عبارات مورد جستجو در ۹۷۰۶ گوهر پیدا شد:
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۳۰ - درد بی علاج
گر چه از دردها در این عالم
سخت دردیست دزدی و حیزی
لیک دردی که بی علاج بود
در جهان پیری ست و بی چیزی
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۳۱ - ندهد سود
هر که را دختری ست در خانه
زود باید به شوهری دادش
ور ز دختر خیانتی سر زد
ندهد سود، داد و فریادش
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۳۲ - بانگ فریاد
دختری روی همچو ماهی داشت
مادر او به شو، نمی دادش
چندگاهی نمود صبر آخر
به فلک رفت، بانگ فریادش
پسری را به پیش خویش بخواند
صیغه ناخواند آن پسر، گادش
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۴۴ - سر باطن
نظر به ظاهر مردم کن و زیاده مپرس
که این فلان به چه کار است و در چه احوال است
ز سر باطن مردم، خدا خبر دارد
زبان ما و تو در این مقال ها، لال است
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۴۶ - نرم خویی
هر که با تو بدی کند روزی
تو به پاداش او نکویی کن
با تو هر کس درشت خویی کرد
در مقابل، تو نرم خویی کن
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۴۷ - ایام شاعری
منت خدای را که در ایام شاعری
مدح کسی نگفته و نگرفته ام صله
نه زیر منت کسم و، نه مرا بود
از هیچ کس شکایت و از هیچ کس گله
لب را به هجو کس، نگشودم به هیچ گاه
با آنکه می شدم زکسان، تنگ حوصله
مومن مخوانش آنکه کند هجو مسلمی
کافر به مسلمی، نکند این معامله
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۴۸ - مرد باش
گر کسی از تو غیبتی گوید
بر میاشوب و تند و تیز مشو
تو به پاداش او به مدحش کوش
راه این است، مرد باش و برو
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۵۰ - خبث باطن
کسی که جهلش غالب بود به عقل سلیم
میانهٔ حق و باطل، کجا گذارد فرق
ز خبث باطن خود دست بر نخواهد داشت
هزار مرتبه گراره اش نهند به فرق
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۵۳ - گوییا
ای فلان! از تو سخت می ترسم
که بسی فتنه زیر سر داری
کار تو جز لگد زدن نبود
گوییا نسبتی به خر داری
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۶۱ - محبوب القلوب
دلا تا سیم و زر داری به کیسه
میان خلق، محبوب القلوبی
چو خالی کیسه ات شد از زر و سیم
به چشم خلق، سرتاپا عیوبی
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۶۳ - رحم و مروت
نه هر کس را توان گفتن مسلمان
مسلمانی به رحم است و مروت
مسلمانی که رحمش نیست بر دل
خدایش دور می دارد ز رحمت
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۶۶ - درد گران
پیری و، محتاجی و، بیماری و، قرض کثیر
از برای آدمی دردی ست صعب و بی علاج
هیچ کس را یا رب! این درد گران، روزی مباد
آه، آه، از درد پیری، وای وای از احتیاج
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۷۰ - عجب آید مرا
عیب می را، زراه بی خردی
لب نبرده به ساغران گویند
عجب آید مرا زنادانان
که چرا؟عیب شاعران گویند
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۷۴ - خدایا
زطاعون و وبا، بدتر بلایی ست
زن بد، در سرای نیک مردان
زن بدخو، بلای جان مرد است
خدایا این بلا از ما بگردان
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۷۹ - جنبش سیل
حال عاشق زمن چه می پرسی؟
تو که با عشق، نیستت میلی
جنبش سیل را چه می دانی؟
تو که پل بسته، بر ره سیلی
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۸۳ - لباس میش
زاهد که بود به زهد، مشهور
زهدش همه فسق و نوش نیش است
بیچاره ز زهد خشک و تلبیس
پیوسته فکنده سر به پیش است
زنهار مخور فریب او را
گرگی ست که در لباس میش است
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۸۷ - روزگار غدار
ظلم و بیداد و عذر و جور و جفا
عادت روزگار غدار است
ظاهرش گوسفند قربانی ست
باطنش گرگ آدمی خوار است
پسری با پدر نکشته کسی
این عمل سخت زشت و دشوار است
در جهان حضرت حسینی نیست
ور نه شمر و یزید، بسیار است
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۸۸ - دل نسپاری
خواهی که به فرزند تو دل کس نسپارد
زنهار به فرزند کسی دل نسپاری
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۹۱ - خوشتر
هر که خالی است کیسه اش از زر
مرگش از زندگی بود خوشتر
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۹۲ - بی شک
کس در حضور تو کند ار غیبت کسی
بی شک که غیبت تو کند در حضور او