عبارات مورد جستجو در ۵۰ گوهر پیدا شد:
ادیب صابر : مقطعات
شمارهٔ ۷۳
ایا به محمدت و بر و مکرمت معروف
خط علوم و ادب را شمایل تو حروف
رشید ملک، ادیب عمید، زین الدین
چو دین به هر صفتی کز ثنا رود موصوف
محل کلک تو را رتبت زمین و زمان
بنان و نطق تو را قوت رماح و سیوف
بدین محل که تویی کم ز رتبت تو بود
اگر دوات تو را زلف حور باشد صوف
شنیده ای که چه اعجوبه ساختند از من
ستاره گاه گاه مسیر و زمانه وقت صروف
چو در صنوف معانی مرا نبود نظیر
چه در رسید مرا از بلا، صنوف صنوف
به من رسد هم جور از زمانه پنداری
که قصد او همه از بهر من بود موقوف
همیشه رنج و عنا در صفات حال من است
چنانکه در صفت ایزدی رحیم و رئوف
اگر اسیر حوادث شدم شگفت مدار
به مهر و ماه رسد نکبت خسوف و کسوف
ز خوف بی درمی چون رهم دراین ایام
که حال فضل تباه است و راه جود مخوف
بخوان دعای مرا پس بخر ثنای مرا
که نام محتشمان را ثنا کند معروف
پناه من ز صروف زمانه مجلس توست
همیشه باد مکاره ز مجلست مصروف
خط علوم و ادب را شمایل تو حروف
رشید ملک، ادیب عمید، زین الدین
چو دین به هر صفتی کز ثنا رود موصوف
محل کلک تو را رتبت زمین و زمان
بنان و نطق تو را قوت رماح و سیوف
بدین محل که تویی کم ز رتبت تو بود
اگر دوات تو را زلف حور باشد صوف
شنیده ای که چه اعجوبه ساختند از من
ستاره گاه گاه مسیر و زمانه وقت صروف
چو در صنوف معانی مرا نبود نظیر
چه در رسید مرا از بلا، صنوف صنوف
به من رسد هم جور از زمانه پنداری
که قصد او همه از بهر من بود موقوف
همیشه رنج و عنا در صفات حال من است
چنانکه در صفت ایزدی رحیم و رئوف
اگر اسیر حوادث شدم شگفت مدار
به مهر و ماه رسد نکبت خسوف و کسوف
ز خوف بی درمی چون رهم دراین ایام
که حال فضل تباه است و راه جود مخوف
بخوان دعای مرا پس بخر ثنای مرا
که نام محتشمان را ثنا کند معروف
پناه من ز صروف زمانه مجلس توست
همیشه باد مکاره ز مجلست مصروف
ادیب صابر : قصاید
شمارهٔ ۱۴
نماز شام چو صحبت بریدم از ماوی
بریده گشت طریق سلامم از سلمی
به عزم ره سه مسافر موافقت کردیم
مه از سپهر و شب از مشرق و من از ماوی
چو بخت بر لب جیحون فکند رخت مرا
به هم شدند سه جیحون ز گریه ام در وی
یکی ز اب و دو از خون سه از دو دیده من
ز درد و داغ وطن خون گریستند همی
به جز فراق رفیقان که داند این صنعت
که از دو دیده دو دریا همی کند انشی
ز موج جنبش گردون بدید دیده من
نشان گردش کژدم و پیچش افعی
همی رسید فغان دو چیز من بدو چیز
ز قعر چه به ثریا ز اوج مه به ثری
به نکبتی ببریدم رهی که فتنه از او
چنانکه صورت مانی ز خامه مانی
در آن میان شب تاری ز شرق سر برزد
چو علتی که نباشد در او امید دوی
ستارگان همه چون آب دیده مجنون
ز تیرگی شب تاری چو طره لیلی
به محکمی و درستی چو عزم من گردون
به روشنی و بلندی چو شعر من شعری
بنات نعش به نور معانی روشن
دراو سها به ضعیفی چو لفظ بی معنی
فلک چو اعمی بر جای خود فرومانده
نظاره چشم کواکب بر او به استهزی
گرفته همچو عصایی، مجره اندر دست
عصا مجره بود چون فلک بود اعمی
ستاره لشکر و بازار لشکری گردون
به سعد و نحس در او دار و گیر و بیع و شری
من اندر او متحیر که هیچ خلق نبود
که هیچ از من و از حال من کند انهی
طریق من به یکی بر بیکران و مرا
در او نه وعده من و نه راحت سلوی
زبیم باد سموم و بلای خون روان
روان شخص همی کرد آرزوی فنی
به عوض نعمت از او شخص را عنا همراه
به جای راحت ازاو روح را عذاب اجری
به یمن درگه صاحب سزاست بربندم
در او زبان و روان از شکایت و شکوی
کجا قبایل اهل شرف، ضیاءالدین
نظام عترت و تایید شرع و نور هدی
جمال حسن معالی ابوالحسن طاهر
که از ثری اثر قدر اوست تا به علی
نه جز متابعت اوست شرع را رخصت
نه جز موافقت اوست عقل را فتوی
به تن خلاصه نور آمده است بی ظلمت
به دل خزینه معنی شده است بی دعوی
زمین حضرت او راست مایه فردوس
درخت خدمت او راست سایه طوبی
اگر ستوده کند مرد را دثار و شعار
دثار او ورع است و شعار او تقوی
هر آن کسی که تمسک کند به خدمت او
درست کرده تمسک به عروه الوثقی
به صدر او نرسد رتبت مخالف او
کجا بود چو حیات ابد، ممات فجی
اگر چه مدح و هجا هر دوان سخن باشند
خلایق است به فخر مدیح و ننگ هجی
وگرچه در زصدف خیزد او به از صدف است
به است اگر چه زدنیی است صدر از دنیی
زهی دو چشم خرد را چو زینت دیدار
زهی دو گوش طمعرا چو آیت بشری
مزینی به فضایل چو از نجوم سپهر
منزهی ز معایب چو از گنه یحیی
اگر مبشر جدت زبان عیسی بود
در این زمانه به علمی و زهد چون عیسی
اگر درستی و حق در امانتش دو گواست
تو در شرف دو گواهت بود زام و ابی
منم که کرده ام از بهر آفرین و ثنات
چنین سخن زتن لاغر و دم فربی
خرد خزینه فکرم چو داد خاطر کرد
روان هر آینه اندیشه بذل و عمر فدی
خود از ذخیره دنیی مرا نصیبی نیست
همی زمدح تو سازم ذخیره عقبی
گذشت نوبت شعبان و دور روزه رسید
که هست موسم اصحاب طیلسان و ردی
فساد را به قدومش ضعیف شد قوت
صلاح را به وصولش بلند گشت لوی
خجسته بادا هم روزه روزه و هم عید
تو را ثواب و سلامت عدوت را بلوی
همیشه تا شرف کعبه از منا و صفاست
سرا و صدر و درت، کعبه و صفا و منی
همه سعادت و اقبال بادت از گردون
همه کرامت و تایید بادت از مولی
بریده گشت طریق سلامم از سلمی
به عزم ره سه مسافر موافقت کردیم
مه از سپهر و شب از مشرق و من از ماوی
چو بخت بر لب جیحون فکند رخت مرا
به هم شدند سه جیحون ز گریه ام در وی
یکی ز اب و دو از خون سه از دو دیده من
ز درد و داغ وطن خون گریستند همی
به جز فراق رفیقان که داند این صنعت
که از دو دیده دو دریا همی کند انشی
ز موج جنبش گردون بدید دیده من
نشان گردش کژدم و پیچش افعی
همی رسید فغان دو چیز من بدو چیز
ز قعر چه به ثریا ز اوج مه به ثری
به نکبتی ببریدم رهی که فتنه از او
چنانکه صورت مانی ز خامه مانی
در آن میان شب تاری ز شرق سر برزد
چو علتی که نباشد در او امید دوی
ستارگان همه چون آب دیده مجنون
ز تیرگی شب تاری چو طره لیلی
به محکمی و درستی چو عزم من گردون
به روشنی و بلندی چو شعر من شعری
بنات نعش به نور معانی روشن
دراو سها به ضعیفی چو لفظ بی معنی
فلک چو اعمی بر جای خود فرومانده
نظاره چشم کواکب بر او به استهزی
گرفته همچو عصایی، مجره اندر دست
عصا مجره بود چون فلک بود اعمی
ستاره لشکر و بازار لشکری گردون
به سعد و نحس در او دار و گیر و بیع و شری
من اندر او متحیر که هیچ خلق نبود
که هیچ از من و از حال من کند انهی
طریق من به یکی بر بیکران و مرا
در او نه وعده من و نه راحت سلوی
زبیم باد سموم و بلای خون روان
روان شخص همی کرد آرزوی فنی
به عوض نعمت از او شخص را عنا همراه
به جای راحت ازاو روح را عذاب اجری
به یمن درگه صاحب سزاست بربندم
در او زبان و روان از شکایت و شکوی
کجا قبایل اهل شرف، ضیاءالدین
نظام عترت و تایید شرع و نور هدی
جمال حسن معالی ابوالحسن طاهر
که از ثری اثر قدر اوست تا به علی
نه جز متابعت اوست شرع را رخصت
نه جز موافقت اوست عقل را فتوی
به تن خلاصه نور آمده است بی ظلمت
به دل خزینه معنی شده است بی دعوی
زمین حضرت او راست مایه فردوس
درخت خدمت او راست سایه طوبی
اگر ستوده کند مرد را دثار و شعار
دثار او ورع است و شعار او تقوی
هر آن کسی که تمسک کند به خدمت او
درست کرده تمسک به عروه الوثقی
به صدر او نرسد رتبت مخالف او
کجا بود چو حیات ابد، ممات فجی
اگر چه مدح و هجا هر دوان سخن باشند
خلایق است به فخر مدیح و ننگ هجی
وگرچه در زصدف خیزد او به از صدف است
به است اگر چه زدنیی است صدر از دنیی
زهی دو چشم خرد را چو زینت دیدار
زهی دو گوش طمعرا چو آیت بشری
مزینی به فضایل چو از نجوم سپهر
منزهی ز معایب چو از گنه یحیی
اگر مبشر جدت زبان عیسی بود
در این زمانه به علمی و زهد چون عیسی
اگر درستی و حق در امانتش دو گواست
تو در شرف دو گواهت بود زام و ابی
منم که کرده ام از بهر آفرین و ثنات
چنین سخن زتن لاغر و دم فربی
خرد خزینه فکرم چو داد خاطر کرد
روان هر آینه اندیشه بذل و عمر فدی
خود از ذخیره دنیی مرا نصیبی نیست
همی زمدح تو سازم ذخیره عقبی
گذشت نوبت شعبان و دور روزه رسید
که هست موسم اصحاب طیلسان و ردی
فساد را به قدومش ضعیف شد قوت
صلاح را به وصولش بلند گشت لوی
خجسته بادا هم روزه روزه و هم عید
تو را ثواب و سلامت عدوت را بلوی
همیشه تا شرف کعبه از منا و صفاست
سرا و صدر و درت، کعبه و صفا و منی
همه سعادت و اقبال بادت از گردون
همه کرامت و تایید بادت از مولی
نظیری نیشابوری : قطعات
شمارهٔ ۳ - این قطعه در تاریخ مولود صاحب زاده برخوردار میرزا داراب بن عبدالرحیم خان خانان گفته شده
داراب دوم طفل فلک مهد جلی قدر
رخسار ظفر حسن کرم نور عقیده
نیک آمدی ای چشم جهانی به تو روشن
طالع گل اقبال ز مولود تو چیده
هر حرف پسندیده که در نسخه فضل است
در پشت پدر گوش قبول تو شنیده
تا در دل مریم هوس دایگی تست
عیسی ز یتیمی سر انگشت مکیده
گویا ز لب اعجاز فرو شسته مسیحا
روزی که به سرچشمه خورشید رسیده
زان شربت جان بخش که اکسیر وجودست
یک قطره مگر در صدف جاه چکیده
ماهی چو تو از گوشه مسند شده طالع
نورت ز الف تا افق ملک رسیده
نازم ادبت را که به تعظیم برادر
یک سال عنان را ز جهان بازکشیده
زین پیش تن ملک قوی بود به یک دل
اکنون سر ملکست خوش از نور دو دیده
تاریخ تو بر جبهه ایام نگارست
«صبح دوم از مشرق اقبال دمیده »
رخسار ظفر حسن کرم نور عقیده
نیک آمدی ای چشم جهانی به تو روشن
طالع گل اقبال ز مولود تو چیده
هر حرف پسندیده که در نسخه فضل است
در پشت پدر گوش قبول تو شنیده
تا در دل مریم هوس دایگی تست
عیسی ز یتیمی سر انگشت مکیده
گویا ز لب اعجاز فرو شسته مسیحا
روزی که به سرچشمه خورشید رسیده
زان شربت جان بخش که اکسیر وجودست
یک قطره مگر در صدف جاه چکیده
ماهی چو تو از گوشه مسند شده طالع
نورت ز الف تا افق ملک رسیده
نازم ادبت را که به تعظیم برادر
یک سال عنان را ز جهان بازکشیده
زین پیش تن ملک قوی بود به یک دل
اکنون سر ملکست خوش از نور دو دیده
تاریخ تو بر جبهه ایام نگارست
«صبح دوم از مشرق اقبال دمیده »
وفایی شوشتری : مدایح و مراثی
شمارهٔ ۳۵ - تجدید مطلع
شها تو ماهی و مهرت به دل گرفته قرار
به بندگیّ تو دارم من از ازل اقرار
تویی که ماه بنی هاشمت همی خوانند
در آسمان نکویی و در سپهر وقار
تو آفتاب حجازی و ماه کنعانت
کلاف جان به کف دل نهاده در بازار
شها تو یوسف حُسنی و یوسفان جهان
به پیش حُسن تو چون صورتند بر دیوار
ترا چنانکه تو هستی مدیح نتوان کرد
که عقل را به سر کوی عشق نبود بار
سفیر عقل کجا ره برد، به کشور عشق
که جای عشق بلند است و ره بسی دشوار
امیر کشور عشقی و در وفاداری
نیامده است و نیاید به عصری از اعصار
پی وفای حسین اینقدر فشردی پای
که هر دو دست برفتت ز دست و دست از کار
به آستان تو سوگند کاستانه ی تو
ز عرش برتر و بالاتر است چندین بار
اساس قصر جلال تو بسکه هست رفیع
جز ایزدش نتوان بود دیگری معمار
شها، به مدح و ثنای تو طایر طبعم
چو مرغکی است که از بحر تر کند منقار
مرا چو مدح و ثنا در خور جلال تو نیست
پس از ثنا ز ثنا، می نمایم استغفار
ولی به مدح تو چون ذات من بود مجبور
از این قبیل سخن سر از او زند ناچار
چنانکه از پی تجدید مطلعی دیگر
زبان چو شعله ی تیغ تو گشته آتشبار
به بندگیّ تو دارم من از ازل اقرار
تویی که ماه بنی هاشمت همی خوانند
در آسمان نکویی و در سپهر وقار
تو آفتاب حجازی و ماه کنعانت
کلاف جان به کف دل نهاده در بازار
شها تو یوسف حُسنی و یوسفان جهان
به پیش حُسن تو چون صورتند بر دیوار
ترا چنانکه تو هستی مدیح نتوان کرد
که عقل را به سر کوی عشق نبود بار
سفیر عقل کجا ره برد، به کشور عشق
که جای عشق بلند است و ره بسی دشوار
امیر کشور عشقی و در وفاداری
نیامده است و نیاید به عصری از اعصار
پی وفای حسین اینقدر فشردی پای
که هر دو دست برفتت ز دست و دست از کار
به آستان تو سوگند کاستانه ی تو
ز عرش برتر و بالاتر است چندین بار
اساس قصر جلال تو بسکه هست رفیع
جز ایزدش نتوان بود دیگری معمار
شها، به مدح و ثنای تو طایر طبعم
چو مرغکی است که از بحر تر کند منقار
مرا چو مدح و ثنا در خور جلال تو نیست
پس از ثنا ز ثنا، می نمایم استغفار
ولی به مدح تو چون ذات من بود مجبور
از این قبیل سخن سر از او زند ناچار
چنانکه از پی تجدید مطلعی دیگر
زبان چو شعله ی تیغ تو گشته آتشبار
سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۴۱ - در مدح اطهرالدین بن اشرف الدین
روی من زرین ز عشق یار سیمین بر سزد
بر سر معشوق سیمین بر نثار زر سزد
زرگر رخسار من شد عشق یار سیمبر
اینچنین زر کردن آری از چنان زرگر سزد
دل فدای دلبری کردم که از بس نیکویش
هر که دل دارد مقر آید که او دلبر سزد
دیده چون عبهرش دیدم شمر شد چشم من
گر شمر شد چشم من از بهر آن عبهر سزد
یار من شکر لعب و گلروی و من با درد دل
گر کند درمان دردم زان گل و شکر سزد
چه زنج زنجیر زلفست و دل پر جرم من
چون بدین زنجیر شد بسته بدان چه در سزد
پیش از آن کان چاه سیمین را بخط عنبرین
او بپوشد گر دلم زان چه برآرد سر سزد
سر سزد بر آل تکین از نکوئی یار من
در شرف بر آل یاسین سر امیر اطهر سزد
اطهر و اشرف شه آل حسین بن علی
آنکه عالی جاه او هر روز عالیتر سزد
گر سزیدی از پس جدش دگر پیغمبری
امت جدش بر آنندی که پیغمبر سزد
جز خداوندی که بر وی نام معبودی سزاست
بر خداوندی که باشد مرد را چاکر سزد
جون مناقب نامه آل علی دفتر کنند
نام او چون فاتحه آغاز آن دفتر سزد
از مدار گنبد فیروزه پر اختران
قسم آن والاگهر پیروزی اختر سزد
اطهر از اشرف چو از بحر سیادت گوهریست
از چنان بحر سیادت آنچنان گوهر سزد
آن همائی را که سوی جد او بازو زدی
