِی، وَ إِنْ شَکرْتُک زِدْتَنِی؛
کلُّ ذلِک إِکمالٌ لِأَنْعُمِک عَلَی وَ إِحْسانِک إِلَی، فَسُبْحانَک سُبْحانَک مِنْ مُبْدِی مُعِیدٍ حَمِیدٍ مَجِیدٍ! وَتَقَدَّسَتْ أَسْماؤُک، وَعَظُمَتْ آلاؤُک، فَأَی نِعَمِک یا إِلهِی أُحْصِی عَدَداً وَذِکراً؟ أَمْ أَی عَطایاک أَقُومُ بِها شُکراً وَهِی یا رَبِّ أَکثَرُ مِنْ أَنْ یحْصِیهَا الْعادُّونَ، أَوْ یبْلُغَ عِلْماً بِهَا الْحافِظُونَ؟ ثُمَّ مَا صَرَفْتَ وَدَرَأْتَ عَنِّی اللّهُمَّ مِنَ الضُّرِّ وَالضَّرَّاءِ أَکثَرُ مِمَّا ظَهَرَ لِی مِنَ الْعافِیةِ وَالسَّرَّاءِ، وَأَنَا أَشْهَدُ یا إِلهِی بِحَقِیقَةِ إِیمانِی؛
وَعَقْدِ عَزَماتِ یقِینِی، وَخالِصِ صَرِیحِ تَوْحِیدِی، وَباطِنِ مَکنُونِ ضَمِیرِی، وَعَلائِقِ مَجارِی نُورِ بَصَرِی، وَأَسارِیرِ صَفْحَةِ جَبِینِی، وَخُرْقِ مَسارِبِ نَفْسِی، وَخَذارِیفِ مارِنِ عِرْنِینِی، وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعِی، وَمَا ضُمَّتْ وَأَطْبَقَتْ عَلَیهِ شَفَتای، وَحَرَکاتِ لَفْظِ لِسانِی، وَمَغْرَزِ حَنَک فَمِی وَفَکی وَمَنابِتِ أَضْراسِی؛
وَمَساغِ مَطْعَمِی وَمَشْرَبِی، وَحِمالَةِ أُمِّ رَأْسِی، وَبُلُوعِ فارِغِ حَبائِلِ عُنُقِی، وَمَا اشْتَمَلَ عَلَیهِ تامُورُ صَدْرِی، وَحَمائِلِ حَبْلِ وَتِینِی، وَ نِیاطِ حِجابِ قَلْبِی، وَأَفْلاذِ حَواشِی کبِدِی، وَمَا حَوَتْهُ شَراسِیفُ أَضْلاعِی، وَحِقاقُ مَفاصِلِی، وَقَبْضُ عَوامِلِی، وَأَطْرافُ أَنامِلِی، وَلَحْمِی وَدَمِی وَشَعْرِی وَبَشَرِی وَعَصَبِی وَقَصَبِی وَعِظامِی وَمُخِّی وَعُرُوقِی وَجَمِیعُ جَوارِحِی وَمَا انْتَسَجَ عَلَی ذلِک أَیامَ رِضاعِی، وَمَا أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّی وَنَوْمِی وَیقْظَتِی وَسُکونِی، وَحَرَکاتِ رُکوعِی وَسُجُودِی؛
أَنْ لَوْ حاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَی الْأَعْصارِ وَالْأَحْقابِ لَوْ عُمِّرْتُها أَنْ أُؤَدِّی شُکرَ واحِدَةٍ مِنْ أَنْعُمِک مَا اسْتَطَعْتُ ذلِک إِلّا بِمَنِّک الْمُوجَبِ عَلَی بِهِ شُکرُک أَبَداً جَدِیداً، وَثَناءً طارِفاً عَتِیداً، أَجَلْ وَلَوْ حَرَصْتُ أَنَا وَالْعادُّونَ مِنْ أَنامِک أَنْ نُحْصِی مَدی إِنْعامِک سالِفِهِ وَآنِفِهِ مَا حَصَرْناهُ عَدَداً، وَلَا أَحْصَیناهُ أَمَداً، هَیهاتَ أَنَّی ذلِک وَأَنْتَ الْمُخْبِرُ فِی کتابِک النَّاطِقِ وَالنَّبَاَ الصَّادِقِ «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّهِ لا تُحْصُوها»؛
صَدَقَ کتابُک اللّهُمَّ وَ إِنْباؤُک، وَبَلَّغَتْ أَنْبِیاؤُک وَرُسُلُک مَا أَنْزَلْتَ عَلَیهِمْ مِنْ وَحْیک، وَشَرَعْتَ لَهُمْ وَبِهِمْ مِنْ دِینِک، غَیرَ أَنِّی یا إِلهِی أَشْهَدُ بِجَُهْدِی وَجِدِّی وَمَبْلَغِ طاعَتِی وَوُسْعِی، وَأَقُولُ مُؤْمِناً مُوقِناً الْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی لَمْ یتَّخِذْ وَلَداً فَیکونُ مَوْرُوثاً، وَلَمْ یکنْ لَهُ شَرِیک فِی مُلْکهِ فَیضادَّهُ فِیما ابْتَدَعَ؛
وَلَا وَلِی مِنَ الذُّلِّ فَیرْفِدَهُ فِیما صَنَعَ، فَسُبْحانَهُ سُبْحانَهُ «لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلّا اللّهُ لَفَسَدَتا» وَتَفَطَّرَتا! سُبْحانَ اللّهِ الْواحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الَّذِی لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ وَلَمْ یکنْ لَهُ کفُواً أَحَدٌ! الْحَمْدُلِلّهِ حَمْداً یعادِلُ حَمْدَ مَلائِکتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَأَنْبِیائِهِ الْمُرْسَلِینَ، وَصَلَّی اللّهُ عَلَی خِیرَتِهِ مُحَمَّدٍ خاتَِمِ النَّبِیینَ وَآلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ الْمُخْلَصِینَ وَسَلَّمَ.
آنگاه آن حضرت، شروع به درخواست از خدا کرد و در دعا کوشش و تلاش نشان داد و درحالی که اشک از دیده های مبارکش جاری بود، دعا را به این صورت ادامه داد:
اللّهُمَّ اجْعَلْنِی أَخْشاک کأَنِّی أَراک، وَأَسْعِدْنِی بِتَقْواک، وَلَا تُشْقِنِی بِمَعْصِیتِک، وَخِرْ لِی فِی قَضائِک، وَبارِک لِی فِی قَدَرِک، حَتَّی لَاأُحِبَّ تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ وَلَا تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ.
اللّهُمَّ اجْعَلْ غِنای فِی نَفْسِی، وَالْیقِینَ فِی قَلْبِی، وَالْإِخْلاصَ فِی عَمَلِی، وَالنُّوْرَ فِی بَصَرِی، وَالْبَصِیرَةَ فِی دِینِی، وَمَتِّعْنِی بِجَوارِحِی، وَاجْعَلْ سَمْعِی وَبَصَرِی الْوارِثَینِ مِنِّی، وَانْصُرْنِی عَلَی مَنْ ظَلَمَنِی، وَأَرِنِی فِیهِ ثارِی وَمَآرِبِی، وَأَقِرَّ بِذلِک عَینِی.
اللّهُمَّ اکشِفْ کرْبَتِی، وَاسْتُرْ عَوْرَتِی، وَاغْفِرْ لِی خَطِیئَتِی، وَاخْسَأْ شَیطانِی، وَفُک رِهانِی، وَاجْعَلْ لِی یا إِلهِی الدَّرَجَةَ الْعُلْیا فِی الْآخِرَةِ وَالْأُولی؛
اللّهُمَّ لَک الْحَمْدُ کما خَلَقْتَنِی فَجَعَلْتَنِی سَمِیعاً بَصِیراً، وَلَک الْحَمْدُ کما خَلَقْتَنِی فَجَعَلْتَنِی خَلْقاً سَوِیاً رَحْمَةً بِی وَقَدْ کنْتَ عَنْ خَلْقِی غَنِیاً، رَبِّ بِما بَرَأْتَنِی فَعَدَّلْتَ فِطْرَتِی، رَبِّ بِما أَنْشَأْتَنِی فَأَحْسَنْتَ صُورَتِی، رَبِّ بِما أَحْسَنْتَ إِلَی وَفِی نَفْسِی عافَیتَنِی، رَبِّ بِما کلَأْتَنِی وَوَفَّقْتَنِی، رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَی فَهَدَیتَنِی، رَبِّ بِما أَوْلَیتَنِی وَمِنْ کلِّ خَیرٍ أَعْطَیتَنِی، رَبِّ بِما أَطْعَمْتَنِی وَسَقَیتَنِی، رَبِّ بِما أَغْنَیتَنِی وَأَقْنَیتَنِی، رَبِّ بِما أَعَنْتَنِی وَأَعْزَزْتَنِی، رَبِّ بِما أَلْبَسْتَنِی مِنْ سِتْرِک الصَّافِی، وَیسَّرْتَ لِی مِنْ صُنْعِک الْکافِی؛ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَعِنِّی عَلَی بَوائِقِ الدُّهُورِ وَصُرُوفِ اللَّیالِی وَالْأَیامِ، وَنَجِّنِی مِنْ أَهْوالِ الدُّنْیا وَکرُباتِ الْآخِرَةِ، وَاکفِنِی شَرَّ مَا یعْمَلُ الظَّالِمُونَ فِی الْأَرْضِ.
اللّهُمَّ مَا أَخافُ فَاکفِنِی، وَمَا أَحْذَرُ فَقِنِی، وَفِی نَفْسِی وَدِینِی فَاحْرُسْنِی، وَفِی سَفَرِی فَاحْفَظْنِی، وَفِی أَهْلِی وَمالِی فَاخْلُفْنِی، وَفِیما رَزَقْتَنِی فَبارِک لِی، وَفِی نَفْسِی فَذَلِّلْنِی، وَفِی أَعْینِ النَّاسِ فَعَظِّمْنِی، وَمِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فَسَلِّمْنِی، وَبِذُنُوبِی فَلا تَفْضَحْنِی، وَبِسَرِیرَتِی فَلا تُخْزِنِی، وَبِعَمَلِی فَلا تَبْتَلِنِی، وَ نِعَمَک فَلا تَسْلُبْنِی، وَ إِلی غَیرِک فَلا تَکلْنِی؛
إِلهِی إِلی مَنْ تَکلُنِی، إِلی قَرِیبٍ فَیقْطَعُنِی، أَمْ إِلی بَعِیدٍ فَیتَجَهَّمُنِی، أَمْ إِلَی الْمُسْتَضْعِفِینَ لِی وَأَنْتَ رَبِّی وَ مَلِیک أَمْرِی؟ أَشْکو إِلَیک غُرْبَتِی، وَبُعْدَ دارِی، وَهَوانِی عَلَی مَنْ مَلَّکتَهُ أَمْرِی، إِلهِی فَلا تُحْلِلْ عَلَی غَضَبَک، فَإِنْ لَمْ تَکنْ غَضِبْتَ عَلَی فَلا أُبالِی سِواک، سُبْحانَک غَیرَ أَنَّ عافِیتَک أَوْسَعُ لِی، فَأَسْأَلُک یا رَبِّ بِنُورِ وَجْهِک الَّذِی أَشْرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ وَالسَّماواتُ، وَکشِفَتْ بِهِ الظُّلُماتُ؛
وَصَلَحَ بِهِ أَمْرُ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ أَنْ لَاتُمِیتَنِی عَلَی غَضَبِک وَلَا تُنْزِلْ بِی سَخَطَک، لَک الْعُتْبی، لَک الْعُتْبی حَتَّی تَرْضی قَبْلَ ذلِک لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ وَالْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَالْبَیتِ الْعَتِیقِ الَّذِی أَحْلَلْتَهُ الْبَرَکةَ وَجَعَلْتَهُ لِلنَّاسِ أَمْناً، یا مَنْ عَفا عَنْ عَظِیمِ الذُّنُوبِ بِحِلْمِهِ، یا مَنْ أَسْبَغَ النَّعْماءَ بِفَضْلِهِ، یا مَنْ أَعْطَی الْجَزِیلَ بِکرَمِهِ، یا عُدَّتِی فِی شِدَّتِی، یا صاحِبِی فِی وَحْدَتِی، یا غِیاثِی فِی کرْبَتِی، یا وَلِیی فِی نِعْمَتِی، یا إِلهِی وَ إِلهَ آبائِی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَیعْقُوبَ وَرَبَّ جَبْرَئِیلَ وَمِیکائِیلَ وَ إِسْرافِیلَ وَرَبَّ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیینَ وَآلِهِ الْمُنْتَجَبِینَ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالزَّبُورِ وَالْفُرْقانِ وَمُنَزِّلَ کهیعص وَطه وَیس وَالْقُرْآنِ الْحَکیمِ؛
أَنْتَ کهْفِی حِینَ تُعْیینِی الْمَذاهِبُ فِی سَعَتِها، وَتَضِیقُ بِی الْأَرْضُ بِرُحْبِها، وَلَوْلَا رَحْمَتُک لَکنْتُ مِنَ الْهالِکینَ، وَأَنْتَ مُقِیلُ عَثْرَتِی، وَلَوْلا سَتْرُک إِیای لَکنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِینَ، وَأَنْتَ مُؤَیدِی بِالنَّصْرِ عَلَی أَعْدائِی، وَلَوْلا نَصْرُک إِیای لَکنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِینَ، یا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالسُّمُوِّ وَالرِّفْعَةِ فَأَوْلِیاؤُهُ بِعِزِّهِ یعْتَزُّونَ، یا مَنْ جَعَلَتْ لَهُ الْمُلُوک نِیرَ الْمَذَلَّةِ عَلَی أَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خائِفُونَ؛
یعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْینِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ، وَغَیبَ مَا تَأْتِی بِهِ الْأَزْمِنَةُ وَالدُّهُورُ، یا مَنْ لَایعْلَمُ کیفَ هُوَ إِلّا هُوَ، یا مَنْ لَایعْلَمُ مَا هُوَ إِلّا هُوَ، یا مَنْ لَایعْلَمُهُ إِلّا هُوَ، یا مَنْ کبَسَ الْأَرْضَ عَلَی الْماءِ وَسَدَّ الْهَواءَ بِالسَّماءِ، یا مَنْ لَهُ أَکرَمُ الْأَسْماءِ، یا ذَا الْمَعْرُوفِ الَّذِی لَاینْقَطِعُ أَبَداً، یا مُقَیضَ الرَّکبِ لِیوسُفَ فِی الْبَلَدِ الْقَفْرِ وَمُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ وَجاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِیةِ مَلِکاً، یا رادَّهُ عَلَی یعْقُوبَ بَعْدَ أَنِ ابْیضَّتْ عَیناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کظِیمٌ، یا کاشِفَ الضُّرِّ وَالْبَلْوی عَنْ أَیوبَ، وَمُمْسِک یدَی إِبْراهِیمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ کبَرِ سِنِّهِ وَفَناءِ عُمُرِهِ؛
یا مَنِ اسْتَجابَ لِزَکرِیا فَوَهَبَ لَهُ یحْیی وَلَمْ یدَعْهُ فَرْداً وَحِیداً، یا مَنْ أَخْرَجَ یونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ، یا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنِی إِسْرائِیلَ فَأَنْجاهُمْ وَجَعَلَ فِرْعَوْنَ وَجُنُودَهُ مِنَ الْمُغْرَقِینَ، یا مَنْ أَرْسَلَ الرِّیاحَ مُبَشِّراتٍ بَینَ یدَی رَحْمَتِهِ، یا مَنْ لَمْ یعْجَلْ عَلَی مَنْ عَصاهُ مِنْ خَلْقِهِ، یا مَنِ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ وَقَدْ غَدَوْا فِی نِعْمَتِهِ یأْکلُونَ رِزْقَهُ، وَیعْبُدُونَ غَیرَهُ وَقَدْ حادُّوهُ وَنادُّوهُ وَکذَّبُوا رُسُلَهُ؛
