عبارات مورد جستجو در ۱۰۱۸۱ گوهر پیدا شد:
مفاتیح الجنان : مفاتیح الجنان
اعمال ماه هاى رومى
ما در اینجا به بیان آنچه که در «زادالمعاد» آمده است، اکتفا می کنیم:
سید جلیل علی بن طاووس (ره) روایت کرده: روزی جمعی از اصحاب نشسته بودند، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) وارد شد و به ایشان سلام کرد و اصحاب پاسخ سلام ایشان را گفتند؛ حضرت فرمود: آیا می خواهید دوایی را که جبرییل به من آموخته که نیازمند دوای پزشکان نباشم به شما بیاموزم؟
امیرالمؤمنین(علیه السلام) و سلمان و دیگران پرسیدند: آن دوا چیست؟ حضرت به امیرالمؤمنین(علیه السلام) خطاب فرمود که:
در ماه نیسان رومی [شمسی] آب باران را می گیری و هر کدام از سوره های «فاتحه الکتاب» و «آیت الکرسی» و «توحید» و «فلق» و «ناس» و «کافرون» را «هفتاد مرتبه» می خوانی و در روایت دیگر سوره «قدر» را نیز «هفتاد مرتبه» و «هفتاد مرتبه» «اللّهُ أکبر» و «هفتاد مرتبه» «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» گفته و «هفتاد مرتبه» صلوات می فرستی، آنگاه «هفت روز» در بامداد و شامگاه از آن آب می آشامی، به حق خدایی که مرا به راستی به رسالت بر مردم برانگیخت سوگند یاد می کنم که جبرییل گفت:
خدا از کسی که این آب را می آشامد، هر دردی را که در بدنش باشد برمی دارد و به او تندرستی بخشد و دردها را از تن و استخوان های او بیرون کند و اگر در لوح دردی برای او مقدر شده باشد محو می کند و به حق پروردگاری که مرا به حق فرستاده، اگر فرزند نداشته باشد و فرزند بخواهد، آب نیسان را به آن نیت بیاشامد به او فرزند روزی شود و اگر زن عقیم باشد، با نیت از این آب بیاشامد، از او فرزند پدید آید و اگر مرد و زن، پسر یا دختر خواهند، از آن آب بیاشامند مقصود ایشان حاصل گردد، چنان که حق تعالی می فرماید:
«یهَبُ لِمَنْ یشاءُ إِناثاً وَ یهَبُ لِمَنْ یشاءُ الذُّکورَ أَوْ یزَوِّجُهُمْ ذُکراناً وَ إِناثاً وَ یجْعَلُ مَنْ یشاءُ عَقِیماً»
سپس فرمود:
اگر کسی درد سر داشته باشد، از این آب بیاشامد، به قدرت حق درد سر او آرام شود و اگر درد چشم داشته باشد و در چشم های خود قطره ای از این آب بریزد و چشم های خود را با آن بشوید و از آن بیاشامد، به اذن خدا شفا یابد و آشامیدن از این آب بُن دندان ها را محکم کند و دهان را خوشبو نماید و لعاب بُن دندان ها و بلغم را کم کند و به سبب خوردن و آشامیدن تُخَمه و امتلاء نگیرد [یعنی دو نوع بیماری از بیماری های معده] و از بادهای قولنج و غیر آن آزار نبیند و به درد پشت و درد شکم مبتلا نگردد و از زکام رنج نکشد و دچار درد دندان نشود و درد معده و انگل معده را زایل کند و نیازمند به حجامت نشود و از بیماری بواسیر و خارش بدن و آبله و دیوانگی و پیسی و خون دماغ و استفراغ نجات یابد و کور و لال و کر و زمین گیر نشود و آب سیاه در دیده اش نیاید و دردی که موجب خوردن روزه و کاستی نمازش گردد به او نرسد و از وسوسه های جنّیان و شیاطین گزندی نبیند.
آنگاه رسول خدا فرمود: جبرییل گفت: هرکه از این آب بیاشامد و به همه دردهایی که در مردم است مبتلا باشد، موجب شفای او از همۀ آن ها گردد.
و نیز گفت: به حق خدایی که ای پیامبر تو را به راستی فرستاده، هرکه این آیات را بر این آب بخواند و بیاشامد، حق تعالی دلش را از نور پر کند و روشنی و الهام خود را در دل او وارد سازد و حکمت بر زبان او جاری کند و دلش را از فهم و بصیرت پر نماید و از کرامت هایش، آنچه به احدی از عالمیان عطا نکرده عطا کند و هزار آمرزش و هزار رحمت بر او فرستد و غشّ و خیانت و غیبت و حسد و ستم و کبر و بُخل و حرص و غضب را از دل او برکند و از عداوت و دشمنی مردم و بدگویی ایشان نجات یابد و موجب شفای همه بیماری های او شود.
نویسنده گوید: این روایت مشهور درباره آثار آب نیسان به عبدالله بن عمر منتهی می شود و به این خاطر سندش ضعیف است و فقیر به خط شیخ شهید دیدم که این روایت را از حضرت صادق(علیه السلام) با همین خواص و سوره روایت کرده، ولی آیات و اذکار به این طریق نقل شده است که بر آب نیسان می خوانی:
«فاتحة الکتاب» و «آیت الکرسی» و «قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ»، «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی»، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ»، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ» و «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» هر یک را «هفتاد مرتبه» و می گویی «هفتاد مرتبه» «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» و «هفتاد مرتبه» «اللّهُ أَکْبَرُ» و «هفتاد مرتبه» «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» و «هفتاد مرتبه» «سُبْحانَ للّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلَا إِلهَ إِلّا اللّهُ واللّهُ أَکْبَرُ»؛
و در آثار آن آمده که اگر در زندان باشد و از آن بیاشامد، از حبس نجات یابد و سردی بر طبع او چیره نشود و اکثر آن آثار که بیان شد، در این روایت نیز آمده.
آب باران مطلقاً مبارک است و منفعت دارد، خواه در نیسان و خواه در غیر آن، چنان که در حدیث معتبر از امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمده: بیاشامید آب آسمان را که پاک کننده بدن شماست و دردها را دفع می کند، چنان که حق تعالی می فرماید:
«وَ ینَزِّلُ عَلَیکمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیطَهِّرَکمْ بِهِ وَ یذْهِبَ عَنْکمْ رِجْزَ الشَّیطانِ وَ لِیرْبِطَ عَلی قُلُوبِکمْ وَ یثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ»
و در انجام برنامه نیسان بهتر آن است که اگر جمعی بخوانند، هرکدام مجموع آن سوره ها و اذکار را «هفتاد مرتبه» بخوانند و برای آن ها که می خوانند فایده اش عظیم تر و ثوابش بیشتر است و در این سال ها پس از بیست وسه روز که از نوروز بگذرد، تقریباً داخل نیسان ماه شمسی می شوند و ماه نیسان سی روز است؛
از حضرت صادق(علیه السلام) روایت است: که در هفتم حَزیران، حتماً حجامت کن و اگر میسّر نشود در چهاردهم و اول حزیران تقریباً هشتاد و چهارم نوروز است و آن نیز سی روز است و حزیران ماه نحسی است، چنان که در حدیث معتبر نقل شده: خدمت امام صادق(علیه السلام) ماه حزیران ذکر شد، حضرت فرمودند: این ماه ماهی است که در آن حضرت موسی بر بنی اسراییل نفرین کرد و در یک شبانه روز سیصد هزار نفر از ایشان از بین رفتند.
باز به سند معتبر از آن حضرت نقل است: که خدای تعالی اَجَل ها را در ماه حزیران نزدیک می کند، یعنی مرگ در آن بسیار است.آگاه باش ماه های شمسی بنایش بر حرکت زمین به دور خورشید است و عدد آن ها دوازده ماه است به این ترتیب:
تشرین اول ـ تشرین آخر، کانون اول ـ کانون آخر، شباط، آذار، نیسان، ایار، حزیران، تموز، آب، ایلول.
چهار ماه را سی روز می گیرند که تشرین آخر و نیسان و حزیران و ایلولند و هفت ماه دیگر غیر شباط را سی ویک روز می گیرند و شباط را در سه سال متوالی بیست وهشت می گیرند، در سال چهارم که سال کبیسه ایشان است بیست ونه روز می گیرند.
سال ایشان سیصد و شصت وپنج روز و یک چهارم روز است و تشرین اول که اول سال ایشان است در این سال ها موافق نوزده درجه میزان است و تفصیلش در کتاب «بحارالانوار» بیان شده است و چون این ماه ها در احادیث آمده است در اینجا کوتاه و مختصر ایراد کردم، پایان [مسائل مربوط به ماه های شمسی].
مفاتیح الجنان : زیارات
آداب سفر
مقدمه در آداب سفر است و مشتمل است بر یک مقدمه و چند فصل و یک خاتمه
چون اراده سفر می کنی، شایسته است روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را روزه بداری و برای سفر کردن، روز شنبه یا روز سه شنبه یا روز پنجشنبه را انتخاب کنی و از سفر کردن در روز دوشنبه و چهارشنبه و پیش از ظهر روز جمعه بپرهیز و از سفر کردن در این ایام که در این نظم واقع شده، دوری کن:
هفت روزی نحس باشد در مَهی
زان حذر کن تا نیابی هیچ رنج
سه و پنـج و سیـزده بـا شانـزده
بیست ویک با بیست وچهار و بیست وپنج
[در بعضی از روایات نقل شده: که در بیست ویکم ماه سفر کردن مطلوب است و در روز هشتم و بیست وسوم خوب نیست. عباس قمی]
در ایام مُحاق و در حالی که ماه در برج عقرب است به سفر مرو و اگر در این اوقات برای سفر کردن ضرورتی پیش آمد، دعای سفر را بخوان و صدقه بده، آنگاه به سفر برو.
روایت شده: مردی از اصحاب حضرت باقر(علیه السلام) اراده سفر کرد و برای وداع خدمت آن جناب رسید، حضرت فرمود: پدرم علی بن الحسین(علیه السلام) هرگاه اراده می کرد که به سوی بعضی از املاک خود بیرون رود، سلامتی خود را از خدا به آنچه آسان بود می خرید، یعنی به صدقه دادن به هرچه که ممکن بود و این عمل زمانی بود که پای خویش را در رکاب می گذاشت؛ و چون به سلامت از سفر بازمی گشت، خدا را شکر می کرد و به آنچه که ممکن بود صدقه می داد.
آن مرد حضرت را وداع گفت و رفت و آنچه را حضرت فرموده بود انجام نداد، در نتیجه در مسیر سفر هلاک شد؛ این خبر به حضرت باقر(علیه السلام) رسید، حضرت فرمود: این مرد پند داده شد، اگر می پذیرفت.