عنبر گیسوی او بازوش را در بر سزد
عنبرین گیسوی او همبوی خلق جد اوست
وصف خلق جدش ار عنبر کنم عنبر سزد
از چنان شایسته فرزند ارنیازد روز حشر
سید کونین امیرالمؤمنین حیدر سزد
ای جهان از جاه تو همچون جنان از فر و ریب
فر پیغمبر توئی وز تو جهانرا فر سزد
مرعلی مرتضی را بود قنبر یک غلام
هر که مهر مرتضی دارد ترا قنبر سزد
ای در خیبر ز بن برکنده دست باب تو
بدسگالان ترا دل چون در خیبر سزد
ای سر عنتر بتیغ جد تو از تن جدا
جملگی اعدات را سر چون سر عنتر سزد
هر که سازد آذر کین ترا در سینه جای
تا بدوزخ در نیاید هم بدان آذر سزد
هر که او از کوثر مهر تو جامی نوش کرد
منزلش فردوس اعلی مشریش کوثر سزد
خاطرم در مدح تو دریاست بی معبر ولی
خاطر مداح تو دریای بی معبر سزد
این عروس خاطر بنده که صد گنج گهر
از سزاواری او پیرایه و گوهر سزد
گر پسند افتد ترا ایشاه اولاد رسول
بنده مداح را بس دوستی در خور سزد
تا سزا باشد ثنا گستردن آل رسول
بنده در عالم بنام تو ثنا گستر سزد
شاه آل مصطفی و مجتبائی و ترا
هر یکی از آل او از جمله لشگر سزد
تا بتو یاجوج چشم بد نیارد تاختن
از دعای اهل ایمان سد اسکندر سزد
تا نیاساید ز دوران آسمان چنبری
قد اعدادی تو سر تا پای چون چنبر سزد
سالهای عمر تو بادا ز دور آسمان
بی حد و بیمر که بیحد زیبد و بیمر سزد
بر سر معشوق سیمین بر نثار زر سزد
زرگر رخسار من شد عشق یار سیمبر
اینچنین زر کردن آری از چنان زرگر سزد
دل فدای دلبری کردم که از بس نیکویش
هر که دل دارد مقر آید که او دلبر سزد
دیده چون عبهرش دیدم شمر شد چشم من
گر شمر شد چشم من از بهر آن عبهر سزد
یار من شکر لعب و گلروی و من با درد دل
گر کند درمان دردم زان گل و شکر سزد
چه زنج زنجیر زلفست و دل پر جرم من
چون بدین زنجیر شد بسته بدان چه در سزد
پیش از آن کان چاه سیمین را بخط عنبرین
او بپوشد گر دلم زان چه برآرد سر سزد
سر سزد بر آل تکین از نکوئی یار من
در شرف بر آل یاسین سر امیر اطهر سزد
اطهر و اشرف شه آل حسین بن علی
آنکه عالی جاه او هر روز عالیتر سزد
گر سزیدی از پس جدش دگر پیغمبری
امت جدش بر آنندی که پیغمبر سزد
جز خداوندی که بر وی نام معبودی سزاست
بر خداوندی که باشد مرد را چاکر سزد
جون مناقب نامه آل علی دفتر کنند
نام او چون فاتحه آغاز آن دفتر سزد
از مدار گنبد فیروزه پر اختران
قسم آن والاگهر پیروزی اختر سزد
اطهر از اشرف چو از بحر سیادت گوهریست
از چنان بحر سیادت آنچنان گوهر سزد
آن همائی را که سوی جد او بازو زدی
عنبر گیسوی او بازوش را در بر سزد
عنبرین گیسوی او همبوی خلق جد اوست
وصف خلق جدش ار عنبر کنم عنبر سزد
از چنان شایسته فرزند ارنیازد روز حشر
سید کونین امیرالمؤمنین حیدر سزد
ای جهان از جاه تو همچون جنان از فر و ریب
فر پیغمبر توئی وز تو جهانرا فر سزد
مرعلی مرتضی را بود قنبر یک غلام
هر که مهر مرتضی دارد ترا قنبر سزد
ای در خیبر ز بن برکنده دست باب تو
بدسگالان ترا دل چون در خیبر سزد
ای سر عنتر بتیغ جد تو از تن جدا
جملگی اعدات را سر چون سر عنتر سزد
هر که سازد آذر کین ترا در سینه جای
تا بدوزخ در نیاید هم بدان آذر سزد
هر که او از کوثر مهر تو جامی نوش کرد
منزلش فردوس اعلی مشریش کوثر سزد
خاطرم در مدح تو دریاست بی معبر ولی
خاطر مداح تو دریای بی معبر سزد
این عروس خاطر بنده که صد گنج گهر
از سزاواری او پیرایه و گوهر سزد
گر پسند افتد ترا ایشاه اولاد رسول
بنده مداح را بس دوستی در خور سزد
تا سزا باشد ثنا گستردن آل رسول
بنده در عالم بنام تو ثنا گستر سزد
شاه آل مصطفی و مجتبائی و ترا
هر یکی از آل او از جمله لشگر سزد
تا بتو یاجوج چشم بد نیارد تاختن
از دعای اهل ایمان سد اسکندر سزد
تا نیاساید ز دوران آسمان چنبری
قد اعدادی تو سر تا پای چون چنبر سزد
سالهای عمر تو بادا ز دور آسمان
بی حد و بیمر که بیحد زیبد و بیمر سزد
فصیحی هروی : قطعات
شمارهٔ ۳۷ - در تهنیت نوروز و مدح حسینخان شاملو
مقدم شاهد نوروز مبارک بادا
راست چون غره سال شهی و خاقانی
بر که؟ بر شاه دگر بر که؟ بر آن بنده شاه
کش بود فخر بدین پایه و ننگ از خانی
خان جم جاه فلک رتبه حسین آنکه گرفت
دولت از خاک درش منصب عالی شأنی
ای به نامت گل اقبال خراسان شاداب
راستی نام تو ابریست به از نیسانی
پیش ابر کف دریا منشت رود بهار
شکوه کرده مگر از آفت بیسامانی
قطرهای چند بر آن تشنه لب افشاند خرد
گفت آن چهرهگشای کرم یزدانی
من ازین غافل و رفتم که کنم ز ابر بهار
ناگهم کشتی اندیشه بشد طوفانی
داورا دادگرا ای به هنر مدحت تو
داده کلک خردم را روش حسانی
منم آن مرغ بهشتی که به منقار کشم
خس و خاشاک ز صحن چمن روحانی
آشیان بندم تا طایر معنی از عرش
آید اینجا رهد از آفت سرگردانی
چارده سال فزونست که در مدحت تو
کردهام همچو مه چارده نورافشانی
همه ز اکسیر ثنای تو نفس کردم رنگ
همه بر گلشن مدح تو شدم دستانی
کیمیایی ز مدیح تو به دست آوردم
ساختم مغربی خود ز شب ظلمانی
فکرتم چون گل خورشید نه خودروی گلیست
کرده لطف تو درین مزرعه تخمافشانی
دست صبح آبله دیدهست ز خورشید که کرد
در زمین دل صادق نفسم روحانی
تار و پود سخنم رشته جان خردست
این سخن را همه دانند تو هم میدانی
گر بسیط سخن قدس طرازی بندی
معنی از پرده برون نامده از عریانی
نه خطاییست سخن تا نفس آهسته زنم
دعوتم هست ز سر تا به قدم برهانی
پیش ازین دوخته بودند ز دیبای سخن
بر در معنی صد حله همه سحبانی
لیک چون تخته مدح تو بر آن حله نبود
همه معنی قمری کرده سخن کتانی
عاقبت شیوه خیاطی ازین نادره حسن
داشت دوران به من از همت تو ارزانی
حلهای دوختم از مدح تو بر وی صد نقش
حلهای جیب افق کرده بر او دامانی
گر ازین دوختمی مصحف معنی بودی
همچنان در حرم جوهر کل زندانی
چندازین لاف سرایی همه اقبال تو بود
هر چه در آینه ناطقه شد جولانی
از لب دولت تو هر چه شنیدم گردد
همچون طوطی بر آیینه روایت خوانی
هر چه بر روی معانی ز نفس یافتهام
اینک آوردهام ار رد کنی ار بستانی
گر پسندی خردم در حرم حسن قبول
در سجود تو فراموش کند پیشانی
ور معاذالله نپسندی این جنس کساد
همه بر قافله عرش شود تاوانی
تاکه در مه سر سال آورد از خلد به بام
ساعت سعد ترا روی مه کنعانی
باد هر ساعت عمرت ز نکویی زآنسان
که برد دل ز کف دولت جاویدانی
راست چون غره سال شهی و خاقانی
بر که؟ بر شاه دگر بر که؟ بر آن بنده شاه
کش بود فخر بدین پایه و ننگ از خانی
خان جم جاه فلک رتبه حسین آنکه گرفت
دولت از خاک درش منصب عالی شأنی
ای به نامت گل اقبال خراسان شاداب
راستی نام تو ابریست به از نیسانی
پیش ابر کف دریا منشت رود بهار
شکوه کرده مگر از آفت بیسامانی
قطرهای چند بر آن تشنه لب افشاند خرد
گفت آن چهرهگشای کرم یزدانی
من ازین غافل و رفتم که کنم ز ابر بهار
ناگهم کشتی اندیشه بشد طوفانی
داورا دادگرا ای به هنر مدحت تو
داده کلک خردم را روش حسانی
منم آن مرغ بهشتی که به منقار کشم
خس و خاشاک ز صحن چمن روحانی
آشیان بندم تا طایر معنی از عرش
آید اینجا رهد از آفت سرگردانی
چارده سال فزونست که در مدحت تو
کردهام همچو مه چارده نورافشانی
همه ز اکسیر ثنای تو نفس کردم رنگ
همه بر گلشن مدح تو شدم دستانی
کیمیایی ز مدیح تو به دست آوردم
ساختم مغربی خود ز شب ظلمانی
فکرتم چون گل خورشید نه خودروی گلیست
کرده لطف تو درین مزرعه تخمافشانی
دست صبح آبله دیدهست ز خورشید که کرد
در زمین دل صادق نفسم روحانی
تار و پود سخنم رشته جان خردست
این سخن را همه دانند تو هم میدانی
گر بسیط سخن قدس طرازی بندی
معنی از پرده برون نامده از عریانی
نه خطاییست سخن تا نفس آهسته زنم
دعوتم هست ز سر تا به قدم برهانی
پیش ازین دوخته بودند ز دیبای سخن
بر در معنی صد حله همه سحبانی
لیک چون تخته مدح تو بر آن حله نبود
همه معنی قمری کرده سخن کتانی
عاقبت شیوه خیاطی ازین نادره حسن
داشت دوران به من از همت تو ارزانی
حلهای دوختم از مدح تو بر وی صد نقش
حلهای جیب افق کرده بر او دامانی
گر ازین دوختمی مصحف معنی بودی
همچنان در حرم جوهر کل زندانی
چندازین لاف سرایی همه اقبال تو بود
هر چه در آینه ناطقه شد جولانی
از لب دولت تو هر چه شنیدم گردد
همچون طوطی بر آیینه روایت خوانی
هر چه بر روی معانی ز نفس یافتهام
اینک آوردهام ار رد کنی ار بستانی
گر پسندی خردم در حرم حسن قبول
در سجود تو فراموش کند پیشانی
ور معاذالله نپسندی این جنس کساد
همه بر قافله عرش شود تاوانی
تاکه در مه سر سال آورد از خلد به بام
ساعت سعد ترا روی مه کنعانی
باد هر ساعت عمرت ز نکویی زآنسان
که برد دل ز کف دولت جاویدانی
فصیحی هروی : ترکیبات
شمارهٔ ۳ - در تهنیت نوروز و مدح حسینخان شاملو
ساقی بیا و از میم آشفته حال کن
مغزم ز ترکتاز طرب پایمال کن
ز آن آفتابمنش جرعهای بریز
در جام لطف و بدر غمم را هلال کن
خمیازههای مهر به یک جرعه آخرست
بیچاره را شکسته سفالی خیال کن
با نو بهار دوش به دوش آی در چمن
بر بلبلان کرشمه گل را وبال کن
در باغ بزم موسم پرواز جام شد
بر پیکرش نسیم شو از موج بال کن
بر ما ستمکشان که حرامست عافیت
صاف نشاط را دو سه روزی حلال کن
می بهر دیگران همه در جام جم بریز
چون دور ما رسد قدری در سفال کن
ما خاک مشربان حریم محبتیم
گردیم و پاشکسته دامان عزلتیم
برخیز تا زنیم صلا مهر و ماه را
خاور کنیم مغرب بخت سیاه را
ز آن می که چون به جام رود گوید آسمان
یوسف به دلو مهر بپیمود چاه را
گردد ز رشک غنچه گل جام تا کند
محروم از نظاره او باده خواه را
ز آن میکه چون ز شیشه به سیر قدح رود
گم سازد از نشاط به هر گام راه را
بیخود به نیم جرعه تماشا بیفکند
صد جا ز دیده تا سر مژگان نگاه را
آن یادگار کوثر همت که پاک شست
از طبع کهربای طمع ذوق کاه را
آن می که گر به نامه جرمش رقم کنند
رضوان وکیل خلد نویسد گناه را
گستاخ چون کرشمه و خوشخوی چون حیا
آرد به پای بوس گدا فرق شاه را
مستان کبریای درش منفعل شوند
روبند اگر به بال ملک سجده گاه را
تا کی ز حرف شاه و گدا کام تر کنیم
مطرب بیا که نغمه مستانه سر کنیم
نوروز مهمان شده امشب بهار را
بیدار کن ز خواب به مضراب تار را
دی داد آفتاب سراغ از لب مسیح
در ناخن تو مرهم جان فگار را
بی ناله تو گر همه گیسوی دلبرست
از روی عیش دور نسازد غبار را
دل میبرد نوای تو گویی نهفتهاند
در پردههای ساز تو روی نگار را
خاصیت ثنای تو در دست طبع من
مضراب ساخت خامه معنی نگار را
بگشا لب سرود که فرصت غنیمت است
ناگه کسی خبر نکند روزگار را
بیتی ز ناله ده و صید روح کن
آموز از کرشمه ساقی شکار را
از بلبلان نغمهسرا باغ دلبرست
بیناله ورنه گلشن و گلخن برابرست
عیش و نشاط بی گل و سنبل کدورت است
خاصه کنون که ملک هری رشک جنت است
ز آب و هوای این سره ملک است فیض گیر
گر نار ایمن است و گر خاک تبت است
کلکم به سهو روضه رضوان رقم زدش
این باغ را بدان چمن آخر چه نسبت است
این در به روی معصیت و زهد بسته نیست
و آن در مقفل است و کلیدش عبادت است
خاکش چنان به ذوق که چون لاله گل درو
اقلیمی از قلمرو داغ محبت است
در زلف شاخ روی عروسان گل به دی
رخشد چو شب چراغ که در کان ظلمت است
از بس گلش به آب نزاکت سرشتهاند
گوش گلش ز ناله بلبل جراحت است
خاکش ز پای نقش نگیرد چو سطح آب
برهان این کمال کمال لطافت است
این خاکدان به دولت خانست این چنین
خود کیمیای خاک ز اکسیر دولت است
خان زمین امان زمان امن آسمان
مسندنشین ملک خراسان حسینخان
ای آفتاب سایهنشین جلال تو
دولت نموده صید دو عالم به بال تو
تو ظل پادشاهی و شه ظل ایزدست
اینک دلیل مملکت بیزوال تو
مهلت بس است رخصت ایام ده که سوخت
دوزخ در انتظار تن بدسگال تو
دادن ز باد ثروت روغن چراغ را
یک معجزست از کف دریا نوال تو
شستن به آب خال سیاهی ز روی بخت
یک موجه است از لب کوثر مثال تو
نوروز آیدت سر هر سال تا کند
نوروز خویش بر رخ فرخندهفال تو
حجاب را بگو که دهندش چو چرخ بار
تا آید و نظاره کند بر جمال تو
آن هوشمند را که خرد تاج تارکست
داند که دیدن رخ دولت مبارکست
تا هست روزگار ترا بخت یار باد
بخت ترا عروس ظفر در کنار باد
تا در زمانه قاعده نوبهار هست
باغت ز آب و رنگ بهار بهار باد
آن کس که سایهپرور بخت بلند تست
بر تو سن مراد چو بختت سوار باد
و آن کس که دست کشت ولای عدوی تست
همچون سر عدوی تو پامال دار باد
هر نطفهای که در رحم آفرینش است
در آرزوی خدمت تو بی قرار باد
و آنگاه تا رسند به خدمت یکان یکان
ارکان قصر دولت تو پایدار باد
کلک ثنا طراز فصیحی به دولتت
تا آن زمان به مدح تو گوهر نگار باد
نینی که در دو کون همین است کار من
شاهد بس است خامه معنی نگار من
من کیستم ز هرزهدرایان سبکسری
ز آشوب زلف تفرقه مجنون ابتری
ز آسیب سنگ حادثه بشکسته بیضهای
در بیضه شکسته همی مرغ بیپری
نی قوت کشیدن قوتم ز خرمنی
نی طالع رسیدن شیرم ز مادری
گاهی به چاه نثر کنم حبس یوسفی
گه در مضیق نظم کنم بند کوثری
پاشم چمن چمن گل معنی به پای لفظ
شریان فکر را چو گشایم به نشتری
بندم بر آفتاب معانی ز حسن طبع
مشاطهوار از شب الفاظ زیوری
کاوم به نیش ناخن اعجاز حرف را
پنهان کنم در آن به هنر بحر گوهری
از من نهال ناطقه شد میوهدار و من
هستم زمانه را به مثل نخل بیبری
نشناخت گر زمانه مرا صاحبم شناخت
نی صاحبم که صاجب تخت سکندری
پرواز روز تا بود از بال صبح و شام
بر فرق بنده سایه خان باد مستدام
مغزم ز ترکتاز طرب پایمال کن
ز آن آفتابمنش جرعهای بریز
در جام لطف و بدر غمم را هلال کن
خمیازههای مهر به یک جرعه آخرست
بیچاره را شکسته سفالی خیال کن
با نو بهار دوش به دوش آی در چمن
بر بلبلان کرشمه گل را وبال کن
در باغ بزم موسم پرواز جام شد
بر پیکرش نسیم شو از موج بال کن
بر ما ستمکشان که حرامست عافیت
صاف نشاط را دو سه روزی حلال کن
می بهر دیگران همه در جام جم بریز
چون دور ما رسد قدری در سفال کن