یا اللّهُ یا اللّهُ یا بَدِیءُ، یا بَدِیعُ لَانِدَّ لَک، یا دائِماً لَانَفادَ لَک، یا حَیاً حِینَ لَاحَی، یا مُحْیی الْمَوْتی، یا مَنْ هُوَ قائِمٌ عَلَی کلِّ نَفْسٍ بِما کسَبَتْ، یا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکرِی فَلَمْ یحْرِمْنِی، وَعَظُمَتْ خَطِیئَتِی فَلَمْ یفْضَحْنِی، وَرَآنِی عَلَی الْمَعاصِی فَلَمْ یشْهَرْنِی، یا مَنْ حَفِظَنِی فِی صِغَرِی، یا مَنْ رَزَقَنِی فِی کبَرِی، یا مَنْ أَیادِیهِ عِنْدِی لَاتُحْصی، وَ نِعَمُهُ لَاتُجازی، یا مَنْ عارَضَنِی بِالْخَیرِ وَالْإِحْسانِ وَعارَضْتُهُ بِالْإِساءَةِ وَالْعِصْیانِ، یا مَنْ هَدانِی لِلْإِیمانِ مِنْ قَبْلِ أَنْ أَعْرِفَ شُکرَ الامْتِنانِ، یا مَنْ دَعَوْتُهُ مَرِیضاً فَشَفانِی؛
وَعُرْیاناً فَکسانِی، وَجائِعاً فَأَشْبَعَنِی، وَعَطْشاناً فَأَرْوانِی، وَذَلِیلاً فَأَعَزَّنِی، وَجاهِلاً فَعَرَّفَنِی، وَوَحِیداً فَکثَّرَنِی، وَغائِباً فَرَدَّنِی، وَمُقِلّاً فَأَغْنانِی، وَمُنْتَصِراً فَنَصَرَنِی، وَغَنِیاً فَلَمْ یسْلُبْنِی، وَأَمْسَکتُ عَنْ جَمِیعِ ذلِک فَابْتَدَأَنِی، فَلَک الْحَمْدُ وَالشُّکرُ یا مَنْ أَقالَ عَثْرَتِی، وَنَفَّسَ کرْبَتِی، وَأَجابَ دَعْوَتِی، وَسَتَرَ عَوْرَتِی، وَغَفَرَ ذُنُوبِی، وَبَلَّغَنِی طَلِبَتِی، وَنَصَرَنِی عَلَی عَدُوِّی، وَ إِنْ أَعُدَّ نِعَمَک وَمِنَنَک وَکرائِمَ مِنَحِک لَاأُحْصِیها؛
یا مَوْلای أَنْتَ الَّذِی مَنَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَنْعَمْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَحْسَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَجْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَفْضَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَکمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی رَزَقْتَ، أَنْتَ الَّذِی وَفَّقْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعْطَیتَ، أَنْتَ الَّذِی أَغْنَیتَ، أَنْتَ الَّذِی أَقْنَیتَ، أَنْتَ الَّذِی آوَیتَ، أَنْتَ الَّذِی کفَیتَ، أَنْتَ الَّذِی هَدَیتَ، أَنْتَ الَّذِی عَصَمْتَ، أَنْتَ الَّذِی سَتَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی غَفَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَقَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی مَکنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعْزَزْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی عَضَدْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَیدْتَ، أَنْتَ الَّذِی نَصَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی شَفَیتَ، أَنْتَ الَّذِی عافَیتَ، أَنْتَ الَّذِی أَکرَمْتَ؛
تَبارَکتَ وَتَعالَیتَ، فَلَک الْحَمْدُ دائِماً، وَلَک الشُّکرُ واصِباً أَبَداً، ثُمَّ أَنَا یا إِلهِی الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبِی فَاغْفِرْها لِی، أَنَا الَّذِی أَسَأْتُ، أَنَا الَّذِی أَخْطَأْتُ، أَنَا الَّذِی هَمَمْتُ، أَنَا الَّذِی جَهِلْتُ، أَنَا الَّذِی غَفَلْتُ، أَنَا الَّذِی سَهَوْتُ، أَنَا الَّذِی اعْتَمَدْتُ، أَنَا الَّذِی تَعَمَّدْتُ، أَنَا الَّذِی وَعَدْتُ، وَأَنَا الَّذِی أَخْلَفْتُ، أَنَا الَّذِی نَکثْتُ، أَنَا الَّذِی أَقْرَرْتُ، أَنَا الَّذِی اعْتَرَفْتُ بِنِعْمَتِک عَلَی وَعِنْدِی وَأَبُوءُ بِذُنُوبِی فَاغْفِرْها لِی، یا مَنْ لَاتَضُرُّهُ ذُنُوبُ عِبادِهِ وَهُوَ الْغَنِی عَنْ طاعَتِهِمْ، وَالْمُوَفِّقُ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْهُمْ بِمَعُونَتِهِ وَرَحْمَتِهِ، فَلَک الْحَمْدُ إِلهِی وَسَیدِی؛
إِلهِی أَمَرْتَنِی فَعَصَیتُک، وَنَهَیتَنِی فَارْتَکبْتُ نَهْیک، فَأَصْبَحْتُ لَاذا بَراءَةٍ لِی فَأَعْتَذِرَ، وَلَا ذا قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ، فَبِأَی شَیءٍ أَسْتَقْبِلُک یا مَوْلای؟ أَبِسَمْعِی؟ أَمْ بِبَصَرِی؟ أَمْ بِلِسانِی؟ أَمْ بِیدِی؟ أَمْ بِرِجْلِی؟ أَلَیسَ کلُّها نِعَمَک عِنْدِی وَبِکلِّها عَصَیتُک یا مَوْلای؟ فَلَک الْحُجَّةُ وَالسَّبِیلُ عَلَی، یا مَنْ سَتَرَنِی مِنَ الْآباءِ وَالْأُمَّهاتِ أَنْ یزْجُرُونِی، وَمِنَ الْعَشائِرِ وَالْإِخْوانِ أَنْ یعَیرُونِی، وَمِنَ السَّلاطِینِ أَنْ یعاقِبُونِی، وَلَوِ اطَّلَعُوا یا مَوْلای عَلَی مَا اطَّلَعْتَ عَلَیهِ مِنِّی إِذاً مَا أَنْظَرُونِی، وَلَرَفَضُونِی وَقَطَعُونِی، فَها أَنَا ذا یا إِلهِی، بَینَ یدَیک یا سَیدِی؛
خاضِعٌ ذَلِیلٌ حَصِیرٌ حَقِیرٌ، لَاذُو بَراءَةٍ فَأَعْتَذِرَ، وَلَا ذُو قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ، وَلَا حُجَّةٍ فَأَحْتَجَ بِها، وَلَا قائِلٌ لَمْ أَجْتَرِحْ وَلَمْ أَعْمَلْ سُوءاً، وَمَا عَسَی الْجُحُودُ وَلَوْ جَحَدْتُ یا مَوْلای ینْفَعُنِی، کیفَ وَأَنَّی ذلِک وَجَوارِحِی کلُّها شاهِدَةٌ عَلَی بِما قَدْ عَمِلْتُ، وَعَلِمْتُ یقِیناً غَیرَ ذِی شَک أَنَّک سائِلِی مِنْ عَظائِمِ الْأُمُورِ، وَأَنَّک الْحَکمُ الْعَدْلُ الَّذِی لَاتَجُورُ، وَعَدْلُک مُهْلِکی وَمِنْ کلِّ عَدْلِک مَهْرَبِی، فَإِنْ تُعَذِّبْنِی یا إِلهِی فَبِذُنُوبِی بَعْدَ حُجَّتِک عَلَی، وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّی فَبِحِلْمِک وَجُودِک وَکرَمِک، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ؛
لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الْخائِفِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الْوَجِلِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الرَّاجِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الرَّاغِبِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ السَّائِلِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الْمُکبِّرِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک رَبِّی وَرَبُّ آبائِی الْأَوَّلِینَ؛
اللّهُمَّ هذَا ثَنائِی عَلَیک مُمَجِّداً، وَ إِخْلاصِی لِذِکرِک مُوَحِّداً، وَ إِقْرارِی بِآلائِک مُعَدِّداً، وَ إِنْ کنْتُ مُقِرّاً أَنِّی لَمْ أُحْصِها لِکثْرَتِها وَسُبُوغِها وَتَظاهُرِها وَتَقادُمِها إِلی حادِثٍ مَا لَمْ تَزَلْ تَتَعَهَّدُنِی بِهِ مَعَها مُنْذُ خَلَقْتَنِی وَبَرَأْتَنِی مِنْ أَوَّلِ الْعُمْرِ مِنَ الْإِغْناءِ مِنَ الْفَقْرِ، وَکشْفِ الضُّرِّ، وَتَسْبِیبِ الْیسْرِ، وَدَفْعِ الْعُسْرِ، وَتَفْرِیجِ الْکرْبِ، وَالْعافِیةِ فِی الْبَدَنِ، وَالسَّلامَةِ فِی الدِّینِ، وَلَوْ رَفَدَنِی عَلَی قَدْرِ ذِکرِ نِعْمَتِک جَمِیعُ الْعالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ مَا قَدَرْتُ وَلَا هُمْ عَلَی ذلِک، تَقَدَّسْتَ وَتَعالَیتَ مِنْ رَبٍّ کرِیمٍ عَظِیمٍ رَحِیمٍ لَاتُحْصی آلاؤُک، وَلَا یبْلَغُ ثَناؤُک؛ وَلَا تُکافی نَعْماؤُک، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَتْمِمْ عَلَینا نِعَمَک، وَأَسْعِدْنا بِطاعَتِک، سُبْحانَک لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اللّهُمَّ إِنَّک تُجِیبُ الْمُضْطَرَّ، وَتَکشِفُ السُّوءَ، وَتُغِیثُ الْمَکرُوبَ، وَتَشْفِی السَّقِیمَ، وَتُغْنِی الْفَقِیرَ، وَتَجْبُرُ الْکسِیرَ، وَتَرْحَمُ الصَّغِیرَ، وَتُعِینُ الْکبِیرَ، وَلَیسَ دُونَک ظَهِیرٌ، وَلَا فَوْقَک قَدِیرٌ، وَأَنْتَ الْعَلِی الْکبِیرُ، یا مُطْلِقَ الْمُکبَّلِ الْأَسِیرِ، یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یا عِصْمَةَ الْخائِفِ الْمُسْتَجِیرِ، یا مَنْ لَاشَرِیک لَهُ وَلَا وَزِیرَ؛
صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَعْطِنِی فِی هذِهِ الْعَشِیةِ أَفْضَلَ مَا أَعْطَیتَ وَأَنَلْتَ أَحَداً مِنْ عِبادِک مِنْ نِعْمَةٍ تُولِیها، وَآلاءٍ تُجَدِّدُها، وَبَلِیةٍ تَصْرِفُها، وَکرْبَةٍ تَکشِفُها، وَدَعْوَةٍ تَسْمَعُها، وَحَسَنَةٍ تَتَقَبَّلُها، وَسَیئَةٍ تَتَغَمَّدُها، إِنَّک لَطِیفٌ بِما تَشاءُ خَبِیرٌ وَعَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ.
اللّهُمَّ إِنَّک أَقْرَبُ مَنْ دُعِی، وَأَسْرَعُ مَنْ أَجابَ، وَأَکرَمُ مَنْ عَفا، وَأَوْسَعُ مَنْ أَعْطی، وَأَسْمَعُ مَنْ سُئِلَ، یا رَحْمنَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَرَحِیمَهُما، لَیسَ کمِثْلِک مَسْؤُولٌ، وَلَا سِواک مَأْمُولٌ، دَعَوْتُک فَأَجَبْتَنِی، وَسَأَلْتُک فَأَعْطَیتَنِی، وَرَغِبْتُ إِلَیک فَرَحِمْتَنِی، وَوَثِقْتُ بِک فَنَجَّیتَنِی، وَفَزِعْتُ إِلَیک فَکفَیتَنِی؛
اللّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِک وَرَسُولِک وَنَبِیک وَعَلَی آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ أَجْمَعِینَ، وَتَمِّمْ لَنا نَعْماءَک، وَهَنِّئْنا عَطاءَک، وَاکتُبْنا لَک شاکرِینَ، وَلِآلائِک ذاکرِینَ، آمِینَ آمِینَ رَبَّ الْعالَمِینَ.
اللّهُمَّ یا مَنْ مَلَک فَقَدَرَ، وَقَدَرَ فَقَهَرَ، وَعُصِی فَسَتَرَ، وَاسْتُغْفِرَ فَغَفَرَ، یا غایةَ الطَّالِبِینَ الرَّاغِبِینَ وَمُنْتَهی أَمَلِ الرَّاجِینَ، یا مَنْ أَحاطَ بِکلِّ شَیءٍ عِلْماً، وَوَسِعَ الْمُسْتَقِیلِینَ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَحِلْماً؛
اللّهُمَّ إِنَّا نَتَوَجَّهُ إِلَیک فِی هذِهِ الْعَشِیةِ الَّتِی شَرَّفْتَها وَعَظَّمْتَها بِمُحَمَّدٍ نَبِیک وَرَسُولِک وَخِیرَتِک مِنْ خَلْقِک وَأَمِینِک عَلَی وَحْیک، الْبَشِیرِ النَّذِیرِ، السِّراجِ الْمُنِیرِ، الَّذِی أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَی الْمُسْلِمِینَ وَجَعَلْتَهُ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ.
اللّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ کما مُحَمَّدٌ أَهْلٌ لِذلِک مِنْک یا عَظِیمُ فَصَلِّ عَلَیهِ وَعَلَی آلِهِ الْمُنْتَجَبِینَ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ أَجْمَعِینَ، وَتَغَمَّدْنا بِعَفْوِک عَنَّا، فَإِلَیک عَجَّتِ الْأَصْواتُ بِصُنُوفِ اللُّغاتِ، فَاجْعَلْ لَنَا اللّهُمَّ فِی هذِهِ الْعَشِیةِ نَصِیباً مِنْ کلِّ خَیرٍ تَقْسِمُهُ بَینَ عِبادِک، وَنُورٍ تَهْدِی بِهِ، وَرَحْمَةٍ تَنْشُرُها، وَبَرَکةٍ تُنْزِلُها، وَعافِیةٍ تُجَلِّلُها، وَرِزْقٍ تَبْسُطُهُ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ؛
اللّهُمَّ أَقْلِبْنا فِی هذَا الْوَقْتِ مُنْجِحِینَ مُفْلِحِینَ مَبْرُورِینَ غانِمِینَ، وَلَا تَجْعَلْنا مِنَ الْقانِطِینَ، وَلَا تُخْلِنا مِنْ رَحْمَتِک، وَلَا تَحْرِمْنا مَا نُؤَمِّلُهُ مِنْ فَضْلِک، وَلَا تَجْعَلْنا مِنْ رَحْمَتِک مَحْرُومِینَ، وَلَا لِفَضْلِ مَا نُؤَمِّلُهُ مِنْ عَطائِک قانِطِینَ، وَلَا تَرُدَّنا خائِبِینَ، وَلَا مِنْ بابِک مَطْرُودِینَ، یا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ، وَأَکرَمَ الْأَکرَمِینَ، إِلَیک أَقْبَلْنا مُوقِنِینَ، وَ لِبَیتِک الْحَرامِ آمِّینَ قاصِدِینَ، فَأَعِنَّا عَلَی مَناسِکنا، وَأَکمِلْ لَنا حَجَّنا، وَاعْفُ عَنَّا وَعافِنا، فَقَدْ مَدَدْنا إِلَیک أَیدِینا فَهِی بِذِلَّةِ الاعْتِرافِ مَوْسُومَةٌ؛
اللّهُمَّ فَأَعْطِنا فِی هذِهِ الْعَشِیةِ مَا سَأَلْناک، وَاکفِنا مَا اسْتَکفَیناک، فَلا کافِی لَنا سِواک، وَلَا رَبَّ لَنا غَیرُک، نافِذٌ فِینا حُکمُک، مُحِیطٌ بِنا عِلْمُک، عَدْلٌ فِینا قَضاؤُک، اقْضِ لَنَا الْخَیرَ، وَاجْعَلْنا مِنْ أَهْلِ الْخَیرِ.