سزاوار است پیش از روی آوردن به سفر، غسل کنی و اهل و عیال خود را گرد آوری و دو رکعت نماز بخوانی و از خداوند خیر خود را درخواست کنی و «آیت الکرسی» خوانده و حمد و ثنای الهی را بجا آوری و بر رسول خدا و آلش صلوات فرستی و بگویی:
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْدِعُک الْیوْمَ نَفْسِی وَأَهْلِی وَمَالِی وَوُلْدِی وَمَنْ کانَ مِنِّی بِسَبِیلٍ الشَّاهِدَ مِنْهُمْ وَالْغَائِبَ. اللّهُمَّ احْفَظْنا بِحِفْظِ الْإِیمانِ وَاحْفَظْ عَلَینا. اللّهُمَّ اجْعَلْنا فِی رَحْمَتِک، وَلَا تَسْلُبْنا فَضْلَک إِنَّا إِلَیک رَاغِبُونَ. اللّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِک مِنْ وَعْثَاءِ السَّفَرِ، وَکآبَةِ الْمُنْقَلَبِ، وَسُوءِ الْمَنْظَرِ فِی الْأَهْلِ وَالْمالِ وَالْوَلَدِ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ. اللّهُمَّ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیک هذَا التَّوَجُّهَ طَلَباً لِمَرْضاتِک وَتَقَرُّباً إِلَیک. اللّهُمَّ فَبَلِّغْنِی مَا أُؤَمِّلُهُ وَأَرْجُوهُ فِیک وَفِی أَوْلِیائِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
پس از این، خاندان خود را وداع کن و بر درِ خانه بایست و «تسبیح حضرت فاطمه» را بخوان و از پیش رو و طرف راست و جانب چپ سوره «حمد» و «آیت الکرسی» را قرائت کن و بگو:
اللّهُمَّ إِلَیک وَجَّهْتُ وَجْهِی، وَعَلَیک خَلَّفْتُ أَهْلِی وَمَالِی وَمَا خَوَّلْتَنِی وَقَدْ وَثِقْتُ بِک فَلَا تُخَیبْنِی، یا مَنْ لَایخَیبُ مَنْ أَرادَهُ، وَلَا یضَیعُ مَنْ حَفِظَهُ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاحْفَظْنِی فِیما غِبْتُ عَنْهُ وَلَا تَکلْنِی إِلی نَفْسِی یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
سپس سوره «توحید» را «یازده مرتبه» بخوان و سوره «قدر» و «آیت الکرسی» و سوره های «فلق» و «ناس» را قرائت کن، پس با دست خود همه بدنت را مسح کن و به هرچه ممکن باشد، صدقه بده و بگو:
اللّهُمَّ إِنِّی اشْتَرَیتُ بِهذِهِ الصَّدَقَةِ سَلَامَتِی وَسَلامَةَ سَفَرِی وَمَا مَعِی. اللّهُمَّ احْفَظْنِی وَاحْفَظْ مَا مَعِی، وَسَلِّمْنِی وَسَلِّمْ مَا مَعِی، وَبَلِّغْنِی وَبَلِّغْ مَا مَعِی بِبَلاغِک الْحَسَنِ الْجَمِیلِ.
و عصایی از چوب درخت بادام تلخ با خود بردار که روایت شده: هرکه به سفری رود و با خود عصای بادام تلخ بردارد و این آیه سوره «قصص» را بخواند: «وَ لَمّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ» تا «وَ اللّهُ عَلی ما نَقُولُ وَکِیلٌ»، خداوند او را از هر حیوان درنده و از هر دزد ستمگر و از هر حیوان زهردار، ایمن گرداند تا به خانه خود بازگردد و هفتادوهفت فرشته با او باشند تا آن که به وطن برگردد و عصا را به زمین بگذارد، برای او طلب آمرزش کنند.
و مستحب است با عمامه بیرون روی و سر عمامه را زیر گلو بگردانی تا از دزد و غرق شدن و سوختن آسیبی به تو نرسد.
و کمی از تربت حضرت سید الشّهدا(علیه السلام) را با خود بردار و در وقت برداشتن چنین بگو:
اللّهُمَّ هذِهِ طِینَةُ قَبْرِ الْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامُ وَ لِیک وَابْنِ وَ لِیک اتَّخَذْتُها حِرْزاً لِمَا أَخافُ وَمَا لَاأَخافُ.
و با خود انگشتر عقیق و فیروزه بردار، به ویژه انگشتری که عقیقش زرد باشد و یک طرفش منقوش به «مَا شَاءَ اللّهُ لَاقُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ أَسْتَغْفِرُ اللّهَ» و طرف دیگرش «محمّد و علی» باشد.
سید ابن طاووس در کتاب «اَمان الاخطار» از ابومحمّد قاسم بن علا از صافی خادم حضرت هادی(علیه السلام) روایت کرده: از آن حضرت اجازه خواستم به زیارت جدّش حضرت رضا(علیه السلام) بروم، فرمود: با خود انگشتری داشته باش، دارای نگین زرد و نقش نگین آن «مَا شاءَ اللّهُ لَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ أَسْتَغْفِرُ اللّهَ» و نقش طرف دیگرش «محمّد و علی». چون این انگشتر را برداری، از شرّ دزدان و راهزنان امان یابی و برای سلامت تو تمام تر و نسبت به دین تو حفظ کننده تر است.
خادم گوید: بیرون آمدم و انگشتری که حضرت فرموده بود تهیه کردم، سپس خدمت ایشان بازگشتم که برای سفرم با آن جناب وداع کنم، چون وداع کردم و دور شدم، دستور داد مرا برگردانند، وقتی برگشتم فرمود:
ای صافی؛ عرض کردم: لبّیک ای آقای من؛ فرمود: انگشتر فیروزه هم باید همراه داشته باشی، زیرا میان طوس و نیشابور شیری به تو برخواهد خورد که قافله را از ادامه سفر منع خواهد کرد، تو پیش برو و این انگشتر را به شیر نشان بده و بگو مولای من می گوید از راه دور شو؛ باید بر یک طرف نگین فیروزه «اللّهُ الْمَلِکُ» و بر طرف دیگرش«الْمُلْکُ لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»نقش کنی،زیرا نقش انگشتر فیروزه امیرالمؤمنین(علیه السلام) «اللّهُ الْمَلِکُ» بود،چون خلافت به آن حضرت برگشت«الْمُلْکُ لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ» را نقش کرد و چنین نگینی انسان را از حیوانات درنده امان می بخشد و در جنگ ها باعث پیروزی می شود.
صافی می گوید: به سفر رفتم، به خدا سوگند، در همان مکان که حضرت فرموده بود شیر بر سر راه آمد و آنچه فرموده بود انجام دادم، شیر برگشت، چون از زیارت بازگشتم، آنچه اتفاق افتاده بود خدمت آن حضرت عرض کردم، فرمودند: یک چیز ماند که نگفتی، اگر می خواهی من بگویم، گفتم: آقای من شاید فراموش کرده باشم، فرمود:
شبی در طوس، شب را نزدیک قبر شریف به سر می بردی، گروهی از جنّیان به زیارت قبر آن حضرت آمده بودند، آن نگین را در دست تو دیدند و نقش آن را خواندند، پس آن را از دستت بیرون آوردند و به نزد بیماری که داشتند بردند، انگشتر را در آبی شسته و آن آب را به بیمار خود دادند، بیمارشان سالم شد، انگشتر را برگرداندند، درحالی که تو در دست راست داشتی، آنان در دست چپ تو کردند، تو از این امر بسیار تعجّب کردی و سببش را ندانستی، آنگاه نزدیک سر خود یاقوتی یافتی و آن را برداشتی، اکنون همراه توست؛ آن را به بازار ببر که به هشتاد اشرفی خواهی فروخت و این یاقوت هدیه آن جنّیان است که برای تو آورده بودند، خادم می گوید: یاقوت را به بازار بردم و به هشتاد اشرفی فروختم همان طور که آقایم فرموده بود.
از حضرت صادق(علیه السلام) روایت شده: کسی که هر شب در سفر «آیت الکرسی» را بخواند سالم بماند و آنچه با اوست نیز سالم بماند و در سفر بگوید:
اللّهُمَّ اجْعَلْ مَسِیرِی عِبَراً، وَصَمْتِی تَفَکراً، وَکلامِی ذِکراً.
از امام زین العابدین، حضرت سجاد(علیه السلام) روایت شده: اگر برای ضرر زدن به من، جنّ و انس جمع شوند پروا نمی کنم، هرگاه این کلمات را بگویم:
بِسْمِ اللّهِ، وَبِاللّهِ، وَمِنَ اللّهِ، وَ إِلَی اللّهِ، وَفِی سَبِیلِ اللّهِ. اللّهُمَّ إِلَیک أَسْلَمْتُ نَفْسِی، وَ إِلَیک وَجَّهْتُ وَجْهِی، وَ إِلَیک فَوَّضْتُ أَمْرِی، فَاحْفَظْنِی بِحِفْظِ الْإِیمانِ مِنْ بَینِ یدَی، وَمِنْ خَلْفِی، وَعَنْ یمِینِی، وَعَنْ شِمالِی، وَمِنْ فَوْقِی، وَمِنْ تَحْتِی، وَادْفَعْ عَنِّی بِحَوْلِک وَقُوَّتِک فَإِنَّهُ لَاحَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ الْعَلِی الْعَظِیمِ.
نویسنده گوید: دعاها و آداب سفر بسیار است و ما در اینجا به ذکر چند بخش از آن ها اکتفا می کنیم.
اوّل:
برای شخص سزاوار است، هرگاه سوار مرکب می شود «بِسْمِ اللَّه» را ترک نکند.
دوم:
توشه سفر را حفظ کرده، در جای مورد اطمینان بگذارد، زیرا روایت شده: که از فهم و دانایی مسافر، حفظ کردن توشه خود است.
سوم:
دوستان را کمک کند و از خدمت کردن و کار کردن، در رفع حاجت هایشان دریغ نکند تا خدا هفتادوسه اندوه را از او برطرف سازد و او را در دنیا از همّ و غم پناه دهد و اندوه بزرگ روز قیامت را از او دور کند.
روایت شده: حضرت سجاد(علیه السلام) سفر نمی کرد مگر با اشخاصی که آن حضرت را نشناسند، به خاطر اینکه به آن ها کمک کند، زیرا اگر حضرت را می شناختند نمی گذاشتند ایشان کاری انجام دهد.
و از اخلاق پسندیده رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل شده: زمانی با اصحاب در سفر بودند، خواستند گوسفندی را ذبح کنند، یکی از اصحاب گفت: ذبح گوسفند با من، دیگری گفت پوست کندنش با من، دیگری گفت: پختنش با من، حضرت فرمود: جمع کردن هیزمش با من.
عرضه داشتند: شما زحمت نکشید، ما هیزم فراهم می کنیم، فرمودند: می دانم شما این کار را خواهید کرد، ولی من دوست ندارم که نسبت به شما امتیازی داشته باشم، زیرا خدا کراهت دارد، بنده اش را ببیند که خویش را بر دوستانش برتری داده باشد، بدان که سنگین ترین مردم نزد دوستان، کسی است که در عین سلامت و صحّت اعضایش، تنبلی می کند و دست به کاری نمی برد و منتظر است، کارهایش را دیگران انجام دهند!
چهارم:
در سفر، با کسی همراه باشد که در هزینه کردن نظیر اوست.
پنجم:
از آب منزلی نیاشامد، مگر بعد از آنکه آن را با آب منزل قبل مخلوط کند و برای مسافر لازم است مقداری از خاک شهر خود و طینتی که بر آن تربیت شده بردارد و به هر منزلی که وارد می شود، کمی از آن خاک را در ظرف آب خود بریزد و ظرف را حرکت دهد، سپس ظرف را به زمین گذاشته، صبر کند تا آب آن صاف شود، آنگاه بنوشد.
ششم:
اخلاقش را نیکو کند و بردباری را زینت خود گرداند، در «آداب زیارت امام حسین» (علیه السلام) آنچه مناسب این مقام است بیاید.