ما خاک مشربان حریم محبتیم
گردیم و پاشکسته دامان عزلتیم
برخیز تا زنیم صلا مهر و ماه را
خاور کنیم مغرب بخت سیاه را
ز آن می که چون به جام رود گوید آسمان
یوسف به دلو مهر بپیمود چاه را
گردد ز رشک غنچه گل جام تا کند
محروم از نظاره او باده خواه را
ز آن میکه چون ز شیشه به سیر قدح رود
گم سازد از نشاط به هر گام راه را
بیخود به نیم جرعه تماشا بیفکند
صد جا ز دیده تا سر مژگان نگاه را
آن یادگار کوثر همت که پاک شست
از طبع کهربای طمع ذوق کاه را
آن می که گر به نامه جرمش رقم کنند
رضوان وکیل خلد نویسد گناه را
گستاخ چون کرشمه و خوشخوی چون حیا
آرد به پای بوس گدا فرق شاه را
مستان کبریای درش منفعل شوند
روبند اگر به بال ملک سجده گاه را
تا کی ز حرف شاه و گدا کام تر کنیم
مطرب بیا که نغمه مستانه سر کنیم
نوروز مهمان شده امشب بهار را
بیدار کن ز خواب به مضراب تار را
دی داد آفتاب سراغ از لب مسیح
در ناخن تو مرهم جان فگار را
بی ناله تو گر همه گیسوی دلبرست
از روی عیش دور نسازد غبار را
دل میبرد نوای تو گویی نهفتهاند
در پردههای ساز تو روی نگار را
خاصیت ثنای تو در دست طبع من
مضراب ساخت خامه معنی نگار را
بگشا لب سرود که فرصت غنیمت است
ناگه کسی خبر نکند روزگار را
بیتی ز ناله ده و صید روح کن
آموز از کرشمه ساقی شکار را
از بلبلان نغمهسرا باغ دلبرست
بیناله ورنه گلشن و گلخن برابرست
عیش و نشاط بی گل و سنبل کدورت است
خاصه کنون که ملک هری رشک جنت است
ز آب و هوای این سره ملک است فیض گیر
گر نار ایمن است و گر خاک تبت است
کلکم به سهو روضه رضوان رقم زدش
این باغ را بدان چمن آخر چه نسبت است
این در به روی معصیت و زهد بسته نیست
و آن در مقفل است و کلیدش عبادت است
خاکش چنان به ذوق که چون لاله گل درو
اقلیمی از قلمرو داغ محبت است
در زلف شاخ روی عروسان گل به دی
رخشد چو شب چراغ که در کان ظلمت است
از بس گلش به آب نزاکت سرشتهاند
گوش گلش ز ناله بلبل جراحت است
خاکش ز پای نقش نگیرد چو سطح آب
برهان این کمال کمال لطافت است
این خاکدان به دولت خانست این چنین
خود کیمیای خاک ز اکسیر دولت است
خان زمین امان زمان امن آسمان
مسندنشین ملک خراسان حسینخان
ای آفتاب سایهنشین جلال تو
دولت نموده صید دو عالم به بال تو
تو ظل پادشاهی و شه ظل ایزدست
اینک دلیل مملکت بیزوال تو
مهلت بس است رخصت ایام ده که سوخت
دوزخ در انتظار تن بدسگال تو
دادن ز باد ثروت روغن چراغ را
یک معجزست از کف دریا نوال تو
شستن به آب خال سیاهی ز روی بخت
یک موجه است از لب کوثر مثال تو
نوروز آیدت سر هر سال تا کند
نوروز خویش بر رخ فرخندهفال تو
حجاب را بگو که دهندش چو چرخ بار
تا آید و نظاره کند بر جمال تو
آن هوشمند را که خرد تاج تارکست
داند که دیدن رخ دولت مبارکست
تا هست روزگار ترا بخت یار باد
بخت ترا عروس ظفر در کنار باد
تا در زمانه قاعده نوبهار هست
باغت ز آب و رنگ بهار بهار باد
آن کس که سایهپرور بخت بلند تست
بر تو سن مراد چو بختت سوار باد
و آن کس که دست کشت ولای عدوی تست
همچون سر عدوی تو پامال دار باد
هر نطفهای که در رحم آفرینش است
در آرزوی خدمت تو بی قرار باد
و آنگاه تا رسند به خدمت یکان یکان
ارکان قصر دولت تو پایدار باد
کلک ثنا طراز فصیحی به دولتت
تا آن زمان به مدح تو گوهر نگار باد
نینی که در دو کون همین است کار من
شاهد بس است خامه معنی نگار من
من کیستم ز هرزهدرایان سبکسری
ز آشوب زلف تفرقه مجنون ابتری
ز آسیب سنگ حادثه بشکسته بیضهای
در بیضه شکسته همی مرغ بیپری
نی قوت کشیدن قوتم ز خرمنی
نی طالع رسیدن شیرم ز مادری
گاهی به چاه نثر کنم حبس یوسفی
گه در مضیق نظم کنم بند کوثری
پاشم چمن چمن گل معنی به پای لفظ
شریان فکر را چو گشایم به نشتری
بندم بر آفتاب معانی ز حسن طبع
مشاطهوار از شب الفاظ زیوری
کاوم به نیش ناخن اعجاز حرف را
پنهان کنم در آن به هنر بحر گوهری
از من نهال ناطقه شد میوهدار و من
هستم زمانه را به مثل نخل بیبری
نشناخت گر زمانه مرا صاحبم شناخت
نی صاحبم که صاجب تخت سکندری
پرواز روز تا بود از بال صبح و شام
بر فرق بنده سایه خان باد مستدام
امام سجاد علیهالسلام : با ترجمه حسین انصاریان
دعای 47 ) دعا در روز عرفه
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي يَوْمِ عَرَفَةَ
﴿1﴾ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
﴿2﴾ اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ، ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ ، رَبَّ الْأَرْبَابِ ، وَ إِلَهَ كُلِّ مَأْلُوهٍ ، وَ خَالِقَ كُلِّ مَخْلُوقٍ ، وَ وَارِثَ كُلِّ شَيْءٍ ، ﴿لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ﴾، وَ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ عِلْمُ شَيْءٍ ، وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ ، وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيبٌ .
﴿3﴾ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْأَحَدُ الْمُتَوَحِّدُ الْفَرْدُ الْمُتَفَرِّدُ
﴿4﴾ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْكَرِيمُ الْمُتَكَرِّمُ ، الْعَظِيمُ الْمُتَعَظِّمُ ، الْكَبِيرُ الْمُتَكَبِّرُ
﴿5﴾ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْعَلِيُّ الْمُتَعَالِ ، الشَّدِيدُ الِْمحَالِ
﴿6﴾ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ، الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ .
﴿7﴾ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ، الْقَدِيمُ الْخَبِيرُ
﴿8﴾ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْكَرِيمُ الْأَكْرَمُ ، الدَّائِمُ الْأَدْوَمُ ،
﴿9﴾ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْأَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ أَحَدٍ ، وَ الآْخِرُ بَعْدَ كُلِّ عَدَدٍ
﴿10﴾ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الدَّانِي فِي عُلُوِّهِ ، وَ الْعَالِي فِي دُنُوِّهِ
﴿11﴾ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، ذُو الْبَهَاءِ وَ الَْمجْدِ ، وَ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْحَمْدِ
﴿12﴾ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الَّذِي أَنْشَأْتَ الْأَشْيَاءَ مِنْ غَيْرِ سِنْخٍ ، وَ صَوَّرْتَ مَا صَوَّرْتَ مِنْ غَيْرِ مِثَالٍ ، وَ ابْتَدَعْتَ الْمُبْتَدَعَاتِ بِلَا احْتِذَاءٍ.
﴿13﴾ أَنْتَ الَّذِي قَدَّرْتَ كُلَّ شَيْءٍ تَقْدِيراً ، وَ يَسَّرْتَ كُلَّ شَيْءٍ تَيْسِيراً ، وَ دَبَّرْتَ مَا دُونَكَ تَدْبِيراً
﴿14﴾ أَنْتَ الَّذِي لَمْ يُعِنْكَ عَلَى خَلْقِكَ شَرِيكٌ ، وَ لَمْ يُوَازِرْكَ فِي أَمْرِكَ وَزِيرٌ ، وَ لَمْ يَكُنْ لَكَ مُشَاهِدٌ وَ لَا نَظِيرٌ .
﴿15﴾ أَنْتَ الَّذِي أَرَدْتَ فَكَانَ حَتْماً مَا أَرَدْتَ ، وَ قَضَيْتَ فَكَانَ عَدْلًا مَا قَضَيْتَ ، وَ حَكَمْتَ فَكَانَ نِصْفاً مَا حَكَمْتَ .
﴿16﴾ أَنْتَ الَّذِي لَا يَحْوِيكَ مَكَانٌ ، وَ لَمْ يَقُمْ لِسُلْطَانِكَ سُلْطَانٌ ، وَ لَمْ يُعْيِكَ بُرْهَانٌ وَ لَا بَيَانٌ .
﴿17﴾ أَنْتَ الَّذِي أَحْصَيْتَ كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً ، وَ جَعَلْتَ لِكُلِّ شَيْءٍ أَمَداً ، وَ قَدَّرْتَ كُلَّ شَيْءٍ تَقْدِيراً .
﴿18﴾ أَنْتَ الَّذِي قَصُرَتِ الْأَوْهَامُ عَنْ ذَاتِيَّتِكَ ، وَ عَجَزَتِ الْأَفْهَامُ عَنْ كَيْفِيَّتِكَ ، وَ لَمْ تُدْرِكِ الْأَبْصَارُ مَوْضِعَ أَيْنِيَّتِكَ .
﴿19﴾ أَنْتَ الَّذِي لَا تُحَدُّ فَتَكُونَ مَحْدُوداً ، وَ لَمْ تُمَثَّلْ فَتَكُونَ مَوْجُوداً ، وَ لَمْ تَلِدْ فَتَكُونَ مَوْلُوداً .
﴿20﴾ أَنْتَ الَّذِي لَا ضِدَّ مَعَكَ فَيُعَانِدَكَ ، وَ لَا عِدْلَ لَكَ فَيُكَاثِرَكَ ، وَ لَا نِدَّ لَكَ فَيُعَارِضَكَ .
﴿21﴾ أَنْتَ الَّذِي ابْتَدَأَ ، وَ اخْتَرَعَ ، وَ اسْتَحْدَثَ ، وَ ابْتَدَعَ ، وَ أَحْسَنَ صُنْعَ مَا صَنَعَ .
﴿22﴾ سُبْحَانَكَ مَا أَجَلَّ شَأْنَكَ ، وَ أَسْنَى فِي الْأَمَاكِنِ مَكَانَكَ ، وَ أَصْدَعَ بِالْحَقِّ فُرْقَانَكَ
﴿23﴾ سُبْحَانَكَ مِنْ لَطِيفٍ مَا أَلْطَفَكَ ، وَ رَؤُوفٍ مَا أَرْأَفَكَ ، وَ حَكِيمٍ مَا أَعْرَفَكَ
﴿24﴾ سُبْحَانَكَ مِنْ مَلِيكٍ مَا أَمْنَعَكَ ، وَ جَوَادٍ مَا أَوْسَعَكَ ، وَ رَفِيعٍ مَا أَرْفَعَكَ ذُو الْبَهَاءِ وَ الَْمجْدِ وَ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْحَمْدِ .
﴿25﴾ سُبْحَانَكَ بَسَطْتَ بِالْخَيْرَاتِ يَدَكَ ، وَ عُرِفَتِ الْهِدَايَةُ مِنْ عِنْدِكَ ، فَمَنِ الَْتمَسَكَ لِدِينٍ أَوْ دُنْيَا وَجَدَكَ
﴿26﴾ سُبْحَانَكَ خَضَعَ لَكَ مَنْ جَرَى فِي عِلْمِكَ ، وَ خَشَعَ لِعَظَمَتِكَ مَا دُونَ عَرْشِكَ ، وَ انْقَادَ لِلتَّسْلِيمِ لَكَ كُلُّ خَلْقِكَ
﴿27﴾ سُبْحَانَكَ لَا تُحَسُّ وَ لَا تُجَسُّ وَ لَا تُمَسُّ وَ لَا تُكَادُ وَ لَا تُمَاطُ وَ لَا تُنَازَعُ وَ لَا تُجَارَى وَ لَا تُمَارَى وَ لَا تُخَادَعُ وَ لَا تُمَاكَرُ
﴿28﴾ سُبْحَانَكَ سَبِيلُكَ جَدَدٌ . وَ أَمْرُكَ رَشَدٌ ، وَ أَنْتَ حَيٌّ صَمَدٌ .
﴿29﴾ سُبْحَانَكَ قَولُكَ حُكْمٌ ، وَ قَضَاؤُكَ حَتْمٌ ، وَ إِرَادَتُكَ عَزْمٌ .
﴿30﴾ سُبْحَانَكَ لَا رَادَّ لِمَشِيَّتِكَ ، وَ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِكَ .
﴿31﴾ سُبْحَانَكَ بَاهِرَ الآْيَاتِ ، فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ ، بَارِئَ النَّسَمَاتِ
﴿32﴾ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَدُومُ بِدَوَامِكَ
﴿33﴾ وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً خَالِداً بِنِعْمَتِكَ .
﴿34﴾ وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يُوَازِي صُنْعَكَ
﴿35﴾ وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَزِيدُ عَلَى رِضَاكَ .
﴿36﴾ وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً مَعَ حَمْدِ كُلِّ حَامِدٍ ، وَ شُكْراً يَقْصُرُ عَنْهُ شُكْرُ كُلِّ شَاكِرٍ
﴿37﴾ حَمْداً لَا يَنْبَغِي إِلَّا لَكَ ، وَ لَا يُتَقَرَّبُ بِهِ إِلَّا إِلَيْكَ
﴿38﴾ حَمْداً يُسْتَدَامُ بِهِ الْأَوَّلُ ، وَ يُسْتَدْعَى بِهِ دَوَامُ الآْخِرِ .
﴿39﴾ حَمْداً يَتَضَاعَفُ عَلَى كُرُورِ الْأَزْمِنَةِ ، وَ يَتَزَايَدُ أَضْعَافاً مُتَرَادِفَةً .
﴿40﴾ حَمْداً يَعْجِزُ عَنْ إِحْصَائِهِ الْحَفَظَةُ ، وَ يَزِيدُ عَلَى مَا أَحْصَتْهُ فِي كِتَابِكَ الْكَتَبَةُ
﴿41﴾ حَمْداً يُوازِنُ عَرْشَكَ الَْمجِيدَ وَ يُعَادِلُ كُرْسِيَّكَ الرَّفِيعَ .
﴿42﴾ حَمْداً يَكْمُلُ لَدَيْكَ ثَوَابُهُ ، وَ يَسْتَغْرِقُ كُلَّ جَزَاءٍ جَزَاؤُهُ
﴿43﴾ حَمْداً ظَاهِرُهُ وَفْقٌ لِبَاطِنِهِ ، وَ بَاطِنُهُ وَفْقٌ لِصِدْقِ النِّيَّةِ
﴿44﴾ حَمْداً لَمْ يَحْمَدْكَ خَلْقٌ مِثْلَهُ ، وَ لَا يَعْرِفُ أَحَدٌ سِوَاكَ فَضْلَهُ
﴿45﴾ حَمْداً يُعَانُ مَنِ اجْتَهَدَ فِي تَعْدِيدِهِ ، وَ يُؤَيَّدُ مَنْ أَغْرَقَ نَزْعاً فِي تَوْفِيَتِهِ .
﴿46﴾ حَمْداً يَجْمَعُ مَا خَلَقْتَ مِنَ الْحَمْدِ ، وَ يَنْتَظِمُ مَا أَنْتَ خَالِقُهُ مِنْ بَعْدُ .
﴿47﴾ حَمْداً لَا حَمْدَ أَقْرَبُ إِلَى قَوْلِكَ مِنْهُ ، وَ لَا أَحْمَدَ مِمَّنْ يَحْمَدُكَ بِهِ .
﴿48﴾ حَمْداً يُوجِبُ بِكَرَمِكَ الْمَزِيدَ بِوُفُورِهِ ، وَ تَصِلُهُ بِمَزِيدٍ بَعْدَ مَزِيدٍ طَوْلًا مِنْكَ
﴿49﴾ حَمْداً يَجِبُ لِكَرَمِ وَجْهِكَ ، وَ يُقَابِلُ عِزَّ جَلَالِكَ .
﴿50﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، الْمُنْتَجَبِ الْمُصْطَفَى الْمُكَرَّمِ الْمُقَرَّبِ ، أَفْضَلَ صَلَوَاتِكَ ، وَ بَارِكْ عَلَيْهِ أَتَمَّ بَرَكَاتِكَ ، وَ تَرَحَّمْ عَلَيْهِ أَمْتَعَ رَحَمَاتِكَ .
﴿51﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، صَلَاةً زَاكِيَةً لَا تَكُونُ صَلَاةٌ أَزْكَى مِنْهَا ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ صَلَاةً نَامِيَةً لَا تَكُونُ صَلَاةٌ أَنْمَى مِنْهَا ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ صَلَاةً رَاضِيَةً لَا تَكُونُ صَلَاةٌ فَوْقَهَا .
﴿52﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، صَلَاةً تُرْضِيهِ وَ تَزِيدُ عَلَى رِضَاهُ ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ صَلَاةً تُرْضِيكَ و تَزِيدُ عَلَى رِضَاكَ لَهُ وَ صَلِّ عَلَيْهِ صَلَاةً لَا تَرْضَى لَهُ إِلَّا بِهَا ، وَ لَا تَرَى غَيْرَهُ لَهَا أَهْلًا .
﴿53﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاةً تُجَاوِزُ رِضْوَانَكَ ، وَ يَتَّصِلُ اتِّصَالُهَا بِبَقَائِكَ ، وَ لَا يَنْفَدُ كَمَا لَا تَنْفَدُ كَلِمَاتُكَ .
﴿54﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، صَلَاةً تَنْتَظِمُ صَلَوَاتِ مَلَائِكَتِكَ وَ أَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ ، وَ تَشْتَمِلُ عَلَى صَلَوَاتِ عِبَادِكَ مِنْ جِنِّكَ وَ إِنْسِكَ وَ أَهْلِ إِجَابَتِكَ ، وَ تَجْتَمِعُ عَلَى صَلَاةِ كُلِّ مَنْ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِكَ .
﴿55﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ، صَلَاةً تُحِيطُ بِكُلِّ صَلَاةٍ سَالِفَةٍ وَ مُسْتَأْنَفَةٍ ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى آلِهِ ، صَلَاةً مَرْضِيَّةً لَكَ وَ لِمَنْ دُونَكَ ، وَ تُنْشِىُ مَعَ ذَلِكَ صَلَوَاتٍ تُضَاعِفُ مَعَهَا تِلْكَ الصَّلَوَاتِ عِنْدَهَا ، وَ تَزِيدُهَا عَلَى كُرُورِ الْأَيَّامِ زِيَادَةً فِي تَضَاعِيفَ لَا يَعُدُّهَا غَيْرُك .