اللّهُمَّ أَوْجِبْ لَنا بِجُودِک عَظِیمَ الْأَجْرِ، وَکرِیمَ الذُّخْرِ، وَدَوامَ الْیسْرِ، وَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا أَجْمَعِینَ، وَلَا تُهْلِکنا مَعَ الْهالِکینَ، وَلَا تَصْرِفْ عَنَّا رَأْفَتَک وَرَحْمَتَک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ؛
اللّهُمَّ اجْعَلْنا فِی هذَا الْوَقْتِ مِمَّنْ سَأَلَک فَأَعْطَیتَهُ، وَشَکرَک فَزِدْتَهُ، وَثابَ إِلَیک فَقَبِلْتَهُ، وَتَنَصَّلَ إِلَیک مِنْ ذُنُوبِهِ کلِّها فَغَفَرْتَها لَهُ، یا ذَا الْجَلالِ وَالْإِکرامِ.
اللّهُمَّ وَنَقِّنا وَسَدِّدْنا وَاقْبَلْ تَضَرُّعَنا، یا خَیرَ مَنْ سُئِلَ، وَیا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ، یا مَنْ لَا یخْفی عَلَیهِ إِغْماضُ الْجُفُونِ، وَلَا لَحْظُ الْعُیونِ، وَلَا مَا اسْتَقَرَّ فِی الْمَکنُونِ، وَلَا مَا انْطَوَتْ عَلَیهِ مُضْمَراتُ الْقُلُوبِ، أَلَا کلُّ ذلِک قَدْ أَحْصاهُ عِلْمُک، وَوَسِعَهُ حِلْمُک، سُبْحانَک وَتَعالَیتَ عَمَّا یقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّاً کبِیراً، تُسَبِّحُ لَک السَّماواتُ السَّبْعُ وَالْأَرَضُونَ وَمَنْ فِیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَیءٍ إِلّا یسَبِّحُ بِحَمْدِک؛
فَلَک الْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَعُلُوُّ الْجَدِّ، یا ذَا الْجَلالِ وَالْإِکرامِ، وَالْفَضْلِ وَالْإِنْعامِ، وَالْأَیادِی الْجِسامِ، وَأَنْتَ الْجَوادُ الْکرِیمُ، الرَّؤُوفُ الرَّحِیمُ. اللّهُمَّ أَوْسِعْ عَلَی مِنْ رِزْقِک الْحَلالِ، وَعافِنِی فِی بَدَنِی وَدِینِی، وَآمِنْ خَوْفِی، وَأَعْتِقْ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ. اللّهُمَّ لَاتَمْکرْ بِی وَلَا تَسْتَدْرِجْنِی وَلَا تَخْدَعْنِی، وَادْرَأْ عَنِّی شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ.
در این قسمت از دعا سر و دیده خود را به جانب آسمان برداشت و از دیده های مبارکش مانند ریزش آب از دو مَشک، اشک می ریخت و با صدای بلند به محضر حق عرضه داشت:
یا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ، یا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ، وَیا أَسْرَعَ الْحاسِبِینَ، وَیا أَرحَمَ الرَّاحِمِینَ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ السَّادَةِ الْمَیامِینِ، وَأَسْأَلُک اللّهُمَّ حاجَتِی الَّتِی إِنْ أَعْطَیتَنِیها لَمْ یضُرَّنِی مَا مَنَعْتَنِی، وَ إِنْ مَنَعْتَنِیها لَمْ ینْفَعْنِی مَا أَعْطَیتَنِی، أَسْأَلُک فَکاک رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ وَحْدَک لاشَرِیک لَک، لَک الْمُلْک، وَلَک الْحَمْدُ، وَأَنْتَ عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ، یا رَبِّ یا رَبِّ...
پیوسته «یَا رَبِّ» می گفت و همه آنان که اطراف حضرت بودند به دعای حضرت گوش می دادند و به آمین گفتن اکتفا می کردند، در نتیجه صداهایشان با آن حضرت به گریستن بلند شد تا آفتاب غروب کرد، سپس زادوتوشه خود را بار کرده، به سوی مشعرالحرام حرکت کردند.
نویسنده گوید: کفعمی دعای عرفه حضرت سید الشهداء را در کتاب «بلد الامین» تا این قسمت ذکر کرده و علامه مجلسی در «زاد العِماد» این دعای شریف را موافق روایت کفعمی نقل فرموده ولی سید ابن طاووس در کتاب اقبال، پس از «یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ» این اضافه را آورده:
إِلهِی أَنَا الْفَقِیرُ فِی غِنای فَکیفَ لَاأَکونُ فَقِیراً فِی فَقْرِی؟! إِلهِی أَنَا الْجاهِلُ فِی عِلْمِی فَکیفَ لَاأَکونُ جَهُولاً فِی جَهْلِی؟! إِلهِی إِنَّ اخْتِلافَ تَدْبِیرِک وَسُرْعَةَ طَواءِ مَقادِیرِک مَنَعا عِبادَک الْعارِفِینَ بِک عَنِ السُّکونِ إِلی عَطاءٍ، وَالْیأْسِ مِنْک فِی بَلاءٍ. إِلهِی مِنِّی مَا یلِیقُ بِلُؤْمِی وَمِنْک مَا یلِیقُ بِکرَمِک؛
إِلهِی وَصَفْتَ نَفْسَک بِاللُّطْفِ وَالرَّأْفَةِ لِی قَبْلَ وُجُودِ ضَعْفِی أَفَتَمْنَعُنِی مِنْهُما بَعْدَ وُجُودِ ضَعْفِی؟ إِلهِی إِنْ ظَهَرَتِ الْمَحاسِنُ مِنِّی فَبِفَضْلِک وَلَک الْمِنَّةُ عَلَی، وَ إِنْ ظَهَرَتِ الْمَساوِئُ مِنِّی فَبِعَدْلِک وَلَک الْحُجَّةُ عَلَی.
إِلهِی کیفَ تَکلُنِی وَقَدْ تَکفَّلْتَ لِی؟ وَکیفَ أُضامُ وَأَنْتَ النَّاصِرُ لِی؟ أَمْ کیفَ أَخِیبُ وَأَنْتَ الْحَفِی بِی؟ ها أَنَا أَتَوَسَّلُ إِلَیک بِفَقْرِی إِلَیک، وَکیفَ أَتَوَسَّلُ إِلَیک بِمَا هُوَ مَحالٌ أَنْ یصِلَ إِلَیک؟ أَمْ کیفَ أَشْکو إِلَیک حالِی وَهُوَ لَایخْفی عَلَیک؟ أَمْ کیفَ أُتَرْجِمُ بِمَقالِی وَهُوَ مِنْک بَرَزٌ إِلَیک؛ أَمْ کیفَ تُخَیبُ آمالِی وَهِی قَدْ وَفَدَتْ إِلَیک؟ أَمْ کیفَ لَاتُحْسِنُ أَحْوالِی وَبِک قامَتْ؟
إِلهِی مَا أَلْطَفَک بِی مَعَ عَظِیمِ جَهْلِی! وَمَا أَرْحَمَک بِی مَعَ قَبِیحِ فِعْلِی! إِلهِی مَا أَقْرَبَک مِنِّی وَأَبْعَدَنِی عَنْک! وَمَا أَرْأَفَک بِی! فَمَا الَّذِی یحْجُبُنِی عَنْک؟ إِلهِی عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الْآثارِ وَتَنَقُّلاتِ الْأَطْوارِ، أَنَّ مُرادَک مِنِّی أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَی فِی کلِّ شَیءٍ حَتَّی لا أَجْهَلَک فِی شَیءٍ. إِلهِی کلَّما أَخْرَسَنِی لُؤْمِی أَنْطَقَنِی کرَمُک، وَکلَّما آیسَتْنِی أَوْصافِی أَطْمَعَتْنِی مِنَنُک؛
إِلهِی مَنْ کانَتْ مَحاسِنُهُ مَساوِئَ فَکیفَ لَاتَکونُ مَساویهِ مَساوِئَ؟! وَمَنْ کانَتْ حَقائِقُهُ دَعاوِی فَکیفَ لَاتَکونُ دَعاویهِ دَعاوِی؟! إِلهِی حُکمُک النَّافِذُ وَمَشِیئَتُک الْقاهِرَةُ لَمْ یتْرُکا لِذِی مَقالٍ مَقالاً، وَلَا لِذِی حالٍ حالاً. إِلهِی کمْ مِنْ طاعَةٍ بَنَیتُها، وَحالَةٍ شَیدْتُها هَدَمَ اعْتِمادِی عَلَیها عَدْلُک، بَلْ أَقالَنِی مِنْها فَضْلُک. إِلهِی إِنَّک تَعْلَمُ أَنِّی وَ إِنْ لَمْ تَدُمِ الطَّاعَةُ مِنِّی فِعْلاً جَزْماً فَقَدْ دامَتْ مَحَبَّةً وَعَزْماً. إِلهِی کیفَ أَعْزِمُ وَأَنْتَ الْقاهِرُ؟ وَکیفَ لَاأَعْزِمُ وَأَنْتَ الْآمِرُ؛
إِلهِی تَرَدُّدِی فِی الْآثارِ یوجِبُ بُعْدَ الْمَزارِ فَاجْمَعْنِی عَلَیک بِخِدْمَةٍ تُوصِلُنِی إِلَیک، کیفَ یسْتَدَلُّ عَلَیک بِما هُوَ فِی وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إِلَیک؟ أَیکونُ لِغَیرِک مِنَ الظُّهُورِ مَا لَیسَ لَک حَتَّی یکونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَک؟ مَتی غِبْتَ حَتَّی تَحْتاجَ إِلی دَلِیلٍ یدُلُّ عَلَیک؟ وَمَتی بَعُدْتَ حَتَّی تَکونَ الْآثارُ هِی الَّتِی تُوصِلُ إِلَیک؟ عَمِیتْ عَینٌ لَاتَراک عَلَیها رَقِیباً، وَخَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّک نَصِیباً؛
إِلهِی أَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ إِلَی الْآثارِ فَأَرْجِعْنِی إِلَیک بِکسْوَةِ الْأَنْوارِ وَهِدایةِ الاسْتِبْصارِ حَتَّی أَرْجِعَ إِلَیک مِنْها کما دَخَلْتُ إِلَیک مِنْها مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ إِلَیها، وَمَرْفُوعَ الْهِمَّةِ عَنِ الاعْتِمادِ عَلَیها، إِنَّک عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ.
إِلهِی هذَا ذُلِّی ظاهِرٌ بَینَ یدَیک، وَهذَا حالِی لَایخْفی عَلَیک، مِنْک أَطْلُبُ الْوُصُولَ إِلَیک، وَبِک أَسْتَدِلُّ عَلَیک، فَاهْدِنِی بِنُورِک إِلَیک، وَأَقِمْنِی بِصِدْقِ الْعُبُودِیةِ بَینَ یدَیک. إِلهِی عَلِّمْنِی مِنْ عِلْمِک الْمَخْزُونِ، وَصُنِّی بِسِتْرِک الْمَصُونِ؛
إِلهِی حَقِّقْنِی بِحَقائِقِ أَهْلِ الْقُرْبِ، وَاسْلُک بِی مَسْلَک أَهْلِ الْجَذْبِ. إِلهِی أَغْنِنِی بِتَدْبِیرِک لِی عَنْ تَدْبِیرِی، وَبِاخْتِیارِک عَن اخْتِیارِی، وَأَوْقِفْنِی عَلَی مَراکزِ اضْطِرارِی.
إِلهِی أَخْرِجْنِی مِنْ ذُلِّ نَفْسِی، وَطَهِّرْنِی مِنْ شَکی وَشِرْکی قَبْلَ حُلُولِ رَمْسِی، بِک أَنْتَصِرُ فَانْصُرْنِی، وَعَلَیک أَتَوَکلُ فَلا تَکلْنِی، وَ إِیاک أَسْأَلُ فَلا تُخَیبْنِی، وَفِی فَضْلِک أَرْغَبُ فَلا تَحْرِمْنِی، وَبِجَنابِک أَنْتَسِبُ فَلا تُبْعِدْنِی، وَبِبابِک أَقِفُ فَلا تَطْرُدْنِی؛
إِلهِی تَقَدَّسَ رِضاک أَنْ یکونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْک فَکیفَ تَکونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّی؟ إِلهِی أَنْتَ الْغَنِی بِذاتِک أَنْ یصِلَ إِلَیک النَّفْعُ مِنْک فَکیفَ لَا تَکونُ غَنِیاً عَنِّی؟ إِلهِی إِنَّ الْقَضاءَ وَالْقَدَرَ یمَنِّینِی، وَ إِنَّ الْهَوی بِوَثائِقِ الشَّهْوَةِ أَسَرَنِی، فَکنْ أَنْتَ النَّصِیرَ لِی حَتَّی تَنْصُرَنِی وَتُبَصِّرَنِی، وَأَغْنِنِی بِفَضْلِک حَتَّی أَسْتَغْنِی بِک عَنْ طَلَبِی، أَنْتَ الَّذِی أَشْرَقْتَ الْأَنْوارَ فِی قُلُوبِ أَوْلِیائِک حَتَّی عَرَفُوک وَوَحَّدُوک، وَأَنْتَ الَّذِی أَزَلْتَ الْأَغْیارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبَّائِک حَتَّی لَمْ یحِبُّوا سِواک وَلَمْ یلْجَأُوا إِلی غَیرِک، أَنْتَ الْمُؤْنِسُ لَهُمْ حَیثُ أَوْحَشَتْهُمُ الْعَوالِمُ، وَأَنْتَ الَّذِی هَدَیتَهُمْ حَیثُ اسْتَبانَتْ لَهُمُ الْمَعالِمُ، مَاذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَک وَمَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَک؟
لَقَدْ خابَ مَنْ رَضِی دُونَک بَدَلاً، وَلَقَدْ خَسِرَ مَنْ بَغی عَنْک مُتَحَوِّلاً، کیفَ یرْجی سِواک وَأَنْتَ مَا قَطَعْتَ الْإِحْسانَ؟ وَکیفَ یطْلَبُ مِنْ غَیرِک وَأَنْتَ مَا بَدَّلْتَ عادَةَ الامْتِنانِ؟ یا مَنْ أَذاقَ أَحِبَّاءَهُ حَلاوَةَ الْمُؤانَسَةِ فَقامُوا بَینَ یدَیهِ مُتَمَلِّقِینَ، وَیا مَنْ أَلْبَسَ أَوْلِیاءَهُ مَلابِسَ هَیبَتِهِ فَقامُوا بَینَ یدَیهِ مُسْتَغْفِرِینَ، أَنْتَ الذَّاکرُ قَبْلَ الذَّاکرِینَ، وَأَنْتَ الْبادِئُ بِالإِحْسانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعابِدِینَ، وَأَنْتَ الْجَوادُ بِالْعَطاءِ قَبْلَ طَلَبِ الطَّالِبِینَ، وَأَنْتَ الْوَهَّابُ ثُمَّ لِما وَهَبْتَ لَنا مِنَ الْمُسْتَقْرِضِینَ؛
إِلهِی اطْلُبْنِی بِرَحْمَتِک حَتَّی أَصِلَ إِلَیک، وَاجْذِبْنِی بِمَنِّک حَتَّی أُقْبِلَ عَلَیک. إِلهِی إِنَّ رَجائِی لَاینْقَطِعُ عَنْک وَ إِنْ عَصَیتُک، کما أَنَّ خَوفِی لَایزایلُنِی وَ إِنْ أَطَعْتُک، فَقَدْ دَفَعَتْنِی الْعَوالِمُ إِلَیک، وَقَدْ أَوْقَعَنِی عِلْمِی بِکرَمِک عَلَیک.