هفتم:
برای سفرش توشه برگیرد و از شرافت آدمی است که توشه خود را به ویژه در سفر مکه نیکو گرداند، آری در سفر زیارت حضرت سید الشهداء(علیه السلام) برداشتن توشه، از غذاها و خوراکی های لذیذ پسندیده نیست، چنان که این نکته در «باب زیارت» آن حضرت بیاید؛
و ابن أعسم گفته است:
مِنْ شَرَفِ الْإِنْسانِ فِی الْأَسْفارِ
تَطْییبُهُ الزَّادَ مَعَ الْإِکثارِ
از شرف انسان در سفرها
دلپسند نمودن توشه و فراوان برداشتن آن است
وَلْیحْسِنِ الْإِنْسانُ فِی حالِ السَّفَر
أَخْلاقَةُ زِیادَةً عَلَی الْحَضَر
انسان باید در حال سفر نیکو کند
اخلاقش را بیشتر از وقتی که در وطن است
وَلْیدْعُ عِنْدَ الْوَضْعِ لِلْخِوانِ
مَنْ کانَ حاضِراً مِنَ الْإِخْوانِ
و باید هنگام انداختن سفره دعوت کند
از برادرانش هرکسی را که حاضر است
وَلْیکثِرِ الْمَزْحَ مَعَ الصَّحْبِ إِذا
لَمْ یسْخِطِ اللّهَ وَلَمْ یجْلِبْ أَذی
و باید به همراهان مزاح کند درحالی که
خدا را به غضب نیاورد و موجب آزار نگردد
مَنْ جاءَ بَلْدَةً فَذا ضَیفٌ عَلی
إِخْوانِهِ فِیها إِلی أَنْ یرْحَلا
کسی که به شهری وارد شود مهمان است
بر برادرانش تا از آنجا کوچ کند
یبَرُّ لَیلَتَینِ ثُمَّ لْیأْکلِ
مِنْ أَکلِ أَهْلِ الْبَیتِ فِی الْمُسْتَقْبِلِ
تا دو شب پذیرایی شود، آنگاه باید بخورد
از خوراک معمولی اهل خانه تا در آنجاست
هشتم:
آنچه در سفر رعایت آن خیلی مهم است، محافظت بر نمازهای واجب است، با شرایط و حدود آن در اوایل اوقات، چه آنکه از حاجیان و زائران بسیار مشاهده شده که در راه سفر نمازهای واجب خود را ضایع کردند، به خاطر آنکه یا در وقت نخواندند یا در حال سوار بودن بر مرکب خواندند یا با تیمم بی جا و یا با نجاست جامه و بدن ادا کردند که همۀ این ها از بی مبالاتی و سبک شمردن شأن نماز بوده و حال آنکه در روایتی از حضرت صادق(علیه السلام) نقل شده: که نماز واجب از بیست حج بهتر است و یک حج بهتر است از خانه ای که پر از طلا باشد و آن طلاها را صدقه دهند تا تمام شود؛
و پس از نمازهای شکسته گفتن «سی مرتبه» «سُبْحانَ اللّهِ، وَالْحَمْدُ لِلّهِ، وَلَا إِلهَ إِلّا اللّهُ، وَاللّهُ أَکْبَرُ» را ترک مکن که نسبت به آن تأکید بسیار شده است.
 
مفاتیح الجنان : زیارات
آداب زیارت
آداب زیارت بسیار است، در این بخش به بیان چند مورد اکتفا می شود:
اوّل:
انجام غسل، پیش از بیرون رفتن برای سفر زیارت.
دوم:
ترک کلام بیهوده و لغو و دشمنی و گفتگوی بی منطق در راه.
سوم:
غسل کردن برای زیارت هر یک از امامان و نیز اینکه بخواند دعای وارد درباره آن را و آن دعا در اول «زیارت وارث» بیاید.
چهارم:
طهارت از حدث کبری و صغری.
پنجم:
پوشیدن جامه های پاک و پاکیزه و نو و سفید بودن رنگ آن نیکوست.
ششم:
گام ها را به وقت رفتن به روضه ی مقدّسه کوتاه برداشتن و به آرامی و وقار حرکت کردن و فروتن و خاکسار بودن و سر به زیر انداختن و گرایش نداشتن به این سو و آن سو.
هفتم:
خوشبو کردن خود، در غیر زیارت امام حسین (علیه السلام).
هشتم:
مشغول ساختن زبان به وقت رفتن به حرم مطهّر به ذکر و تکبیر و تحمید و تسبیح و تهلیل و دهان را به صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمّد(صلی الله علیه وآله) خوشبو کردن.
نهم:
ایستادن بر در حرم شریف و درخواست اذن دخول و کوشش در تحصیل رقّت قلب و فروتنی و شکستگی خاطر با کمک تصوّر و فکر در عظمت و جلالت قدر صاحب آن مرقد منوّر، با توجه به این نکته که صاحب قبر ایستادن او را می بیند و کلام او را می شنود و سلام او را پاسخ می دهد، چنان که در وقت خواندن اذن دخول به همه این واقعیات گواهی می دهد و اندیشه نماید در محبّت و لطفی که ایشان به شیعیان و زائران خود دارند و دقّت کند در خرابی های حال خود و مخالفت هایی که با آن بزرگواران کرده و دستورهای زیادی که از ایشان عمل نکرده و آزارها و اذیت هایی که از او به ایشان یا خاصان و دوستان آن بزرگواران رسیده که بازگشت نتیجه همه این اعمال، آزردن ایشان است؛ و اگر به حقیقت و راستی، در وضع خود بنگرد، قدم هایش از رفتن باز بایستد و قلبش هراسان و چشمش گریان شود و این روح تمام آداب است.
در اینجا مناسب است اشعار سخاوی و روایتی را که علامه مجلسی در کتاب «بحارالانوار» از «عیون المعجزات» نقل کرده ذکر کنم:
اما اشعار سخاوی که در حال زیارت دنبال کردن آن ها شایسته است، این است:
قالُوا غَداً نَأْتِی دِیارَ الْحِمی
وَینْزِلُ الرَّکبُ بِمَغْناهُمُ
گفتند فردا به سرزمین قُرق شده می رسیم
و کاروان به دولت سرای آنان بار اندازد
فَکلُّ مَنْ کانَ مُطِیعاً لَهُمْ
أَصْبَحَ مَسْرُوراً بِلُقْیاهُمُ
پس هرکه فرمانبردار ایشان بوده
به دیدارشان شادمان گردد
قُلْتُ فَلِی ذَنْبٌ فَما حِیلَتِی
بِأَی وَجْهٍ أَتَلَقَّاهُمُ
گفتم چاره من گنه کار چیست؟
و با چه رویی ایشان را دیدار کنم؟
قالُوا أَلیسَ العَفْوُ مِنْ شَأْنِهِمْ
لَا سِیما عَمَّنْ تَرَجَّاهُمُ
گفتند مگر گذشت شیوه آنان نیست
به ویژه از کسی که به آنان امید بست
فَجِئْتُهُمْ أَسْعی إِلی بابِهِمْ
أَرْجُوهُمُ طَوْراً وَأَخْشاهُمُ
پس به محضرشان آمدم و به درگاهشان شتافتم
یک بار به آنان امید دارم و بار دیگر ترس و بیم از آن ها
و نیز شایسته است پی گیر این اشعار شود:
هَا عَبْدُک وَاقفٌ ذَلِیلٌ
بِالْبَابِ یمُدُّ کفَّ سَائِلٍ
این بنده تو است که خاکسارانه ایستاده
و بر درگه تو دست گدایی را برافراشته
قَدْ عَزَّ عَلی سُوءُ حَالِی
ما یفْعَلُ مَا فَعَلْتُ عاقِلٌ
حال  بدِ من برایم خیلی گران است
آنچه کرده ام را هیچ عاقلی انجام نمی دهد
یا أَکرَمَ مَنْ رَجاهُ رَاجٍ
عَنْ بَابِک لَایرَدُّ سَائِلٌ
ای بزرگوارترین کسی که امیدوار، به او امید دارد
از درگه تو هیچ گدایی برگردانده نمی شود
و هم بگوید:
شاهـا چـو تـو را سگـی ببایـد
گر من شوم آن سـگِ تـو شایـد
هستـم سگکـی ز حبـس جستـه
بـر شـاخ گــل هــوات بستــه
خود را به خودی کشیـده از جُل
پیــش تــو کشیـده از سـر ذُل
افکن نظری بر این سگ خویش
سنگـم مـزن و مرانـم از پیـش
و اما آن روایت شریف به روایت مجلسی: وقتی ابراهیم جمّال که یکی از شیعیان بود، می خواست خدمت علی بن یقطین برسد، از باب اینکه ابراهیم ساربان بود و علی بن یقطین وزیر هارون الرشید و از نظر ظاهر، شأن ابراهیم نبود که در مجلس وزیر مملکت وارد شود، او را راه نداد!
اتفاقاً در همان سال علی بن یقطین به حج مشرّف شد، خواست در شهر مدینه خدمت حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) برسد، حضرت او را نپذیرفت؛ روز بعد آن حضرت را در بیرون خانه ملاقات کرد، عرضه داشت:
ای سید من، تقصیر من چه بوده که مرا نپذیرفتید؟ فرمود: به خاطر اینکه برادرت ابراهیم جمّال را راه ندادی و خدا امتناع فرموده از اینکه سعی تو را قبول کند، مگر بعد از آنکه ابراهیم تو را ببخشد.
علی بن یقطین گفت: گفتم: ای سید و مولای من در این وقت ابراهیم را کجا ملاقات کنم؟ من در مدینه و او در کوفه است، فرمود: هرگاه شب برسد تنها به بقیع برو، بی آنکه از اصحاب و غلامان تو کسی خبردار شود، در آنجا شتری زین کرده خواهی دید، آن شتر را سوار می شوی و به کوفه می روی.
شب به بقیع رفت، بر آن شتر سوار شد، به اندک زمانی به خانه ابراهیم جمّال رسید، شتر را خوابانید و در زد، ابراهیم گفت کیستی؟ گفت: علی بن یقطینم، ابراهیم گفت: علی بن یقطین بر در خانه من چه می کند؟! فرمود: بیا بیرون که کارم بس بزرگ است و او را سوگند داد که اذن ورود دهد، چون داخل خانه ابراهیم شد، گفت:
ای ابراهیم! آقا و مولا، از اینکه عمل مرا قبول کند امتناع فرموده، مگر آنکه تو از من بگذری! ابراهیم گفت: «غَفَرَاللهُ لَک؛ خدا تو را بیامرزد»، پس علی بن یقطین صورت خود را بر خاک گذاشت و ابراهیم را قسم داد که پای روی صورت من بگذار و صورتم را زیر پایت بمال، ابراهیم خودداری کرد، علی بن یقطین او را سوگند داد که چنین کند. ابراهیم پا به صورت علی بن یقطین گذاشت و روی او را زیر پای خود مالید و علی بن یقطین می گفت: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ؛ خدایا گواه باش».
سپس بیرون آمد و سوار بر آن مرکب شد و همان شب به مدینه بازگشت و شتر را بر در خانه حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) خوابانید، آنگاه حضرت او را اذن داد که بر آن بزرگوار وارد شود و حضرت کار او را پذیرفت.
از دقّت در این روایت معلوم می شود که حقوق برادران دینی تا چه اندازه پر اهمیت است!
دهم:
بوسیدن عتبه عالیه و آستانه مبارکه است و شیخ شهید فرموده: اگر زیارت کننده سجده کند و نیتش این باشد که خدا را به شکرانه اینکه مرا به این مکان رسانده، سجده می کنم بهتر است.
یازدهم:
مقدّم داشتن پای راست به وقت وارد شدن و مقدّم داشتن پای چپ به وقت بیرون آمدن، مانند ورود به مساجد و بیرون رفتن از آن ها.