﴿56﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَى أَطَائِبِ أَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِكَ ، وَ جَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِكَ ، وَ حَفَظَةَ دِينِكَ ، وَ خُلَفَاءَكَ فِي أَرْضِكَ ، وَ حُجَجَكَ عَلَى عِبَادِكَ ، وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِيراً بِإِرَادَتِكَ ، وَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسِيلَةَ إِلَيْكَ ، وَ الْمَسْلَكَ إِلَى جَنَّتِكَ
﴿57﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، صَلَاةً تُجْزِلُ لَهُمْ بِهَا مِنْ نِحَلِكَ وَ كَرَامَتِكَ ، وَ تُكْمِلُ لَهُمُ الْأَشْيَاءَ مِنْ عَطَايَاكَ وَ نَوَافِلِكَ ، وَ تُوَفِّرُ عَلَيْهِمُ الْحَظَّ مِنْ عَوَائِدِكَ وَ فَوَائِدِكَ .
﴿58﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ صَلَاةً لَا أَمَدَ فِي أَوَّلِهَا ، وَ لَا غَايَةَ لِأَمَدِهَا ، وَ لَا نِهَايَةَ لآِخِرِهَا .
﴿59﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَيْهِمْ زِنَةَ عَرْشِكَ وَ مَا دُونَهُ ، وَ مِلْءَ سَمَاوَاتِكَ وَ مَا فَوْقَهُنَّ ، وَ عَدَدَ أَرَضِيكَ وَ مَا تَحْتَهُنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ ، صَلَاةً تُقَرِّبُهُمْ مِنْكَ زُلْفَى ، وَ تَكُونُ لَكَ وَ لَهُمْ رِضًى ، وَ مُتَّصِلَةً بِنَظَائِرِهِنَّ أَبَداً .
﴿60﴾ اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَيَّدْتَ دِينَكَ فِي كُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ ، وَ مَنَاراً فِي بِلَادِكَ بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ ، وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِيعَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ ، وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ ، وَ حَذَّرْتَ مَعْصِيَتَهُ ، وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ ، وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْيِهِ ، وَ أَلَّا يَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ ، وَ لَا يَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللَّائِذِينَ ، وَ كَهْفُ الْمُؤْمِنِينَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِينَ ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِينَ .
﴿61﴾ اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِيِّكَ شُكْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيْهِ ، وَ أَوْزِعْنَا مِثْلَهُ فِيهِ ، وَ آتِهِ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَاناً نَصِيراً ، وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً يَسِيراً ، وَ أَعِنْهُ بِرُكْنِكَ أَلْأَعَزِّ ، وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ ، وَ قَوِّ عَضُدَهُ ، وَ رَاعِهِ بِعَيْنِكَ ، وَ احْمِهِ بِحِفْظِكَ وَ انْصُرْهُ بِمَلَائِكَتِكَ ، وَ امْدُدْهُ بِجُنْدِك الْأَغْلَبِ .
﴿62﴾ وَ أَقِمْ بِهِ كِتَابَكَ وَ حُدُودَكَ وَ شَرَائِعَكَ وَ سُنَنَ رَسُولِكَ ، صَلَوَاتُكَ اللَّهُمَّ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ، وَ أَحْيِ بِهِ مَا أَمَاتَهُ الظَّالِمُونَ مِنْ مَعَالِمِ دِينِكَ ، وَ اجْلُ بِهِ صَدَاءَ الْجَوْرِ عَنْ طَرِيقَتِكَ ، وَ أَبِنْ بِهِ الضَّرَّاءَ مِنْ سَبِيلِكَ ، وَ أَزِلْ بِهِ النَّاكِبِينَ عَنْ صِرَاطِكَ ، وَ امْحَقْ بِهِ بُغَاةَ قَصْدِكَ عِوَجاً
﴿63﴾ وَ أَلِنْ جَانِبَهُ لِأَوْلِيَائِكَ ، وَ ابْسُطْ يَدَهُ عَلَى أَعْدَائِكَ ، وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ ، وَ رَحْمَتَهُ وَ تَعَطُّفَهُ وَ تَحَنُّنَهُ ، وَ اجْعَلْنَا لَهُ سَامِعِينَ مُطِيعِينَ ، وَ فِي رِضَاهُ سَاعِينَ ، وَ إِلَى نُصْرَتِهِ وَ الْمُدَافَعَةِ عَنْهُ مُكْنِفِينَ ، وَ إِلَيْكَ وَ إِلَى رَسُولِكَ صَلَوَاتُكَ اللَّهُمَّ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِذَلِكَ مُتَقَرِّبِينَ .
﴿64﴾ اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى أَوْلِيَائِهِمُ الْمُعْتَرِفِينَ بِمَقَامِهِمُ ، الْمُتَّبِعِينَ مَنْهَجَهُمُ ، الْمُقْتَفِينَ آثَارَهُمُ ، الْمُسْتَمْسِكِينَ بِعُرْوَتِهِمُ ، الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلَايَتِهِمُ ، الْمُؤْتَمِّينَ بِإِمَامَتِهِمُ ، الْمُسَلِّمِينَ لِأَمْرِهِمُ ، الُْمجْتَهِدِينَ فِي طَاعَتِهِمُ ، الْمُنْتَظِرِينَ أَيَّامَهُمُ ، الْمَادِّينَ إِلَيْهِمْ أَعْيُنَهُمُ ، الصَّلَوَاتِ الْمُبَارَكَاتِ الزَّاكِيَاتِ النَّامِيَاتِ الْغَادِيَاتِ الرَّائِحَاتِ .
﴿65﴾ وَ سَلِّمْ عَلَيْهِمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِهِمْ ، وَ اجْمَعْ عَلَى التَّقْوَى أَمْرَهُمْ ، وَ أَصْلِحْ لَهُمْ شُؤُونَهُمْ ، وَ تُبْ عَلَيْهِمْ ، إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ، وَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ ، وَ اجْعَلْنَا مَعَهُمْ فِي دَارِ السَّلَامِ بِرَحْمَتِكَ ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ .
﴿66﴾ اللَّهُمَّ هَذَا يَوْمُ عَرَفَةَ يَوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ ، نَشَرْتَ فِيهِ رَحْمَتَكَ ، وَ مَنَنْتَ فِيهِ بِعَفْوِكَ ، وَ أَجْزَلْتَ فِيهِ عَطِيَّتَكَ ، وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَى عِبَادِكَ .
﴿67﴾ اللَّهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُكَ الَّذِي أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ قَبْلَ خَلْقِكَ لَهُ وَ بَعْدَ خَلْقِكَ إِيَّاهُ ، فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ هَدَيْتَهُ لِدِينِكَ ، وَ وَفَّقْتَهُ لِحَقِّكَ ، وَ عَصَمْتَهُ بِحَبْلِكَ ، وَ أَدْخَلْتَهُ فِي حِزْبِكَ ، وَ أَرْشَدْتَهُ لِمُوَالَاةِ أَوْلِيَائِكَ ، وَ مُعَادَاةِ أَعْدَائِكَ .
﴿68﴾ ثُمَّ أَمَرْتَهُ فَلَمْ يَأْتَمِرْ ، وَ زَجَرْتَهُ فَلَمْ يَنْزَجِرْ ، وَ نَهَيْتَهُ عَنْ مَعْصِيَتِكَ ، فَخَالَفَ أَمْرَكَ إِلَى نَهْيِكَ ، لَا مُعَانَدَةً لَكَ ، وَ لَا اسْتِكْبَاراً عَلَيْكَ ، بَلْ دَعَاهُ هَوَاهُ إِلَى مَا زَيَّلْتَهُ وَ إِلَى مَا حَذَّرْتَهُ ، وَ أَعَانَهُ عَلَى ذَلِكَ عَدُوُّ كَ وَ عَدُوُّهُ ، فَأَقْدَمَ عَلَيْهِ عَارِفاً بِوَعِيدِكَ ، رَاجِياً لِعَفْوِكَ ، وَاثِقاً بِتَجَاوُزِكَ ، وَ كَانَ أَحَقَّ عِبَادِكَ مَعَ مَا مَنَنْتَ عَلَيْهِ أَلَّا يَفْعَلَ .
﴿69﴾ وَ هَا أَنَا ذَا بَيْنَ يَدَيْكَ صَاغِراً ذَلِيلًا خَاضِعاً خَاشِعاً خَائِفاً ، مُعْتَرِفاً بِعَظِيمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ ، وَ جَلِيلٍ مِنَ الْخَطَايَا اجْتَرَمْتُهُ ، مُسْتَجِيراً بِصَفْحِكَ ، لَائِذاً بِرَحْمَتِكَ ، مُوقِناً أَنَّهُ لَا يُجِيرُنِي مِنْكَ مُجِيرٌ ، وَ لَا يَمْنَعُنِي مِنْكَ مَانِعٌ .
﴿70﴾ فَعُدْ عَلَيَّ بِمَا تَعُودُ بِهِ عَلَي مَنِ اقْتَرَفَ مِنْ تَغَمُّدِكَ ، وَ جُدْ عَلَيَّ بِمَا تَجُودُ بِهِ عَلَى مَنْ أَلْقَى بِيَدِهِ إِلَيْكَ مِنْ عَفْوِكَ ، وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِمَا لَا يَتَعَاظَمُكَ أَنْ تَمُنَّ بِهِ عَلَي مَنْ أَمَّلَكَ مِنْ غُفْرَانِكَ ،
﴿71﴾ وَ اجْعَلْ لِي فِي هَذَا الْيَوْمِ نَصِيباً أَنَالُ بِهِ حَظّاً مِنْ رِضْوَانِكَ ، وَ لَا تَرُدَّنِي صِفْراً مِمَّا يَنْقَلِبُ بِهِ الْمُتَعَبِّدُونَ لَكَ مِنْ عِبَادِكَ
﴿72﴾ وَ إِنِّي وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ قَدَّمْتُ تَوْحِيدَكَ وَ نَفْيَ الْأَضْدَادِ وَ الْأَنْدَادِ وَ الْأَشْبَاهِ عَنْكَ ، وَ أَتَيْتُكَ مِنَ الْأَبْوَابِ الَّتِي أَمَرْتَ أَنْ تُؤْتَى مِنْهَا ، وَ تَقَرَّبْتُ إِلَيْكَ بِمَا لَا يَقْرُبُ أَحَدٌ مِنْكَ إِلَّا بِالتَّقَرُّبِ بِهِ .
﴿73﴾ ثُمَّ أَتْبَعْتُ ذَلِكَ بِالْإِنَابَةِ إِلَيْكَ ، وَ التَّذَلُّلِ وَ الِاسْتِكَانَةِ لَكَ ، وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِكَ ، وَ الثِّقَةِ بِمَا عِنْدَكَ ، وَ شَفَعْتُهُ بِرَجَائِكَ الَّذِي قَلَّ مَا يَخِيبُ عَلَيْهِ رَاجِيكَ .
﴿74﴾ وَ سَأَلْتُكَ مَسْأَلَةَ الْحَقِيرِ الذَّلِيلِ الْبَائِسِ الْفَقِيرِ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِيرِ ، وَ مَعَ ذَلِكَ خِيفَةً وَ تَضَرُّعاً وَ تَعَوُّذاً وَ تَلَوُّذاً ، لَا مُسْتَطِيلًا بِتَكَبُّرِ الْمُتَكَبِّرِينَ ، وَ لَا مُتَعَالِياً بِدَالَّةِ الْمُطِيعِينَ ، وَ لَا مُسْتَطِيلًا بِشَفَاعَةِ الشَّافِعِينَ .
﴿75﴾ وَ أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّينَ ، وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّينَ ، وَ مِثْلُ الذَّرَّةِ أَوْ دُونَهَا ، فَيَا مَنْ لَمْ يُعَاجِلِ الْمُسِيئِينَ ، وَ لَا يَنْدَهُ الْمُتْرَفِينَ ، وَ يَا مَنْ يَمُنُّ بِإِقَالَةِ الْعَاثِرِينَ ، وَ يَتَفَضَّلُ بِإِنْظَارِ الْخَاطِئِينَ .
﴿76﴾ أَنَا الْمُسِيءُ الْمُعْتَرِفُ الْخَاطِىُ الْعَاثِرُ .
﴿77﴾ أَنَا الَّذِي أَقْدَمَ عَلَيْكَ مُجْتَرِئاً .
﴿78﴾ أَنَا الَّذِي عَصَاكَ مُتَعَمِّداً .
﴿79﴾ أَنَا الَّذِي اسْتَخْفَى مِنْ عِبَادِكَ وَ بَارَزَكَ .
﴿80﴾ أَنَا الَّذِي هَابَ عِبَادَكَ وَ أَمِنَكَ .
﴿81﴾ أَنَا الَّذِي لَمْ يَرْهَبْ سَطْوَتَكَ ، وَ لَمْ يَخَفْ بَأْسَكَ .
﴿82﴾ أَنَا الْجَانِي عَلَى نَفْسِهِ
﴿83﴾ أَنَا الْمُرْتَهَنُ بِبَلِيَّتِهِ .
﴿84﴾ أَنَا الْقَلِيلُ الْحَيَاءِ .
﴿85﴾ أَنَا الطَّوِيلُ الْعَنَاءِ .
﴿86﴾ بِحَقِّ مَنِ انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِكَ ، وَ بِمَنِ اصْطَفَيْتَهُ لِنَفْسِكَ ، بِحَقِّ مَنِ اخْتَرْتَ مِنْ بَرِيَّتِكَ ، وَ مَنِ اجْتَبَيْتَ لِشَأْنِكَ ، بِحَقِّ مَنْ وَصَلْتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِكَ ، وَ مَنْ جَعَلْتَ مَعْصِيَتَهُ كَمَعْصِيَتِكَ ، بِحَقِّ مَنْ قَرَنْتَ مُوَالَاتَهُ بِمُوَالَاتِكَ ، وَ مَنْ نُطْتَ مُعَادَاتَهُ بِمُعَادَاتِكَ ، تَغَمَّدْنِي فِي يَوْمِي هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَيْكَ مُتَنَصِّلًا ، وَ عَاذَ بِاسْتِغْفَارِكَ تَائِباً .
﴿87﴾ وَ تَوَلَّنِي بِمَا تَتَوَلَّى بِهِ أَهْلَ طَاعَتِكَ وَ الزُّلْفَى لَدَيْكَ وَ الْمَكَانَةِ مِنْكَ .
﴿88﴾ وَ تَوَحَّدْنِي بِمَا تَتَوَحَّدُ بِهِ مَنْ وَفَى بِعَهْدِكَ ، وَ أَتْعَبَ نَفْسَهُ فِي ذَاتِكَ ، وَ أَجْهَدَهَا فِي مَرْضَاتِكَ .
﴿89﴾ وَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِتَفْرِيطِي فِي جَنْبِكَ ، وَ تَعَدِّي طَوْرِي فِي حُدُودِكَ ، وَ مُجَاوَزَةِ أَحْكَامِكَ .
﴿90﴾ وَ لَا تَسْتَدْرِجْنِي بِإِمْلَائِكَ لِي اسْتِدْرَاجَ مَنْ مَنَعَنِي خَيْرَ مَا عِنْدَهُ وَ لَمْ يَشْرَكْكَ فِي حُلُولِ نِعْمَتِهِ بِي .
﴿91﴾ وَ نَبِّهْنِي مِنْ رَقْدَةِ الْغَافِلِينَ ، وَ سِنَةِ الْمُسْرِفِينَ ، وَ نَعْسَةِ الَْمخْذُولِينَ
﴿92﴾ وَ خُذْ بِقَلْبِي إِلَى مَا اسْتَعْمَلْتَ بِهِ الْقَانِتِينَ ، وَ اسْتَعْبَدْتَ بِهِ الْمُتَعَبِّدِينَ ، وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ الْمُتَهَاوِنِينَ .
﴿93﴾ وَ أَعِذْنِي مِمَّا يُبَاعِدُنِي عَنْكَ ، وَ يَحُولُ بَيْنِي وَ بَيْنَ حَظِّي مِنْكَ ، وَ يَصُدُّنِي عَمَّا أُحَاوِلُ لَدَيْكَ
﴿94﴾ وَ سَهِّلْ لِي مَسْلَكَ الْخَيْرَاتِ إِلَيْكَ ، وَ الْمُسَابَقَةَ إِلَيْهَا مِنْ حَيْثُ أَمَرْتَ ، وَ الْمُشَاحَّةَ فِيهَا عَلَى مَا أَرَدْتَ .
﴿95﴾ وَ لَا تَمْحَقْنِي فِيمَن تَمْحَقُ مِنَ الْمُسْتَخِفِّينَ بِمَا أَوْعَدْتَ
﴿96﴾ وَ لَا تُهْلِكْنِي مَعَ مَنْ تُهْلِكُ مِنَ الْمُتَعَرِّضِينَ لِمَقْتِكَ
﴿97﴾ وَ لَا تُتَبِّرْنِي فِيمَنْ تُتَبِّرُ مِنَ الْمُنْحَرِفِينَ عَن سُبُلِكَ
﴿98﴾ وَ نَجِّنِي مِنْ غَمَرَاتِ الْفِتْنَةِ ، وَ خَلِّصْنِي مِنْ لَهَوَاتِ الْبَلْوَى ، وَ أَجِرْنِي مِنْ أَخْذِ الْإِمْلَاءِ .
﴿99﴾ وَ حُلْ بَيْنِي وَ بَيْنَ عَدُوٍّ يُضِلُّنِي ، وَ هَوًى يُوبِقُنِي ، وَ مَنْقَصَةٍ تَرْهَقُنِي
﴿100﴾ وَ لَا تُعْرِضْ عَنِّي إِعْرَاضَ مَنْ لَا تَرْضَى عَنْهُ بَعْدَ غَضَبِكَ
﴿101﴾ وَ لَا تُؤْيِسْنِي مِنَ الْأَمَلِ فِيكَ فَيَغْلِبَ عَلَيَّ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَتِكَ
﴿102﴾ وَ لَا تَمْنِحْنِي بِمَا لَا طَاقَةَ لِي بِهِ فَتَبْهَظَنِي مِمَّا تُحَمِّلُنِيهِ مِنْ فَضْلِ مَحَبَّتِكَ .