إِلهِی کیفَ أَخِیبُ وَأَنْتَ أَمَلِی؟ أَمْ کیفَ أُهانُ وَعَلَیک مُتَّکلِی؟ إِلهِی کیفَ أَسْتَعِزُّ وَفِی الذِّلَّةِ أَرْکزْتَنِی؟ أَمْ کیفَ لَا أَسْتَعِزُّ وَ إِلَیک نَسَبْتَنِی؛
إِلهِی کیفَ لَاأَفْتَقِرُ وَأَنْتَ الَّذِی فِی الْفُقَراءِ أَقَمْتَنِی؟ أَمْ کیفَ أَفْتَقِرُ وَأَنْتَ الَّذِی بِجُودِک أَغْنَیتَنِی؟ وَأَنْتَ الَّذِی لَاإِلهَ غَیرُک تَعَرَّفْتَ لِکلِّ شَیءٍ فَما جَهِلَک شَیءٌ، وَأَنْتَ الَّذِی تَعَرَّفْتَ إِلَی فِی کلِّ شَیءٍ فَرَأَیتُک ظاهِراً فِی کلِّ شَیءٍ، وَأَنْتَ الظَّاهِرُ لِکلِّ شَیءٍ، یا مَنِ اسْتَوی بِرَحْمانِیتِهِ فَصارَ الْعَرْشُ غَیباً فِی ذاتِهِ، مَحَقْتَ الْآثارَ بِالْآثارِ، وَمَحَوْتَ الْأَغْیارَ بِمُحِیطاتِ أَفْلاک الْأَنْوارِ، یا مَنِ احْتَجَبَ فِی سُرادِقاتِ عَرْشِهِ عَنْ أَنْ تُدْرِکهُ الْأَبْصارُ، یا مَنْ تَجَلَّی بِکمالِ بَهائِهِ فَتَحَقَّقَتْ عَظَمَتُهُ مِنَ الاسْتِواءَ، کیفَ تَخْفی وَأَنْتَ الظَّاهِرُ؟ أَمْ کیفَ تَغِیبُ وَأَنْتَ الرَّقِیبُ الْحاضِرُ؟ إِنَّک عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ، وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَحْدَهُ.
الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی لَیسَ لِقَضائِهِ دافِعٌ، وَلَا لِعَطائِهِ مانِعٌ، وَلَا کصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ، وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ، فَطَرَ أَجْناسَ الْبَدائِعِ، وَأَتْقَنَ بِحِکمَتِهِ الصَّنائِعَ، لَا تَخْفی عَلَیهِ الطَّلائِعُ، وَلَا تَضِیعُ عِنْدَهُ الْوَدائِعُ، جازِی کلِّ صانِعٍ، وَرایشُ کلِّ قانِعٍ، وَراحِمُ کلِّ ضارِعٍ، وَ مُنْزِلُ الْمَنافِعِ وَالْکتابِ الْجامِعِ بِالنُّورِ السَّاطِعِ، وَهُوَ لِلدَّعَواتِ سامِعٌ، وَ لِلْکرُباتِ دافِعٌ، وَلِلدَّرَجاتِ رافِعٌ، وَ لِلْجَبابِرَةِ قامِعٌ؛ فَلا إِلهَ غَیرُهُ، وَلَا شَیءَ یعْدِلُهُ، وَلَیسَ کمِثْلِهِ شَیءٌ، وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ، وَهُوَ عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ.
اللّهُمَّ إِنِّی أَرْغَبُ إِلَیک وَأَشْهَدُ بِالرُّبُوبِیةِ لَک مُقِرّاً بِأَنَّک رَبِّی، وَأَنَّ إِلَیک مَرَدِّی، ابْتَدَأْتَنِی بِنِعْمَتِک قَبْلَ أَنْ أَکونَ شَیئاً مَذْکوراً، وَخَلَقْتَنِی مِنَ التُّرابِ، ثُمَّ أَسْکنْتَنِی الْأَصْلابَ آمِناً لِرَیبِ الْمَنُونِ، وَاخْتِلافِ الدُّهُورِ وَالسِّنِینَ؛
فَلَمْ أَزَلْ ظاعِناً مِنْ صُلْبٍ إِلی رَحِمٍ فِی تَقادُمٍ مِنَ الْأَیامِ الْماضِیةِ وَالْقُرُونِ الْخالِیةِ لَمْ تُخْرِجْنِی لِرَأْفَتِک بِی وَلُطْفِک لِی وَ إِحْسانِک إِلَی فِی دَوْلَةِ أَئِمَّةِ الْکفْرِ الَّذِینَ نَقَضُوا عَهْدَک وَکذَّبُوا رُسُلَک، لَکنَّک أَخْرَجْتَنِی رَأْفَةً مِنْک وَتَحَنُّناً عَلَی لِلَّذِی سَبَقَ لِی مِنَ الْهُدَی الَّذِی لَهُ یسَّرْتَنِی وَفِیهِ أَنْشَأْتَنِی، وَمِنْ قَبْلِ ذلِک رَؤُفْتَ بِی بِجَمِیلِ صُنْعِک وَسَوابِغِ نِعَمِک فَابْتَدَعْتَ خَلْقِی مِنْ مَنِی یمْنی، وَأَسْکنْتَنِی فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ بَینَ لَحْمٍ وَدَمٍ وَجِلْدٍ؛
لَمْ تُشْهِدْنِی خَلْقِی، وَلَمْ تَجْعَلْ إِلَی شَیئاً مِنْ أَمْرِی، ثُمَّ أَخْرَجْتَنِی لِلَّذِی سَبَقَ لِی مِنَ الْهُدی إِلَی الدُّنْیا تامّاً سَوِیاً، وَحَفِظْتَنِی فِی الْمَهْدِ طِفْلاً صَبِیاً، وَرَزَقْتَنِی مِنَ الْغِذاءِ لَبَناً مَرِیاً، وَعَطَفْتَ عَلَی قُلُوبَ الْحَواضِنِ، وَکفَّلْتَنِی الْأُمَّهاتِ الرَّواحِمَ، وَکلَأْتَنِی مِنْ طَوارِقِ الْجانِّ، وَسَلَّمْتَنِی مِنَ الزِّیادَةِ وَالنُّقْصانِ، فَتَعالَیتَ یا رَحِیمُ یا رَحْمنُ، حَتَّی إِذَا اسْتَهْلَلْتُ ناطِقاً بِالْکلامِ؛
أَتْمَمْتَ عَلَی سَوابِغَ الْإِنْعامِ، وَرَبَّیتَنِی زائِداً فِی کلِّ عامٍ، حَتَّی إِذَا اکتَمَلَتْ فِطْرَتِی وَاعْتَدَلَتْ مِرَّتِی أَوْجَبْتَ عَلَی حُجَّتَک بِأَنْ أَلْهَمْتَنِی مَعْرِفَتَک، وَرَوَّعْتَنِی بِعَجائِبِ حِکمَتِک، وَأَیقَظْتَنِی لِما ذَرَأْتَ فِی سَمائِک وَأَرْضِک مِنْ بَدائِعِ خَلْقِک، وَنَبَّهْتَنِی لِشُکرِک وَذِکرِک، وَأَوْجَبْتَ عَلَی طاعَتَک وَعِبادَتَک، وَفَهَّمْتَنِی مَا جاءَتْ بِهِ رُسُلُک، وَیسَّرْتَ لِی تَقَبُّلَ مَرْضاتِک، وَمَنَنْتَ عَلَی فِی جَمِیعِ ذلِک بِعَوْنِک وَلُطْفِک؛
ثُمَّ إِذْ خَلَقْتَنِی مِنْ خَیرِ الثَّری، لَمْ تَرْضَ لِی یا إِلهِی نِعْمَةً دُونَ أُخْری، وَرَزَقْتَنِی مِنْ أَنْواعِ الْمَعاشِ وَصُنُوفِ الرِّیاشِ بِمَنِّک الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ عَلَی، وَ إِحْسانِک الْقَدِیمِ إِلَی، حَتَّی إِذا أَتْمَمْتَ عَلَی جَمِیعَ النِّعَمِ وَصَرَفْتَ عَنِّی کلَّ النِّقَمِ لَمْ یمْنَعْک جَهْلِی وَجُرْأَتِی عَلَیک أَنْ دَلَلْتَنِی إِلَی مَا یقَرِّبُنِی إِلَیک، وَوَفَّقْتَنِی لِما یزْ لِفُنِی لَدَیک، فَإِنْ دَعَوْتُک أَجَبْتَنِی، وَ إِنْ سَأَلْتُک أَعْطَیتَنِی، وَ إِنْ أَطَعْتُک شَکرْتَنِی، وَ إِنْ شَکرْتُک زِدْتَنِی؛
کلُّ ذلِک إِکمالٌ لِأَنْعُمِک عَلَی وَ إِحْسانِک إِلَی، فَسُبْحانَک سُبْحانَک مِنْ مُبْدِی مُعِیدٍ حَمِیدٍ مَجِیدٍ! وَتَقَدَّسَتْ أَسْماؤُک، وَعَظُمَتْ آلاؤُک، فَأَی نِعَمِک یا إِلهِی أُحْصِی عَدَداً وَذِکراً؟ أَمْ أَی عَطایاک أَقُومُ بِها شُکراً وَهِی یا رَبِّ أَکثَرُ مِنْ أَنْ یحْصِیهَا الْعادُّونَ، أَوْ یبْلُغَ عِلْماً بِهَا الْحافِظُونَ؟ ثُمَّ مَا صَرَفْتَ وَدَرَأْتَ عَنِّی اللّهُمَّ مِنَ الضُّرِّ وَالضَّرَّاءِ أَکثَرُ مِمَّا ظَهَرَ لِی مِنَ الْعافِیةِ وَالسَّرَّاءِ، وَأَنَا أَشْهَدُ یا إِلهِی بِحَقِیقَةِ إِیمانِی؛
وَعَقْدِ عَزَماتِ یقِینِی، وَخالِصِ صَرِیحِ تَوْحِیدِی، وَباطِنِ مَکنُونِ ضَمِیرِی، وَعَلائِقِ مَجارِی نُورِ بَصَرِی، وَأَسارِیرِ صَفْحَةِ جَبِینِی، وَخُرْقِ مَسارِبِ نَفْسِی، وَخَذارِیفِ مارِنِ عِرْنِینِی، وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعِی، وَمَا ضُمَّتْ وَأَطْبَقَتْ عَلَیهِ شَفَتای، وَحَرَکاتِ لَفْظِ لِسانِی، وَمَغْرَزِ حَنَک فَمِی وَفَکی وَمَنابِتِ أَضْراسِی؛
وَمَساغِ مَطْعَمِی وَمَشْرَبِی، وَحِمالَةِ أُمِّ رَأْسِی، وَبُلُوعِ فارِغِ حَبائِلِ عُنُقِی، وَمَا اشْتَمَلَ عَلَیهِ تامُورُ صَدْرِی، وَحَمائِلِ حَبْلِ وَتِینِی، وَ نِیاطِ حِجابِ قَلْبِی، وَأَفْلاذِ حَواشِی کبِدِی، وَمَا حَوَتْهُ شَراسِیفُ أَضْلاعِی، وَحِقاقُ مَفاصِلِی، وَقَبْضُ عَوامِلِی، وَأَطْرافُ أَنامِلِی، وَلَحْمِی وَدَمِی وَشَعْرِی وَبَشَرِی وَعَصَبِی وَقَصَبِی وَعِظامِی وَمُخِّی وَعُرُوقِی وَجَمِیعُ جَوارِحِی وَمَا انْتَسَجَ عَلَی ذلِک أَیامَ رِضاعِی، وَمَا أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّی وَنَوْمِی وَیقْظَتِی وَسُکونِی، وَحَرَکاتِ رُکوعِی وَسُجُودِی؛
أَنْ لَوْ حاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَی الْأَعْصارِ وَالْأَحْقابِ لَوْ عُمِّرْتُها أَنْ أُؤَدِّی شُکرَ واحِدَةٍ مِنْ أَنْعُمِک مَا اسْتَطَعْتُ ذلِک إِلّا بِمَنِّک الْمُوجَبِ عَلَی بِهِ شُکرُک أَبَداً جَدِیداً، وَثَناءً طارِفاً عَتِیداً، أَجَلْ وَلَوْ حَرَصْتُ أَنَا وَالْعادُّونَ مِنْ أَنامِک أَنْ نُحْصِی مَدی إِنْعامِک سالِفِهِ وَآنِفِهِ مَا حَصَرْناهُ عَدَداً، وَلَا أَحْصَیناهُ أَمَداً، هَیهاتَ أَنَّی ذلِک وَأَنْتَ الْمُخْبِرُ فِی کتابِک النَّاطِقِ وَالنَّبَاَ الصَّادِقِ «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّهِ لا تُحْصُوها»؛
صَدَقَ کتابُک اللّهُمَّ وَ إِنْباؤُک، وَبَلَّغَتْ أَنْبِیاؤُک وَرُسُلُک مَا أَنْزَلْتَ عَلَیهِمْ مِنْ وَحْیک، وَشَرَعْتَ لَهُمْ وَبِهِمْ مِنْ دِینِک، غَیرَ أَنِّی یا إِلهِی أَشْهَدُ بِجَُهْدِی وَجِدِّی وَمَبْلَغِ طاعَتِی وَوُسْعِی، وَأَقُولُ مُؤْمِناً مُوقِناً الْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی لَمْ یتَّخِذْ وَلَداً فَیکونُ مَوْرُوثاً، وَلَمْ یکنْ لَهُ شَرِیک فِی مُلْکهِ فَیضادَّهُ فِیما ابْتَدَعَ؛
وَلَا وَلِی مِنَ الذُّلِّ فَیرْفِدَهُ فِیما صَنَعَ، فَسُبْحانَهُ سُبْحانَهُ «لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلّا اللّهُ لَفَسَدَتا» وَتَفَطَّرَتا! سُبْحانَ اللّهِ الْواحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الَّذِی لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ وَلَمْ یکنْ لَهُ کفُواً أَحَدٌ! الْحَمْدُلِلّهِ حَمْداً یعادِلُ حَمْدَ مَلائِکتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَأَنْبِیائِهِ الْمُرْسَلِینَ، وَصَلَّی اللّهُ عَلَی خِیرَتِهِ مُحَمَّدٍ خاتَِمِ النَّبِیینَ وَآلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ الْمُخْلَصِینَ وَسَلَّمَ.
آنگاه آن حضرت، شروع به درخواست از خدا کرد و در دعا کوشش و تلاش نشان داد و درحالی که اشک از دیده های مبارکش جاری بود، دعا را به این صورت ادامه داد:
اللّهُمَّ اجْعَلْنِی أَخْشاک کأَنِّی أَراک، وَأَسْعِدْنِی بِتَقْواک، وَلَا تُشْقِنِی بِمَعْصِیتِک، وَخِرْ لِی فِی قَضائِک، وَبارِک لِی فِی قَدَرِک، حَتَّی لَاأُحِبَّ تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ وَلَا تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ.
اللّهُمَّ اجْعَلْ غِنای فِی نَفْسِی، وَالْیقِینَ فِی قَلْبِی، وَالْإِخْلاصَ فِی عَمَلِی، وَالنُّوْرَ فِی بَصَرِی، وَالْبَصِیرَةَ فِی دِینِی، وَمَتِّعْنِی بِجَوارِحِی، وَاجْعَلْ سَمْعِی وَبَصَرِی الْوارِثَینِ مِنِّی، وَانْصُرْنِی عَلَی مَنْ ظَلَمَنِی، وَأَرِنِی فِیهِ ثارِی وَمَآرِبِی، وَأَقِرَّ بِذلِک عَینِی.