دوازدهم:
رفتن به نزد ضریح مطهّر، به طوری که بتواند خود را به آن بچسباند و توهّم آن که دور ایستادن ادب است خیال است، زیرا تکیه کردن بر ضریح و بوسیدن آن، در آثار وارد شده است.
سیزدهم:
در وقت زیارت پشت به قبله و ایستادن رو به قبر منوّر و ظاهراً این ادب ویژه به معصوم است، چون از خواندن زیارت فارغ شد، گونه راست را به ضریح بگذارد و به حال تضرّع دعا کند، سپس گونه چپ را بگذارد و خدا را به حق صاحب قبر بخواند که او را از اهل شفاعت آن بزرگوار قرار دهد و در دعا پافشاری و اصرار ورزد، آنگاه به سمت سر مطهّر برود و رو به قبله بایستد و دعا کند.
چهاردهم:
ایستادن در وقت خواندن زیارت، البته اگر عذری از ناتوانی و درد کمر و درد پا و غیر آن ها ندارد.
پانزدهم:
گفتن تکبیر به هنگام دیدن قبر مطهّر، پیش از شروع زیارت؛ در روایتی آمده: هرکه پیش روی امام(علیه السلام) تکبیر گوید و پس از آن بگوید: «لَاإِلهَ إِلّا اللَّه وَحْدَهُ لَاشَرِیکَ لَهُ» برای او رضوان «الله الاَکبر» نوشته شود.
شانزدهم:
خواندن زیارت های روایت شده در کتب معتبر و زیارت های رسیده از پیشوایان مردم اَئمه طاهرین و ترک خواندن زیارت های اختراع شده که بعضی بی خردان از عوام، آن ها را با بعضی از زیارات به هم وصله زده و نادانان را به آن مشغول ساخته اند.
شیخ کلینی از عبد الرحیم قصیر روایت کرده: که گفت: بر امام صادق(علیه السلام) وارد شدم و گفتم: فدایت شوم از پیش خود دعایی اختراع کردم، فرمود: مرا از اختراع خود واگذار، هرگاه تو را حاجتی دست دهد به حضرت رسول پناه بر و دو رکعت نماز بجای آر و به سوی آن حضرت هدیه کن. .. تا پایان روایت.
هفدهم:
بجا آوردن نماز زیارت که اقل آن دو رکعت است. شیخ شهید فرموده: اگر زیارت پیامبر است، نماز را در روضه مطهّره بخوان و اگر در حرم یکی از امامان است، در بالای سر بخوان و اگر آن دو رکعت را در مسجدی که معمولاً بالای سر قبر امامان است بخوانی جایز است و علاّمه مجلسی (رحمه الله علیه) فرموده: نماز زیارت و غیر آن را به گمان فقیر، در پشت قبر و بالای سر بجا آوردن بهتر است و علاّمه بحرالعلوم نیز در کتاب «دُرّه» فرموده است:
وَمِنْ حَدِیثِ کرْبَلا وَالْکعْبةِ
لِکرْبَلَا بانَ عُلُوُّ الرُّتْبَةِ
از داستان کربلا و کعبه اینکه
کربلا را برتری رتبه است آشکار شده
وَغَیرُها مِنْ سَائِرِ الْمَشاهِدِ
أَمْثالُها بِالنَّقْلِ ذِی الشَّوَاهِدِ
و غیر آن از سایر مشاهد
مانند آن است به موجب روایات با شواهد
وَراعِ فِیهِنَّ اقْتِرابَ الرَّمْسِ
وَ آثِرِ الصَّلَاةَ عِنْدَ الرَّأْسِ
نزدیکی به قبر را در آن مشاهد رعایت کن
و نماز خواندن بالای سر را انتخاب کن
وَصَلِّ خَلْفَ الْقَبْرِ فَالصَّحِیحُ
کغَیرِهِ فِی نَدْبِها صَرِیحٌ
و در پشت قبر نماز بخوان که روایت صحیح
و غیر صحیح در استحباب آن صریح است
وَالْفَرْقُ بَینَ هَذِهِ الْقُبُورِ
وَغَیرِها کالنُّورِ فَوْقَ الطُّورِ
و فرق بین این قبور شریف
و قبرهای دیگر مانند نور بالای طور است
فَالسَّعْی لِلصَّلاةِ عِنْدَها نُدِبَ
وَقُرْبُها بَلِ اللُّصُوقُ قَدْ طُلِبَ
پس کوشش برای نماز در کنار آن ها مستحب است
و نزدیکی بلکه چسبیدن به آن ها مطلوب است
هجدهم:
اگر برای آن زیارتی که نماز می خوانی، کیفیت ویژه ای برای نمازش ذکر نفرموده باشند، در رکعت اول آن سوره «یس» و در رکعت دوم سوره «الرحمن» بخوان و بعد از نماز به آنچه وارد شده دعا کن یا به آنچه برای دین و دنیای خود به خاطرت می رسد و دعا را فراگیر قرار ده [یعنی در حق دیگران نیز دعا کن] زیرا که به اجابت نزدیک تر است.
نوزدهم:
شیخ شهید فرموده: کسی که وارد حرم مطهر شود و ببیند نماز جماعت برپا شده، پیش از زیارت ابتدا به نماز کند و همچنین اگر وقت نماز شده، زیارت را ترک کند و وارد نماز گردد و اگر وقت نماز نیست، شروع به زیارت بهتر است، چراکه زیارت نهایت مقصد اوست و اگر بین زیارت، نماز اقامه شد، برای زائران مستحب است زیارت را قطع کنند و به نماز روی آرند که ترک نماز کراهت دارد و بر کارگزاران حرم است که مردم را امر به نماز کنند.
بیستم:
شیخ شهید تلاوت قرآن را نزد ضریح های مطهره و هدیه کردن آن را به روح مقدس امام زیارت شده، از جمله آداب زیارت شمرده که سود آن به زیارت کننده باز می گردد و دربردارندۀ تعظیم امام زیارت شده(علیه السلام) نیز می گردد.
بیست ویکم:
ترک کردن سخنان ناشایست و کلمات لغو و بیهوده و دوری جستن از صحبت های دنیایی که همیشه در هرجا مذموم و قبیح و مانع رزق و موجب سنگدلی است، به ویژه در این بارگاه های مطهر و قبه های بلندپایه که خدا در سوره «نور» از بزرگی و جلالت آن ها خبر می دهد، آنجا که می فرماید: ﴿فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ...﴾ تا پایان آیه.
بیست ودوم:
بلند نکردن صدای خود در وقت زیارت، چنان که در «هدیة الزائرین» ذکر کردم.
بیست وسوم:
وداع کردن امام، در وقت بیرون رفتن از شهر آن حضرت به زیارت وداعی که در روایت رسیده است یا به غیر آن.
بیست وچهارم:
توبه و استغفار کردن از گناهان و بهتر کردن حال و کردار و گفتار خود، پس از فراغ از زیارت از آنچه پیش از زیارت دارا بوده است.
بیست وپنجم:
انفاق کردن به خادمان آستانه شریفه به اندازه ای که میسر است و شایسته است خدام آن محل شریف از اهل خیر و صلاح و صاحب دین و مروت باشند و آنچه از زائران می بینند تحمل کنند و خشم خود را بر ایشان فرو نشانند؛ و بر آنان سختی و درشتی روا ندارند و بر برآوردن حاجات محتاجان اقدام کنند و غریبان را در صورت گم کردن راه مقصد، راهنمایی و دلالت نمایند. در هر صورت خدام باید در خدمات لازمه، از تنظیف و حراست و محافظت زائران و غیره به درستی و راستی مشغول باشند.
بیست وششم:
انفاق و احسان بر تهیدستان مجاور حرم و مساکین آبرومند شهر امام زیارت شده به ویژه سادات و اهل علم و آنان که فقط مشغول تحصیل دانش اند و به تلخی غربت و تنگدستی مبتلایند و همواره پرچم بزرگداشت شعائر الهی را بر پا کرده و جهاتی را دارا هستند که ملاحظه هر یک از آن ها، در لزوم اعانت و رعایت آن ها کافی است.
بیست وهفتم:
شیخ شهید فرموده: از جمله آداب، شتاب کردن در برگشت از شهر زیارتی است، البته زمانی که بهره خود را از زیارت درک کرده باشد و این شتاب برای فزونی تعظیم و احترام و شدت شوق به رجوع، برای زیارت پس از آن است.
و نیز فرموده: زنان در وقت زیارت، باید خود را از مردان جدا کرده و تنها به زیارت بپردازند و اگر شب به زیارت اقدام کنند بهتر است؛ و باید در وضع ظاهر خود تغییر دهند، یعنی لباس عالی و خوب را به لباس های معمولی تبدیل کنند تا شناخته نشوند و حتی الامکان دور از چشم و پنهان بیرون آیند که کمتر دیده شوند و شناخته گردند و نیز اگر همراه مردان زیارت کنند جایز است، اگر چه کراهت دارد.
نویسنده گوید: از این کلمات، کثرت قبح و زشتی آنچه فعلاً معمول شده که زنان به اسم تشرّف به زیارت، خود را آرایش کرده، با لباس های نفیس از خانه ها بیرون می آیند و در حرم های مطهر با نامحرمان برخورد می کنند و به بدن های ایشان فشار می آورند یا خود را متّصل به ضرایح مطهر کرده، یا روبروی مردان نشسته مشغول به زیارت خواندن شده، و حواس مردم را پریشان کرده، عبادت کنندگان از زائران و نمازگزاران و متضرّعان و گریه کنندگان را از کار خود بازداشته و داخل در زمرۀ آنان که راه خدا را به روی بندگان خدا می بندند می شوند و غیر این ها، در حقیقت، زیارت این گونه از زنان را باید از منکرات شرع شمرد، نه از عبادات و داخل در محرمات دانست نه قُرُبات.
از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده: که امیرالمؤمنین (علیه السلام) به اهل عراق فرمود:
یا أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَکمْ یوَافِینَ الرِّجَالَ فِی الطَّرِیقِ أَمَا تَسْتَحْیونَ و قال لَعَنَ اللَّهُ مَنْ لا یغَارُ.
و فی الفقیه روی الأصبغ بن نباتة عن أمیر المؤمنین علیه السلام قال سمعته یقول: «یظْهَرُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ وَ اقْتِرَابِ السَّاعَةِ وَ هُوَ شَرُّ الْأَزْمِنَةِ نِسْوَةٌ کاشِفَاتٌ عَارِیاتٌ مُتَبَرِّجَاتٌ مِنَ الدِّینِ دَاخِلاتٌ فِی الْفِتَنِ مَائِلاتٌ إِلَی الشَّهَوَاتِ مُسْرِعَاتٌ إِلَی اللَّذَّاتِ مُسْتَحِلاتُ الْمُحَرَّمَاتِ فِی جَهَنَّمَ خَالِدَاتٌ».
بیست وهشتم:
شایسته است، اوقاتی که زائر زیاد است، کسانی که نزدیک تر به ضریح هستند، زیارت خود را خلاصه تر کرده و از ضریح دور شوند تا دیگران هم مانند آنان به ضریح دست یابند.
نویسنده گوید: ما در مقام «زیارات حضرت سید الشهداء»(علیه السلام) آدابی را که باید زائران آن جناب توجّه کنند، نقل خواهیم کرد.
