عبارات مورد جستجو در ۹۷۰۶ گوهر پیدا شد:
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۳۷
هر لقمه که بر خوان عوانست مخور
گر نفس ترا راحت جانست مخور
گر نفس ترا عسل نماید بمثل
آن خون دل پیر زنانست مخور
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۶۷
چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش
چون رنده ز کار خویش بی‌بهره مباش
تعلیم ز اره گیر در امر معاش
نیمی سوی خود می کش و نیمی می پاش
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۹۰
بر چهره ندارم زمسلمانی رنگ
بر من دارد شرف سگ اهل فرنگ
آن رو سیهم که باشد از بودن من
دوزخ را ننگ و اهل دوزخ را ننگ
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۲۸
آنان که به نام نیک می‌خوانندم
احوال درون بد نمی‌دانندم
گر زانکه درون برون بگردانندم
مستوجب آنم که بسوزانندم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۴۷
آزرده ترم گر چه کم آزار ترم
بی یار ترم گر چه وفادار ترم
با هر که وفا و صبر من کردم بیش
سبحان الله به چشم او خوارترم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۹۱
در مصطبها درد کشان ما باشیم
بدنامی را نام و نشان ما باشیم
از بد بترانی که تو شان می‌بینی
چون نیک ببینی بدشان ما باشیم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۱۷
قومی که حقست قبلهٔ همتشان
تا سر داری مکش سر از خدمتشان
آنرا که چشیده زهر آفاق زدهر
خاصیت تریاق دهد صحبتشان
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۲۶
پل بر زبر محیط قلزم بستن
راه گردش به چرخ و انجم بستن
نیش و دم مار و دم کژدم بستن
بتوان نتوان دهان مردم بستن
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۲۹
از باده بروی شیخ رنگ آوردن
اسلام ز جانب فرنگ آوردن
ناقوس به کعبه در درنگ آوردن
بتوان نتوان ترا بچنگ آوردن
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۷۶
ای رونق کیش بت‌پرستان از تو
وی غارت دین صد مسلمان از تو
کفر از من و عشق از من و زنار از من
دل از تو و دین از تو و ایمان از تو
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۸۹
درد دل من دواش می‌دانی تو
سوز دل من سزاش می‌دانی تو
من غرق گنه پردهٔ عصیان در پیش
پنهان چه کنم که فاش می‌دانی تو
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۰۴
در گفتن ذکر حق زبان از همه به
طاعت که به شب کنی نهان از همه به
خواهی ز پل صراط آسان گذری
نان ده به جهانیان که نان از همه به
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۱۲
گر جا به حرم ور به کلیسا کرده
زاهد عمل آنچه کرده بی جا کرده
چون علم نباشد عملش خواهد بود
ناکرده چو کرده کرده چون ناکرده
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۱۸
دنیا طلبان ز حرص مستند همه
موسی کش و فرعون پرستند همه
هر عهد که با خدای بستند همه
از دوستی حرص شکستند همه
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۳۰
یا پست و بلند دهر را سرکوبی
یا خار و خس زمانه را جاروبی
تا چند توان وضع مکرر دیدن
عزلی نصبی قیامتی آشوبی
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۴۶
ای چرخ بسی لیل و نهار آوردی
گه فصل خزان و گه بهار آوردی
مردان جهان را همه بردی به زمین
نامردان را به روی کار آوردی
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۵۶
چون گل به گلاب شسته رویی داری
چون مشک به می حل شده مویی داری
چون عرصه گه قیامت از انبه خلق
پر آفت و محنت سر کویی داری
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۶۹
وصافی خود به رغم حاسد تا کی
ترویج چنین متاع کاسد تا کی
تو معدومی خیال هستی از تو
فاسد باشد خیال فاسد تا کی
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۸۲
گر طاعت خود نقش کنم بر نانی
و آن نان بنهم پیش سگی بر خوانی
و آن سگ سالی گرسنه در زندانی
از ننگ بر آن نان ننهد دندانی
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۸۳
نزدیکان را بیش بود حیرانی
کایشان دانند سیاست سلطانی
ما را به سر چاه بری دست زنی
لاحول کنی و دست بر دل رانی