﴿103﴾ وَ لَا تُرْسِلْنِي مِنْ يَدِكَ إِرْسَالَ مَنْ لَا خَيْرَ فِيهِ ، وَ لَا حَاجَةَ بِكَ إِلَيْهِ ، وَ لَا إِنَابَةَ لَهُ
﴿104﴾ وَ لَا تَرْمِ بِي رَمْيَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَيْنِ رِعَايَتِكَ ، وَ مَنِ اشْتَمَلَ عَلَيْهِ الْخِزْيُ مِنْ عِنْدِكَ ، بَلْ خُذْ بِيَدِي مِنْ سَقْطَةِ الْمُتَرَدِّينَ ، وَ وَهْلَةِ الْمُتَعَسِّفِينَ ، وَ زَلَّةِ الْمَغْرُورِينَ ، وَ وَرْطَةِ الْهَالِكِينَ .
﴿105﴾ وَ عَافِنِي مِمَّا ابْتَلَيْتَ بِهِ طَبَقَاتِ عَبِيدِكَ وَ إِمَائِكَ ، وَ بَلِّغْنِي مَبَالِغَ مَنْ عُنِيتَ بِهِ ، وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ ، وَ رَضِيتَ عَنْهُ ، فَأَعَشْتَهُ حَمِيداً ، وَ تَوَفَّيْتَهُ سَعِيداً
﴿106﴾ وَ طَوِّقْنِي طَوْقَ الْإِقْلَاعِ عَمَّا يُحْبِطُ الْحَسَنَاتِ ، وَ يَذْهَبُ بِالْبَرَكَاتِ
﴿107﴾ وَ أَشْعِرْ قَلْبِيَ الِازْدِجَارَ عَنْ قَبَائِحِ السَّيِّئَاتِ ، وَ فَوَاضِحِ الْحَوْبَاتِ .
﴿108﴾ وَ لَا تَشْغَلْنِي بِمَا لَا أُدْرِكُهُ إِلَّا بِكَ عَمَّا لَا يُرْضِيكَ عَنِّي غَيْرُهُ
﴿109﴾ وَ انْزِعْ مِنْ قَلْبِي حُبَّ دُنْيَا دَنِيَّةٍ تَنْهَى عَمَّا عِنْدَكَ ، وَ تَصُدُّ عَنِ ابْتِغَاءِ الْوَسِيلَةِ إِلَيْكَ ، وَ تُذْهِلُ عَنِ التَّقَرُّبِ مِنْكَ .
﴿110﴾ وَ زَيِّنْ لِيَ التَّفَرُّدَ بِمُنَاجَاتِكَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ
﴿111﴾ وَ هَبْ لِي عِصْمَةً تُدْنِينِي مِنْ خَشْيَتِكَ ، وَ تَقْطَعُنِي عَنْ رُكُوبِ مَحَارِمِكَ ، وَ تَفُكَّنِي مِنْ أَسْرِ الْعَظَائِمِ .
﴿112﴾ وَ هَبْ لِيَ التَّطْهِيرَ مِنْ دَنَسِ الْعِصْيَانِ ، وَ أَذْهِبْ عَنِّي دَرَنَ الْخَطَايَا ، وَ سَرْبِلْنِي بِسِرْبَالِ عَافِيَتِكَ ، وَ رَدِّنِي رِدَاءَ مُعَافَاتِكَ ، وَ جَلِّلْنِي سَوَابِغَ نَعْمَائِكَ ، وَ ظَاهِرْ لَدَيَّ فَضْلَكَ وَ طَوْلَكَ
﴿113﴾ وَ أَيِّدْنِي بِتَوْفِيقِكَ وَ تَسْدِيدِكَ ، وَ أَعِنِّي عَلَى صَالِحِ النِّيَّةِ ، وَ مَرْضِيِّ الْقَوْلِ ، وَ مُسْتَحْسَنِ الْعَمَلِ ، وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى حَوْلِي وَ قُوَّتِي دُونَ حَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ .
﴿114﴾ وَ لَا تُخْزِنِي يَوْمَ تَبْعَثُنِي لِلِقَائِكَ ، وَ لَا تَفْضَحْنِي بَيْنَ يَدَيْ أَوْلِيَائِكَ ، وَ لَا تُنْسِنِي ذِكْرَكَ ، وَ لَا تُذْهِبْ عَنِّي شُكْرَكَ ، بَلْ أَلْزِمْنِيهِ فِي أَحْوَالِ السَّهْوِ عِنْدَ غَفَلَاتِ الْجَاهِلِينَ لآِلْائِكَ ، وَ أَوْزِعْنِي أَنْ أُثْنِيَ بِمَا أَوْلَيْتَنِيهِ ، وَ أَعْتَرِفَ بِمَا أَسْدَيْتَهُ إِلَيَّ .
﴿115﴾ وَ اجْعَلْ رَغْبَتِي إِلَيْكَ فَوْقَ رَغْبَةِ الرَّاغِبِينَ ، وَ حَمْدِي إِيَّاكَ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِينَ
﴿116﴾ وَ لَا تَخْذُلْنِي عِنْدَ فَاقَتِي إِلَيْكَ ، وَ لَا تُهْلِكْنِي بِمَا . أَسْدَيْتُهُ إِلَيْكَ ، وَ لَا تَجْبَهْنِي بِمَا جَبَهْتَ بِهِ الْمُعَانِدِينَ لَكَ ، فَإِنِّي لَكَ مُسَلِّمٌ ، أَعْلَمُ أَنَّ الْحُجَّةَ لَكَ ، وَ أَنَّكَ أَوْلَى بِالْفَضْلِ ، وَ أَعْوَدُ بِالْإِحْسَانِ ، وَ أَهْلُ التَّقْوَى ، وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ، وَ أَنَّكَ بِأَنْ تَعْفُوَ أَوْلَى مِنْكَ بِأَنْ تُعَاقِبَ ، وَ أَنَّكَ بِأَنْ تَسْتُرَ أَقْرَبُ مِنْكَ إِلَى أَنْ تَشْهَرَ .
﴿117﴾ فَأَحْيِنِي حَيَاةً طَيِّبَةً تَنْتَظِمُ بِمَا أُرِيدُ ، وَ تَبْلُغُ مَا أُحِبُّ مِنْ حَيْثُ لَا آتِي مَا تَكْرَهُ ، وَ لَا أَرْتَكِبُ مَا نَهَيْتَ عَنْهُ ، وَ أَمِتْنِي مَيتَةَ مَنْ يَسْعَى نُورُهُ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ .
﴿118﴾ وَ ذَلِّلْنِي بَيْنَ يَدَيْكَ ، وَ أَعِزَّنِي عِنْدَ خَلْقِكَ ، وَ ضَعْنِي إِذَا خَلَوْتُ بِكَ ، وَ ارْفَعْنِي بَيْنَ عِبَادِكَ ، وَ أَغْنِنِي عَمَّنْ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي ، وَ زِدْنِي إِلَيْكَ فَاقَةً وَ فَقْراً .
﴿119﴾ وَ أَعِذْنِي مِنْ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ ، وَ مِنْ حُلُولِ الْبَلَاءِ ، وَ مِنَ الذُّلِّ وَ الْعَنَاءِ ، تَغَمَّدْنِي فِيما اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنِّي بِمَا يَتَغَمَّدُ بِهِ الْقَادِرُ عَلَى الْبَطْشِ لَوْ لَا حِلْمُهُ ، وَ الآْخِذُ عَلَى الْجَرِيرَةِ لَوْ لَا أَنَاتُهُ
﴿120﴾ وَ إِذَا أَرَدْتَ بِقَوْمٍ فِتْنَةً أَوْ سُوءاً فَنَجِّنِي مِنْهَا لِوَاذاً بِكَ ، وَ إِذْ لَمْ تُقِمْنِي مَقَامَ فَضِيحَةٍ فِي دُنْيَاكَ فَلَا تُقِمْنِي مِثْلَهُ فِي آخِرَتِكَ
﴿121﴾ وَ اشْفَعْ لِي أَوَائِلَ مِنَنِكَ بِأَوَاخِرِهَا ، وَ قَدِيمَ فَوَائِدِكَ بِحَوَادِثِهَا ، وَ لَا تَمْدُدْ لِي مَدّاً يَقْسُو مَعَهُ قَلْبِي ، وَ لَا تَقْرَعْنِي قَارِعَةً يَذْهَبُ لَهَا بَهَائِي ، وَ لَا تَسُمْنِي خَسِيسَةً يَصْغُرُ لَهَا قَدْرِي وَ لَا نَقِيصَةً يُجْهَلُ مِنْ أَجْلِهَا مَكَانِي .
﴿122﴾ وَ لَا تَرُعْنِي رَوْعَةً أُبْلِسُ بِهَا ، وَ لَا خِيفَةً أُوجِسُ دُونَهَا ، اجْعَلْ هَيْبَتِي فِي وَعِيدِكَ ، وَ حَذَرِي مِنْ إِعْذَارِكَ وَ إِنْذَارِكَ ، وَ رَهْبَتِي عِنْد تِلَاوَةِ آيَاتِكَ .
﴿123﴾ وَ اعْمُرْ لَيْلِي بِإِيقَاظِي فِيهِ لِعِبَادَتِكَ ، وَ تَفَرُّدِي بِالتَّهَجُّدِ لَكَ ، وَ تَجَرُّدِي بِسُكُونِي إِلَيْكَ ، وَ إِنْزَالِ حَوَائِجِي بِكَ ، وَ مُنَازَلَتِي إِيَّاكَ فِي فَكَاكِ رَقَبَتِي مِنْ نَارِكَ ، وَ إِجَارَتِي مِمَا فِيهِ أَهْلُهَا مِنْ عَذَابِكَ .
﴿124﴾ وَ لَا تَذَرْنِي فِي طُغْيَانِي عَامِهاً ، وَ لَا فِي غَمْرَتِي سَاهِياً حَتَّى حِينٍ ، وَ لَا تَجْعَلْنِي عِظَةً لِمَنِ اتَّعَظَ ، وَ لَا نَكَالًا لِمَنِ اعْتَبَرَ ، وَ لَا فِتْنَةً لِمَنْ نَظَرَ ، وَ لَا تَمْكُرْ بِي فِيمَنْ تَمْكُرُ بِهِ ، وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي ، وَ لَا تُغَيِّرْ لِي اسْماً ، وَ لَا تُبَدِّلْ لِي جِسْماً ، وَ لَا تَتَّخِذْنِي هُزُواً لِخَلْقِكَ ، وَ لَا سُخْرِيّاً لَكَ ، وَ لَا تَبَعاً إِلَّا لِمَرْضَاتِكَ ، وَ لَا مُمْتَهَناً إِلَّا بِالِانْتِقَامِ لَكَ .
﴿125﴾ وَ أَوْجِدْنِي بَرْدَ عَفْوِكَ ، وَ حَلَاوَةَ رَحْمَتِكَ وَ رَوْحِكَ وَ رَيْحَانِكَ ، وَ جَنَّةِ نَعِيمِكَ ، وَ أَذِقْنِي طَعْمَ الْفَرَاغِ لِمَا تُحِبُّ بِسَعَةٍ مِنْ سَعَتِكَ ، وَ الِاجْتِهَادِ فِيما يُزْلِفُ لَدَيْكَ وَ عِنْدَكَ ، وَ أَتْحِفْنِي بِتُحْفَةٍ مِنْ تُحَفَاتِكَ .
﴿126﴾ وَ اجْعَلْ تِجَارَتِي رَابِحَةً ، وَ كَرَّتِي غَيْرَ خَاسِرَةٍ ، وَ أَخِفْنِي مَقَامَكَ ، وَ شَوِّقْنِي لِقَاءَكَ ، وَ تُبْ عَلَيَّ تَوْبَةً نَصُوحاً لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوباً صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً ، وَ لَا تَذَرْ مَعَهَا عَلَانِيَةً وَ لَا سَرِيرَةً .
﴿127﴾ وَ انْزَعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِي لِلْمُؤْمِنِينَ ، وَ اعْطِفْ بِقَلْبِي عَلَى الْخَاشِعِينَ ، وَ كُنْ لِي كَمَا تَكُونُ لِلصَّالِحِينَ ، وَ حَلِّنِي حِلْيَةَ الْمُتَّقِينَ ، وَ اجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْغَابِرِينَ ، وَ ذِكْراً نَامِياً فِي الآْخِرِينَ ، وَ وَافِ بِي عَرْصَةَ الْأَوَّلِينَ .
﴿128﴾ وَ تَمِّمْ سُبُوغَ نِعْمَتِكَ ، عَلَيَّ ، وَ ظَاهِرْ كَرَامَاتِهَا لَدَيَّ ، امْلَأْ مِنْ فَوَائِدِكَ يَدِي ، وَ سُقْ كَرَائِمَ مَوَاهِبِكَ إِلَيَّ ، وَ جَاوِرْ بِيَ الْأَطْيَبِينَ مِنْ أَوْلِيَائِكَ فِي الْجِنَانِ الَّتِي زَيَّنْتَهَا لِأَصْفِيَائِكَ ، وَ جَلِّلْنِي شَرَائِفَ نِحَلِكَ فِي الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّةِ لِأَحِبَّائِكَ .
﴿129﴾ وَ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ مَقِيلًا آوِي إِلَيْهِ مُطْمَئِنّاً ، وَ مَثَابَةً أَتَبَوَّؤُهَا ، وَ أَقَرُّ عَيْناً ، وَ لَا تُقَايِسْنِي بِعَظِيَماتِ الْجَرَائِرِ ، وَ لَا تُهْلِكْنِي يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ ، وَ أَزِلْ عَنِّي كُلَّ شَكٍّ وَ شُبْهَةٍ ، وَ اجْعَلْ لِي فِي الْحَقِّ طَرِيقاً مِنْ كُلِّ رَحْمَةٍ ، وَ أَجْزِلْ لِي قِسَمَ الْمَوَاهِبِ مِنْ نَوَالِكَ ، وَ وَفِّرْ عَلَيَّ حُظُوظَ الْإِحْسَانِ مِنْ إِفْضَالِكَ .
﴿130﴾ وَ اجْعَلْ قَلْبِي وَاثِقاً بِمَا عِنْدَكَ ، وَ هَمِّي مُسْتَفْرَغاً لِمَا هُوَ لَكَ ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْتَعْمِلُ بِهِ خَالِصَتَكَ ، وَ أَشْرِبْ قَلْبِي عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طَاعَتَكَ ، وَ اجْمَعْ لِيَ الْغِنَى وَ الْعَفَافَ وَ الدَّعَةَ وَ الْمُعَافَاةَ وَ الصِّحَّةَ وَ السَّعَةَ وَ الطُّمَأْنِينَةَ وَ الْعَافِيَةَ .
﴿131﴾ وَ لَا تُحْبِطْ حَسَنَاتِي بِمَا يَشُوبُهَا مِنْ مَعْصِيَتِكَ ، وَ لَا خَلَوَاتِي بِمَا يَعْرِضُ لِي مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِكَ ، وَ صُنْ وَجْهِي عَنِ الطَّلَبِ إِلَى أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ ، وَ ذُبَّنِي عَنِ الِْتمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِينَ .
﴿132﴾ وَ لَا تَجْعَلْنِي لِلظَّالِمِينَ ظَهِيراً ، وَ لَا لَهُمْ عَلَى مَحْوِ كِتَابِكَ يَداً وَ نَصِيراً ، وَ حُطْنِي مِنْ حَيْثُ لَا أَعْلَمُ حِيَاطَةً تَقِينِي بِهَا ، وَ افْتَحْ لِي أَبْوَابَ تَوْبَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ رَأْفَتِكَ وَ رِزْقِكَ الْوَاسِعِ ، إِنِّي إِلَيْكَ مِنَ الرَّاغِبِينَ ، وَ أَتْمِمْ لِي إِنْعَامَكَ ، إِنَّكَ خَيْرُ الْمُنْعِمِينَ
﴿133﴾ وَ اجْعَلْ بَاقِيَ عُمْرِي فِي الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ ، يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ ، وَ السَّلَامُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَبَدَ الآبِدِينَ .
﴿1﴾ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
﴿2﴾ اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ، ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ ، رَبَّ الْأَرْبَابِ ، وَ إِلَهَ كُلِّ مَأْلُوهٍ ، وَ خَالِقَ كُلِّ مَخْلُوقٍ ، وَ وَارِثَ كُلِّ شَيْءٍ ، ﴿لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ﴾، وَ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ عِلْمُ شَيْءٍ ، وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ ، وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيبٌ .
﴿3﴾ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْأَحَدُ الْمُتَوَحِّدُ الْفَرْدُ الْمُتَفَرِّدُ
﴿4﴾ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْكَرِيمُ الْمُتَكَرِّمُ ، الْعَظِيمُ الْمُتَعَظِّمُ ، الْكَبِيرُ الْمُتَكَبِّرُ
﴿5﴾ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْعَلِيُّ الْمُتَعَالِ ، الشَّدِيدُ الِْمحَالِ
﴿6﴾ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ، الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ .
﴿7﴾ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ، الْقَدِيمُ الْخَبِيرُ
﴿8﴾ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْكَرِيمُ الْأَكْرَمُ ، الدَّائِمُ الْأَدْوَمُ ،
﴿9﴾ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْأَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ أَحَدٍ ، وَ الآْخِرُ بَعْدَ كُلِّ عَدَدٍ
﴿10﴾ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الدَّانِي فِي عُلُوِّهِ ، وَ الْعَالِي فِي دُنُوِّهِ
﴿11﴾ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، ذُو الْبَهَاءِ وَ الَْمجْدِ ، وَ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْحَمْدِ
﴿12﴾ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الَّذِي أَنْشَأْتَ الْأَشْيَاءَ مِنْ غَيْرِ سِنْخٍ ، وَ صَوَّرْتَ مَا صَوَّرْتَ مِنْ غَيْرِ مِثَالٍ ، وَ ابْتَدَعْتَ الْمُبْتَدَعَاتِ بِلَا احْتِذَاءٍ.
﴿13﴾ أَنْتَ الَّذِي قَدَّرْتَ كُلَّ شَيْءٍ تَقْدِيراً ، وَ يَسَّرْتَ كُلَّ شَيْءٍ تَيْسِيراً ، وَ دَبَّرْتَ مَا دُونَكَ تَدْبِيراً
﴿14﴾ أَنْتَ الَّذِي لَمْ يُعِنْكَ عَلَى خَلْقِكَ شَرِيكٌ ، وَ لَمْ يُوَازِرْكَ فِي أَمْرِكَ وَزِيرٌ ، وَ لَمْ يَكُنْ لَكَ مُشَاهِدٌ وَ لَا نَظِيرٌ .
