عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۵۴
ای گشته سراسیمه به دریای تو من
وی از تو و خود گم شده در رای تو من
من در تو کجا رسم که در ذات و صفات
پنهانی من تویی و پیدای تو من
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۵۵
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده در افتد نه تو مانی و نه من
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۵۷
سلطان گوید که نقد گنجینهٔ من
صوفی گوید که دلق پشمینهٔ من
عاشق گوید که درد دیرینهٔ من
من دانم و من که چیست در سینهٔ من
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۶۱
فریاد ز دست فلک آینه گون
کز جور و جفای او جگر دارم خون
روزی به هزار غم به شب می‌آرم
تا خود فلک از پرده‌چه آرد بیرون
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۶۳
در راه یگانگی نه کفرست و نه دین
یک گام زخود برون نه و راه ببین
ای جان جهان تو راه اسلام گزین
با مار سیه نشین و با ما منشین
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۶۴
گر سقف سپهر گردد آیینهٔ چین
ور تختهٔ فولاد شود روی زمین
از روزی تو کم نشود دان به یقین
میدان که چنینست و چنینست و چنین
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۶۵
گر صفحهٔ فولاد شود روی زمین
در صحن سپهر گردد آیینهٔ چین
از روزی تو کم نشود یک سر موی
حقا که چنینست و چنینست و چنین
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۶۶
ای در همه شان ذات تو پاک از شین
نه در حق تو کیف توان گفت نه این
از روی تعقل همه غیرند و صفات
ذاتت بود از روی تحقق همه عین
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۶۸
بر ذره نشینم بچمد تختم بین
موری بدو منزل ببرد رختم بین
گر لقمه مثل ز قرص خورشید کنم
تاریکی سینه آورد بختم بین
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۷۱
ای آینه را داده جلا صورت تو
یک آینه کس ندید بی صورت تو
نی نی که ز لطف در همه آینه‌ها
خود آمده‌ای به دیدن صورت تو
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۷۴
ای شعلهٔ طور، طور پر نور از تو
وی مست به نیم جرعه منصور از تو
هر شیِٕ جهان، جهان منشور از تو
من از تو و مست از تو و مخمور از تو
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۷۶
ای رونق کیش بت‌پرستان از تو
وی غارت دین صد مسلمان از تو
کفر از من و عشق از من و زنار از من
دل از تو و دین از تو و ایمان از تو
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۷۹
ای پیر و جوان دهر شاد از غم تو
فارغ دل هیچ کس مباد از غم تو
مسکین من بیچاره درین عالم خاک
سرگردانم چو گرد باد از غم تو
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۸۰
ای نالهٔ پیر قرطه پوش از غم تو
وی نعرهٔ رند می‌فروش از غم تو
افغان مغان نیره‌نوش از غم تو
خون دل عاشقان بجوش از غم تو
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۸۲
ای نالهٔ پیر خانقاه از غم تو
وی گریهٔ طفل بی‌گناه از غم تو
افغان خروس صبح گاه از غم تو
آه از غم تو هزار آه از غم تو
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۸۷
ای در دل و جان صورت و معنی همه تو
مقصود همه زدین و دنیی همه تو
هم با همه همدمی و هم بی همه تو
ای با همه تو بی همه تو نی همه تو
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۸۹
درد دل من دواش می‌دانی تو
سوز دل من سزاش می‌دانی تو
من غرق گنه پردهٔ عصیان در پیش
پنهان چه کنم که فاش می‌دانی تو
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۹۱
من میشنوم که می نبخشایی تو
هر جا که شکسته‌ایست آنجایی تو
ما جمله شکستگان درگاه توایم
در حال شکستگان چه فرمایی تو
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۹۵
ابر از دهقان که ژاله می‌روید ازو
دشت از مجنون که لاله می‌روید ازو
خلد از صوفی و حور عین از زاهد
ما و دلکی که ناله می‌روید ازو
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۰۱
ای زاهد و عابد از تو در ناله و آه
نزدیک تو و دور ترا حال تباه
کس نیست که از دست غمت جان ببرد
آن را به تغافل کشی این را بنگاه