عبارات مورد جستجو در ۱۵۷۴ گوهر پیدا شد:
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۲
مخموری و میکده نجوئی حیف است
با ما سخن از ذوق نگوئی حیف است
میخانهٔ عاشقان سبیل است به ما
تو در طلب جام و سبوئی حیفست
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۳
میخانه ذوق در گشادیم دگر
لب بر لب جام می نهادیم دگر
در کوی خرابات مغان رندانه
سرمست به خاک ره فتادیم دگر
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۴
ما توبه به جام می شکستیم دگر
با ساقی خویش عهد بستیم دگر
رندانه حریف نعمت الله خودیم
در کوی خرابات نشستیم دگر
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۸
رندانه بیا جام می صاف بنوش
ور درد بود نوش کن از غیر بپوش
می نوش تو چندان که شوی مست و خراب
در کوی مغانت بکشند دوش به دوش
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۷
در کوی مغان مست و خراب افتادم
توبه بشکسته در شراب افتادم
سر بر در میخانه نهادم چه دگر
رندانه به ذوق در شراب افتادم
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۸
در کوی خرابات خراب افتادیم
رندانه به ذوق در شراب افتادیم
در بحر محیط کشت ای می راندیم
کشتی بشکست ما در آب افتادیم
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۳۶
تا جان دارم به می خوری می‌ کوشم
در کوی مغان مدام می می‌ نوشم
صد صومعه را به نیم حبه نخرم
من دیر مغان به این بها نفروشم
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۳۷
تا جان باشد به می خوری می‌ کوشم
خوش آب حیاتی است روان می ‌نوشم
مویی ز سر زلف بتی یافته ام
زنـــار کنم بـــه عـــالمی نــــفروشم
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۵۳
در کوی مغان مست و خراب افتادیم
توبه بشکسته در شراب افتادیم
سر بر در میخانه نهادیم دگر
رندانه به ذوق بی حجاب افتادیم
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۵۴
در کوی خرابات خراب افتادیم
رندانه به ذوق در شراب افتادیم
در بحر محیط کشت ای می ‌راندیم
کشتی بشکست و ما در آب افتادیم
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۷۱
در ساغر ما به جز می ناب نبو
با عاشق مست عقل مخمور که بو
گویی ز فلان چشمه روان آب خوش است
با بحر محیط قطرهٔ آب چه بو
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۸۵
ساقی می خمخانه به ما پیموده
در هر جامی می دگر بنموده
جاوید اگر شراب بخشد ما را
نوشیم و بپوشیم چنین فرموده
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۸۶
دیدم صنمی جام میی نوشیده
از نقش خیال جامه ای پوشیده
گفتم ز کجا شراب نوشی گفتا
از خم میی که خود به خود جوشیده
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۴۲
به قدر حوصله ای جام می دهد ساقی
اگر چه بادهٔ خمخانه را نهایت نیست
بیا که مجلس عشقست و عاشقان سرمست
چنین مقام خوشی در همه ولایت نیست
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۴۸
از تجلی ذوق اگر داری خوشست
این چنین ذوق ار به دست آری خوشست
ذوق یاران از تجلی خوش بود
حال سرمستان به میخواری خوشست
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۶۹
ساقی ما به ذوق سرمست است
با حریفان مدام بنشستست
می برد دست از همه عالم
زان که دستان او از آن دست است
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۹۶
در سراپردهٔ میخانه مقامی دارم
پیش رندان جهان منصب و نامی دارم
گر چه در صومعهٔ زهد ندارم جایی
در خرابات مغان جاه تمامی دارم
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۰۵
در سراپردهٔ میخانه مقامی دارم
پیش رندان جهان منصب و نامی دارم
گرچه در صومعه پیرمغان پیر شدم
در خرابات مغان جای تمامی دارم
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۱۱
ساقیا از روی لطف بیکران
ساغر می ده به دست عاشقان
می به زاهد گر دهی ضایع شود
می بخ رندی ده که می نوشد به جان
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۰
این ساغر ما که عین آب است
جامی ز شراب و پر شراب است