﴿15﴾ أَنْتَ الَّذِي أَرَدْتَ فَكَانَ حَتْماً مَا أَرَدْتَ ، وَ قَضَيْتَ فَكَانَ عَدْلًا مَا قَضَيْتَ ، وَ حَكَمْتَ فَكَانَ نِصْفاً مَا حَكَمْتَ .
﴿16﴾ أَنْتَ الَّذِي لَا يَحْوِيكَ مَكَانٌ ، وَ لَمْ يَقُمْ لِسُلْطَانِكَ سُلْطَانٌ ، وَ لَمْ يُعْيِكَ بُرْهَانٌ وَ لَا بَيَانٌ .
﴿17﴾ أَنْتَ الَّذِي أَحْصَيْتَ كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً ، وَ جَعَلْتَ لِكُلِّ شَيْءٍ أَمَداً ، وَ قَدَّرْتَ كُلَّ شَيْءٍ تَقْدِيراً .
﴿18﴾ أَنْتَ الَّذِي قَصُرَتِ الْأَوْهَامُ عَنْ ذَاتِيَّتِكَ ، وَ عَجَزَتِ الْأَفْهَامُ عَنْ كَيْفِيَّتِكَ ، وَ لَمْ تُدْرِكِ الْأَبْصَارُ مَوْضِعَ أَيْنِيَّتِكَ .
﴿19﴾ أَنْتَ الَّذِي لَا تُحَدُّ فَتَكُونَ مَحْدُوداً ، وَ لَمْ تُمَثَّلْ فَتَكُونَ مَوْجُوداً ، وَ لَمْ تَلِدْ فَتَكُونَ مَوْلُوداً .
﴿20﴾ أَنْتَ الَّذِي لَا ضِدَّ مَعَكَ فَيُعَانِدَكَ ، وَ لَا عِدْلَ لَكَ فَيُكَاثِرَكَ ، وَ لَا نِدَّ لَكَ فَيُعَارِضَكَ .
﴿21﴾ أَنْتَ الَّذِي ابْتَدَأَ ، وَ اخْتَرَعَ ، وَ اسْتَحْدَثَ ، وَ ابْتَدَعَ ، وَ أَحْسَنَ صُنْعَ مَا صَنَعَ .
﴿22﴾ سُبْحَانَكَ مَا أَجَلَّ شَأْنَكَ ، وَ أَسْنَى فِي الْأَمَاكِنِ مَكَانَكَ ، وَ أَصْدَعَ بِالْحَقِّ فُرْقَانَكَ
﴿23﴾ سُبْحَانَكَ مِنْ لَطِيفٍ مَا أَلْطَفَكَ ، وَ رَؤُوفٍ مَا أَرْأَفَكَ ، وَ حَكِيمٍ مَا أَعْرَفَكَ
﴿24﴾ سُبْحَانَكَ مِنْ مَلِيكٍ مَا أَمْنَعَكَ ، وَ جَوَادٍ مَا أَوْسَعَكَ ، وَ رَفِيعٍ مَا أَرْفَعَكَ ذُو الْبَهَاءِ وَ الَْمجْدِ وَ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْحَمْدِ .
﴿25﴾ سُبْحَانَكَ بَسَطْتَ بِالْخَيْرَاتِ يَدَكَ ، وَ عُرِفَتِ الْهِدَايَةُ مِنْ عِنْدِكَ ، فَمَنِ الَْتمَسَكَ لِدِينٍ أَوْ دُنْيَا وَجَدَكَ
﴿26﴾ سُبْحَانَكَ خَضَعَ لَكَ مَنْ جَرَى فِي عِلْمِكَ ، وَ خَشَعَ لِعَظَمَتِكَ مَا دُونَ عَرْشِكَ ، وَ انْقَادَ لِلتَّسْلِيمِ لَكَ كُلُّ خَلْقِكَ
﴿27﴾ سُبْحَانَكَ لَا تُحَسُّ وَ لَا تُجَسُّ وَ لَا تُمَسُّ وَ لَا تُكَادُ وَ لَا تُمَاطُ وَ لَا تُنَازَعُ وَ لَا تُجَارَى وَ لَا تُمَارَى وَ لَا تُخَادَعُ وَ لَا تُمَاكَرُ
﴿28﴾ سُبْحَانَكَ سَبِيلُكَ جَدَدٌ . وَ أَمْرُكَ رَشَدٌ ، وَ أَنْتَ حَيٌّ صَمَدٌ .
﴿29﴾ سُبْحَانَكَ قَولُكَ حُكْمٌ ، وَ قَضَاؤُكَ حَتْمٌ ، وَ إِرَادَتُكَ عَزْمٌ .
﴿30﴾ سُبْحَانَكَ لَا رَادَّ لِمَشِيَّتِكَ ، وَ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِكَ .
﴿31﴾ سُبْحَانَكَ بَاهِرَ الآْيَاتِ ، فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ ، بَارِئَ النَّسَمَاتِ
﴿32﴾ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَدُومُ بِدَوَامِكَ
﴿33﴾ وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً خَالِداً بِنِعْمَتِكَ .
﴿34﴾ وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يُوَازِي صُنْعَكَ
﴿35﴾ وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَزِيدُ عَلَى رِضَاكَ .
﴿36﴾ وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً مَعَ حَمْدِ كُلِّ حَامِدٍ ، وَ شُكْراً يَقْصُرُ عَنْهُ شُكْرُ كُلِّ شَاكِرٍ
﴿37﴾ حَمْداً لَا يَنْبَغِي إِلَّا لَكَ ، وَ لَا يُتَقَرَّبُ بِهِ إِلَّا إِلَيْكَ
﴿38﴾ حَمْداً يُسْتَدَامُ بِهِ الْأَوَّلُ ، وَ يُسْتَدْعَى بِهِ دَوَامُ الآْخِرِ .
﴿39﴾ حَمْداً يَتَضَاعَفُ عَلَى كُرُورِ الْأَزْمِنَةِ ، وَ يَتَزَايَدُ أَضْعَافاً مُتَرَادِفَةً .
﴿40﴾ حَمْداً يَعْجِزُ عَنْ إِحْصَائِهِ الْحَفَظَةُ ، وَ يَزِيدُ عَلَى مَا أَحْصَتْهُ فِي كِتَابِكَ الْكَتَبَةُ
﴿41﴾ حَمْداً يُوازِنُ عَرْشَكَ الَْمجِيدَ وَ يُعَادِلُ كُرْسِيَّكَ الرَّفِيعَ .
﴿42﴾ حَمْداً يَكْمُلُ لَدَيْكَ ثَوَابُهُ ، وَ يَسْتَغْرِقُ كُلَّ جَزَاءٍ جَزَاؤُهُ
﴿43﴾ حَمْداً ظَاهِرُهُ وَفْقٌ لِبَاطِنِهِ ، وَ بَاطِنُهُ وَفْقٌ لِصِدْقِ النِّيَّةِ
﴿44﴾ حَمْداً لَمْ يَحْمَدْكَ خَلْقٌ مِثْلَهُ ، وَ لَا يَعْرِفُ أَحَدٌ سِوَاكَ فَضْلَهُ
﴿45﴾ حَمْداً يُعَانُ مَنِ اجْتَهَدَ فِي تَعْدِيدِهِ ، وَ يُؤَيَّدُ مَنْ أَغْرَقَ نَزْعاً فِي تَوْفِيَتِهِ .
﴿46﴾ حَمْداً يَجْمَعُ مَا خَلَقْتَ مِنَ الْحَمْدِ ، وَ يَنْتَظِمُ مَا أَنْتَ خَالِقُهُ مِنْ بَعْدُ .
﴿47﴾ حَمْداً لَا حَمْدَ أَقْرَبُ إِلَى قَوْلِكَ مِنْهُ ، وَ لَا أَحْمَدَ مِمَّنْ يَحْمَدُكَ بِهِ .
﴿48﴾ حَمْداً يُوجِبُ بِكَرَمِكَ الْمَزِيدَ بِوُفُورِهِ ، وَ تَصِلُهُ بِمَزِيدٍ بَعْدَ مَزِيدٍ طَوْلًا مِنْكَ
﴿49﴾ حَمْداً يَجِبُ لِكَرَمِ وَجْهِكَ ، وَ يُقَابِلُ عِزَّ جَلَالِكَ .
﴿50﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، الْمُنْتَجَبِ الْمُصْطَفَى الْمُكَرَّمِ الْمُقَرَّبِ ، أَفْضَلَ صَلَوَاتِكَ ، وَ بَارِكْ عَلَيْهِ أَتَمَّ بَرَكَاتِكَ ، وَ تَرَحَّمْ عَلَيْهِ أَمْتَعَ رَحَمَاتِكَ .
﴿51﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، صَلَاةً زَاكِيَةً لَا تَكُونُ صَلَاةٌ أَزْكَى مِنْهَا ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ صَلَاةً نَامِيَةً لَا تَكُونُ صَلَاةٌ أَنْمَى مِنْهَا ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ صَلَاةً رَاضِيَةً لَا تَكُونُ صَلَاةٌ فَوْقَهَا .
﴿52﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، صَلَاةً تُرْضِيهِ وَ تَزِيدُ عَلَى رِضَاهُ ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ صَلَاةً تُرْضِيكَ و تَزِيدُ عَلَى رِضَاكَ لَهُ وَ صَلِّ عَلَيْهِ صَلَاةً لَا تَرْضَى لَهُ إِلَّا بِهَا ، وَ لَا تَرَى غَيْرَهُ لَهَا أَهْلًا .
﴿53﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاةً تُجَاوِزُ رِضْوَانَكَ ، وَ يَتَّصِلُ اتِّصَالُهَا بِبَقَائِكَ ، وَ لَا يَنْفَدُ كَمَا لَا تَنْفَدُ كَلِمَاتُكَ .
﴿54﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، صَلَاةً تَنْتَظِمُ صَلَوَاتِ مَلَائِكَتِكَ وَ أَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ ، وَ تَشْتَمِلُ عَلَى صَلَوَاتِ عِبَادِكَ مِنْ جِنِّكَ وَ إِنْسِكَ وَ أَهْلِ إِجَابَتِكَ ، وَ تَجْتَمِعُ عَلَى صَلَاةِ كُلِّ مَنْ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِكَ .
﴿55﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ، صَلَاةً تُحِيطُ بِكُلِّ صَلَاةٍ سَالِفَةٍ وَ مُسْتَأْنَفَةٍ ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى آلِهِ ، صَلَاةً مَرْضِيَّةً لَكَ وَ لِمَنْ دُونَكَ ، وَ تُنْشِىُ مَعَ ذَلِكَ صَلَوَاتٍ تُضَاعِفُ مَعَهَا تِلْكَ الصَّلَوَاتِ عِنْدَهَا ، وَ تَزِيدُهَا عَلَى كُرُورِ الْأَيَّامِ زِيَادَةً فِي تَضَاعِيفَ لَا يَعُدُّهَا غَيْرُك .
﴿56﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَى أَطَائِبِ أَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِكَ ، وَ جَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِكَ ، وَ حَفَظَةَ دِينِكَ ، وَ خُلَفَاءَكَ فِي أَرْضِكَ ، وَ حُجَجَكَ عَلَى عِبَادِكَ ، وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِيراً بِإِرَادَتِكَ ، وَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسِيلَةَ إِلَيْكَ ، وَ الْمَسْلَكَ إِلَى جَنَّتِكَ
﴿57﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، صَلَاةً تُجْزِلُ لَهُمْ بِهَا مِنْ نِحَلِكَ وَ كَرَامَتِكَ ، وَ تُكْمِلُ لَهُمُ الْأَشْيَاءَ مِنْ عَطَايَاكَ وَ نَوَافِلِكَ ، وَ تُوَفِّرُ عَلَيْهِمُ الْحَظَّ مِنْ عَوَائِدِكَ وَ فَوَائِدِكَ .
﴿58﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ صَلَاةً لَا أَمَدَ فِي أَوَّلِهَا ، وَ لَا غَايَةَ لِأَمَدِهَا ، وَ لَا نِهَايَةَ لآِخِرِهَا .
﴿59﴾ رَبِّ صَلِّ عَلَيْهِمْ زِنَةَ عَرْشِكَ وَ مَا دُونَهُ ، وَ مِلْءَ سَمَاوَاتِكَ وَ مَا فَوْقَهُنَّ ، وَ عَدَدَ أَرَضِيكَ وَ مَا تَحْتَهُنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ ، صَلَاةً تُقَرِّبُهُمْ مِنْكَ زُلْفَى ، وَ تَكُونُ لَكَ وَ لَهُمْ رِضًى ، وَ مُتَّصِلَةً بِنَظَائِرِهِنَّ أَبَداً .
﴿60﴾ اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَيَّدْتَ دِينَكَ فِي كُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ ، وَ مَنَاراً فِي بِلَادِكَ بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ ، وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِيعَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ ، وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ ، وَ حَذَّرْتَ مَعْصِيَتَهُ ، وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ ، وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْيِهِ ، وَ أَلَّا يَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ ، وَ لَا يَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللَّائِذِينَ ، وَ كَهْفُ الْمُؤْمِنِينَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِينَ ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِينَ .
﴿61﴾ اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِيِّكَ شُكْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيْهِ ، وَ أَوْزِعْنَا مِثْلَهُ فِيهِ ، وَ آتِهِ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَاناً نَصِيراً ، وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً يَسِيراً ، وَ أَعِنْهُ بِرُكْنِكَ أَلْأَعَزِّ ، وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ ، وَ قَوِّ عَضُدَهُ ، وَ رَاعِهِ بِعَيْنِكَ ، وَ احْمِهِ بِحِفْظِكَ وَ انْصُرْهُ بِمَلَائِكَتِكَ ، وَ امْدُدْهُ بِجُنْدِك الْأَغْلَبِ .
﴿62﴾ وَ أَقِمْ بِهِ كِتَابَكَ وَ حُدُودَكَ وَ شَرَائِعَكَ وَ سُنَنَ رَسُولِكَ ، صَلَوَاتُكَ اللَّهُمَّ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ، وَ أَحْيِ بِهِ مَا أَمَاتَهُ الظَّالِمُونَ مِنْ مَعَالِمِ دِينِكَ ، وَ اجْلُ بِهِ صَدَاءَ الْجَوْرِ عَنْ طَرِيقَتِكَ ، وَ أَبِنْ بِهِ الضَّرَّاءَ مِنْ سَبِيلِكَ ، وَ أَزِلْ بِهِ النَّاكِبِينَ عَنْ صِرَاطِكَ ، وَ امْحَقْ بِهِ بُغَاةَ قَصْدِكَ عِوَجاً
﴿63﴾ وَ أَلِنْ جَانِبَهُ لِأَوْلِيَائِكَ ، وَ ابْسُطْ يَدَهُ عَلَى أَعْدَائِكَ ، وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ ، وَ رَحْمَتَهُ وَ تَعَطُّفَهُ وَ تَحَنُّنَهُ ، وَ اجْعَلْنَا لَهُ سَامِعِينَ مُطِيعِينَ ، وَ فِي رِضَاهُ سَاعِينَ ، وَ إِلَى نُصْرَتِهِ وَ الْمُدَافَعَةِ عَنْهُ مُكْنِفِينَ ، وَ إِلَيْكَ وَ إِلَى رَسُولِكَ صَلَوَاتُكَ اللَّهُمَّ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِذَلِكَ مُتَقَرِّبِينَ .
﴿64﴾ اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى أَوْلِيَائِهِمُ الْمُعْتَرِفِينَ بِمَقَامِهِمُ ، الْمُتَّبِعِينَ مَنْهَجَهُمُ ، الْمُقْتَفِينَ آثَارَهُمُ ، الْمُسْتَمْسِكِينَ بِعُرْوَتِهِمُ ، الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلَايَتِهِمُ ، الْمُؤْتَمِّينَ بِإِمَامَتِهِمُ ، الْمُسَلِّمِينَ لِأَمْرِهِمُ ، الُْمجْتَهِدِينَ فِي طَاعَتِهِمُ ، الْمُنْتَظِرِينَ أَيَّامَهُمُ ، الْمَادِّينَ إِلَيْهِمْ أَعْيُنَهُمُ ، الصَّلَوَاتِ الْمُبَارَكَاتِ الزَّاكِيَاتِ النَّامِيَاتِ الْغَادِيَاتِ الرَّائِحَاتِ .
﴿65﴾ وَ سَلِّمْ عَلَيْهِمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِهِمْ ، وَ اجْمَعْ عَلَى التَّقْوَى أَمْرَهُمْ ، وَ أَصْلِحْ لَهُمْ شُؤُونَهُمْ ، وَ تُبْ عَلَيْهِمْ ، إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ، وَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ ، وَ اجْعَلْنَا مَعَهُمْ فِي دَارِ السَّلَامِ بِرَحْمَتِكَ ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ .
﴿66﴾ اللَّهُمَّ هَذَا يَوْمُ عَرَفَةَ يَوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ ، نَشَرْتَ فِيهِ رَحْمَتَكَ ، وَ مَنَنْتَ فِيهِ بِعَفْوِكَ ، وَ أَجْزَلْتَ فِيهِ عَطِيَّتَكَ ، وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَى عِبَادِكَ .
﴿67﴾ اللَّهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُكَ الَّذِي أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ قَبْلَ خَلْقِكَ لَهُ وَ بَعْدَ خَلْقِكَ إِيَّاهُ ، فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ هَدَيْتَهُ لِدِينِكَ ، وَ وَفَّقْتَهُ لِحَقِّكَ ، وَ عَصَمْتَهُ بِحَبْلِكَ ، وَ أَدْخَلْتَهُ فِي حِزْبِكَ ، وَ أَرْشَدْتَهُ لِمُوَالَاةِ أَوْلِيَائِكَ ، وَ مُعَادَاةِ أَعْدَائِكَ .