اللّهُمَّ اکشِفْ کرْبَتِی، وَاسْتُرْ عَوْرَتِی، وَاغْفِرْ لِی خَطِیئَتِی، وَاخْسَأْ شَیطانِی، وَفُک رِهانِی، وَاجْعَلْ لِی یا إِلهِی الدَّرَجَةَ الْعُلْیا فِی الْآخِرَةِ وَالْأُولی؛
اللّهُمَّ لَک الْحَمْدُ کما خَلَقْتَنِی فَجَعَلْتَنِی سَمِیعاً بَصِیراً، وَلَک الْحَمْدُ کما خَلَقْتَنِی فَجَعَلْتَنِی خَلْقاً سَوِیاً رَحْمَةً بِی وَقَدْ کنْتَ عَنْ خَلْقِی غَنِیاً، رَبِّ بِما بَرَأْتَنِی فَعَدَّلْتَ فِطْرَتِی، رَبِّ بِما أَنْشَأْتَنِی فَأَحْسَنْتَ صُورَتِی، رَبِّ بِما أَحْسَنْتَ إِلَی وَفِی نَفْسِی عافَیتَنِی، رَبِّ بِما کلَأْتَنِی وَوَفَّقْتَنِی، رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَی فَهَدَیتَنِی، رَبِّ بِما أَوْلَیتَنِی وَمِنْ کلِّ خَیرٍ أَعْطَیتَنِی، رَبِّ بِما أَطْعَمْتَنِی وَسَقَیتَنِی، رَبِّ بِما أَغْنَیتَنِی وَأَقْنَیتَنِی، رَبِّ بِما أَعَنْتَنِی وَأَعْزَزْتَنِی، رَبِّ بِما أَلْبَسْتَنِی مِنْ سِتْرِک الصَّافِی، وَیسَّرْتَ لِی مِنْ صُنْعِک الْکافِی؛ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَعِنِّی عَلَی بَوائِقِ الدُّهُورِ وَصُرُوفِ اللَّیالِی وَالْأَیامِ، وَنَجِّنِی مِنْ أَهْوالِ الدُّنْیا وَکرُباتِ الْآخِرَةِ، وَاکفِنِی شَرَّ مَا یعْمَلُ الظَّالِمُونَ فِی الْأَرْضِ.
اللّهُمَّ مَا أَخافُ فَاکفِنِی، وَمَا أَحْذَرُ فَقِنِی، وَفِی نَفْسِی وَدِینِی فَاحْرُسْنِی، وَفِی سَفَرِی فَاحْفَظْنِی، وَفِی أَهْلِی وَمالِی فَاخْلُفْنِی، وَفِیما رَزَقْتَنِی فَبارِک لِی، وَفِی نَفْسِی فَذَلِّلْنِی، وَفِی أَعْینِ النَّاسِ فَعَظِّمْنِی، وَمِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فَسَلِّمْنِی، وَبِذُنُوبِی فَلا تَفْضَحْنِی، وَبِسَرِیرَتِی فَلا تُخْزِنِی، وَبِعَمَلِی فَلا تَبْتَلِنِی، وَ نِعَمَک فَلا تَسْلُبْنِی، وَ إِلی غَیرِک فَلا تَکلْنِی؛
إِلهِی إِلی مَنْ تَکلُنِی، إِلی قَرِیبٍ فَیقْطَعُنِی، أَمْ إِلی بَعِیدٍ فَیتَجَهَّمُنِی، أَمْ إِلَی الْمُسْتَضْعِفِینَ لِی وَأَنْتَ رَبِّی وَ مَلِیک أَمْرِی؟ أَشْکو إِلَیک غُرْبَتِی، وَبُعْدَ دارِی، وَهَوانِی عَلَی مَنْ مَلَّکتَهُ أَمْرِی، إِلهِی فَلا تُحْلِلْ عَلَی غَضَبَک، فَإِنْ لَمْ تَکنْ غَضِبْتَ عَلَی فَلا أُبالِی سِواک، سُبْحانَک غَیرَ أَنَّ عافِیتَک أَوْسَعُ لِی، فَأَسْأَلُک یا رَبِّ بِنُورِ وَجْهِک الَّذِی أَشْرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ وَالسَّماواتُ، وَکشِفَتْ بِهِ الظُّلُماتُ؛
وَصَلَحَ بِهِ أَمْرُ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ أَنْ لَاتُمِیتَنِی عَلَی غَضَبِک وَلَا تُنْزِلْ بِی سَخَطَک، لَک الْعُتْبی، لَک الْعُتْبی حَتَّی تَرْضی قَبْلَ ذلِک لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ وَالْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَالْبَیتِ الْعَتِیقِ الَّذِی أَحْلَلْتَهُ الْبَرَکةَ وَجَعَلْتَهُ لِلنَّاسِ أَمْناً، یا مَنْ عَفا عَنْ عَظِیمِ الذُّنُوبِ بِحِلْمِهِ، یا مَنْ أَسْبَغَ النَّعْماءَ بِفَضْلِهِ، یا مَنْ أَعْطَی الْجَزِیلَ بِکرَمِهِ، یا عُدَّتِی فِی شِدَّتِی، یا صاحِبِی فِی وَحْدَتِی، یا غِیاثِی فِی کرْبَتِی، یا وَلِیی فِی نِعْمَتِی، یا إِلهِی وَ إِلهَ آبائِی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَیعْقُوبَ وَرَبَّ جَبْرَئِیلَ وَمِیکائِیلَ وَ إِسْرافِیلَ وَرَبَّ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیینَ وَآلِهِ الْمُنْتَجَبِینَ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالزَّبُورِ وَالْفُرْقانِ وَمُنَزِّلَ کهیعص وَطه وَیس وَالْقُرْآنِ الْحَکیمِ؛
أَنْتَ کهْفِی حِینَ تُعْیینِی الْمَذاهِبُ فِی سَعَتِها، وَتَضِیقُ بِی الْأَرْضُ بِرُحْبِها، وَلَوْلَا رَحْمَتُک لَکنْتُ مِنَ الْهالِکینَ، وَأَنْتَ مُقِیلُ عَثْرَتِی، وَلَوْلا سَتْرُک إِیای لَکنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِینَ، وَأَنْتَ مُؤَیدِی بِالنَّصْرِ عَلَی أَعْدائِی، وَلَوْلا نَصْرُک إِیای لَکنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِینَ، یا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالسُّمُوِّ وَالرِّفْعَةِ فَأَوْلِیاؤُهُ بِعِزِّهِ یعْتَزُّونَ، یا مَنْ جَعَلَتْ لَهُ الْمُلُوک نِیرَ الْمَذَلَّةِ عَلَی أَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خائِفُونَ؛
یعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْینِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ، وَغَیبَ مَا تَأْتِی بِهِ الْأَزْمِنَةُ وَالدُّهُورُ، یا مَنْ لَایعْلَمُ کیفَ هُوَ إِلّا هُوَ، یا مَنْ لَایعْلَمُ مَا هُوَ إِلّا هُوَ، یا مَنْ لَایعْلَمُهُ إِلّا هُوَ، یا مَنْ کبَسَ الْأَرْضَ عَلَی الْماءِ وَسَدَّ الْهَواءَ بِالسَّماءِ، یا مَنْ لَهُ أَکرَمُ الْأَسْماءِ، یا ذَا الْمَعْرُوفِ الَّذِی لَاینْقَطِعُ أَبَداً، یا مُقَیضَ الرَّکبِ لِیوسُفَ فِی الْبَلَدِ الْقَفْرِ وَمُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ وَجاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِیةِ مَلِکاً، یا رادَّهُ عَلَی یعْقُوبَ بَعْدَ أَنِ ابْیضَّتْ عَیناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کظِیمٌ، یا کاشِفَ الضُّرِّ وَالْبَلْوی عَنْ أَیوبَ، وَمُمْسِک یدَی إِبْراهِیمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ کبَرِ سِنِّهِ وَفَناءِ عُمُرِهِ؛
یا مَنِ اسْتَجابَ لِزَکرِیا فَوَهَبَ لَهُ یحْیی وَلَمْ یدَعْهُ فَرْداً وَحِیداً، یا مَنْ أَخْرَجَ یونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ، یا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنِی إِسْرائِیلَ فَأَنْجاهُمْ وَجَعَلَ فِرْعَوْنَ وَجُنُودَهُ مِنَ الْمُغْرَقِینَ، یا مَنْ أَرْسَلَ الرِّیاحَ مُبَشِّراتٍ بَینَ یدَی رَحْمَتِهِ، یا مَنْ لَمْ یعْجَلْ عَلَی مَنْ عَصاهُ مِنْ خَلْقِهِ، یا مَنِ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ وَقَدْ غَدَوْا فِی نِعْمَتِهِ یأْکلُونَ رِزْقَهُ، وَیعْبُدُونَ غَیرَهُ وَقَدْ حادُّوهُ وَنادُّوهُ وَکذَّبُوا رُسُلَهُ؛
یا اللّهُ یا اللّهُ یا بَدِیءُ، یا بَدِیعُ لَانِدَّ لَک، یا دائِماً لَانَفادَ لَک، یا حَیاً حِینَ لَاحَی، یا مُحْیی الْمَوْتی، یا مَنْ هُوَ قائِمٌ عَلَی کلِّ نَفْسٍ بِما کسَبَتْ، یا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکرِی فَلَمْ یحْرِمْنِی، وَعَظُمَتْ خَطِیئَتِی فَلَمْ یفْضَحْنِی، وَرَآنِی عَلَی الْمَعاصِی فَلَمْ یشْهَرْنِی، یا مَنْ حَفِظَنِی فِی صِغَرِی، یا مَنْ رَزَقَنِی فِی کبَرِی، یا مَنْ أَیادِیهِ عِنْدِی لَاتُحْصی، وَ نِعَمُهُ لَاتُجازی، یا مَنْ عارَضَنِی بِالْخَیرِ وَالْإِحْسانِ وَعارَضْتُهُ بِالْإِساءَةِ وَالْعِصْیانِ، یا مَنْ هَدانِی لِلْإِیمانِ مِنْ قَبْلِ أَنْ أَعْرِفَ شُکرَ الامْتِنانِ، یا مَنْ دَعَوْتُهُ مَرِیضاً فَشَفانِی؛
وَعُرْیاناً فَکسانِی، وَجائِعاً فَأَشْبَعَنِی، وَعَطْشاناً فَأَرْوانِی، وَذَلِیلاً فَأَعَزَّنِی، وَجاهِلاً فَعَرَّفَنِی، وَوَحِیداً فَکثَّرَنِی، وَغائِباً فَرَدَّنِی، وَمُقِلّاً فَأَغْنانِی، وَمُنْتَصِراً فَنَصَرَنِی، وَغَنِیاً فَلَمْ یسْلُبْنِی، وَأَمْسَکتُ عَنْ جَمِیعِ ذلِک فَابْتَدَأَنِی، فَلَک الْحَمْدُ وَالشُّکرُ یا مَنْ أَقالَ عَثْرَتِی، وَنَفَّسَ کرْبَتِی، وَأَجابَ دَعْوَتِی، وَسَتَرَ عَوْرَتِی، وَغَفَرَ ذُنُوبِی، وَبَلَّغَنِی طَلِبَتِی، وَنَصَرَنِی عَلَی عَدُوِّی، وَ إِنْ أَعُدَّ نِعَمَک وَمِنَنَک وَکرائِمَ مِنَحِک لَاأُحْصِیها؛
یا مَوْلای أَنْتَ الَّذِی مَنَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَنْعَمْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَحْسَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَجْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَفْضَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَکمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی رَزَقْتَ، أَنْتَ الَّذِی وَفَّقْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعْطَیتَ، أَنْتَ الَّذِی أَغْنَیتَ، أَنْتَ الَّذِی أَقْنَیتَ، أَنْتَ الَّذِی آوَیتَ، أَنْتَ الَّذِی کفَیتَ، أَنْتَ الَّذِی هَدَیتَ، أَنْتَ الَّذِی عَصَمْتَ، أَنْتَ الَّذِی سَتَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی غَفَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَقَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی مَکنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعْزَزْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی عَضَدْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَیدْتَ، أَنْتَ الَّذِی نَصَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی شَفَیتَ، أَنْتَ الَّذِی عافَیتَ، أَنْتَ الَّذِی أَکرَمْتَ؛
تَبارَکتَ وَتَعالَیتَ، فَلَک الْحَمْدُ دائِماً، وَلَک الشُّکرُ واصِباً أَبَداً، ثُمَّ أَنَا یا إِلهِی الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبِی فَاغْفِرْها لِی، أَنَا الَّذِی أَسَأْتُ، أَنَا الَّذِی أَخْطَأْتُ، أَنَا الَّذِی هَمَمْتُ، أَنَا الَّذِی جَهِلْتُ، أَنَا الَّذِی غَفَلْتُ، أَنَا الَّذِی سَهَوْتُ، أَنَا الَّذِی اعْتَمَدْتُ، أَنَا الَّذِی تَعَمَّدْتُ، أَنَا الَّذِی وَعَدْتُ، وَأَنَا الَّذِی أَخْلَفْتُ، أَنَا الَّذِی نَکثْتُ، أَنَا الَّذِی أَقْرَرْتُ، أَنَا الَّذِی اعْتَرَفْتُ بِنِعْمَتِک عَلَی وَعِنْدِی وَأَبُوءُ بِذُنُوبِی فَاغْفِرْها لِی، یا مَنْ لَاتَضُرُّهُ ذُنُوبُ عِبادِهِ وَهُوَ الْغَنِی عَنْ طاعَتِهِمْ، وَالْمُوَفِّقُ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْهُمْ بِمَعُونَتِهِ وَرَحْمَتِهِ، فَلَک الْحَمْدُ إِلهِی وَسَیدِی؛
إِلهِی أَمَرْتَنِی فَعَصَیتُک، وَنَهَیتَنِی فَارْتَکبْتُ نَهْیک، فَأَصْبَحْتُ لَاذا بَراءَةٍ لِی فَأَعْتَذِرَ، وَلَا ذا قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ، فَبِأَی شَیءٍ أَسْتَقْبِلُک یا مَوْلای؟ أَبِسَمْعِی؟ أَمْ بِبَصَرِی؟ أَمْ بِلِسانِی؟ أَمْ بِیدِی؟ أَمْ بِرِجْلِی؟ أَلَیسَ کلُّها نِعَمَک عِنْدِی وَبِکلِّها عَصَیتُک یا مَوْلای؟ فَلَک الْحُجَّةُ وَالسَّبِیلُ عَلَی، یا مَنْ سَتَرَنِی مِنَ الْآباءِ وَالْأُمَّهاتِ أَنْ یزْجُرُونِی، وَمِنَ الْعَشائِرِ وَالْإِخْوانِ أَنْ یعَیرُونِی، وَمِنَ السَّلاطِینِ أَنْ یعاقِبُونِی، وَلَوِ اطَّلَعُوا یا مَوْلای عَلَی مَا اطَّلَعْتَ عَلَیهِ مِنِّی إِذاً مَا أَنْظَرُونِی، وَلَرَفَضُونِی وَقَطَعُونِی، فَها أَنَا ذا یا إِلهِی، بَینَ یدَیک یا سَیدِی؛
خاضِعٌ ذَلِیلٌ حَصِیرٌ حَقِیرٌ، لَاذُو بَراءَةٍ فَأَعْتَذِرَ، وَلَا ذُو قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ، وَلَا حُجَّةٍ فَأَحْتَجَ بِها، وَلَا قائِلٌ لَمْ أَجْتَرِحْ وَلَمْ أَعْمَلْ سُوءاً، وَمَا عَسَی الْجُحُودُ وَلَوْ جَحَدْتُ یا مَوْلای ینْفَعُنِی، کیفَ وَأَنَّی ذلِک وَجَوارِحِی کلُّها شاهِدَةٌ عَلَی بِما قَدْ عَمِلْتُ، وَعَلِمْتُ یقِیناً غَیرَ ذِی شَک أَنَّک سائِلِی مِنْ عَظائِمِ الْأُمُورِ، وَأَنَّک الْحَکمُ الْعَدْلُ الَّذِی لَاتَجُورُ، وَعَدْلُک مُهْلِکی وَمِنْ کلِّ عَدْلِک مَهْرَبِی، فَإِنْ تُعَذِّبْنِی یا إِلهِی فَبِذُنُوبِی بَعْدَ حُجَّتِک عَلَی، وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّی فَبِحِلْمِک وَجُودِک وَکرَمِک، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ؛
لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الْخائِفِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الْوَجِلِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الرَّاجِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الرَّاغِبِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ السَّائِلِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الْمُکبِّرِینَ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَک رَبِّی وَرَبُّ آبائِی الْأَوَّلِینَ؛
اللّهُمَّ هذَا ثَنائِی عَلَیک مُمَجِّداً، وَ إِخْلاصِی لِذِکرِک مُوَحِّداً، وَ إِقْرارِی بِآلائِک مُعَدِّداً، وَ إِنْ کنْتُ مُقِرّاً أَنِّی لَمْ أُحْصِها لِکثْرَتِها وَسُبُوغِها وَتَظاهُرِها وَتَقادُمِها إِلی حادِثٍ مَا لَمْ تَزَلْ تَتَعَهَّدُنِی بِهِ مَعَها مُنْذُ خَلَقْتَنِی وَبَرَأْتَنِی مِنْ أَوَّلِ الْعُمْرِ مِنَ الْإِغْناءِ مِنَ الْفَقْرِ، وَکشْفِ الضُّرِّ، وَتَسْبِیبِ الْیسْرِ، وَدَفْعِ الْعُسْرِ، وَتَفْرِیجِ الْکرْبِ، وَالْعافِیةِ فِی الْبَدَنِ، وَالسَّلامَةِ فِی الدِّینِ، وَلَوْ رَفَدَنِی عَلَی قَدْرِ ذِکرِ نِعْمَتِک جَمِیعُ الْعالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ مَا قَدَرْتُ وَلَا هُمْ عَلَی ذلِک، تَقَدَّسْتَ وَتَعالَیتَ مِنْ رَبٍّ کرِیمٍ عَظِیمٍ رَحِیمٍ لَاتُحْصی آلاؤُک، وَلَا یبْلَغُ ثَناؤُک؛ وَلَا تُکافی نَعْماؤُک، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَتْمِمْ عَلَینا نِعَمَک، وَأَسْعِدْنا بِطاعَتِک، سُبْحانَک لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اللّهُمَّ إِنَّک تُجِیبُ الْمُضْطَرَّ، وَتَکشِفُ السُّوءَ، وَتُغِیثُ الْمَکرُوبَ، وَتَشْفِی السَّقِیمَ، وَتُغْنِی الْفَقِیرَ، وَتَجْبُرُ الْکسِیرَ، وَتَرْحَمُ الصَّغِیرَ، وَتُعِینُ الْکبِیرَ، وَلَیسَ دُونَک ظَهِیرٌ، وَلَا فَوْقَک قَدِیرٌ، وَأَنْتَ الْعَلِی الْکبِیرُ، یا مُطْلِقَ الْمُکبَّلِ الْأَسِیرِ، یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یا عِصْمَةَ الْخائِفِ الْمُسْتَجِیرِ، یا مَنْ لَاشَرِیک لَهُ وَلَا وَزِیرَ؛
صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَعْطِنِی فِی هذِهِ الْعَشِیةِ أَفْضَلَ مَا أَعْطَیتَ وَأَنَلْتَ أَحَداً مِنْ عِبادِک مِنْ نِعْمَةٍ تُولِیها، وَآلاءٍ تُجَدِّدُها، وَبَلِیةٍ تَصْرِفُها، وَکرْبَةٍ تَکشِفُها، وَدَعْوَةٍ تَسْمَعُها، وَحَسَنَةٍ تَتَقَبَّلُها، وَسَیئَةٍ تَتَغَمَّدُها، إِنَّک لَطِیفٌ بِما تَشاءُ خَبِیرٌ وَعَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ.