مفاتیح الجنان : زیارات
اذن دخول هر یک از حرمهاى شریفه
در اینجا دو اذن دخول ذکر می شود:
اوّل:
شیخ کفعمی فرموده: چون خواستی به مسجد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) یا یکی از مشاهد مشرفه ائمه(علیهم السلام) وارد شوی، بگو:
اللَّهُمَّ إِنِّی وَقَفْتُ عَلَی بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ بُیوتِ نَبِیک، صَلَوَاتُک عَلَیهِ وَ آلِهِ، وَ قَدْ مَنَعْتَ النَّاسَ أَنْ یدْخُلُوا إِلا بِإِذْنِهِ، فَقُلْتَ: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیوتَ النَّبِی إِلاّ أَنْ یؤْذَنَ لَکمْ»، اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صَاحِبِ هَذَا الْمَشْهَدِ الشَّرِیفِ فِی غَیبَتِهِ، کمَا أَعْتَقِدُهَا فِی حَضْرَتِهِ، وَ أَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَک وَ خُلَفَاءَک عَلَیهِمُ السَّلامُ، أَحْیاءٌ عِنْدَک یرْزَقُونَ، یرَوْنَ مَقَامِی، وَ یسْمَعُونَ کلامِی، وَ یرُدُّونَ سَلامِی، وَ أَنَّک حَجَبْتَ عَنْ سَمْعِی کلامَهُمْ، وَ فَتَحْتَ بَابَ فَهْمِی بِلَذِیذِ مُنَاجَاتِهِمْ، وَ إِنِّی أَسْتَأْذِنُک یا رَبِّ أَوَّلا، وَ أَسْتَأْذِنُ رَسُولَک صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ ثَانِیا، وَ أَسْتَأْذِنُ خَلِیفَتَک الْإِمَامَ الْمَفْرُوضَ عَلَی طَاعَتُهُ، فُلانَ بْنَ فُلانٍ؛
و به جای «فلان بن فلان» آن امامی را که می خواهی زیارت کنی و پدرش را نام ببر، مثلاً اگر زیارت «امام حسین(علیه السلام)» است بگو: «الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ(عَلَیْهِ السَّلامُ)» و اگر زیارت «امام رضا(علیه السلام)» است بگو: «عَلِیَّ بْنَ مُوسَی الرِّضا(عَلَیْهِ السَّلامُ)»؛ همچنین امامان دیگر.
سپس بگو:
وَ الْمَلائِکةَ الْمُوَکلِینَ، بِهَذِهِ الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکةِ ثَالِثا، أَ أَدْخُلُ یا رَسُولَ اللَّهِ؟ أَ أَدْخُلُ یا حُجَّةَ اللَّهِ؟ أَ أَدْخُلُ یا مَلائِکةَ اللَّهِ الْمُقَرَّبِینَ، الْمُقِیمِینَ فِی هَذَا الْمَشْهَدِ؟ فَأْذَنْ لِی یا مَوْلای فِی الدُّخُولِ، أَفْضَلَ مَا أَذِنْتَ لِأَحَدٍ مِنْ أَوْلِیائِک، فَإِنْ لَمْ أَکنْ أَهْلا لِذَلِک، فَأَنْتَ أَهْلٌ لِذَلِک.
پس عتبه مبارکه را ببوس و وارد شو و بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ، وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ ارْحَمْنِی، وَ تُبْ عَلَی، إِنَّک أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ.
دوم:
اذن دخولی است که علاّمه مجلسی(رحمة الله علیه) از نسخه ای قدیمی از نوشته های اصحاب برای ورود به سرداب مقدّس و بارگاه های نورانی ائمه(علیهم السلام) به این صورت نقل فرموده:
اللَّهُمَّ إِنَّ هَذِهِ بُقْعَةٌ طَهَّرْتَهَا، وَ عَقْوَةٌ شَرَّفْتَهَا، وَ مَعَالِمُ زَکیتَهَا، حَیثُ أَظْهَرْتَ فِیهَا أَدِلَّةَ التَّوْحِیدِ، وَ أَشْبَاحَ الْعَرْشِ الْمَجِیدِ، الَّذِینَ اصْطَفَیتَهُمْ مُلُوکاً لِحِفْظِ النِّظَامِ، وَ اخْتَرْتَهُمْ رُؤَسَاءَ لِجَمِیعِ الْأَنَامِ، وَ بَعَثْتَهُمْ لِقِیامِ الْقِسْطِ، فِی ابْتِدَاءِ الْوُجُودِ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ، ثُمَّ مَنَنْتَ عَلَیهِمْ بِاسْتِنَابَةِ أَنْبِیائِک، لِحِفْظِ شَرَائِعِک وَ أَحْکامِک، فَأَکمَلْتَ بِاسْتِخْلافِهِمْ رِسَالَةَ الْمُنْذِرِینَ، کمَا أَوْجَبْتَ رِئَاسَتَهُمْ فِی فِطَرِ الْمُکلَّفِینَ، فَسُبْحَانَک مِنْ إِلَهٍ مَا أَرْأَفَک، وَ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ مِنْ مَلِک مَا أَعْدَلَک، حَیثُ طَابَقَ صُنْعُک مَا فَطَرْتَ عَلَیهِ الْعُقُولَ، وَ وَافَقَ حُکمُک مَا قَرَّرْتَهُ فِی الْمَعْقُولِ وَ الْمَنْقُولِ، فَلَک الْحَمْدُ عَلَی تَقْدِیرِک الْحَسَنِ الْجَمِیلِ، وَ لَک الشُّکرُ عَلَی قَضَائِک الْمُعَلَّلِ بِأَکمَلِ التَّعْلِیلِ؛
فَسُبْحَانَ مَنْ لا یسْأَلُ عَنْ فَعْلِهِ، وَ لا ینَازَعُ فِی أَمْرِهِ، وَ سُبْحَانَ مَنْ کتَبَ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ، قَبْلَ ابْتِدَاءِ خَلْقِهِ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَینَا بِحُکامٍ یقُومُونَ مَقَامَهُ، لَوْ کانَ حَاضِرا فِی الْمَکانِ، لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ، الَّذِی شَرَّفَنَا بِأَوْصِیاءَ، یحْفَظُونَ الشَّرَائِعَ فِی کلِّ الْأَزْمَانِ، وَ اللَّهُ أَکبَرُ الَّذِی أَظْهَرَهُمْ لَنَا بِمُعْجِزَاتٍ، یعْجِزُ عَنْهَا الثَّقَلانِ؛ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِی الْعَظِیمِ، الَّذِی أَجْرَانَا عَلَی عَوَائِدِهِ الْجَمِیلَةِ، فِی الْأُمَمِ السَّالِفِینَ؛ اللَّهُمَّ فَلَک الْحَمْدُ وَ الثَّنَاءُ الْعَلِی، کمَا وَجَبَ لِوَجْهِک الْبَقَاءُ السَّرْمَدِی، وَ کمَا جَعَلْتَ نَبِینَا خَیرَ النَّبِیینَ، وَ مُلُوکنَا أَفْضَلَ الْمَخْلُوقِینَ، وَ اخْتَرْتَهُمْ عَلَی عِلْمٍ عَلَی الْعَالَمِینَ، وَفِّقْنَا لِلسَّعْی إِلَی أَبْوَابِهِمُ الْعَامِرَةِ، إِلَی یوْمِ الدِّینِ، وَ اجْعَلْ أَرْوَاحَنَا تَحِنُّ إِلَی مَوْطِئِ أَقْدَامِهِمْ؛
وَ نُفُوسَنَا تَهْوِی النَّظَرَ إِلَی مَجَالِسِهِمْ وَ عَرَصَاتِهِمْ، حَتَّی کأَنَّنَا نُخَاطِبُهُمْ فِی حُضُورِ أَشْخَاصِهِمْ، فَصَلَّی اللَّهُ عَلَیهِمْ مِنْ سَادَةٍ غَائِبِینَ، وَ مِنْ سُلالَةٍ طَاهِرِینِ، وَ مِنْ أَئِمَّةٍ مَعْصُومِینَ؛ اللَّهُمَّ فَأْذَنْ لَنَا بِدُخُولِ هَذِهِ الْعَرَصَاتِ، الَّتِی اسْتَعْبَدْتَ بِزِیارَتِهَا أَهْلَ الْأَرَضِینَ وَ السَّمَاوَاتِ، وَ أَرْسِلْ دُمُوعَنَا بِخُشُوعِ الْمَهَابَةِ، وَ ذَلِّلْ جَوَارِحَنَا بِذُلِّ الْعُبُودِیةِ، وَ فَرْضِ الطَّاعَةِ حَتَّی نُقِرَّ بِمَا یجِبُ لَهُمْ مِنَ الْأَوْصَافِ، وَ نَعْتَرِفَ بِأَنَّهُمْ شُفَعَاءُ الْخَلائِقِ، إِذَا نُصِبَتِ الْمَوَازِینُ فِی یوْمِ الْأَعْرَافِ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلَی عِبَادِهِ الَّذِینَ اصْطَفَی، مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ.
پس عتبه را ببوس و وارد شو، درحالی که خاکسار و گریان باشی، به درستی که این جملات اجازه ورود به حریم ایشان است، درود خدا بر همه آنان.
مفاتیح الجنان : زیارات
آداب زیارت به نیابت
بدان که ثواب زیارت هر یک از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و ائمه هدی(علیهم السلام) را می توان هدیه به روح مقدّس هر یک از آنان نمود و همچنین به روح هر یک از مؤمنان می توان هدیه کرد و نیز می توان به نیابت از ایشان زیارت نمود، چنان که به سند معتبر نقل شده: داود صرمی به حضرت امام هادی(علیه السلام) عرضه داشت: من پدر شما را زیارت کردم و ثوابش را برای شما قرار دادم. فرمود: برای تو از سوی خدا، پاداش و ثواب بزرگی است و از جانب ما ستایش و ثنا.
و در حدیث دیگری وارد شده: حضرت امام هادی(علیه السلام) شخصی را به حائر امام حسین(علیه السلام) فرستاد که برای حضرت زیارت و دعا کند.
هم به سند معتبر از حضرت امام موسی بن جعفر(علیه السلام) روایت شده: چون به زیارت مرقد منوّر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بروی و از انجام زیارت فارغ شوی، دو رکعت نماز بخوان و بالای سر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بایست و چنین بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا نَبِی اللّه مِنْ أَبِی وَأُمِّی وَزَوْجَتِی وَوَلَدِی وَحامَّتِی وَمِنْ جَمِیعِ أَهْلِ بَلَدِی حُرِّهِمْ وَعَبْدِهِمْ وَأَبْیضِهِمْ وَأَسْوَدِهِمْ.
پس به هرکس از شهر خود بگویی که من به نیابت از تو، به پیامبر(صلی الله علیه وآله) سلام دادم، راست گو خواهی بود.
و در بعضی از روایات وارد شده است: که از بعضی از ائمه طاهرین پرسیدند: از مردی که دو رکعت نماز بجا می آورد یا یک روز روزه می دارد یا حجّ و عمره می خواند یا رسول خدا(صلی الله علیه وآله) یا یکی از ائمه طاهرین را زیارت می کند و ثواب آن را برای پدر و مادر خود یا برادر مؤمن خود هدیه می کند، آیا برای او ثوابی هست؟ فرمود: ثواب آن عمل به آن شخص می رسد، بدون اینکه از ثواب نایب چیزی کم شود.
