عبارات مورد جستجو در ۹۶۶۸ گوهر پیدا شد:
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۳۹
گرفت از ماه فروردین جهان فر
چو فردوس برین شد هفت کشور
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۴۱
شکار باز خرچال و کلنگ است
شکار واشه ونج است و کبوتر
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۴۵
ترنج زرد نگه کن ز شاخ چون رخ من
که سرخ بود به نیسان و زرد گشت بمهر
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۴۷
ز مرغ و آهو رانم بجویبار و بدشت
ازین : جغاله جغاله وز آن : قطار قطار
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۴۹
ز بهر آنکه همی گرید ابر بی سببی
همی بخندد بر ابر لالۀ گلزار
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۵۳
هزار لاله و گردش ز مشک لاله هزار
بهار چین و شکفته در او نهفته بهار
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۵۴
اگر چه باد ندارد ز نقش و عطر خبر
بتابش اندر نقاش گردد و عطار
گهی بگستردش همچو مشگ بر لاله
گهیش توده کند چون بنفشه بر گلزار
گهش چو سلسله دارد شکسته بر پیوند
گهش چو دایره دارد کشیده بر پرگار
ازوست رونق آن روی و این چنین نشگفت
که ابر تیره بود رونق شکفته بهار
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۶۰
تو جهانی دیگری جوهر درنگ آتش فعال
آب نفع و باد صولت ، هم تو هفتی هم چهار
ماه طلعت مهر دولت زهره زینت تیز فهم
مشتری اخلاق و بهرام آفت و کیوان دمار
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۶۳
نیست مانی ابر پس چون باغ ازو ارتنگ شد
نیست آزر باد پس چون باغ ازو شد پرنگار
چون درخت گل که هر چند ابر نوروزش همی
بیشتر شوید مر او را بیشتر گردد نگار
پیش ازین از گل گلاب آمد همی و اکنون نگر
کز گلاب آید همی گل ، نادرست این روزگار
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۶۷
دلش نگیرد ازین کوه و دشت و بیشه و رود
سرش نپیچد از این آب کند و لوره وخر
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۸۱
کجا من چشم دارم بر سخایت
گل لاله نروید از سماروغ
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۸۲
ای گرفته کاغ کاغ از خشم ما همچون کلاغ
کوه و بیشه جای کرده چون کلاغ کاغ کاغ
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۹۴
بدان ماند بنفشه بر لب جوی
که بر آتش نهی گوگرد بفخم
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۰۸
زین هر دو زمین هر چه گیا روید تا حشر
بیخش همه روئین بود و شاخ طبر خون
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۱۰
ز میغ نزم کزان روز روشن از مه تیر
چنان نمود که تاری شب از مه آبان
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۱۳
چو بر روی ساعد نهد سر بخواب
سمن را ز پیلسته سازد ستون
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۱۶
از آرزوی روی گل و روی دوستان
زرّین شدست روی من و روی بوستان
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۱۷
چون سیم سفچه شاخ درختان جویبار
چون زرّ خفچه برگ درختان بوستان
گر بوستان بباد خزان زرد شد رواست
اندی که سرخ ماند روی خدایگان
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۲۱
آن چه رویست آن شکفته گردش اندر گلستان
وان چه جرّاره است خفته سال و مه بر گل ستان
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۲۸
در آن زمین که خلافش بود نیارد رست
ز هیچ باغ درخت و ز هیچ راغ گیاه