اللّهُمَّ إِنَّک أَقْرَبُ مَنْ دُعِی، وَأَسْرَعُ مَنْ أَجابَ، وَأَکرَمُ مَنْ عَفا، وَأَوْسَعُ مَنْ أَعْطی، وَأَسْمَعُ مَنْ سُئِلَ، یا رَحْمنَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَرَحِیمَهُما، لَیسَ کمِثْلِک مَسْؤُولٌ، وَلَا سِواک مَأْمُولٌ، دَعَوْتُک فَأَجَبْتَنِی، وَسَأَلْتُک فَأَعْطَیتَنِی، وَرَغِبْتُ إِلَیک فَرَحِمْتَنِی، وَوَثِقْتُ بِک فَنَجَّیتَنِی، وَفَزِعْتُ إِلَیک فَکفَیتَنِی؛
اللّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِک وَرَسُولِک وَنَبِیک وَعَلَی آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ أَجْمَعِینَ، وَتَمِّمْ لَنا نَعْماءَک، وَهَنِّئْنا عَطاءَک، وَاکتُبْنا لَک شاکرِینَ، وَلِآلائِک ذاکرِینَ، آمِینَ آمِینَ رَبَّ الْعالَمِینَ.
اللّهُمَّ یا مَنْ مَلَک فَقَدَرَ، وَقَدَرَ فَقَهَرَ، وَعُصِی فَسَتَرَ، وَاسْتُغْفِرَ فَغَفَرَ، یا غایةَ الطَّالِبِینَ الرَّاغِبِینَ وَمُنْتَهی أَمَلِ الرَّاجِینَ، یا مَنْ أَحاطَ بِکلِّ شَیءٍ عِلْماً، وَوَسِعَ الْمُسْتَقِیلِینَ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَحِلْماً؛
اللّهُمَّ إِنَّا نَتَوَجَّهُ إِلَیک فِی هذِهِ الْعَشِیةِ الَّتِی شَرَّفْتَها وَعَظَّمْتَها بِمُحَمَّدٍ نَبِیک وَرَسُولِک وَخِیرَتِک مِنْ خَلْقِک وَأَمِینِک عَلَی وَحْیک، الْبَشِیرِ النَّذِیرِ، السِّراجِ الْمُنِیرِ، الَّذِی أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَی الْمُسْلِمِینَ وَجَعَلْتَهُ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ.
اللّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ کما مُحَمَّدٌ أَهْلٌ لِذلِک مِنْک یا عَظِیمُ فَصَلِّ عَلَیهِ وَعَلَی آلِهِ الْمُنْتَجَبِینَ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ أَجْمَعِینَ، وَتَغَمَّدْنا بِعَفْوِک عَنَّا، فَإِلَیک عَجَّتِ الْأَصْواتُ بِصُنُوفِ اللُّغاتِ، فَاجْعَلْ لَنَا اللّهُمَّ فِی هذِهِ الْعَشِیةِ نَصِیباً مِنْ کلِّ خَیرٍ تَقْسِمُهُ بَینَ عِبادِک، وَنُورٍ تَهْدِی بِهِ، وَرَحْمَةٍ تَنْشُرُها، وَبَرَکةٍ تُنْزِلُها، وَعافِیةٍ تُجَلِّلُها، وَرِزْقٍ تَبْسُطُهُ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ؛
اللّهُمَّ أَقْلِبْنا فِی هذَا الْوَقْتِ مُنْجِحِینَ مُفْلِحِینَ مَبْرُورِینَ غانِمِینَ، وَلَا تَجْعَلْنا مِنَ الْقانِطِینَ، وَلَا تُخْلِنا مِنْ رَحْمَتِک، وَلَا تَحْرِمْنا مَا نُؤَمِّلُهُ مِنْ فَضْلِک، وَلَا تَجْعَلْنا مِنْ رَحْمَتِک مَحْرُومِینَ، وَلَا لِفَضْلِ مَا نُؤَمِّلُهُ مِنْ عَطائِک قانِطِینَ، وَلَا تَرُدَّنا خائِبِینَ، وَلَا مِنْ بابِک مَطْرُودِینَ، یا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ، وَأَکرَمَ الْأَکرَمِینَ، إِلَیک أَقْبَلْنا مُوقِنِینَ، وَ لِبَیتِک الْحَرامِ آمِّینَ قاصِدِینَ، فَأَعِنَّا عَلَی مَناسِکنا، وَأَکمِلْ لَنا حَجَّنا، وَاعْفُ عَنَّا وَعافِنا، فَقَدْ مَدَدْنا إِلَیک أَیدِینا فَهِی بِذِلَّةِ الاعْتِرافِ مَوْسُومَةٌ؛
اللّهُمَّ فَأَعْطِنا فِی هذِهِ الْعَشِیةِ مَا سَأَلْناک، وَاکفِنا مَا اسْتَکفَیناک، فَلا کافِی لَنا سِواک، وَلَا رَبَّ لَنا غَیرُک، نافِذٌ فِینا حُکمُک، مُحِیطٌ بِنا عِلْمُک، عَدْلٌ فِینا قَضاؤُک، اقْضِ لَنَا الْخَیرَ، وَاجْعَلْنا مِنْ أَهْلِ الْخَیرِ.
اللّهُمَّ أَوْجِبْ لَنا بِجُودِک عَظِیمَ الْأَجْرِ، وَکرِیمَ الذُّخْرِ، وَدَوامَ الْیسْرِ، وَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا أَجْمَعِینَ، وَلَا تُهْلِکنا مَعَ الْهالِکینَ، وَلَا تَصْرِفْ عَنَّا رَأْفَتَک وَرَحْمَتَک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ؛
اللّهُمَّ اجْعَلْنا فِی هذَا الْوَقْتِ مِمَّنْ سَأَلَک فَأَعْطَیتَهُ، وَشَکرَک فَزِدْتَهُ، وَثابَ إِلَیک فَقَبِلْتَهُ، وَتَنَصَّلَ إِلَیک مِنْ ذُنُوبِهِ کلِّها فَغَفَرْتَها لَهُ، یا ذَا الْجَلالِ وَالْإِکرامِ.
اللّهُمَّ وَنَقِّنا وَسَدِّدْنا وَاقْبَلْ تَضَرُّعَنا، یا خَیرَ مَنْ سُئِلَ، وَیا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ، یا مَنْ لَا یخْفی عَلَیهِ إِغْماضُ الْجُفُونِ، وَلَا لَحْظُ الْعُیونِ، وَلَا مَا اسْتَقَرَّ فِی الْمَکنُونِ، وَلَا مَا انْطَوَتْ عَلَیهِ مُضْمَراتُ الْقُلُوبِ، أَلَا کلُّ ذلِک قَدْ أَحْصاهُ عِلْمُک، وَوَسِعَهُ حِلْمُک، سُبْحانَک وَتَعالَیتَ عَمَّا یقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّاً کبِیراً، تُسَبِّحُ لَک السَّماواتُ السَّبْعُ وَالْأَرَضُونَ وَمَنْ فِیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَیءٍ إِلّا یسَبِّحُ بِحَمْدِک؛
فَلَک الْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَعُلُوُّ الْجَدِّ، یا ذَا الْجَلالِ وَالْإِکرامِ، وَالْفَضْلِ وَالْإِنْعامِ، وَالْأَیادِی الْجِسامِ، وَأَنْتَ الْجَوادُ الْکرِیمُ، الرَّؤُوفُ الرَّحِیمُ. اللّهُمَّ أَوْسِعْ عَلَی مِنْ رِزْقِک الْحَلالِ، وَعافِنِی فِی بَدَنِی وَدِینِی، وَآمِنْ خَوْفِی، وَأَعْتِقْ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ. اللّهُمَّ لَاتَمْکرْ بِی وَلَا تَسْتَدْرِجْنِی وَلَا تَخْدَعْنِی، وَادْرَأْ عَنِّی شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ.
در این قسمت از دعا سر و دیده خود را به جانب آسمان برداشت و از دیده های مبارکش مانند ریزش آب از دو مَشک، اشک می ریخت و با صدای بلند به محضر حق عرضه داشت:
یا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ، یا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ، وَیا أَسْرَعَ الْحاسِبِینَ، وَیا أَرحَمَ الرَّاحِمِینَ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ السَّادَةِ الْمَیامِینِ، وَأَسْأَلُک اللّهُمَّ حاجَتِی الَّتِی إِنْ أَعْطَیتَنِیها لَمْ یضُرَّنِی مَا مَنَعْتَنِی، وَ إِنْ مَنَعْتَنِیها لَمْ ینْفَعْنِی مَا أَعْطَیتَنِی، أَسْأَلُک فَکاک رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ وَحْدَک لاشَرِیک لَک، لَک الْمُلْک، وَلَک الْحَمْدُ، وَأَنْتَ عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ، یا رَبِّ یا رَبِّ...
پیوسته «یَا رَبِّ» می گفت و همه آنان که اطراف حضرت بودند به دعای حضرت گوش می دادند و به آمین گفتن اکتفا می کردند، در نتیجه صداهایشان با آن حضرت به گریستن بلند شد تا آفتاب غروب کرد، سپس زادوتوشه خود را بار کرده، به سوی مشعرالحرام حرکت کردند.
نویسنده گوید: کفعمی دعای عرفه حضرت سید الشهداء را در کتاب «بلد الامین» تا این قسمت ذکر کرده و علامه مجلسی در «زاد العِماد» این دعای شریف را موافق روایت کفعمی نقل فرموده ولی سید ابن طاووس در کتاب اقبال، پس از «یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ» این اضافه را آورده:
إِلهِی أَنَا الْفَقِیرُ فِی غِنای فَکیفَ لَاأَکونُ فَقِیراً فِی فَقْرِی؟! إِلهِی أَنَا الْجاهِلُ فِی عِلْمِی فَکیفَ لَاأَکونُ جَهُولاً فِی جَهْلِی؟! إِلهِی إِنَّ اخْتِلافَ تَدْبِیرِک وَسُرْعَةَ طَواءِ مَقادِیرِک مَنَعا عِبادَک الْعارِفِینَ بِک عَنِ السُّکونِ إِلی عَطاءٍ، وَالْیأْسِ مِنْک فِی بَلاءٍ. إِلهِی مِنِّی مَا یلِیقُ بِلُؤْمِی وَمِنْک مَا یلِیقُ بِکرَمِک؛
إِلهِی وَصَفْتَ نَفْسَک بِاللُّطْفِ وَالرَّأْفَةِ لِی قَبْلَ وُجُودِ ضَعْفِی أَفَتَمْنَعُنِی مِنْهُما بَعْدَ وُجُودِ ضَعْفِی؟ إِلهِی إِنْ ظَهَرَتِ الْمَحاسِنُ مِنِّی فَبِفَضْلِک وَلَک الْمِنَّةُ عَلَی، وَ إِنْ ظَهَرَتِ الْمَساوِئُ مِنِّی فَبِعَدْلِک وَلَک الْحُجَّةُ عَلَی.
