عبارات مورد جستجو در ۸۷۵۷ گوهر پیدا شد:
قاسم انوار : مقطعات
شمارهٔ ۳
قاسم انوار : مقطعات
شمارهٔ ۱۸
صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکر بدوام
نا تمامان جهان را بکند کار تمام
صورت معرفة الله بود صمت ولیک
در سهر معرفة نفس کند بر تو سلام
جوع باشد سبب معرفت سلطانی
دانش دینی از عزلت گردد بنظام
اصل این جمله کمالات بخرم شد نیست
صدر صاحب دل کامل صفت بحر آشام
والی دین نبی کاشف اسرار رسل
محیی جان و جهان ماحی آثار ظلام
قاضی مسند تحقیق، امام الثقلین
عارف کعبه مقصود مراد اسلام
نا تمامان جهان را بکند کار تمام
صورت معرفة الله بود صمت ولیک
در سهر معرفة نفس کند بر تو سلام
جوع باشد سبب معرفت سلطانی
دانش دینی از عزلت گردد بنظام
اصل این جمله کمالات بخرم شد نیست
صدر صاحب دل کامل صفت بحر آشام
والی دین نبی کاشف اسرار رسل
محیی جان و جهان ماحی آثار ظلام
قاضی مسند تحقیق، امام الثقلین
عارف کعبه مقصود مراد اسلام
قاسم انوار : مقطعات
شمارهٔ ۱۹
قاسم انوار : رباعیات
شمارهٔ ۸
قاسم انوار : رباعیات
شمارهٔ ۲۲
قاسم انوار : رباعیات
شمارهٔ ۲۷
قاسم انوار : رباعیات
شمارهٔ ۲۹
قاسم انوار : رباعیات
شمارهٔ ۳۲
قاسم انوار : ملمعات ترکی
شماره ۱
قاسم انوار : انیس العارفین
بخش ۲۰ - در معرفت صفات القلب
مخزن اسرار ربانی دلست
محرم انوار روحانی دلست
خانه دل معدن صدق و صفاست
مظهر انوار ذات کبریاست
دل چه باشد؟ کاشف اطوار روح
دل چه باشد؟ قابل امطار روح
زهد و تقوی،قربت و خوف و رجا
اعتبار و صدق و اخلاص و صفا
فقر و تفویض و تفکر،نور فکر
نور عقل و نور خشیت،نور ذکر
جملگی اوصاف دل گردد ترا
گرکنی پاکش ز شرک ماسوا
ای اسیر درد بی درمان دلت
غرقه در دریای بی پایان دلت
دل بدست دیو مگذار،ای پسر
باز ازو بستان وباز آر،ای پسر
دیو را بیرون کن از دیوان دل
مدتی مردانه شو دربان دل
محرم انوار روحانی دلست
خانه دل معدن صدق و صفاست
مظهر انوار ذات کبریاست
دل چه باشد؟ کاشف اطوار روح
دل چه باشد؟ قابل امطار روح
زهد و تقوی،قربت و خوف و رجا
اعتبار و صدق و اخلاص و صفا
فقر و تفویض و تفکر،نور فکر
نور عقل و نور خشیت،نور ذکر
جملگی اوصاف دل گردد ترا
گرکنی پاکش ز شرک ماسوا
ای اسیر درد بی درمان دلت
غرقه در دریای بی پایان دلت
دل بدست دیو مگذار،ای پسر
باز ازو بستان وباز آر،ای پسر
دیو را بیرون کن از دیوان دل
مدتی مردانه شو دربان دل
قاسم انوار : انیس العارفین
بخش ۲۵ - فایده درین باب
آن همایون طایر فرخنده فال
روح انسانی،انیس ذوالجلال
چون نهاد از عالم علوی قدم
در قفس،بیچاره،ازحکم قدم
خاکدانی دید مستوحش مقیم
داشت حزنی بهر اوطان قدیم
تا بدان غایت که در وقت ظهور
ظاهر از اجرای طفل آمد نفور
دست برسر،سر بزانو از غمش
هر دو بازو بردو پهلو محکمش
در زمان چون گردد ازمادرجدا
آید از درد جدایی در بکا
این همه تأثیر حزن معنویست
ماتم هجران حسن معنویست
پیش ازین مستغرق دیدار بود
از وصال یار برخوردار بود
این زمان با درد هجران گشت یار
درد یار خویشتن،دور از دیار
روح انسانی،انیس ذوالجلال
چون نهاد از عالم علوی قدم
در قفس،بیچاره،ازحکم قدم
خاکدانی دید مستوحش مقیم
داشت حزنی بهر اوطان قدیم
تا بدان غایت که در وقت ظهور
ظاهر از اجرای طفل آمد نفور
دست برسر،سر بزانو از غمش
هر دو بازو بردو پهلو محکمش
در زمان چون گردد ازمادرجدا
آید از درد جدایی در بکا
این همه تأثیر حزن معنویست
ماتم هجران حسن معنویست
پیش ازین مستغرق دیدار بود
از وصال یار برخوردار بود
این زمان با درد هجران گشت یار
درد یار خویشتن،دور از دیار
قاسم انوار : مقامات العارفین
بخش ۴ - قسم بدایات
قاسم انوار : مقامات العارفین
بخش ۵ - قسم ابواب
قاسم انوار : مقامات العارفین
بخش ۶ - قسم معاملات
قاسم انوار : مقامات العارفین
بخش ۹ - قسم اودیت
قاسم انوار : مقامات العارفین
بخش ۱۰ - قسم احوال
قاسم انوار : مقامات العارفین
بخش ۱۱ - قسم ولایات
قاسم انوار : مقامات العارفین
بخش ۱۳ - قسم نهایات
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۵
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۷
روشنگر چشم و دل ما کن شب ما را
صیقل نزند تیره دلی مطلب ما را
دل شکر تو را از قلم شکوه نویسد
باور نکند ساده دلی یا رب ما را
شاید که تو یکبار ندانسته بخوانی
آیینه کند نقش نگین مطلب ما را
گفتند سویدای دل صبح امید است
دیدند چو در سوختگی کوکب ما را
خاکستر پروانه سرشتند ز شبنم
کردند بنا در دل ما مکتب ما را
مستی گل تقوی و ورع موج شراب است
نشناخته تا مشرب ما مشرب ما را
از گلبن کثرت گل توحید بخندد
گر آب کند نقش جبین مذهب ما را
دیوانه اسیر از ته دل شکر خدا کن
افزود ز صدق تو جنون مذهب ما را
صیقل نزند تیره دلی مطلب ما را
دل شکر تو را از قلم شکوه نویسد
باور نکند ساده دلی یا رب ما را
شاید که تو یکبار ندانسته بخوانی
آیینه کند نقش نگین مطلب ما را
گفتند سویدای دل صبح امید است
دیدند چو در سوختگی کوکب ما را
خاکستر پروانه سرشتند ز شبنم
کردند بنا در دل ما مکتب ما را
مستی گل تقوی و ورع موج شراب است
نشناخته تا مشرب ما مشرب ما را
از گلبن کثرت گل توحید بخندد
گر آب کند نقش جبین مذهب ما را
دیوانه اسیر از ته دل شکر خدا کن
افزود ز صدق تو جنون مذهب ما را