عبارات مورد جستجو در ۹۶۶۸ گوهر پیدا شد:
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۰۳
شانه با صد دست از بست و گشادش درهم است
قفل وسواسی که می گویند، زلف پر خم است؟
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۰۶
آتشین رویی که داغ ما گلی از باغ اوست
دشت از چشم غزالان سینه پرداغ اوست
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۱۱
کی نسیم صبحدم با غنچه گل کرده است
آنچه با دل زخم شمشیر تغافل کرده است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۲۱
در چمن چون باغدار لاله گون خود گذشت
غنچه گل از سر یک مشت خون خود گذشت
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۲۲
بعد سالی در گلستان جلوه ای گل کرد و رفت
خنده ای بر بی قراری های بلبل کرد و رفت
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۲۴
خبرها می دهد از می پرستی رنگ غمازت
گواه از خانه دارد غنچه خمیازه پردازت
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۳۳
تا ز می چهره گلرنگ تو افروخته است
جگر لاله عذاران چمن سوخته است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۳۴
تا چمن را قد و رخسار تو آراسته است
سرو دودی است که از خرمن گل خاسته است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۳۷
از رگ ابر هوا دسته سنبل شده است
از گل و لاله زمین یک طبق گل شده است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۴۳
به گریه جوهر بینش ز دیده ما ریخت
بهار عنبر ما در کنار دریا ریخت
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۵۰
پلنگ اگر چه ز خشم آتش فروخته ای است
نظر به گرمی خویت ستاره سوخته ای است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۶۲
چندان که خار در پی آزار بلبل است
در زیر چشم (غنچه) هوادار بلبل است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۶۷
خال است این که بر لب او چشم دوخته است؟
یا شبنمی در آتش یاقوت سوخته است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۷۷
از تراش آن خط مشکین جلوه زان رخسار کرد
آب تیغ این سبزه خوابیده را بیدار کرد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۹۶
دور ساغر بی هوای ابر پا در گل بود
بادبان کشتی می ابر دریا دل بود
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۹۷
در بساط آسمان خشک، همت کم بود
آفتابش کاسه دریوزه شبنم بود
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۱۹
به می خشکی ز طبع زاهدان زایل نمی گردد
به آب زندگانی این زمین قابل نمی گردد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۲۶
نهان در پرده هر موی من آه آتشین دارد
رگ ابر بهاران برق را در آستین دارد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۴۷
هر قطره شبنم به چمن دانه ذکری است
هر غنچه درین باغ سرزانوی فکری است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۴۸
هر داغ درین لاله ستان خیمه لیلی است
هر خار بنی پنجره شمع تجلی است