إِلهِی کیفَ تَکلُنِی وَقَدْ تَکفَّلْتَ لِی؟ وَکیفَ أُضامُ وَأَنْتَ النَّاصِرُ لِی؟ أَمْ کیفَ أَخِیبُ وَأَنْتَ الْحَفِی بِی؟ ها أَنَا أَتَوَسَّلُ إِلَیک بِفَقْرِی إِلَیک، وَکیفَ أَتَوَسَّلُ إِلَیک بِمَا هُوَ مَحالٌ أَنْ یصِلَ إِلَیک؟ أَمْ کیفَ أَشْکو إِلَیک حالِی وَهُوَ لَایخْفی عَلَیک؟ أَمْ کیفَ أُتَرْجِمُ بِمَقالِی وَهُوَ مِنْک بَرَزٌ إِلَیک؛ أَمْ کیفَ تُخَیبُ آمالِی وَهِی قَدْ وَفَدَتْ إِلَیک؟ أَمْ کیفَ لَاتُحْسِنُ أَحْوالِی وَبِک قامَتْ؟
إِلهِی مَا أَلْطَفَک بِی مَعَ عَظِیمِ جَهْلِی! وَمَا أَرْحَمَک بِی مَعَ قَبِیحِ فِعْلِی! إِلهِی مَا أَقْرَبَک مِنِّی وَأَبْعَدَنِی عَنْک! وَمَا أَرْأَفَک بِی! فَمَا الَّذِی یحْجُبُنِی عَنْک؟ إِلهِی عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الْآثارِ وَتَنَقُّلاتِ الْأَطْوارِ، أَنَّ مُرادَک مِنِّی أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَی فِی کلِّ شَیءٍ حَتَّی لا أَجْهَلَک فِی شَیءٍ. إِلهِی کلَّما أَخْرَسَنِی لُؤْمِی أَنْطَقَنِی کرَمُک، وَکلَّما آیسَتْنِی أَوْصافِی أَطْمَعَتْنِی مِنَنُک؛
إِلهِی مَنْ کانَتْ مَحاسِنُهُ مَساوِئَ فَکیفَ لَاتَکونُ مَساویهِ مَساوِئَ؟! وَمَنْ کانَتْ حَقائِقُهُ دَعاوِی فَکیفَ لَاتَکونُ دَعاویهِ دَعاوِی؟! إِلهِی حُکمُک النَّافِذُ وَمَشِیئَتُک الْقاهِرَةُ لَمْ یتْرُکا لِذِی مَقالٍ مَقالاً، وَلَا لِذِی حالٍ حالاً. إِلهِی کمْ مِنْ طاعَةٍ بَنَیتُها، وَحالَةٍ شَیدْتُها هَدَمَ اعْتِمادِی عَلَیها عَدْلُک، بَلْ أَقالَنِی مِنْها فَضْلُک. إِلهِی إِنَّک تَعْلَمُ أَنِّی وَ إِنْ لَمْ تَدُمِ الطَّاعَةُ مِنِّی فِعْلاً جَزْماً فَقَدْ دامَتْ مَحَبَّةً وَعَزْماً. إِلهِی کیفَ أَعْزِمُ وَأَنْتَ الْقاهِرُ؟ وَکیفَ لَاأَعْزِمُ وَأَنْتَ الْآمِرُ؛
إِلهِی تَرَدُّدِی فِی الْآثارِ یوجِبُ بُعْدَ الْمَزارِ فَاجْمَعْنِی عَلَیک بِخِدْمَةٍ تُوصِلُنِی إِلَیک، کیفَ یسْتَدَلُّ عَلَیک بِما هُوَ فِی وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إِلَیک؟ أَیکونُ لِغَیرِک مِنَ الظُّهُورِ مَا لَیسَ لَک حَتَّی یکونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَک؟ مَتی غِبْتَ حَتَّی تَحْتاجَ إِلی دَلِیلٍ یدُلُّ عَلَیک؟ وَمَتی بَعُدْتَ حَتَّی تَکونَ الْآثارُ هِی الَّتِی تُوصِلُ إِلَیک؟ عَمِیتْ عَینٌ لَاتَراک عَلَیها رَقِیباً، وَخَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّک نَصِیباً؛
إِلهِی أَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ إِلَی الْآثارِ فَأَرْجِعْنِی إِلَیک بِکسْوَةِ الْأَنْوارِ وَهِدایةِ الاسْتِبْصارِ حَتَّی أَرْجِعَ إِلَیک مِنْها کما دَخَلْتُ إِلَیک مِنْها مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ إِلَیها، وَمَرْفُوعَ الْهِمَّةِ عَنِ الاعْتِمادِ عَلَیها، إِنَّک عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ.
إِلهِی هذَا ذُلِّی ظاهِرٌ بَینَ یدَیک، وَهذَا حالِی لَایخْفی عَلَیک، مِنْک أَطْلُبُ الْوُصُولَ إِلَیک، وَبِک أَسْتَدِلُّ عَلَیک، فَاهْدِنِی بِنُورِک إِلَیک، وَأَقِمْنِی بِصِدْقِ الْعُبُودِیةِ بَینَ یدَیک. إِلهِی عَلِّمْنِی مِنْ عِلْمِک الْمَخْزُونِ، وَصُنِّی بِسِتْرِک الْمَصُونِ؛
إِلهِی حَقِّقْنِی بِحَقائِقِ أَهْلِ الْقُرْبِ، وَاسْلُک بِی مَسْلَک أَهْلِ الْجَذْبِ. إِلهِی أَغْنِنِی بِتَدْبِیرِک لِی عَنْ تَدْبِیرِی، وَبِاخْتِیارِک عَن اخْتِیارِی، وَأَوْقِفْنِی عَلَی مَراکزِ اضْطِرارِی.
إِلهِی أَخْرِجْنِی مِنْ ذُلِّ نَفْسِی، وَطَهِّرْنِی مِنْ شَکی وَشِرْکی قَبْلَ حُلُولِ رَمْسِی، بِک أَنْتَصِرُ فَانْصُرْنِی، وَعَلَیک أَتَوَکلُ فَلا تَکلْنِی، وَ إِیاک أَسْأَلُ فَلا تُخَیبْنِی، وَفِی فَضْلِک أَرْغَبُ فَلا تَحْرِمْنِی، وَبِجَنابِک أَنْتَسِبُ فَلا تُبْعِدْنِی، وَبِبابِک أَقِفُ فَلا تَطْرُدْنِی؛
إِلهِی تَقَدَّسَ رِضاک أَنْ یکونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْک فَکیفَ تَکونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّی؟ إِلهِی أَنْتَ الْغَنِی بِذاتِک أَنْ یصِلَ إِلَیک النَّفْعُ مِنْک فَکیفَ لَا تَکونُ غَنِیاً عَنِّی؟ إِلهِی إِنَّ الْقَضاءَ وَالْقَدَرَ یمَنِّینِی، وَ إِنَّ الْهَوی بِوَثائِقِ الشَّهْوَةِ أَسَرَنِی، فَکنْ أَنْتَ النَّصِیرَ لِی حَتَّی تَنْصُرَنِی وَتُبَصِّرَنِی، وَأَغْنِنِی بِفَضْلِک حَتَّی أَسْتَغْنِی بِک عَنْ طَلَبِی، أَنْتَ الَّذِی أَشْرَقْتَ الْأَنْوارَ فِی قُلُوبِ أَوْلِیائِک حَتَّی عَرَفُوک وَوَحَّدُوک، وَأَنْتَ الَّذِی أَزَلْتَ الْأَغْیارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبَّائِک حَتَّی لَمْ یحِبُّوا سِواک وَلَمْ یلْجَأُوا إِلی غَیرِک، أَنْتَ الْمُؤْنِسُ لَهُمْ حَیثُ أَوْحَشَتْهُمُ الْعَوالِمُ، وَأَنْتَ الَّذِی هَدَیتَهُمْ حَیثُ اسْتَبانَتْ لَهُمُ الْمَعالِمُ، مَاذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَک وَمَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَک؟
لَقَدْ خابَ مَنْ رَضِی دُونَک بَدَلاً، وَلَقَدْ خَسِرَ مَنْ بَغی عَنْک مُتَحَوِّلاً، کیفَ یرْجی سِواک وَأَنْتَ مَا قَطَعْتَ الْإِحْسانَ؟ وَکیفَ یطْلَبُ مِنْ غَیرِک وَأَنْتَ مَا بَدَّلْتَ عادَةَ الامْتِنانِ؟ یا مَنْ أَذاقَ أَحِبَّاءَهُ حَلاوَةَ الْمُؤانَسَةِ فَقامُوا بَینَ یدَیهِ مُتَمَلِّقِینَ، وَیا مَنْ أَلْبَسَ أَوْلِیاءَهُ مَلابِسَ هَیبَتِهِ فَقامُوا بَینَ یدَیهِ مُسْتَغْفِرِینَ، أَنْتَ الذَّاکرُ قَبْلَ الذَّاکرِینَ، وَأَنْتَ الْبادِئُ بِالإِحْسانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعابِدِینَ، وَأَنْتَ الْجَوادُ بِالْعَطاءِ قَبْلَ طَلَبِ الطَّالِبِینَ، وَأَنْتَ الْوَهَّابُ ثُمَّ لِما وَهَبْتَ لَنا مِنَ الْمُسْتَقْرِضِینَ؛
إِلهِی اطْلُبْنِی بِرَحْمَتِک حَتَّی أَصِلَ إِلَیک، وَاجْذِبْنِی بِمَنِّک حَتَّی أُقْبِلَ عَلَیک. إِلهِی إِنَّ رَجائِی لَاینْقَطِعُ عَنْک وَ إِنْ عَصَیتُک، کما أَنَّ خَوفِی لَایزایلُنِی وَ إِنْ أَطَعْتُک، فَقَدْ دَفَعَتْنِی الْعَوالِمُ إِلَیک، وَقَدْ أَوْقَعَنِی عِلْمِی بِکرَمِک عَلَیک.
إِلهِی کیفَ أَخِیبُ وَأَنْتَ أَمَلِی؟ أَمْ کیفَ أُهانُ وَعَلَیک مُتَّکلِی؟ إِلهِی کیفَ أَسْتَعِزُّ وَفِی الذِّلَّةِ أَرْکزْتَنِی؟ أَمْ کیفَ لَا أَسْتَعِزُّ وَ إِلَیک نَسَبْتَنِی؛
إِلهِی کیفَ لَاأَفْتَقِرُ وَأَنْتَ الَّذِی فِی الْفُقَراءِ أَقَمْتَنِی؟ أَمْ کیفَ أَفْتَقِرُ وَأَنْتَ الَّذِی بِجُودِک أَغْنَیتَنِی؟ وَأَنْتَ الَّذِی لَاإِلهَ غَیرُک تَعَرَّفْتَ لِکلِّ شَیءٍ فَما جَهِلَک شَیءٌ، وَأَنْتَ الَّذِی تَعَرَّفْتَ إِلَی فِی کلِّ شَیءٍ فَرَأَیتُک ظاهِراً فِی کلِّ شَیءٍ، وَأَنْتَ الظَّاهِرُ لِکلِّ شَیءٍ، یا مَنِ اسْتَوی بِرَحْمانِیتِهِ فَصارَ الْعَرْشُ غَیباً فِی ذاتِهِ، مَحَقْتَ الْآثارَ بِالْآثارِ، وَمَحَوْتَ الْأَغْیارَ بِمُحِیطاتِ أَفْلاک الْأَنْوارِ، یا مَنِ احْتَجَبَ فِی سُرادِقاتِ عَرْشِهِ عَنْ أَنْ تُدْرِکهُ الْأَبْصارُ، یا مَنْ تَجَلَّی بِکمالِ بَهائِهِ فَتَحَقَّقَتْ عَظَمَتُهُ مِنَ الاسْتِواءَ، کیفَ تَخْفی وَأَنْتَ الظَّاهِرُ؟ أَمْ کیفَ تَغِیبُ وَأَنْتَ الرَّقِیبُ الْحاضِرُ؟ إِنَّک عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ، وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَحْدَهُ.
مفاتیح الجنان : فضیلت و اعمال مسجد کوفه
اعمال باب الفرج مسجد کوفه معروف به مقام نوح (ع)
چون از عمل ستون سوم فارغ شدی، به دکه باب امیرمؤمنان برو و آن آلونکی است متصّل به دری که از مسجد، به سوی خانه امیرمؤمنان باز می شده است. پس چهار رکعت نماز بخوان به «حمد» و هر سوره که خواستی، چون فارغ شدی «تسبیح حضرت زهرا» را بجا آورد و بگو:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اقْضِ حَاجَتِی یا اللَّهُ، یا مَنْ لا یخِیبُ سَائِلُهُ، وَ لا ینْفَدُ نَائِلُهُ، یا قَاضِی الْحَاجَاتِ، یا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ، یا رَبَّ الْأَرَضِینَ وَ السَّمَاوَاتِ، یا کاشِفَ الْکرُبَاتِ، یا وَاسِعَ الْعَطِیاتِ، یا دَافِعَ النَّقِمَاتِ، یا مُبَدِّلَ السَّیئَاتِ حَسَنَاتٍ، عُدْ عَلَی بِطَوْلِک وَ فَضْلِک وَ إِحْسَانِک، وَ اسْتَجِبْ دُعَائِی فِیمَا سَأَلْتُک وَ طَلَبْتُ مِنْک، بِحَقِّ نَبِیک وَ وَصِیک وَ أَوْلِیائِک الصَّالِحِینَ.
و آن دو رکعت است، پس از سلام و تسبیح بگو:
اللَّهُمَّ إِنِّی حَلَلْتُ بِسَاحَتِک، لِعِلْمِی بِوَحْدَانِیتِک وَ صَمَدَانِیتِک، وَ أَنَّهُ لا قَادِرَ عَلَی قَضَاءِ حَاجَتِی غَیرُک، وَ قَدْ عَلِمْتُ یا رَبِّ، أَنَّهُ کلَّمَا شَاهَدْتُ نِعْمَتَک عَلَی، اشْتَدَّتْ فَاقَتِی إِلَیک، وَ قَدْ طَرَقَنِی یا رَبِّ مِنْ مُهِمِّ أَمْرِی مَا قَدْ عَرَفْتَهُ، لِأَنَّک عَالِمٌ غَیرُ مُعَلَّمٍ، وَ أَسْأَلُک بِالاسْمِ الَّذِی وَضَعْتَهُ عَلَی السَّمَاوَاتِ فَانْشَقَّتْ، وَ عَلَی الْأَرَضِینَ فَانْبَسَطَتْ، وَ عَلَی النُّجُومِ فَانْتَشَرَتْ، وَ عَلَی الْجِبَالِ فَاسْتَقَرَّتْ، وَ أَسْأَلُک بِالاسْمِ الَّذِی جَعَلْتَهُ عِنْدَ مُحَمَّدٍ وَ عِنْدَ عَلِی، وَ عِنْدَ الْحَسَنِ وَ عِنْدَ الْحُسَینِ، وَ عِنْدَ الْأَئِمَّةِ کلِّهِمْ، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِمْ أَجْمَعِینَ، أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَقْضِی لِی یا رَبِّ حَاجَتِی، وَ تُیسِّرَ عَسِیرَهَا، وَ تَکفِینِی مُهِمَّهَا، وَ تَفْتَحَ لِی قُفْلَهَا، فَإِنْ فَعَلْتَ ذَلِک فَلَک الْحَمْدُ، وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَلَک الْحَمْدُ، غَیرَ جَائِرٍ فِی حُکمِک، وَ لا حَائِفٍ فِی عَدْلِک.
پس طرف راست صورت را بر زمین بگذار و بگو:
اللَّهُمَّ إِنَّ یونُسَ بْنَ مَتَّی عَبْدَک وَ نَبِیک، دَعَاک فِی بَطْنِ الْحُوتِ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ أَنَا أَدْعُوک فَاسْتَجِبْ لِی، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.
آنگاه به آنچه می خواهی دعا کن، سپس طرف چب صورت را بر زمین بگذار و بگو:
اللَّهُمَّ إِنَّک أَمَرْتَ بِالدُّعَاءِ، وَ تَکفَّلْتَ بِالْإِجَابَةِ، وَ أَنَا أَدْعُوک کمَا أَمَرْتَنِی، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اسْتَجِبْ لِی کمَا وَعَدْتَنِی یا کرِیمُ.