شیخ طوسی در کتاب تهذیب فرموده است: کسی که با گرفتن اجرت، به نیابت برادر مؤمن به زیارت می رود، چون از غسل زیارت فارغ شود، [و موافق بعضی از نسخه ها: از عمل زیارت فارغ گردد] بگوید:
اللّهُمَّ مَا أَصابَنِی مِنْ تَعَبٍ أَوْ نَصَبٍ أَوْ شَعَثٍ أَوْ لُغُوبٍ فَأْجُرْ فُلانَ ابْنَ فُلانٍ فِیهِ وَأْجُرْنِی فِی قَضائِی عَنْهُ.
پس چون زیارت کند در آخر زیارت بگوید:
السَّلامُ عَلَیک یا مَوْلای عَنْ فُلانِ ابْنِ فُلانٍ، أَتَیتُک زائِراً عَنْهُ فَاشْفَعْ لَهُ عِنْدَ رَبِّک.
پس هر دعایی که خواهد برای او کند.
و نیز فرموده است: چون کسی بخواهد به نیابت دیگری زیارت کند بگوید:
اللّهُمَّ إِنَّ فُلانَ ابْنَ فُلانٍ أَوْفَدَنِی إِلی مَوالِیهِ وَمَوالِی لِأَزُورَ عَنْهُ رَجاءً لِجَزِیلِ الثَّوابِ وَفِراراً مِنْ سُوءِ الْحِسابِ، اللّهُمَّ إِنَّهُ یتَوَجَّهُ إِلَیک بِأَوْلِیائِهِ الدَّالِّینَ عَلَیک فِی غُفْرانِک ذُنُوبَهُ وَحَطِّ سَیئاتِهِ، وَیتَوَسَّلُ إِلَیک بِهِمْ عِنْدَ مَشْهَدِ إِمامِهِ صَلَواتُ اللّهُ عَلَیهِمْ، اللّهُمَّ فَتَقَبَّلْ مِنْهُ وَاقْبَلْ شَفاعَةَ أَوْلِیائِهِ صَلَواتُ اللّهُ عَلَیهِمْ فِیهِ.
اللّهُمَّ جازِهِ عَلَی حُسْنِ نِیتِهِ وَصَحِیحِ عَقِیدَتِهِ وَصِحَّةِ مُوالاتِهِ أَحْسَنَ مَا جازَیتَ أَحَداً مِنْ عَبِیدِک الْمُؤْمِنِینَ، وَأَدِمْ لَهُ مَا خَوَّلْتَهُ، وَاسْتَعْمِلْهُ صالِحاً فِیما آتَیتَهُ، وَلَا تَجْعَلْنِی آخِرَ وافِدٍ لَهُ یوفِدُهُ. اللّهُمَّ أَعْتِقْ رَقَبَتَهُ مِنَ النَّارِ، وَأَوْسِعْ عَلَیهِ مِنْ رِزْقِک الْحَلالِ الطَّیبِ، وَاجْعَلْهُ مِنْ رُفَقاءِ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَبارِک لَهُ فِی وُلْدِهِ وَمالِهِ وَأَهْلِهِ وَما مَلَکتْ یمِینُهُ؛
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَحُلْ بَینَهُ وَبَینَ مَعاصِیک حَتَّی لَایعْصِیک، وَأَعِنْهُ عَلَی طاعَتِک وَطاعَةِ أَوْلِیائِک حَتَّی لَاتَفْقِدَهُ حَیثُ أَمَرْتَهُ، وَلَا تَراهُ حَیثُ نَهَیتَهُ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لَهُ وَارْحَمْهُ وَاعْفُ عَنْهُ وَعَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَعِذْهُ مِنْ هَوْلِ الْمُطَّلَعِ، وَمِنْ فَزَعِ یوْمِ الْقِیامَةِ وَسُوءِ الْمُنْقَلَبِ، وَمِنْ ظُلْمَةِ الْقَبْرِ وَوَحْشَتِهِ، وَمِنْ مَواقِفِ الْخِزْی فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ؛
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْ جائِزَتَهُ فِی مَوْقِفِی هذَا غُفْرانَک وَتُحْفَتَهُ فِی مَقامِی هذَا عِنْدَ إِمامِی صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ أَنْ تُقِیلَ عَثْرَتَهُ، وَتَقْبَلَ مَعْذِرَتَهُ، وَتَتَجاوَزَ عَنْ خَطِیئَتِهِ، وَتَجْعَلَ التَّقْوَی زادَهُ، وَمَا عِنْدَک خَیراً لَهُ فِی مَعادِهِ، وَتَحْشُرَهُ فِی زُمْرَةِ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَتَغْفِرَ لَهُ وَ لِوالِدَیهِ فَإِنَّک خَیرُ مَرْغُوبٍ إِلَیهِ، وَأَکرَمُ مَسْؤُولٍ اعْتَمَدَ الْعِبادُ عَلَیهِ.
اللّهُمَّ وَ لِکلِّ مُوفِدٍ جائِزَةٌ، وَ لِکلِّ زائِرٍ کرامَةٌ، فَاجْعَلْ جائِزَتَهُ فِی مَوْقِفِی هذَا غُفْرانَک وَالْجَنَّةَ لَهُ وَ لِجَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ. اللّهُمَّ وَأَنَا عَبْدُک الْخاطِئُ الْمُذْنِبُ الْمُقِرُّ بِذُنُوبِهِ فَأَسْأَلُک یا اللّهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أَنْ لَاتَحْرِمَنِی بَعْدَ ذلِک الْأَجْرَ وَالثَّوابَ مِنْ فَضْلِ عَطائِک وَکرَمِ تَفَضُّلِک.
آنگاه نزد ضریح مقدّس رفته و دست ها را رو به قبله به سوی آسمان بردارد و بگوید:
یا مَوْلای، یا إِمامِی، عَبْدُک فُلانُ ابْنُ فُلانٍ أَوْفَدَنِی زائِراً لِمَشْهَدِک یتَقَرَّبُ إِلَی اللّه عَزَّوَجَلَّ بِذَلِک وَ إِلَی رَسُولِهِ وَ إِلَیک یرْجُو بِذلِک فَکاک رَقَبَتِهِ مِنَ النَّارِ مِنَ الْعُقُوبَةِ، فَاغْفِرْ لَهُ وَ لِجَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ یا اللّهُ یا اللّهُ یا اللّهُ یا اللّهُ یا اللّهُ یا اللّهُ یا اللّهُ، لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ الْحَلِیمُ الْکرِیمُ، لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ الْعَلِی الْعَظِیمُ، أَسْأَلُک أَنْ تُصِلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَتَسْتَجِیبَ لِی فِیهِ وَفِی جَمِیعِ إِخْوانِی وَأَخَوَاتِی وَوَلَدِی وَأَهْلِی بِجُودِک وَکرَمِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
مفاتیح الجنان : مفاتیح الجنان
فضیلت زیارت رسول خدا(ص) و حضرت زهرا(ع) و ائمه بقیع(ع)
آگاه باش که در حق همۀ مردم به ویژه حاجیان مستحب مؤکد است، مشرّف شدن به زیارت روضه ی مطهّره و آستانه منوّره ی فخر عالمیان حضرت سید المرسلین محمّد بن عبدالله(صلوات الله وسلامه علیه) و ترک زیارت آن حضرت، سبب جفا در حق او در قیامت است و شیخ شهید فرموده: اگر مردم زیارت آن جناب را ترک کنند، بر امام است که ایشان را برای رفتن به زیارت آن حضرت مجبور کند، زیرا ترک زیارت آن حضرت انگیزۀ جفای حرام است.
شیخ صدوق از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده: هرگاه یکی از شما حج نماید، باید حجّش را به زیارت ما به پایان برساند، زیرا زیارت ما از کمال تمامی حجّ است؛
و نیز از امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت کرده: حجّ خود را به زیارت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) کامل کنید که ترک زیارت آن حضرت پس از حج جفا و خلاف ادب است و شما را به این زیارت دستور داده اند و به زیارت قبری چند که خدا حق آن ها و زیارت آن ها را بر شما لازم کرده بروید و کنار آن قبرها از خداوند طلب روزی کنید.
و نیز از ابوالصّلت هروی روایت کرده که: خدمت حضرت رضا(علیه السلام) عرض کردم: یابن رسول الله، چه می فرمایی در حدیثی که اهل آن روایت می کنند: که مؤمنان در بهشت از منازلشان پروردگار خود را زیارت می کنند؟ (کنایه از این که معنی حدیث اگر حدیث صحیحی باشد چیست؟ با آنکه شامل مطلبی است که به حسب ظاهر با اعتقاد حق هماهنگی ندارد.)
حضرت پاسخ او را به این صورت فرمودند: ای اباصلت، خدا پیامبرش محمّد(صلی الله علیه وآله) را از همۀ آفریده هایش حتی از پیامبران و ملائکه افضل قرار داد و طاعت او را طاعت خود و بیعت با او را بیعت با خود و زیارت او را زیارت خود شمرد، چنان که فرمود:
«مَنْ یطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ»
و فرمود:
«إِنَّ الَّذِینَ یبایعُونَک إِنَّما یبایعُونَ اللّهَ یدُ اللّهِ فَوْقَ أَیدِیهِمْ»
و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: هرکه مرا در حال حیات یا پس از مرگ زیارت کند، چنان است که خدا را زیارت کرده باشد تا پایان روایت.
حمیری در کتاب «قرب الأسناد»، از حضرت صادق(علیه السلام) روایت کرده: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: هرکه مرا در حیات یا پس از ممات زیارت کند، روز قیامت شفیع او می شوم.
در حدیثی آمده: امام صادق(علیه السلام) روز عیدی در مدینه بود، به زیارت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) رفت و به آن حضرت سلام داد و فرمود: ما بر اهل همه شهرها خواه مکه و خواه غیر مکه برتری داریم، به علّت زیارت و سلاممان به رسول خدا(صلی الله علیه وآله).
شیخ طوسی در «تهذیب»، از یزید بن عبدالملک روایت کرده است و او از پدرش، از جدّش: که خدمت حضرت فاطمه مشرّف شدم، آن حضرت به سلام بر من پیشی گرفت، آنگاه از من پرسید برای چه آمده ای؟ عرض کردم: برای طلب برکت و ثواب؛ فرمود: مرا خبر داد پدرم و اینک حاضر است که هر که بر او و بر من سه روز سلام کند، خدا بهشت را بر او واجب کند؛ گفتم: در حیات او و شما؟ فرمود: آری و نیز پس از مرگ ما.
علاّمه مجلسی (رحمة الله علیه) فرموده: در حدیث معتبر از عبدالله بن عباس نقل است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: هرکه امام حسن (علیه السلام) را در بقیع زیارت کند، قدمش بر صراط ثابت باشد، روزی که قدم ها از آن بلغزد.
در کتاب «مُقنعه» از حضرت صادق(علیه السلام) روایت شده: هرکه مرا زیارت کند، گناهانش آمرزیده شود و تهیدست و پریشان نمیرد.
شیخ طوسی در «تهذیب» از حضرت عسکری(علیه السلام) روایت کرده: هرکه حضرت صادق(علیه السلام) و پدرش حضرت باقر(علیه السلام) را زیارت کند درد چشم نکشد و بیماری و دردی به او نرسد و مبتلا نمیرد.
ابن قولَوَیه در کتاب «کامل الزیارات»، از هشام بن سالم از امام صادق(علیه السلام) روایتی طولانی آورده که بخشی از جملات آن این است: مردی به محضر امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شد و عرض کرد: آیا پدرت را باید زیارت کرد؟ فرمود: آری، عرضه داشت: برای کسی که او را زیارت کند چه پاداشی است؟ فرمود: اگر اعتقاد به امامت او داشته باشد و از او پیروی کند، بهشت پاداش اوست؛ عرض کرد: کسی که از زیارت او روی گردان شود چه خواهد شد؟ فرمود: در «یوم الحسرة» که روز قیامت است حسرت خواهد داشت.
