عبارات مورد جستجو در ۶۰۳۴ گوهر پیدا شد:
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۴۷۸ - فتوحی شاعر بفرمودهٔ شاه و وزیر جواب حکیم را گفت
انوری ای سخن تو به سخا ارزانی
گر به جانت بخرند اهل سخن ارزانی
در سر حکمت و فطنت ز کرامت عقلی
در تن دانش و رامش به لطافت جانی
حجت حقی و مدروس ز تو باطل شد
ازحدالدینی و در دهر نداری ثانی
به گرانمایگی و جود روانی و خرد
وز روان و خرد ار هیچ بود به زانی
گفتی اندر شرف و قدر فزون از ملکم
باری اندر طمع و حرص کم از انسانی
غایت همتت ار کردت سلطان سخن
آیت کدیه چو ارذال چرامی‌خوانی
پیش خاصان مطلب نام ز حکمت چندین
چون خسان در طلب جامه و بند نانی
زاب حکمت چو همی با ملکان ننشینی
آتش حرص چرا در دل و جان بنشانی
نفس را باز کن از شهوت نفسانی خوی
تا دمت در همه احوال بود روحانی
از پس آنکه به یک مهر دو الف ملکی
داشت در بلخ ملکشاه به تو ارزانی
وز پس آنکه هزار دگرت داد وزیر
قرض آن پیر سرخسی شده ترکستانی
وز پس آنکه ز انعام جلال‌الوزراء
به تو هر سال رسد مهری پانصدگانی
ای به دانایی معروف چرا می‌گویی
در ثنایی که فرستادی از نادانی
طاق بوطالب نعمه‌ست که دارم ز برون
وز درون پیرهن بوالحسن عمرانی
چه بخیلی که به چندین رز و چندین نعمت
طاقی و پیرهنی کرد همی نتوانی
پانزده سال فزون باشد تا کشته شدست
بوالحسن آنکه ز احسانش سخن می‌رانی
پیرهن کهنهٔ او گرت به جایست هنوز
پس مخوان پیرهنش گو زره و خفتانی
باقی عمر بس آن پیرهن و طاق ترا
شاید ار ندهی ابرام و دگر نستانی
کدیه و کفر در اشعار شعارست ترا
کفر در مدحی و در کدیه همه کفرانی
با قضا و قدر استاخ چرایی تو چنین
گر قضا و قدر حکم خدا می‌دانی
مغز فضل و حکم و محض معالی مانند
گرز دیوان خود این یک دو ورق گردانی
نعمت آنراست زیادت که همه شکر کند
تو نه‌ای از در نعمت که همه کفرانی
صفت کفر به شعر تو در افزود چنانک
بق‌بق از فاضلی و طنطنه از خاقانی
بر تو ار چند در انواع سخن تاوان نیست
اندرین شعر شکایت ز در تاوانی
گر به فرمان سخنی گفتم مازار از من
زانکه کفرست در این حضرت نافرمانی
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۴۸۱ - ایضا در هجا
گمان مبر که ز بی‌عیبی عمادست آن
که هجو او نکنم یا ز عجز و کم سخنی
مدیح گفت هجا کرده من بسم به عماد
برای من که هجا را بود هجا نکنی
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۴۸۴ - در شکایت
تو وزیری و منت مدحت گوی
دست من بی‌عطا روا بینی
شو وزارت به من سپار و مرا
مدحتی گوی تا عطا بینی
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰
بوطالب نعمه ای سپهرت طالب
بر تابش آفتاب رایت غالب
در دور زمانه یادگاری نگذاشت
بهتر ز تو گوهری علی بوطالب
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹
سیاره به خدمت سپرد خاک درت
خورشید که باشد که بود تاج سرت
شد هر دو جهان به بندگی تو مقر
چونان که به بندگی جد و پدرت
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۶
ای شاه ز قدرتی که در بازوی تست
تیر تو به ناوک قضا ماند چست
ورنه که نشاند این چنین چابک و چست
پیکان دوم بر سر سوفار نخست
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۰
بوطالب نعمه ای گشاده‌دل و دست
با دست و دلت بحر و فلک ناقص و پست
هر زیور کان خدای بر جد تو بست
جز نام پیمبری دگر جمله‌ت هست
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۳
ای شاه جهان ملک جهان حسب تراست
وز دولت و اقبال شهی کسب تراست
امروز به یک حمله هزار اسب بگیر
فردا خوارزم و صدهزار اسب تراست
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۰
بوطالب نعمه طالب نعمت نیست
زان در کرمش تکلف و منت نیست
در همت او هر دو جهان مختصرست
جز وی ز پیمبریست آن همت نیست
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۰
عمری بادت کزو به رشک آید نوح
راحی به کفت کزو خجل گردد روح
شام همه شبهات به صبح آبستن
صبح همه روزهات ضامن به صبوح
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۲
از چرخ که کامی به مرادم ننهاد
وز بخت که بندی ز امیدم نگشاد
پیروز شه طغان تکین دادم داد
پیروز شه طغان تکین باقی باد
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۹
ای شاه زمین دور زمان بی‌تو مباد
تا حشر سعود را قران بی‌تو مباد
آسایش جان ز تست جان بی‌تو مباد
مقصود جهان تویی جهان بی‌تو مباد
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۴
هم ابر به دست درفشانت ماند
هم برق به تیغ جان ستانت ماند
هم رعد به کوس قهرمانت ماند
هم ژاله به باران کمانت ماند
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۹
دستت به سخا چون ید بیضا بنمود
از جود تو در جهان جهانی بفزود
کس چون تو سخی نه هست نه خواهد بود
گو قافیه دال شو زهی عالم جود
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۶
هم توسن چرخ زیر زین را شاید
هم گوهر خورشید نگین را شاید
تا ظن نبری که آن و این را شاید
پیروز شه طغان تکین را شاید
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۵۹
ای ماه رکاب خسرو گردون رخش
وی ملک‌ستان سکندر گیتی‌بخش
در ملک خدای ملک چون بلخ تو نیست
برگرد و به بنده بخش ویرانهٔ وخش
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۶۹
ای جاه تو چون سماک و عالم چو سمک
یک شقه ز نوبتی جاه تو فلک
یک چند ترا رکاب بر دست ملوک
یک چند ترا غاشیه بر دوش ملک
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۱۲
من بنده که کمتر سگ کویت باشم
این بس باشد که مدح‌گویت باشم
اقبال نیم که سال و ماه و شب و روز
واجب باشد که پیش رویت باشم
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۵۷
بوطالب نعمت ای همه دولت و دین
در خود نگر و جمله جهان نیک ببین
کز همت و جود آفتابی و سحاب
وز رفعت و حلم آسمانی و زمین
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۸۰
ای امر تو ملک را عنان بگرفته
فتراک تو دست آسمان بگرفته
روزی بینی سپاه تازندهٔ تو
پیروز شد و ملک جهان بگرفته