سپس پیشانی را بر زمین بگذار و بگو:
یا مُعِزَّ کلِّ ذَلِیلٍ، وَ یا مُذِلَّ کلِّ عَزِیزٍ، تَعْلَمُ کرْبَتِی، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ فَرِّجْ عَنِّی یا کرِیمُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اقْضِ حَاجَتِی یا اللَّهُ، یا مَنْ لا یخِیبُ سَائِلُهُ، وَ لا ینْفَدُ نَائِلُهُ، یا قَاضِی الْحَاجَاتِ، یا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ، یا رَبَّ الْأَرَضِینَ وَ السَّمَاوَاتِ، یا کاشِفَ الْکرُبَاتِ، یا وَاسِعَ الْعَطِیاتِ، یا دَافِعَ النَّقِمَاتِ، یا مُبَدِّلَ السَّیئَاتِ حَسَنَاتٍ، عُدْ عَلَی بِطَوْلِک وَ فَضْلِک وَ إِحْسَانِک، وَ اسْتَجِبْ دُعَائِی فِیمَا سَأَلْتُک وَ طَلَبْتُ مِنْک، بِحَقِّ نَبِیک وَ وَصِیک وَ أَوْلِیائِک الصَّالِحِینَ.
و آن دو رکعت است، پس از سلام و تسبیح بگو:
اللَّهُمَّ إِنِّی حَلَلْتُ بِسَاحَتِک، لِعِلْمِی بِوَحْدَانِیتِک وَ صَمَدَانِیتِک، وَ أَنَّهُ لا قَادِرَ عَلَی قَضَاءِ حَاجَتِی غَیرُک، وَ قَدْ عَلِمْتُ یا رَبِّ، أَنَّهُ کلَّمَا شَاهَدْتُ نِعْمَتَک عَلَی، اشْتَدَّتْ فَاقَتِی إِلَیک، وَ قَدْ طَرَقَنِی یا رَبِّ مِنْ مُهِمِّ أَمْرِی مَا قَدْ عَرَفْتَهُ، لِأَنَّک عَالِمٌ غَیرُ مُعَلَّمٍ، وَ أَسْأَلُک بِالاسْمِ الَّذِی وَضَعْتَهُ عَلَی السَّمَاوَاتِ فَانْشَقَّتْ، وَ عَلَی الْأَرَضِینَ فَانْبَسَطَتْ، وَ عَلَی النُّجُومِ فَانْتَشَرَتْ، وَ عَلَی الْجِبَالِ فَاسْتَقَرَّتْ، وَ أَسْأَلُک بِالاسْمِ الَّذِی جَعَلْتَهُ عِنْدَ مُحَمَّدٍ وَ عِنْدَ عَلِی، وَ عِنْدَ الْحَسَنِ وَ عِنْدَ الْحُسَینِ، وَ عِنْدَ الْأَئِمَّةِ کلِّهِمْ، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِمْ أَجْمَعِینَ، أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَقْضِی لِی یا رَبِّ حَاجَتِی، وَ تُیسِّرَ عَسِیرَهَا، وَ تَکفِینِی مُهِمَّهَا، وَ تَفْتَحَ لِی قُفْلَهَا، فَإِنْ فَعَلْتَ ذَلِک فَلَک الْحَمْدُ، وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَلَک الْحَمْدُ، غَیرَ جَائِرٍ فِی حُکمِک، وَ لا حَائِفٍ فِی عَدْلِک.
پس طرف راست صورت را بر زمین بگذار و بگو:
اللَّهُمَّ إِنَّ یونُسَ بْنَ مَتَّی عَبْدَک وَ نَبِیک، دَعَاک فِی بَطْنِ الْحُوتِ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ أَنَا أَدْعُوک فَاسْتَجِبْ لِی، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.
آنگاه به آنچه می خواهی دعا کن، سپس طرف چب صورت را بر زمین بگذار و بگو:
اللَّهُمَّ إِنَّک أَمَرْتَ بِالدُّعَاءِ، وَ تَکفَّلْتَ بِالْإِجَابَةِ، وَ أَنَا أَدْعُوک کمَا أَمَرْتَنِی، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اسْتَجِبْ لِی کمَا وَعَدْتَنِی یا کرِیمُ.
سپس پیشانی را بر زمین بگذار و بگو:
یا مُعِزَّ کلِّ ذَلِیلٍ، وَ یا مُذِلَّ کلِّ عَزِیزٍ، تَعْلَمُ کرْبَتِی، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ فَرِّجْ عَنِّی یا کرِیمُ.
مفاتیح الجنان : زیارات مخصوصه امام حسین (ع)
زیارت امام حسین (ع) در شب هاى قدر
بدان که احادیث در مزیت و برتری زیارت امام حسین(علیه السلام) در ماه مبارک رمضان به ویژه شب اوّل و نیمه و آخر و در خصوص شب قدر بسیار است.
از امام جواد(علیه السلام) نقل شده: هر که امام حسین(علیه السلام) را در «شب بیست وسوم» ماه رمضان زیارت کند - و آن شبی است که امید می رود شب قدر باشد و در آن شب هر امر محکمی جدا و مقدّر می گردد - روح بیست وچهار هزار پیغمبر و فرشته که همه از خدا در این شب برای زیارت آن حضرت اجازه می گیرند، با او مصافحه کنند؛
و در حدیث معتبر دیگری از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است: چون شب قدر می شود، منادی از آسمان هفتم از پشت عرش ندا سر می دهد: حق تعالی آمرزید هرکه را به زیارت قبر حسین(علیه السلام) آمده است؛
و در روایت دیگری است: هر که شب قدر نزد قبر آن حضرت باشد و دو رکعت نماز یا آنچه ممکن می شود نزد آن حضرت بخواند و از خدا بهشت درخواست کند و از آتش پناه ببرد، حق تعالی خواهش او را به او عطا فرماید و از آتش پناهش دهد.
ابن قولویه از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده: هر که در ماه رمضان قبر امام حسین(علیه السلام) را زیارت کند و در راه زیارت بمیرد برای او حادثه و اتفاق و حسابی نخواهد بود و به او بگویند بدون ترس و بیم وارد بهشت شو.
اما متنی که در شب قدر امام حسین(علیه السلام) به آن زیارت می شود چنان است که شیخ مفید و محمّد بن مشهدی و ابن طاووس و شهید (رحمهم الله) در کتاب های زیارت ذکر کرده اند و آن زیارت را مختص به این شب و روزهای عید فطر و قربان قرار داده اند و شیخ محمّد بن مشهدی به اسناد معتبر خود آن را از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده و گفته که آن حضرت فرمودند:
وقتی خواستی ابوعبدالله الحسین(علیه السلام) را زیارت کنی به مشهد آن حضرت برو البته بعد از آنکه غسل کرده و پاکیزه ترین جامه های خود را پوشیده باشی، چون نزد قبر آن حضرت ایستادی، روی خود را به جانب آن حضرت کن و قبله را میان دو کتف خود قرار ده و بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ الصِّدِّیقَةِ الطَّاهِرَةِ فاطِمَةَ سَیدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا مَوْلای یا أَباعَبْدِاللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَیتَ الزَّکاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ، وَتَلَوْتَ الْکتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، وَجاهَدْتَ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَصَبَرْتَ عَلَی الْأَذی فی جَنْبِهِ مُحْتَسِباً حَتَّی أَتَاک الْیقِینُ، أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِینَ خالَفُوک وَحارَبُوک وَالَّذِینَ خَذَلُوک وَالَّذِینَ قَتَلُوک مَلْعُونُونَ عَلَی لِسانِ النَّبِی الْأُمِی وَقَدْ خابَ مَنِ افْتَری، لَعَنَ اللّهُ الظَّالِمِینَ لَکمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ وَضاعَفَ عَلَیهِمُ الْعَذابَ الْأَلِیمَ. أَتَیتُک یا مَوْلای یا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ زائِراً عارِفاً بِحَقِّک، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِک، مُعادِیاً لِأَعْدائِک، مُسْتَبْصِراً بِالْهُدَی الَّذِی أَنْتَ عَلَیهِ، عارِفاً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَک، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّک.
آنگاه خود را به قبر بچسبان و صورت خویش را بر آن گذار، سپس به سوی سر مقدس رفته و بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ وَسَمائِهِ، صَلَّی اللّهُ عَلَی رُوحِک الطَّیبِ وَجَسَدِک الطَّاهِرِ، وَعَلَیک السَّلامُ یا مَوْلای وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
پس خود را به قبر مبارک بچسبان و آن را ببوس و صورت خود را بر آن بگذار و به سوی سر مبارک بازگرد، آنگاه دو رکعت نماز زیارت بخوان و پس از آن به هر اندازه ای که توانستی نماز بخوان، پس از آن به سمت پایین پا برو و علی بن الحسین(علیه السلام) را زیارت کن و بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا مَوْلای وَابْنَ مَوْلای وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، لَعَنَ اللّهُ مَنْ ظَلَمَک، وَلَعَنَ اللّهُ مَنْ قَتَلَک، وَضاعَفَ عَلَیهِمُ الْعَذابَ الْأَلِیمَ.
به آنچه می خواهی دعا کن، سپس شهدا را درحالی که متمایل می شوی از سمت پا به طرف قبله، زیارت کن و بگو:
السَّلامُ عَلَیکمْ أَیهَا الصِّدِیقُونَ، السَّلامُ عَلَیکمْ أَیهَا الشُّهَداءُ الصَّابِرُونَ، أَشْهَدُ أَنَّکمْ جاهَدْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ، وَصَبَرْتُمْ عَلَی الْأَذی فِی جَنْبِ اللّهِ، وَنَصَحْتُمْ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ حَتَّی أَتَاکمُ الْیقِینُ، أَشْهَدُ أَنَّکمْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّکمْ تُرْزَقُونَ، فَجَزاکمُ اللّهُ عَنِ الْإِسْلامِ وَأَهْلِهِ أَفْضَلَ جَزاءِ الْمُحْسِنِینَ، وَجَمَعَ بَینَنا وَبَینَکمْ فِی مَحَلِّ النَّعِیمِ.
پس به زیارت قمر بنی هاشم می روی، همین که آنجا رسیدی و نزد آن جناب ایستادی بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِیعُ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ، أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ جاهَدْتَ وَ نَصَحْتَ وَصَبَرْتَ حَتَّی أَتَاک الْیقِینُ، لَعَنَ اللّهُ الظَّالِمِینَ لَکمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ وَأَلْحَقَهُمْ بِدَرْک الْجَحِیمِ.
آنگاه زائر در مسجد آن جناب هرچه که خواهد نماز مستحبّی بخواند و سپس بیرون رود.
از امام جواد(علیه السلام) نقل شده: هر که امام حسین(علیه السلام) را در «شب بیست وسوم» ماه رمضان زیارت کند - و آن شبی است که امید می رود شب قدر باشد و در آن شب هر امر محکمی جدا و مقدّر می گردد - روح بیست وچهار هزار پیغمبر و فرشته که همه از خدا در این شب برای زیارت آن حضرت اجازه می گیرند، با او مصافحه کنند؛
و در حدیث معتبر دیگری از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است: چون شب قدر می شود، منادی از آسمان هفتم از پشت عرش ندا سر می دهد: حق تعالی آمرزید هرکه را به زیارت قبر حسین(علیه السلام) آمده است؛
و در روایت دیگری است: هر که شب قدر نزد قبر آن حضرت باشد و دو رکعت نماز یا آنچه ممکن می شود نزد آن حضرت بخواند و از خدا بهشت درخواست کند و از آتش پناه ببرد، حق تعالی خواهش او را به او عطا فرماید و از آتش پناهش دهد.
ابن قولویه از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده: هر که در ماه رمضان قبر امام حسین(علیه السلام) را زیارت کند و در راه زیارت بمیرد برای او حادثه و اتفاق و حسابی نخواهد بود و به او بگویند بدون ترس و بیم وارد بهشت شو.
اما متنی که در شب قدر امام حسین(علیه السلام) به آن زیارت می شود چنان است که شیخ مفید و محمّد بن مشهدی و ابن طاووس و شهید (رحمهم الله) در کتاب های زیارت ذکر کرده اند و آن زیارت را مختص به این شب و روزهای عید فطر و قربان قرار داده اند و شیخ محمّد بن مشهدی به اسناد معتبر خود آن را از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده و گفته که آن حضرت فرمودند:
وقتی خواستی ابوعبدالله الحسین(علیه السلام) را زیارت کنی به مشهد آن حضرت برو البته بعد از آنکه غسل کرده و پاکیزه ترین جامه های خود را پوشیده باشی، چون نزد قبر آن حضرت ایستادی، روی خود را به جانب آن حضرت کن و قبله را میان دو کتف خود قرار ده و بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ الصِّدِّیقَةِ الطَّاهِرَةِ فاطِمَةَ سَیدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا مَوْلای یا أَباعَبْدِاللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَیتَ الزَّکاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ، وَتَلَوْتَ الْکتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، وَجاهَدْتَ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَصَبَرْتَ عَلَی الْأَذی فی جَنْبِهِ مُحْتَسِباً حَتَّی أَتَاک الْیقِینُ، أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِینَ خالَفُوک وَحارَبُوک وَالَّذِینَ خَذَلُوک وَالَّذِینَ قَتَلُوک مَلْعُونُونَ عَلَی لِسانِ النَّبِی الْأُمِی وَقَدْ خابَ مَنِ افْتَری، لَعَنَ اللّهُ الظَّالِمِینَ لَکمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ وَضاعَفَ عَلَیهِمُ الْعَذابَ الْأَلِیمَ. أَتَیتُک یا مَوْلای یا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ زائِراً عارِفاً بِحَقِّک، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِک، مُعادِیاً لِأَعْدائِک، مُسْتَبْصِراً بِالْهُدَی الَّذِی أَنْتَ عَلَیهِ، عارِفاً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَک، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّک.
آنگاه خود را به قبر بچسبان و صورت خویش را بر آن گذار، سپس به سوی سر مقدس رفته و بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ وَسَمائِهِ، صَلَّی اللّهُ عَلَی رُوحِک الطَّیبِ وَجَسَدِک الطَّاهِرِ، وَعَلَیک السَّلامُ یا مَوْلای وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
پس خود را به قبر مبارک بچسبان و آن را ببوس و صورت خود را بر آن بگذار و به سوی سر مبارک بازگرد، آنگاه دو رکعت نماز زیارت بخوان و پس از آن به هر اندازه ای که توانستی نماز بخوان، پس از آن به سمت پایین پا برو و علی بن الحسین(علیه السلام) را زیارت کن و بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا مَوْلای وَابْنَ مَوْلای وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، لَعَنَ اللّهُ مَنْ ظَلَمَک، وَلَعَنَ اللّهُ مَنْ قَتَلَک، وَضاعَفَ عَلَیهِمُ الْعَذابَ الْأَلِیمَ.
به آنچه می خواهی دعا کن، سپس شهدا را درحالی که متمایل می شوی از سمت پا به طرف قبله، زیارت کن و بگو:
السَّلامُ عَلَیکمْ أَیهَا الصِّدِیقُونَ، السَّلامُ عَلَیکمْ أَیهَا الشُّهَداءُ الصَّابِرُونَ، أَشْهَدُ أَنَّکمْ جاهَدْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ، وَصَبَرْتُمْ عَلَی الْأَذی فِی جَنْبِ اللّهِ، وَنَصَحْتُمْ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ حَتَّی أَتَاکمُ الْیقِینُ، أَشْهَدُ أَنَّکمْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّکمْ تُرْزَقُونَ، فَجَزاکمُ اللّهُ عَنِ الْإِسْلامِ وَأَهْلِهِ أَفْضَلَ جَزاءِ الْمُحْسِنِینَ، وَجَمَعَ بَینَنا وَبَینَکمْ فِی مَحَلِّ النَّعِیمِ.
پس به زیارت قمر بنی هاشم می روی، همین که آنجا رسیدی و نزد آن جناب ایستادی بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِیعُ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ، أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ جاهَدْتَ وَ نَصَحْتَ وَصَبَرْتَ حَتَّی أَتَاک الْیقِینُ، لَعَنَ اللّهُ الظَّالِمِینَ لَکمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ وَأَلْحَقَهُمْ بِدَرْک الْجَحِیمِ.
آنگاه زائر در مسجد آن جناب هرچه که خواهد نماز مستحبّی بخواند و سپس بیرون رود.