عبارات مورد جستجو در ۱۰۱۸۱ گوهر پیدا شد:
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۶۷
ای نار خدای پاک و بیمثل و نظیر
افتاده سرم زبار عصیان برزیر
جرمم تو بجمع رحمت خویش ببخش
دستم تو بدست قدرت خویش بگیر
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۷۲
ای باب هدایتت بخلقان همه باز
اشیاء همه را بدر گهت روی نیاز
هر چند کنم گناه آرم بتو روی
هر چند غلط کنم زه آیم بتو باز
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۷۳
ای آنکه بذات خود عظیمی و عزیز
کس را بکمال هستیت نیست تمیز
از فتنه نفس عالم حادثه خیز
جز بر تو صفی را نبود راه گریز
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۷۷
بر بنده رو سیاه یارب تو ببخش
بر عاجز بی‌پناه یارب تو ببخش
از عفو و عطا ملول هرگز نشوی
من هر چه کنم گناه یارب تو ببخش
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۸۳
ای ذات تو بر جمیع ذرات فیض
ظل کرمت کشیده بر اوج و حضیض
دانست کسی که کارساز همه کیست
یکجا بتو کرد کار خود را تفویض
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۸۴
یا‌رب من اگر چه رفت عمرم بغلط
پاداش غلط هم از چه قهرست وسخط
دانی تو و لیک هم گمانم بتو چیست
آن کن که گمان بنده برتست فقط
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۸۷
ای کون و مکان ز خوان جودت محفوظ
در ظل عنایت تو اشیاء محفوظ
با عین تو کی بود عیانی معلوم
با بود تو کی شود وجودی ملحوظ
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۹۴
دیدیم در این جهان بچشم تحقیق
مهر اسداللهست و آلش توفیق
بی فلک ولایتش ز طوفان هلاک
نرهی و شوی چنانکه گشتند غریق
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۹۷
ای هستیت از تمیز خلقان همه پاک
ذات تو منزه از عقول و ادراک
ما را تو ز خاک آفریدی و بتو
دانائی ماست چون توانائی خاک
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۹۸
ای آنکه منزهی تو از شبه و شریک
مملوک تو باشد آنچه هست از بد و نیک
نزدیکتری تو چونکه از من بر من
هم راه مرا ز خودبخود کن نزدیک
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۱
ای آنکه بذات تست ذات تو دلیل
بر معرفتت عقول وافهام علیل
عرفان تو دل ز نور برهان تو یافت
عارف بتو ورنه کی شود عقل کلیل
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۲
یارب بتو عرض ناتوانی چکنم
اظهار حوائج نهانی چکنم
از حاجت مور و مار آگاه توئی
من عرض حوائج نهانی چکنم
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۳
یارب ز گناه خویش شرمنده منم
بر هر چه عقوبت است زیبنده منم
غفار توئی غنی توئی شاه توئی
بدکار منم گدا منم بنده منم
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۴
ای شیر خدا ولی حق مالک دین
نور دل عارفان مه ملک یقین
گامی که زدیم بر تو لای تو بود
در مسلک ماست حاصل فقر همین
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۶
ای شیر خدا ولی حق مالک دین
ای لنگر آسمان و مسمار زمین
دست من مبتلای درمانده بگیر
حال من بینوای بیچاره ببین
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۰
دام است جهان صفی پی‌دانه مرو
قانع بنشین و خانه بر خانه مرو
رزق تو رسد ز غیب بی‌منت خلق
و زخلق که عاجزند و افسانه مرو
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۳
گر بگذری ای صفی ز هر دلخواهی
بر دوست رسی روی تو از هر راهی
مقصود تو جز نیست چون رفت توئی
خود معنی لا اله ‌الا اللهی
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۵
حاجت به خدا اگر بری خوانده شوی
ور بر در خلق رو کنی رانده شوی
در کار خود از تو خلق درمانده‌ترند
درمانده شوی اگر به در مانده شوی
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۶
ای آنکه بروز محنتم یار توئی
براین همه عیب و نقص ستار توئی
گر عمر و عمل تمام شد صرف گناه
امید بر آن بود که غفار توئی
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۷
ای شیر خدا که سر ایجاد توئی
در کارگه وجود استاد توئی
افتاده‌تر از فتادگان جمله منم
گیرنده دست هر که افتاده توئی