احادیث در این بخش بسیار است و برای متذکر شدن ما همین اندازه کافی و وافی است.
مفاتیح الجنان : زیارت حضرت رسول خدا (ص)
زیارت حضرت رسول خدا (ص)
امّا کیفیت زیارت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) چنین است: هرگاه به مدینه پیامبر(صلی الله علیه و آله) وارد شدی، برای زیارت غسل کن، چون خواستی وارد مسجد آن حضرت شوی کنار در مسجد بایست و «اذن دخول» اوّل را که در صفحات پیش گذشت بخوان و از در جبرییل وارد شو و پای راست را وقت ورود مقدّم بدار، سپس «صد مرتبه» «اللّهُ أَکْبَرُ» بگو، آنگاه دو رکعت [نماز به نیت] «نماز تحیت» مسجد بخوان و به سوی حجرۀ شریفه برو و بر آن دست بگذار و آن را ببوس و بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا نَبِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِاللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا خاتَمَ النَّبِیینَ، أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ بَلَّغْتَ الرِّسالَةَ، وَأَقَمْتَ الصَّلَاةَ، وَآتَیتَ الزَّکاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ، وَعَبَدْتَ اللّهَ مُخْلِصاً حَتَّی أَتاک الْیقِینُ، فَصَلَواتُ اللّهِ عَلَیک وَرَحْمَتُهُ وَعَلَی أَهْلِ بَیتِک الطَّاهِرِینَ.
پس رو به قبله نزد ستون جلو که از جانب راست قبر است بایست، به طوری که دوش چپ به جانب قبر و دوش راست به جانب منبر که جایگاه سر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) است قرار گیرد و بگو:
أَشْهَدُ أَنْ لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ وَحْدَهُ لَاشَرِیک لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّک رَسُولُ اللّهِ، وَأَنَّک مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللّهِ، وَأَشْهَدُ أَنَّک قَدْ بَلَّغْتَ رِسالاتِ رَبِّک وَنَصَحْتَ لِأُمَّتِک، وَجاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللّهِ، وَعَبَدْتَ اللّهَ حَتّی أَتاک الْیقِینُ بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَأَدَّیتَ الَّذِی عَلَیک مِنَ الْحَقِّ، وَأَنَّک قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِینَ، وَغَلُظْتَ عَلَی الْکافِرِینَ، فَبَلَّغَ اللّهُ بِک أَفْضَلَ شَرَفِ مَحَلِّ الْمُکرَّمِینَ، الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی اسْتَنْقَذَنا بِک مِنْ الشِّرْک وَالضَّلالَةِ؛
اللّهُمَّ فَاجْعَلْ صَلَوَاتِک وَصَلَوَاتِ مَلائِکتِک الْمُقَرَّبِینَ، وَأَنْبِیائِک الْمُرْسَلِینَ، وَعِبادِک الصَّالِحِینَ، وَأَهْلِ السَّمَاواتِ وَالْأَرَضِینَ، وَمَنْ سَبَّحَ لَک یا رَبَّ الْعالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِک وَرَسُولِک وَنَبِیک وَأَمِینِک وَنَجِیک وَحَبِیبِک وَصَفِیک وَخاصَّتِک وَصَفْوَتِک وَخِیرَتِک مِنْ خَلْقِک؛
اللّهُمَّ أَعْطِهِ الدَّرَجَةَ الرَّفِیعَةَ، وَآتِهِ الْوَسِیلَةَ مِنَ الْجَنَّةِ، وَابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً یغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ. اللّهُمَّ إِنَّک قُلْتَ: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُک فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحِیماً» وَإِنِّی أَتَیتُک مُسْتَغْفِراً تَائِباً مِنْ ذُنُوبِی، وَ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِک إِلَی اللّهِ رَبِّی وَرَبِّک لِیغْفِرَ لِی ذُنُوبِی.
و اگر تو را حاجتی باشد، قبر مطهّر را پشت کتف خود قرار ده و رو به جانب قبله کن و دست ها را به سوی خدا بردار و حاجت خویش را بخواه که سزاوار است برآورده شود، ان شاء الله تعالی.
ابن قولَوَیه به سند معتبر از محمّد بن مسعود روایت کرده که گفت: دیدم امام صادق(علیه السلام) نزد قبر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آمد و دست مبارک را بر قبر گذاشت و گفت:
أَسْأَلُ اللّهَ الَّذِی اجْتَبَاک وَاخْتَارَک وَهَدَاک وَهَدی بِک أَنْ یصَلِّی عَلَیک.
پس فرمود:
«إِنَّ اللّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً».
شیخ طوسی در کتاب «مصباح» فرموده: چون کنار قبر شریف از دعا فارغ شدی، نزد منبر برو و بر آن دست بمال و دو قبّه پایین منبر را که مانند انار است بگیر و صورت و چشم های خود را به آن بمال که در آن شفای چشم است و نزد منبر بایست و حمد و ثنای الهی را بجای آور، و حاجت خود را بخواه که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: بین قبر و منبر من باغی است از باغ های بهشت و منبر من بر دری است از درهای بهشت.
سپس به مقام پیامبر(صلی الله علیه وآله) می روی و در آنجا آنچه خواهی نماز بجا آور و در مسجد پیامبر بسیار نماز بخوان، به درستی که نماز در آنجا برابر با هزار نماز است و هرگاه وارد مسجد شوی یا بیرون روی بر آن حضرت صلوات فرست و در خانه فاطمه زهرا نماز بخوان و به مقام جبرییل که زیر ناودان است برو که محلّ ایستادن جبرییل در هنگام اذن دخول خواستن از پیامبر(صلی الله علیه وآله) آنجا بوده و بگو:
أَسْأَلُک أَی جَوادُ، أَی کرِیمُ، أَی قَرِیبُ، أَی بَعِیدُ أَنْ تَرُدَّ عَلَی نِعْمَتَک.
مفاتیح الجنان : زیارت حضرت رسول خدا (ص)
زیارت حضرت رسول (ص) از بعید
علامه مجلسی در «زاد المعاد» در اعمال عید مولود که روز «هفدهم ربیع الاول» است فرموده: شیخ مفید و شهید و سید ابن طاووس (ره) گفته اند: چون بخواهی در غیر مدینه طیبه حضرت رسول گرامی را زیارت کنی، غسل کن و چیزی شبیه قبر در برابر خود بساز و نام مبارک آن حضرت را بر آن بنویس، سپس بایست و دل خود را متوجه آن حضرت کن و بگو:
أَشْهَدُ أَنْ لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ وَحْدَهُ لَاشَرِیک لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وَأَنَّهُ سَیدُ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ، وَأَنَّهُ سَیدُ الْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلِینَ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیهِ وَعَلَی أَهْلِ بَیتِهِ الْأَئِمَةِ الطَّیبِینَ.
سپس بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا خَلِیلَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا نَبِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا صَفِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا رَحْمَةَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا خِیرَةَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حَبِیبَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا نَجِیبَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا خاتَِمَ النَّبِیینَ، السَّلامُ عَلَیک یا سَیدَ الْمُرْسَلِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا قائِماً بِالْقِسْطِ، السَّلامُ عَلَیک یا فَاتِحَ الْخَیرِ، السَّلامُ عَلَیک یا مَعْدِنَ الْوَحْی وَالتَّنْزِیلِ، السَّلامُ عَلَیک یا مُبَلِّغاً عَنِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک أَ یهَا السِّراجُ الْمُنِیرُ؛
السَّلامُ عَلَیک یا مُبَشِّرُ، السَّلامُ عَلَیک یا نَذِیرُ، السَّلامُ عَلَیک یا مُنْذِرُ، السَّلامُ عَلَیک یا نُورَ اللّهِ الَّذِی یسْتَضاءُ بِهِ، السَّلامُ عَلَیک وَعَلَی أَهْلِ بَیتِک الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ الْهادِینَ الْمَهْدِیینَ، السَّلامُ عَلَیک وَعَلَی جَدِّک عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، وَعَلَی أَبِیک عَبْدِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی أُمِّک آمِنَةَ بِنْتِ وَهَبٍ، السَّلامُ عَلَی عَمِّک حَمْزَةَ سَیدِ الشُّهَداءِ، السَّلامُ عَلَی عَمِّک الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، السَّلامُ عَلَی عَمِّک وَکفِیلِک أَبِی طَالِبٍ، السَّلامُ عَلَی ابْنِ عَمِّک جَعْفَرٍ الطَّیارِ فِی جِنَانِ الْخُلْدِ، السَّلامُ عَلَیک یا مُحَمَّدُ، السَّلامُ عَلَیک یا أَحْمَدُ؛
السَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللّهِ عَلَی الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ، وَ السَّابِقَ إِلَی طَاعَةِ رَبِّ الْعالَمِینَ، وَالْمُهَیمِنَ عَلَی رُسُلِهِ، وَالْخاتَِمَ لِأَنْبِیائِهِ، وَالشَّاهِدَ عَلَی خَلْقِهِ، وَالشَّفِیعَ إِلَیهِ، وَالْمَکینَ لَدَیهِ، وَالْمُطاعَ فِی مَلَکوتِهِ، الْأَحْمَدَ مِنَ الْأَوْصافِ، الْمُحَمَّدَ لِسائِرِ الْأَشْرافِ، الْکرِیمَ عِنْدَ الرَّبِّ، وَالْمُکلَّمَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُبِ، الْفائِزَ بِالسِّباقِ، وَالْفائِتَ عَنِ اللِّحاقِ، تَسْلِیمَ عارِفٍ بِحَقِّک، مُعْتَرِفٍ بِالتَّقْصِیرِ فِی قِیامِهِ بِواجِبِک، غَیرِ مُنْکرٍ مَا انْتَهی إِلَیهِ مِنْ فَضْلِک، مُوْقِنٍ بِالْمَزِیداتِ مِنْ رَبِّک، مُؤْمِنٍ بِالْکتابِ الْمُنْزَلِ عَلَیک، مُحَلِّلٍ حَلالَک، مُحَرِّمٍ حَرامَک، أَشْهَدُ یا رَسُولَ اللّهِ مَعَ کلِّ شاهِدٍ، وَأَتَحَمَّلُها عَنْ کلِّ جاحِدٍ؛
أَنَّک قَدْ بَلَّغْتَ رِسالاتِ رَبِّک، وَنَصَحْتَ لِأُمَّتِک، وَجاهَدْتَ فِی سَبِیلِ رَبِّک، وَصَدَعْتَ بِأَمْرِهِ، وَاحْتَمَلْتَ الْأَذَی فِی جَنْبِهِ، وَدَعَوْتَ إِلی سَبِیلِهِ بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ الْجَمِیلَةِ، وَأَدَّیتَ الْحَقَّ الَّذِی کانَ عَلَیک، وَأَنَّک قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِینَ، وَغَلُظْتَ عَلَی الْکافِرِینَ، وَعَبَدْتَ اللّهَ مُخْلِصاً حَتَّی أَتَاک الْیقِینُ، فَبَلَغَ اللّهُ بِک أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُکرَّمِینَ، وَأَعْلی مَنازِلِ الْمُقَرَّبِینَ، وَأَرْفَعَ دَرَجاتِ الْمُرْسَلِینَ حَیثُ لَایلْحَقُک لاحِقٌ، وَلَا یفُوقُک فائِقٌ، وَلَا یسْبِقُک سابِقٌ، وَلاَ یطْمَعُ فِی إِدْراکک طامِعٌ؛
الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی اسْتَنْقَذَنا بِک مِنَ الْهَلَکةِ، وَهَدَانَا بِک مِنَ الضَّلالَةِ، وَنَوَّرَنا بِک مِنَ الظُّلْمَةِ، فَجَزاک اللّهُ یا رَسُولَ اللّهِ مِنْ مَبْعُوثٍ أَفْضَلَ مَا جَازَی نَبِیاً عَنْ أُمَّتِهِ، وَرَسُولاً عَمَّنْ أُرْسِلَ إِلَیهِ، بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی یا رَسُولَ اللّهِ زُرْتُک عارِفاً بِحَقِّک، مُقِرّاً بِفَضْلِک، مُسْتَبْصِراً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَک وَخَالَفَ أَهْلَ بَیتِک، عارِفاً بِالْهُدَی الَّذِی أَنْتَ عَلَیهِ، بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی وَنَفْسِی وَأَهْلِی وَمالِی وَوَلَدِی، أَنَا أُصَلِّی عَلَیک کما صَلَّی اللّهُ عَلَیک وَ صَلَّی عَلَیک مَلائِکتُهُ وَ أَنْبِیاؤُهُ وَرُسُلُهُ صَلاةً مُتَتابِعَةً وافِرَةً مُتَواصِلَةً لَاانْقِطاعَ لَها وَلَا أَمَدَ وَلَا أَجَلَ، صَلَّی اللّهُ عَلَیک وَعَلَی أَهْلِ بَیتِک الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ کما أَنْتُمْ أَهْلُهُ.
