عبارات مورد جستجو در ۱۰۱۸۱ گوهر پیدا شد:
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۱۲
معشوق چنانکه جاذب عشاق است
غفران خدا بجرم ما مشتاق است
در روز حساب هر کرا نیست گناه
شرمنده به پیش رحمت خلاق است
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۱۴
ای آنکه دو عالم است احیا ز دمت
اشیاء همه ریزه‌خوار خوان نعمت
با آنکه نرفت جز برحمت قلمت
عصیان مرا چه قدر پیش کرمت
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۱۶
الله که هر شکسته را دل سوی اوست
الله که آب رحمتش در همه جوست
دشمن برضای او شود دوست که هست
در دست تصرفش دل دشمن و دوست
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۱۸
از سر علی که جز علی آگاه است
کو نقطه تحت با بسم الله است
چون نقطه کند تنزل از رتبه خویش
گردد الف آنکه اول الله است
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۲۰
ای آنکه ز حقی برسالت مبعوث
شد ذات قدیم از تو پیدا بحدوث
تو شافع جرم بوالبشر باش که هست
بر ما ز پدر گناهکاری موروث
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۲۱
ای آنکه هر غمی توئی یار و مغیث
نالم بتو از وساوس نفس خبیث
گوش دل من بنطق خود کن شنوا
تا نشنوم از غیر تو یکبار حدیث
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۲۶
یا‌رب به نبی خدیو ملک و معراج
یا‌رب بعلی که ز انما دارد تاج
چون تا بکنون نکرده بازمکن
بر خلق ز هیچ ره صفی را محتاج
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۳۱
بی‌مهر علی که هست میزان فلاح
سودی ندهد به هیچکس علم و صلاح
تا باب نجات بر تو گردد مفتوح
از نام علی بدست آور مفتاح
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۳۲
ای آنکه مقلب مسائی و صباح
لبریز بود ز رواح فیضت اقداح
هر مفسده که هست در کار صفی
اصلاح تو کن که قادری بر اصلاح
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۳۳
هستی یم و دین کشتی و حیدر ملاح
زین ورطه بود ولای ملاح فلاح
خواهی اگر آوری به کف گوهر عشق
در بحر ولایت علی شو سباح
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۴۴
یا‌رب غلطم فزون ز مقدار بود
روزم سیه از خطای بسیار بود
با اینمهه نیست افتخارم بکسی
فخرم همه بر خدای غفار بود
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۴۶
ا‌رب چو من ار گناهکاری باشد
غفران ترا در انتظاری باشد
عفوت ز پی گناهکاران گردد
چون یار که در سراغ یاری باشد
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۴۷
ای آنکه بجز تو هرگزم یا نبود
در شدت و محنتم نگهدار نبود
در مهلکه‌ها که بسته بد راه نجات
افتادم و جز توأم مدد کار نبود
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۴۹
یا‌رب همه عالم به پناهی نازند
بر مال و زر و مکنت و جاهی نازند
رندان گدای تو ننازند بهیچ
نازند اگر بچون تو شاهی نازند
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۵۰
ای آنکه دل شکسته جای تو بود
عالم همه پرتو لقای تو بود
گویند که نفی غیر اثبات حق است
نفی که کنم که او سوای تو بود
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۵۲
ای برتر از آنکه برتو ادراک رسد
یا وهم بلند و عقل چالاک رسد
ره در تو بغیر ما عرفناک نبود
عقلی که رسد به ما عرفناک رسد
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۵۹
هر لحظه صفی حساب ره باید کرد
چاه است بهر قدم نگه باید کرد
رحمت پی رحمت آید از رب غفور
اما نه گنه پی گنه باید کرد
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۶۳
امید مراست ز آفرینده خود
کو عفو کند جرائم بنده خود
زیننده او عطاست و ز بنده خطا
هر کس کند آنچه هست زیبنده خود
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۶۴
گویند گناه چونکه پیوسته شود
بر حق در بازگشت ما بسته شود
روزی صد اگر توبه بشکسته شود
حق این نشود که از عطا خسته شود
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۶۵
ای لطف تو ار حوادث دهر ملاذ
باب کرمت رفته خلق معاذ
از حکم تو هست کار عالم بنظام
وز امر تو هست امر وحدت بنفاذ