﴿68﴾ ثُمَّ أَمَرْتَهُ فَلَمْ يَأْتَمِرْ ، وَ زَجَرْتَهُ فَلَمْ يَنْزَجِرْ ، وَ نَهَيْتَهُ عَنْ مَعْصِيَتِكَ ، فَخَالَفَ أَمْرَكَ إِلَى نَهْيِكَ ، لَا مُعَانَدَةً لَكَ ، وَ لَا اسْتِكْبَاراً عَلَيْكَ ، بَلْ دَعَاهُ هَوَاهُ إِلَى مَا زَيَّلْتَهُ وَ إِلَى مَا حَذَّرْتَهُ ، وَ أَعَانَهُ عَلَى ذَلِكَ عَدُوُّ كَ وَ عَدُوُّهُ ، فَأَقْدَمَ عَلَيْهِ عَارِفاً بِوَعِيدِكَ ، رَاجِياً لِعَفْوِكَ ، وَاثِقاً بِتَجَاوُزِكَ ، وَ كَانَ أَحَقَّ عِبَادِكَ مَعَ مَا مَنَنْتَ عَلَيْهِ أَلَّا يَفْعَلَ .
﴿69﴾ وَ هَا أَنَا ذَا بَيْنَ يَدَيْكَ صَاغِراً ذَلِيلًا خَاضِعاً خَاشِعاً خَائِفاً ، مُعْتَرِفاً بِعَظِيمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ ، وَ جَلِيلٍ مِنَ الْخَطَايَا اجْتَرَمْتُهُ ، مُسْتَجِيراً بِصَفْحِكَ ، لَائِذاً بِرَحْمَتِكَ ، مُوقِناً أَنَّهُ لَا يُجِيرُنِي مِنْكَ مُجِيرٌ ، وَ لَا يَمْنَعُنِي مِنْكَ مَانِعٌ .
﴿70﴾ فَعُدْ عَلَيَّ بِمَا تَعُودُ بِهِ عَلَي مَنِ اقْتَرَفَ مِنْ تَغَمُّدِكَ ، وَ جُدْ عَلَيَّ بِمَا تَجُودُ بِهِ عَلَى مَنْ أَلْقَى بِيَدِهِ إِلَيْكَ مِنْ عَفْوِكَ ، وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِمَا لَا يَتَعَاظَمُكَ أَنْ تَمُنَّ بِهِ عَلَي مَنْ أَمَّلَكَ مِنْ غُفْرَانِكَ ،
﴿71﴾ وَ اجْعَلْ لِي فِي هَذَا الْيَوْمِ نَصِيباً أَنَالُ بِهِ حَظّاً مِنْ رِضْوَانِكَ ، وَ لَا تَرُدَّنِي صِفْراً مِمَّا يَنْقَلِبُ بِهِ الْمُتَعَبِّدُونَ لَكَ مِنْ عِبَادِكَ
﴿72﴾ وَ إِنِّي وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ قَدَّمْتُ تَوْحِيدَكَ وَ نَفْيَ الْأَضْدَادِ وَ الْأَنْدَادِ وَ الْأَشْبَاهِ عَنْكَ ، وَ أَتَيْتُكَ مِنَ الْأَبْوَابِ الَّتِي أَمَرْتَ أَنْ تُؤْتَى مِنْهَا ، وَ تَقَرَّبْتُ إِلَيْكَ بِمَا لَا يَقْرُبُ أَحَدٌ مِنْكَ إِلَّا بِالتَّقَرُّبِ بِهِ .
﴿73﴾ ثُمَّ أَتْبَعْتُ ذَلِكَ بِالْإِنَابَةِ إِلَيْكَ ، وَ التَّذَلُّلِ وَ الِاسْتِكَانَةِ لَكَ ، وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِكَ ، وَ الثِّقَةِ بِمَا عِنْدَكَ ، وَ شَفَعْتُهُ بِرَجَائِكَ الَّذِي قَلَّ مَا يَخِيبُ عَلَيْهِ رَاجِيكَ .
﴿74﴾ وَ سَأَلْتُكَ مَسْأَلَةَ الْحَقِيرِ الذَّلِيلِ الْبَائِسِ الْفَقِيرِ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِيرِ ، وَ مَعَ ذَلِكَ خِيفَةً وَ تَضَرُّعاً وَ تَعَوُّذاً وَ تَلَوُّذاً ، لَا مُسْتَطِيلًا بِتَكَبُّرِ الْمُتَكَبِّرِينَ ، وَ لَا مُتَعَالِياً بِدَالَّةِ الْمُطِيعِينَ ، وَ لَا مُسْتَطِيلًا بِشَفَاعَةِ الشَّافِعِينَ .
﴿75﴾ وَ أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّينَ ، وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّينَ ، وَ مِثْلُ الذَّرَّةِ أَوْ دُونَهَا ، فَيَا مَنْ لَمْ يُعَاجِلِ الْمُسِيئِينَ ، وَ لَا يَنْدَهُ الْمُتْرَفِينَ ، وَ يَا مَنْ يَمُنُّ بِإِقَالَةِ الْعَاثِرِينَ ، وَ يَتَفَضَّلُ بِإِنْظَارِ الْخَاطِئِينَ .
﴿76﴾ أَنَا الْمُسِيءُ الْمُعْتَرِفُ الْخَاطِىُ الْعَاثِرُ .
﴿77﴾ أَنَا الَّذِي أَقْدَمَ عَلَيْكَ مُجْتَرِئاً .
﴿78﴾ أَنَا الَّذِي عَصَاكَ مُتَعَمِّداً .
﴿79﴾ أَنَا الَّذِي اسْتَخْفَى مِنْ عِبَادِكَ وَ بَارَزَكَ .
﴿80﴾ أَنَا الَّذِي هَابَ عِبَادَكَ وَ أَمِنَكَ .
﴿81﴾ أَنَا الَّذِي لَمْ يَرْهَبْ سَطْوَتَكَ ، وَ لَمْ يَخَفْ بَأْسَكَ .
﴿82﴾ أَنَا الْجَانِي عَلَى نَفْسِهِ
﴿83﴾ أَنَا الْمُرْتَهَنُ بِبَلِيَّتِهِ .
﴿84﴾ أَنَا الْقَلِيلُ الْحَيَاءِ .
﴿85﴾ أَنَا الطَّوِيلُ الْعَنَاءِ .
﴿86﴾ بِحَقِّ مَنِ انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِكَ ، وَ بِمَنِ اصْطَفَيْتَهُ لِنَفْسِكَ ، بِحَقِّ مَنِ اخْتَرْتَ مِنْ بَرِيَّتِكَ ، وَ مَنِ اجْتَبَيْتَ لِشَأْنِكَ ، بِحَقِّ مَنْ وَصَلْتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِكَ ، وَ مَنْ جَعَلْتَ مَعْصِيَتَهُ كَمَعْصِيَتِكَ ، بِحَقِّ مَنْ قَرَنْتَ مُوَالَاتَهُ بِمُوَالَاتِكَ ، وَ مَنْ نُطْتَ مُعَادَاتَهُ بِمُعَادَاتِكَ ، تَغَمَّدْنِي فِي يَوْمِي هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَيْكَ مُتَنَصِّلًا ، وَ عَاذَ بِاسْتِغْفَارِكَ تَائِباً .
﴿87﴾ وَ تَوَلَّنِي بِمَا تَتَوَلَّى بِهِ أَهْلَ طَاعَتِكَ وَ الزُّلْفَى لَدَيْكَ وَ الْمَكَانَةِ مِنْكَ .
﴿88﴾ وَ تَوَحَّدْنِي بِمَا تَتَوَحَّدُ بِهِ مَنْ وَفَى بِعَهْدِكَ ، وَ أَتْعَبَ نَفْسَهُ فِي ذَاتِكَ ، وَ أَجْهَدَهَا فِي مَرْضَاتِكَ .
﴿89﴾ وَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِتَفْرِيطِي فِي جَنْبِكَ ، وَ تَعَدِّي طَوْرِي فِي حُدُودِكَ ، وَ مُجَاوَزَةِ أَحْكَامِكَ .
﴿90﴾ وَ لَا تَسْتَدْرِجْنِي بِإِمْلَائِكَ لِي اسْتِدْرَاجَ مَنْ مَنَعَنِي خَيْرَ مَا عِنْدَهُ وَ لَمْ يَشْرَكْكَ فِي حُلُولِ نِعْمَتِهِ بِي .
﴿91﴾ وَ نَبِّهْنِي مِنْ رَقْدَةِ الْغَافِلِينَ ، وَ سِنَةِ الْمُسْرِفِينَ ، وَ نَعْسَةِ الَْمخْذُولِينَ
﴿92﴾ وَ خُذْ بِقَلْبِي إِلَى مَا اسْتَعْمَلْتَ بِهِ الْقَانِتِينَ ، وَ اسْتَعْبَدْتَ بِهِ الْمُتَعَبِّدِينَ ، وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ الْمُتَهَاوِنِينَ .
﴿93﴾ وَ أَعِذْنِي مِمَّا يُبَاعِدُنِي عَنْكَ ، وَ يَحُولُ بَيْنِي وَ بَيْنَ حَظِّي مِنْكَ ، وَ يَصُدُّنِي عَمَّا أُحَاوِلُ لَدَيْكَ
﴿94﴾ وَ سَهِّلْ لِي مَسْلَكَ الْخَيْرَاتِ إِلَيْكَ ، وَ الْمُسَابَقَةَ إِلَيْهَا مِنْ حَيْثُ أَمَرْتَ ، وَ الْمُشَاحَّةَ فِيهَا عَلَى مَا أَرَدْتَ .
﴿95﴾ وَ لَا تَمْحَقْنِي فِيمَن تَمْحَقُ مِنَ الْمُسْتَخِفِّينَ بِمَا أَوْعَدْتَ
﴿96﴾ وَ لَا تُهْلِكْنِي مَعَ مَنْ تُهْلِكُ مِنَ الْمُتَعَرِّضِينَ لِمَقْتِكَ
﴿97﴾ وَ لَا تُتَبِّرْنِي فِيمَنْ تُتَبِّرُ مِنَ الْمُنْحَرِفِينَ عَن سُبُلِكَ
﴿98﴾ وَ نَجِّنِي مِنْ غَمَرَاتِ الْفِتْنَةِ ، وَ خَلِّصْنِي مِنْ لَهَوَاتِ الْبَلْوَى ، وَ أَجِرْنِي مِنْ أَخْذِ الْإِمْلَاءِ .
﴿99﴾ وَ حُلْ بَيْنِي وَ بَيْنَ عَدُوٍّ يُضِلُّنِي ، وَ هَوًى يُوبِقُنِي ، وَ مَنْقَصَةٍ تَرْهَقُنِي
﴿100﴾ وَ لَا تُعْرِضْ عَنِّي إِعْرَاضَ مَنْ لَا تَرْضَى عَنْهُ بَعْدَ غَضَبِكَ
﴿101﴾ وَ لَا تُؤْيِسْنِي مِنَ الْأَمَلِ فِيكَ فَيَغْلِبَ عَلَيَّ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَتِكَ
﴿102﴾ وَ لَا تَمْنِحْنِي بِمَا لَا طَاقَةَ لِي بِهِ فَتَبْهَظَنِي مِمَّا تُحَمِّلُنِيهِ مِنْ فَضْلِ مَحَبَّتِكَ .
﴿103﴾ وَ لَا تُرْسِلْنِي مِنْ يَدِكَ إِرْسَالَ مَنْ لَا خَيْرَ فِيهِ ، وَ لَا حَاجَةَ بِكَ إِلَيْهِ ، وَ لَا إِنَابَةَ لَهُ
﴿104﴾ وَ لَا تَرْمِ بِي رَمْيَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَيْنِ رِعَايَتِكَ ، وَ مَنِ اشْتَمَلَ عَلَيْهِ الْخِزْيُ مِنْ عِنْدِكَ ، بَلْ خُذْ بِيَدِي مِنْ سَقْطَةِ الْمُتَرَدِّينَ ، وَ وَهْلَةِ الْمُتَعَسِّفِينَ ، وَ زَلَّةِ الْمَغْرُورِينَ ، وَ وَرْطَةِ الْهَالِكِينَ .
﴿105﴾ وَ عَافِنِي مِمَّا ابْتَلَيْتَ بِهِ طَبَقَاتِ عَبِيدِكَ وَ إِمَائِكَ ، وَ بَلِّغْنِي مَبَالِغَ مَنْ عُنِيتَ بِهِ ، وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ ، وَ رَضِيتَ عَنْهُ ، فَأَعَشْتَهُ حَمِيداً ، وَ تَوَفَّيْتَهُ سَعِيداً
﴿106﴾ وَ طَوِّقْنِي طَوْقَ الْإِقْلَاعِ عَمَّا يُحْبِطُ الْحَسَنَاتِ ، وَ يَذْهَبُ بِالْبَرَكَاتِ
﴿107﴾ وَ أَشْعِرْ قَلْبِيَ الِازْدِجَارَ عَنْ قَبَائِحِ السَّيِّئَاتِ ، وَ فَوَاضِحِ الْحَوْبَاتِ .
﴿108﴾ وَ لَا تَشْغَلْنِي بِمَا لَا أُدْرِكُهُ إِلَّا بِكَ عَمَّا لَا يُرْضِيكَ عَنِّي غَيْرُهُ
﴿109﴾ وَ انْزِعْ مِنْ قَلْبِي حُبَّ دُنْيَا دَنِيَّةٍ تَنْهَى عَمَّا عِنْدَكَ ، وَ تَصُدُّ عَنِ ابْتِغَاءِ الْوَسِيلَةِ إِلَيْكَ ، وَ تُذْهِلُ عَنِ التَّقَرُّبِ مِنْكَ .
﴿110﴾ وَ زَيِّنْ لِيَ التَّفَرُّدَ بِمُنَاجَاتِكَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ
﴿111﴾ وَ هَبْ لِي عِصْمَةً تُدْنِينِي مِنْ خَشْيَتِكَ ، وَ تَقْطَعُنِي عَنْ رُكُوبِ مَحَارِمِكَ ، وَ تَفُكَّنِي مِنْ أَسْرِ الْعَظَائِمِ .
﴿112﴾ وَ هَبْ لِيَ التَّطْهِيرَ مِنْ دَنَسِ الْعِصْيَانِ ، وَ أَذْهِبْ عَنِّي دَرَنَ الْخَطَايَا ، وَ سَرْبِلْنِي بِسِرْبَالِ عَافِيَتِكَ ، وَ رَدِّنِي رِدَاءَ مُعَافَاتِكَ ، وَ جَلِّلْنِي سَوَابِغَ نَعْمَائِكَ ، وَ ظَاهِرْ لَدَيَّ فَضْلَكَ وَ طَوْلَكَ
﴿113﴾ وَ أَيِّدْنِي بِتَوْفِيقِكَ وَ تَسْدِيدِكَ ، وَ أَعِنِّي عَلَى صَالِحِ النِّيَّةِ ، وَ مَرْضِيِّ الْقَوْلِ ، وَ مُسْتَحْسَنِ الْعَمَلِ ، وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى حَوْلِي وَ قُوَّتِي دُونَ حَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ .
﴿114﴾ وَ لَا تُخْزِنِي يَوْمَ تَبْعَثُنِي لِلِقَائِكَ ، وَ لَا تَفْضَحْنِي بَيْنَ يَدَيْ أَوْلِيَائِكَ ، وَ لَا تُنْسِنِي ذِكْرَكَ ، وَ لَا تُذْهِبْ عَنِّي شُكْرَكَ ، بَلْ أَلْزِمْنِيهِ فِي أَحْوَالِ السَّهْوِ عِنْدَ غَفَلَاتِ الْجَاهِلِينَ لآِلْائِكَ ، وَ أَوْزِعْنِي أَنْ أُثْنِيَ بِمَا أَوْلَيْتَنِيهِ ، وَ أَعْتَرِفَ بِمَا أَسْدَيْتَهُ إِلَيَّ .
﴿115﴾ وَ اجْعَلْ رَغْبَتِي إِلَيْكَ فَوْقَ رَغْبَةِ الرَّاغِبِينَ ، وَ حَمْدِي إِيَّاكَ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِينَ
﴿116﴾ وَ لَا تَخْذُلْنِي عِنْدَ فَاقَتِي إِلَيْكَ ، وَ لَا تُهْلِكْنِي بِمَا . أَسْدَيْتُهُ إِلَيْكَ ، وَ لَا تَجْبَهْنِي بِمَا جَبَهْتَ بِهِ الْمُعَانِدِينَ لَكَ ، فَإِنِّي لَكَ مُسَلِّمٌ ، أَعْلَمُ أَنَّ الْحُجَّةَ لَكَ ، وَ أَنَّكَ أَوْلَى بِالْفَضْلِ ، وَ أَعْوَدُ بِالْإِحْسَانِ ، وَ أَهْلُ التَّقْوَى ، وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ، وَ أَنَّكَ بِأَنْ تَعْفُوَ أَوْلَى مِنْكَ بِأَنْ تُعَاقِبَ ، وَ أَنَّكَ بِأَنْ تَسْتُرَ أَقْرَبُ مِنْكَ إِلَى أَنْ تَشْهَرَ .
﴿117﴾ فَأَحْيِنِي حَيَاةً طَيِّبَةً تَنْتَظِمُ بِمَا أُرِيدُ ، وَ تَبْلُغُ مَا أُحِبُّ مِنْ حَيْثُ لَا آتِي مَا تَكْرَهُ ، وَ لَا أَرْتَكِبُ مَا نَهَيْتَ عَنْهُ ، وَ أَمِتْنِي مَيتَةَ مَنْ يَسْعَى نُورُهُ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ .
﴿118﴾ وَ ذَلِّلْنِي بَيْنَ يَدَيْكَ ، وَ أَعِزَّنِي عِنْدَ خَلْقِكَ ، وَ ضَعْنِي إِذَا خَلَوْتُ بِكَ ، وَ ارْفَعْنِي بَيْنَ عِبَادِكَ ، وَ أَغْنِنِي عَمَّنْ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي ، وَ زِدْنِي إِلَيْكَ فَاقَةً وَ فَقْراً .
﴿119﴾ وَ أَعِذْنِي مِنْ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ ، وَ مِنْ حُلُولِ الْبَلَاءِ ، وَ مِنَ الذُّلِّ وَ الْعَنَاءِ ، تَغَمَّدْنِي فِيما اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنِّي بِمَا يَتَغَمَّدُ بِهِ الْقَادِرُ عَلَى الْبَطْشِ لَوْ لَا حِلْمُهُ ، وَ الآْخِذُ عَلَى الْجَرِيرَةِ لَوْ لَا أَنَاتُهُ
﴿120﴾ وَ إِذَا أَرَدْتَ بِقَوْمٍ فِتْنَةً أَوْ سُوءاً فَنَجِّنِي مِنْهَا لِوَاذاً بِكَ ، وَ إِذْ لَمْ تُقِمْنِي مَقَامَ فَضِيحَةٍ فِي دُنْيَاكَ فَلَا تُقِمْنِي مِثْلَهُ فِي آخِرَتِكَ
﴿121﴾ وَ اشْفَعْ لِي أَوَائِلَ مِنَنِكَ بِأَوَاخِرِهَا ، وَ قَدِيمَ فَوَائِدِكَ بِحَوَادِثِهَا ، وَ لَا تَمْدُدْ لِي مَدّاً يَقْسُو مَعَهُ قَلْبِي ، وَ لَا تَقْرَعْنِي قَارِعَةً يَذْهَبُ لَهَا بَهَائِي ، وَ لَا تَسُمْنِي خَسِيسَةً يَصْغُرُ لَهَا قَدْرِي وَ لَا نَقِيصَةً يُجْهَلُ مِنْ أَجْلِهَا مَكَانِي .
﴿122﴾ وَ لَا تَرُعْنِي رَوْعَةً أُبْلِسُ بِهَا ، وَ لَا خِيفَةً أُوجِسُ دُونَهَا ، اجْعَلْ هَيْبَتِي فِي وَعِيدِكَ ، وَ حَذَرِي مِنْ إِعْذَارِكَ وَ إِنْذَارِكَ ، وَ رَهْبَتِي عِنْد تِلَاوَةِ آيَاتِكَ .
﴿123﴾ وَ اعْمُرْ لَيْلِي بِإِيقَاظِي فِيهِ لِعِبَادَتِكَ ، وَ تَفَرُّدِي بِالتَّهَجُّدِ لَكَ ، وَ تَجَرُّدِي بِسُكُونِي إِلَيْكَ ، وَ إِنْزَالِ حَوَائِجِي بِكَ ، وَ مُنَازَلَتِي إِيَّاكَ فِي فَكَاكِ رَقَبَتِي مِنْ نَارِكَ ، وَ إِجَارَتِي مِمَا فِيهِ أَهْلُهَا مِنْ عَذَابِكَ .
﴿124﴾ وَ لَا تَذَرْنِي فِي طُغْيَانِي عَامِهاً ، وَ لَا فِي غَمْرَتِي سَاهِياً حَتَّى حِينٍ ، وَ لَا تَجْعَلْنِي عِظَةً لِمَنِ اتَّعَظَ ، وَ لَا نَكَالًا لِمَنِ اعْتَبَرَ ، وَ لَا فِتْنَةً لِمَنْ نَظَرَ ، وَ لَا تَمْكُرْ بِي فِيمَنْ تَمْكُرُ بِهِ ، وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي ، وَ لَا تُغَيِّرْ لِي اسْماً ، وَ لَا تُبَدِّلْ لِي جِسْماً ، وَ لَا تَتَّخِذْنِي هُزُواً لِخَلْقِكَ ، وَ لَا سُخْرِيّاً لَكَ ، وَ لَا تَبَعاً إِلَّا لِمَرْضَاتِكَ ، وَ لَا مُمْتَهَناً إِلَّا بِالِانْتِقَامِ لَكَ .
﴿125﴾ وَ أَوْجِدْنِي بَرْدَ عَفْوِكَ ، وَ حَلَاوَةَ رَحْمَتِكَ وَ رَوْحِكَ وَ رَيْحَانِكَ ، وَ جَنَّةِ نَعِيمِكَ ، وَ أَذِقْنِي طَعْمَ الْفَرَاغِ لِمَا تُحِبُّ بِسَعَةٍ مِنْ سَعَتِكَ ، وَ الِاجْتِهَادِ فِيما يُزْلِفُ لَدَيْكَ وَ عِنْدَكَ ، وَ أَتْحِفْنِي بِتُحْفَةٍ مِنْ تُحَفَاتِكَ .
﴿126﴾ وَ اجْعَلْ تِجَارَتِي رَابِحَةً ، وَ كَرَّتِي غَيْرَ خَاسِرَةٍ ، وَ أَخِفْنِي مَقَامَكَ ، وَ شَوِّقْنِي لِقَاءَكَ ، وَ تُبْ عَلَيَّ تَوْبَةً نَصُوحاً لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوباً صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً ، وَ لَا تَذَرْ مَعَهَا عَلَانِيَةً وَ لَا سَرِيرَةً .
﴿127﴾ وَ انْزَعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِي لِلْمُؤْمِنِينَ ، وَ اعْطِفْ بِقَلْبِي عَلَى الْخَاشِعِينَ ، وَ كُنْ لِي كَمَا تَكُونُ لِلصَّالِحِينَ ، وَ حَلِّنِي حِلْيَةَ الْمُتَّقِينَ ، وَ اجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْغَابِرِينَ ، وَ ذِكْراً نَامِياً فِي الآْخِرِينَ ، وَ وَافِ بِي عَرْصَةَ الْأَوَّلِينَ .
﴿128﴾ وَ تَمِّمْ سُبُوغَ نِعْمَتِكَ ، عَلَيَّ ، وَ ظَاهِرْ كَرَامَاتِهَا لَدَيَّ ، امْلَأْ مِنْ فَوَائِدِكَ يَدِي ، وَ سُقْ كَرَائِمَ مَوَاهِبِكَ إِلَيَّ ، وَ جَاوِرْ بِيَ الْأَطْيَبِينَ مِنْ أَوْلِيَائِكَ فِي الْجِنَانِ الَّتِي زَيَّنْتَهَا لِأَصْفِيَائِكَ ، وَ جَلِّلْنِي شَرَائِفَ نِحَلِكَ فِي الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّةِ لِأَحِبَّائِكَ .
﴿129﴾ وَ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ مَقِيلًا آوِي إِلَيْهِ مُطْمَئِنّاً ، وَ مَثَابَةً أَتَبَوَّؤُهَا ، وَ أَقَرُّ عَيْناً ، وَ لَا تُقَايِسْنِي بِعَظِيَماتِ الْجَرَائِرِ ، وَ لَا تُهْلِكْنِي يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ ، وَ أَزِلْ عَنِّي كُلَّ شَكٍّ وَ شُبْهَةٍ ، وَ اجْعَلْ لِي فِي الْحَقِّ طَرِيقاً مِنْ كُلِّ رَحْمَةٍ ، وَ أَجْزِلْ لِي قِسَمَ الْمَوَاهِبِ مِنْ نَوَالِكَ ، وَ وَفِّرْ عَلَيَّ حُظُوظَ الْإِحْسَانِ مِنْ إِفْضَالِكَ .
﴿130﴾ وَ اجْعَلْ قَلْبِي وَاثِقاً بِمَا عِنْدَكَ ، وَ هَمِّي مُسْتَفْرَغاً لِمَا هُوَ لَكَ ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْتَعْمِلُ بِهِ خَالِصَتَكَ ، وَ أَشْرِبْ قَلْبِي عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طَاعَتَكَ ، وَ اجْمَعْ لِيَ الْغِنَى وَ الْعَفَافَ وَ الدَّعَةَ وَ الْمُعَافَاةَ وَ الصِّحَّةَ وَ السَّعَةَ وَ الطُّمَأْنِينَةَ وَ الْعَافِيَةَ .
﴿131﴾ وَ لَا تُحْبِطْ حَسَنَاتِي بِمَا يَشُوبُهَا مِنْ مَعْصِيَتِكَ ، وَ لَا خَلَوَاتِي بِمَا يَعْرِضُ لِي مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِكَ ، وَ صُنْ وَجْهِي عَنِ الطَّلَبِ إِلَى أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ ، وَ ذُبَّنِي عَنِ الِْتمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِينَ .
﴿132﴾ وَ لَا تَجْعَلْنِي لِلظَّالِمِينَ ظَهِيراً ، وَ لَا لَهُمْ عَلَى مَحْوِ كِتَابِكَ يَداً وَ نَصِيراً ، وَ حُطْنِي مِنْ حَيْثُ لَا أَعْلَمُ حِيَاطَةً تَقِينِي بِهَا ، وَ افْتَحْ لِي أَبْوَابَ تَوْبَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ رَأْفَتِكَ وَ رِزْقِكَ الْوَاسِعِ ، إِنِّي إِلَيْكَ مِنَ الرَّاغِبِينَ ، وَ أَتْمِمْ لِي إِنْعَامَكَ ، إِنَّكَ خَيْرُ الْمُنْعِمِينَ
﴿133﴾ وَ اجْعَلْ بَاقِيَ عُمْرِي فِي الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ ، يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ ، وَ السَّلَامُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَبَدَ الآبِدِينَ .
مفاتیح الجنان : تعیین اسامى نبى و ائمه (ع) به روزهاى هفته و زیارت ایشان در هر روز
زیارت حضرت رسول (ص) در روز شنبه
أَشْهَدُ أَنْ لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ وَحْدَهُ لَاشَرِیک لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّک رَسُولُهُ، وَأَنَّک مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِاللّهِ، وَأَشْهَدُ أَنَّک قَدْ بَلَّغْتَ رِسالاتِ رَبِّک وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِک، وَجَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِالْحِکمَةِ وَالمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَأَدَّیتَ الَّذِی عَلَیک مِنَ الْحَقِّ، وَأَنَّک قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِینَ، وَغَلَظْتَ عَلَی الْکافِرِینَ، وَعَبَدْتَ اللّهَ مُخْلِصاً حَتَّی أَتیک الْیقِینُ، فَبَلَغَ اللّهُ بِک أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُکرَّمِینَ، الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی اسْتَنْقَذَنا بِک مِنَ الشِّرْک وَالضَّلالِ؛
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْ صَلَوَاتِک وَصَلَوَاتِ مَلائِکتِک، وَأَنْبِیائِک وَالْمُرْسَلِینَ وَعِبَادِک الصَّالِحِینَ، وَأَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرَضِینَ، وَمَنْ سَبَّحَ لَک یا رَبَّ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ، عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِک وَرَسُولِک، وَنَبِیک وَأَمِینِک، وَنَجِیبِک وَحَبِیبِک، وَصَفِیک وَصِفْوَتِک، وَخَاصَّتِک وَخَالِصَتِک، وَخِیرَتِک مِنْ خَلْقِک، وَأَعْطِهِ الْفَضْلَ وَالْفَضِیلَةَ وَالْوَسِیلَةَ وَالدَّرَجَةَ الرَّفِیعَةَ، وَابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً یغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ. اللّهُمَّ إِنَّک قُلْتَ: ﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُک فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحِیماً ﴾، إِلهِی فَقَدْ أَتَیتُ نَبِیک مُسْتَغْفِراً تَائِباً مِنْ ذُنُوبِی، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَاغْفِرْها لِی، یاسَیدَنا أَتَوَجَّهُ بِک وَبِأَهْلِ بَیتِک إِلَی اللّهِ تَعَالی رَبِّک وَرَبِّی لِیغْفِرَ لِی.
آنگاه «سه بار» بگو:
«إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ»
سپس بگو:
أُصِبْنا بِک یا حَبِیبَ قُلُوبِنا، فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِیبَةَ بِک حَیثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْی، وَحَیثُ فَقَدْنَاک، فَإِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ. یا سَیدَنا یا رَسُولَ اللّهِ صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَیک وَعَلَی آلِ بَیتِک الطَّاهِرِینَ، هذَا یوْمُ السَّبْتِ وَهُوَ یوْمُک، وَأَنَا فِیهِ ضَیفُک وَجَارُک، فَأَضِفْنِی وَأَجِرْنِی، فَإِنَّک کرِیمٌ تُحِبُّ الضِّیافَةَ، وَمَأمُورٌ بِالْإِجارَةِ، فَأَضِفْنِی وَأَحْسِنْ ضِیافَتِی، وَأَجِرْنا وَأَحْسِنْ إِجَارَتَنا، بِمَنْزِلَةِ اللّهِ عِنْدَک وَعِنْدَ آلِ بَیتِک، وَبِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَهُ، وَبِمَا اسْتَوْدَعَکمْ مِنْ عِلْمِهِ فَإِنَّهُ أَکرَمُ الْأَکرَمِینَ.
گردآورنده این کتاب عباس قمی (خدایش ببخشد) گوید: من هرگاه خواستم رسول خدا را به این زیارت، زیارت کنم، نخست آن حضرت را به صورتی که امام هشتم به بَزَنطی آموخته زیارت می کنم، پس ازآن این زیارت را می خوانم؛ و آن زیارت [یعنی زیارت آموخته شده به بزنطی] به گونه ای که با سند صحیح روایت شده چنین است:
ابن ابی نصر خدمت حضرت امام رضا (علیه السلام) عرض کرد: پس از نماز باید چگونه بر حضرت پیامبر (صلی الله علیه وآله) صلوات و سلام فرستاد؟ فرمود: می گویی:
السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَیک یا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِاللّه، السَّلامُ عَلَیک یا خِیرَةَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حَبِیبَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا صِفْوَةَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا أَمِینَ اللّهِ، أَشْهَدُ أَنَّک رَسُولُ اللّهِ، وَأَشْهَدُ أَنَّک مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللّهِ، وَأَشْهَدُ أَنَّک قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِک، وَجَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ رَبِّک، وَعَبَدْتَهُ حَتَّی أَتَاک الْیقِینُ، فَجَزَاک اللّهُ یا رَسُولَ اللّهِ أَفْضَلَ ما جَزی نَبِیاً عَنْ أُمَّتِهِ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ ما صَلَّیتَ عَلی إِبْراهِیمَ وَآلِ إِبْراهِیمَ إِنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْ صَلَوَاتِک وَصَلَوَاتِ مَلائِکتِک، وَأَنْبِیائِک وَالْمُرْسَلِینَ وَعِبَادِک الصَّالِحِینَ، وَأَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرَضِینَ، وَمَنْ سَبَّحَ لَک یا رَبَّ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ، عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِک وَرَسُولِک، وَنَبِیک وَأَمِینِک، وَنَجِیبِک وَحَبِیبِک، وَصَفِیک وَصِفْوَتِک، وَخَاصَّتِک وَخَالِصَتِک، وَخِیرَتِک مِنْ خَلْقِک، وَأَعْطِهِ الْفَضْلَ وَالْفَضِیلَةَ وَالْوَسِیلَةَ وَالدَّرَجَةَ الرَّفِیعَةَ، وَابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً یغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ. اللّهُمَّ إِنَّک قُلْتَ: ﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُک فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحِیماً ﴾، إِلهِی فَقَدْ أَتَیتُ نَبِیک مُسْتَغْفِراً تَائِباً مِنْ ذُنُوبِی، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَاغْفِرْها لِی، یاسَیدَنا أَتَوَجَّهُ بِک وَبِأَهْلِ بَیتِک إِلَی اللّهِ تَعَالی رَبِّک وَرَبِّی لِیغْفِرَ لِی.
آنگاه «سه بار» بگو:
«إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ»
سپس بگو:
أُصِبْنا بِک یا حَبِیبَ قُلُوبِنا، فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِیبَةَ بِک حَیثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْی، وَحَیثُ فَقَدْنَاک، فَإِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ. یا سَیدَنا یا رَسُولَ اللّهِ صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَیک وَعَلَی آلِ بَیتِک الطَّاهِرِینَ، هذَا یوْمُ السَّبْتِ وَهُوَ یوْمُک، وَأَنَا فِیهِ ضَیفُک وَجَارُک، فَأَضِفْنِی وَأَجِرْنِی، فَإِنَّک کرِیمٌ تُحِبُّ الضِّیافَةَ، وَمَأمُورٌ بِالْإِجارَةِ، فَأَضِفْنِی وَأَحْسِنْ ضِیافَتِی، وَأَجِرْنا وَأَحْسِنْ إِجَارَتَنا، بِمَنْزِلَةِ اللّهِ عِنْدَک وَعِنْدَ آلِ بَیتِک، وَبِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَهُ، وَبِمَا اسْتَوْدَعَکمْ مِنْ عِلْمِهِ فَإِنَّهُ أَکرَمُ الْأَکرَمِینَ.
گردآورنده این کتاب عباس قمی (خدایش ببخشد) گوید: من هرگاه خواستم رسول خدا را به این زیارت، زیارت کنم، نخست آن حضرت را به صورتی که امام هشتم به بَزَنطی آموخته زیارت می کنم، پس ازآن این زیارت را می خوانم؛ و آن زیارت [یعنی زیارت آموخته شده به بزنطی] به گونه ای که با سند صحیح روایت شده چنین است:
ابن ابی نصر خدمت حضرت امام رضا (علیه السلام) عرض کرد: پس از نماز باید چگونه بر حضرت پیامبر (صلی الله علیه وآله) صلوات و سلام فرستاد؟ فرمود: می گویی:
السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَیک یا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِاللّه، السَّلامُ عَلَیک یا خِیرَةَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حَبِیبَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا صِفْوَةَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا أَمِینَ اللّهِ، أَشْهَدُ أَنَّک رَسُولُ اللّهِ، وَأَشْهَدُ أَنَّک مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللّهِ، وَأَشْهَدُ أَنَّک قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِک، وَجَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ رَبِّک، وَعَبَدْتَهُ حَتَّی أَتَاک الْیقِینُ، فَجَزَاک اللّهُ یا رَسُولَ اللّهِ أَفْضَلَ ما جَزی نَبِیاً عَنْ أُمَّتِهِ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ ما صَلَّیتَ عَلی إِبْراهِیمَ وَآلِ إِبْراهِیمَ إِنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ.
مفاتیح الجنان : صلوات بر حجج طاهره (ع)
صلوات بر محمد بن على (ع)
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی بْنِ مُوسَی عَلَمِ التُّقی، وَنُورِ الْهُدَی، وَمَعْدِنِ الْوَفاءِ، وَفَرْعِ الْأَزْکیاءِ، وَخَلِیفَةِ الْأَوْصِیاءِ، وَأَمِینِک عَلَی وَحْیک. اللّهُمَّ فَکما هَدَیتَ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ، وَاسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَیرَةِ، وَأَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدی، وَزَکیتَ بِهِ مَنْ تَزَکی، فَصَلِّ عَلَیهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیائِک، وَبَقِیةِ أَوْصِیائِک، إِنَّک عَزِیزٌ حَکیمٌ.