پس دست ها را بگشا و بگو:
اللّهُمَّ اجْعَلْ جَوَامِعَ صَلَواتِک، وَنَوَامِی بَرَکاتِک، وَفَواضِلَ خَیراتِک، وَشَرائِفَ تَحِیاتِک وَتَسْلِیمَاتِک وَکرامَاتِک وَرَحَمَاتِک، وَصَلَوَاتِ مَلائِکتِک الْمُقَرَّبِینَ، وَأَنْبِیائِک الْمُرْسَلِینَ، وَأَئِمَّتِک الْمُنْتَجَبِینَ، وَعِبادِک الصَّالِحِینَ، وَأَهْلِ السَّمَاواتِ وَالْأَرَضِینَ، وَمَنْ سَبَّحَ لَک یا رَبَّ الْعالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِک وَرَسُولِک وَشاهِدِک وَنَبِیک وَنَذِیرِک وَأَمِینِک وَمَکینِک وَنَجِیک وَنَجِیبِک وَحَبِیبِک وَخَلِیلِک وَصَفِیک وَصَفْوَتِک وَخاصَّتِک وَخالِصَتِک وَرَحْمَتِک وَخَیرِ خِیرَتِک مِنْ خَلْقِک، نَبِی الرَّحْمَةِ، وَخازِنِ الْمَغْفِرَةِ، وَقائِدِ الْخَیرِ وَالْبَرَکةِ؛
وَمُنْقِذِ الْعِبادِ مِنَ الْهَلَکةِ بِإِذْنِک، وَداعِیهِمْ إِلَی دِینِک، الْقَیمِ بِأَمْرِک، أَوَّلِ النَّبِیینَ مِیثاقاً، وَآخِرِهِمْ مَبْعَثاً، الَّذِی غَمَسْتَهُ فِی بَحْرِ الْفَضِیلَةِ، وَالْمَنْزِلَةِ الْجَلِیلَةِ، وَالدَّرَجَةِ الرَّفِیعَةِ، وَالْمَرْتَبَةِ الْخَطِیرَةِ، وَأَوْدَعْتَهُ الْأَصْلابَ الطَّاهِرَةَ، وَنَقَلْتَهُ مِنْها إِلَی الْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ لُطْفاً مِنْک لَهُ، وَتَحَنُّناً مِنْک عَلَیهِ، إِذْ وَکلْتَ لِصَوْنِهِ وَ حِراسَتِهِ وَحِفْظِهِ وَحِیاطَتِهِ مِنْ قُدْرَتِک عَیناً عاصِمَةً حَجَبْتَ بِها عَنْهُ مَدانِسَ الْعَهْرِ وَمَعائِبَ السِّفاحِ، حَتَّی رَفَعْتَ بِهِ نَواظِرَ الْعِبادِ، وَأَحْییتَ بِهِ مَیتَ الْبِلادِ بِأَنْ کشَفْتَ عَنْ نُورِ وِلادَتِهِ ظُلَمَ الْأَسْتارِ، وَأَلْبَسْتَ حَرَمَک بِهِ حُلَلَ الْأَنْوارِ؛
اللّهُمَّ فَکمَا خَصَصْتَهُ بِشرَفِ هذِهِ الْمَرْتَبَةِ الْکرِیمَةِ، وَذُخْرِ هذِهِ الْمَنْقَبَةِ الْعَظِیمَةِ، صَلِّ عَلَیهِ کمَا وَفَی بِعَهْدِک وَبَلَّغَ رِسَالاتِک وَقاتَلَ أَهْلَ الْجُحُودِ عَلَی تَوْحِیدِک، وَقَطَعَ رَحِمَ الْکفْرِ فِی إِعْزازِ دِینِک، وَلَبِسَ ثَوْبَ الْبَلْوی فِی مُجاهَدَةِ أَعْدائِک، وَأَوْجَبْتَ لَهُ بِکلِّ أَذی مَسَّهُ أَوْ کیدٍ أَحَسَّ بِهِ مِنَ الْفِئَةِ الَّتِی حاوَلَتْ قَتْلَهُ فَضِیلَةً تَفُوقُ الْفَضائِلَ وَیمْلِک بِهَا الْجَزِیلَ مِنْ نَوالِک، وَقَدْ أَسَرَّ الْحَسْرَةَ، وَأَخْفَی الزَّفْرَةَ، وَتَجَرَّعَ الْغُصَّةَ، وَلَمْ یتَخَطَّ مَا مَثَّلَ لَهُ وَحْیک.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیهِ وَعَلَی أَهْلِ بَیتِهِ صَلاةً تَرْضاها لَهُمْ، وَبَلِّغْهُمْ مِنَّا تَحِیةً کثِیرَةً وَسَلاماً، وَآتِنا مِنْ لَدُنْک فِی مُوَالاتِهِمْ فَضْلاً وَ إِحْساناً وَرَحْمَةً وَغُفْراناً إِنَّک ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ.
سپس چهار رکعت نماز زیارت با هر سوره ای که بخواهی به دو سلام بخوان و پس از آن «تسبیح حضرت زهرا»(سلام الله علیها) را زمزمه کن و بگو:
اللّهُمَّ إِنَّک قُلْتَ لِنَبِیک مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُک فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحِیماً» وَلَمْ أَحْضُرْ زَمانَ رَسُولِک عَلَیهِ وَآلِهِ السَّلامُ.
اللّهُمَّ وَقَدْ زُرْتُهُ راغِباً تائِباً مِنْ سَیءِ عَمَلِی، وَمُسْتَغْفِراً لَک مِنْ ذُنُوبِی، وَمُقِرَّاً لَک بِها وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِها مِنِّی، وَمُتَوَجِّهاً إِلَیک بِنَبِیک نَبِی الرَّحْمَةِ صَلَواتُک عَلَیهِ وَآلِهِ فَاجْعَلْنِی اللَّهُمَّ بِمُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیتِهِ عِنْدَک وَجِیهاً فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ، یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ اللّهِ بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی، یا نَبِی اللّهِ، یا سَیدَ خَلْقِ اللّهِ، إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِک إِلَی اللّهِ رَبِّک وَرَبِّی لِیغْفِرَ لِی ذُنُوبِی، وَیتَقَبَّلَ مِنِّی عَمَلِی وَیقْضِی لِی حَوائِجِی؛ فَکنْ لِی شَفِیعاً عِنْدَ رَبِّک وَرَبِّی، فَنِعْمَ الْمَسْؤُولُ الْمَوْلی رَبِّی، وَ نِعْمَ الشَّفِیعُ أَنْتَ یا مُحَمَّدُ عَلَیک وَعَلَی أَهْلِ بَیتِک السَّلامُ.
اللّهُمَّ وَ أَوْجِبْ لِی مِنْک الْمَغْفِرَةَ وَالرَّحْمَةَ وَالرِّزْقَ الْواسِعَ الطَّیبَ النَّافِعَ کمَا أَوْجَبْتَ لِمَنْ أَتی نَبِیک مُحَمَّداً صَلَواتُک عَلَیهِ وَآلِهِ وَهُوَ حَی فَأَقَرَّ لَهُ بِذُنُوبِهِ، وَاسْتَغْفَرَ لَهُ رَسُولُک عَلَیهِ وَآلِهِ السَّلامُ فَغَفَرْتَ لَهُ بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
اللّهُمَّ وَقَدْ أَمَّلْتُک وَرَجَوْتُک وَقُمْتُ بَینَ یدَیک وَرَغِبْتُ إِلَیک عَمَّنْ سِواک وَقَدْ أَمَّلْتُ جَزِیلَ ثَوابِک، وَ إِنِّی لَمُقِرٌّ غَیرُ مُنْکرٍ، وَتائِبٌ إِلَیک مِمَّا اقْتَرَفْتُ، وَعائِذٌ بِک فِی هذَا الْمَقامِ مِمَّا قَدَّمْتُ مِنَ الْأَعْمالِ الَّتِی تَقَدَّمْتَ إِلَی فِیها وَنَهَیتَنِی عَنْها وَأَوْعَدْتَ عَلَیهَا الْعِقابَ؛
وَأَعُوذُ بِکرَمِ وَجْهِک أَنْ تُقِیمَنِی مَقامَ الْخِزْی وَالذُّلِّ یوْمَ تُهْتَک فِیهِ الْأَسْتارُ، وَتَبْدُو فِیهِ الْأَسْرارُ وَالْفَضائِحُ، وَتَرْعَدُ فِیهِ الْفَرائِصُ یوْمَ الْحَسْرَةِ وَالنَّدَامَةِ، یوْمَ الْآفِکةِ، یوْمَ الْآزِفَةِ، یوْمَ التَّغابُنِ، یوْمَ الْفَصْلِ، یوْمَ الْجَزاءِ، یوْماً کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ، یوْمَ النَّفْخَةِ، یوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ، یوْمَ النَّشْرِ، یوْمَ الْعَرْضِ، یوْمَ یقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ، یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ وَصاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ، یوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ وَأَکنافُ السَّماءِ، یوْمَ تَأْتِی کلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها، یوْمَ یرَدُّونَ إِلَی اللّهِ فَینَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا، یوْمَ لَایغْنِی مَوْلی عَنْ مَوْلی شَیئاً وَلَا هُمْ ینْصَرُونَ إِلّا مَنْ رَحِمَ اللّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ؛
یوْمَ یرَدُّونَ إِلی عالِمِ الْغَیبِ وَالشَّهادَةِ، یوْمَ یرَدُّونَ إِلَی اللّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ، یوْمَ یخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً کأَنَّهُمْ إِلی نُصُبٍ یوفِضُونَ وَکأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ مُهْطِعِینَ إِلَی الدَّاعِی إِلَی اللّهِ یوْمَ الْواقِعَةِ، یوْمَ تُرَجُّ الْأَرْضُ رَجَّاً، یوْمَ تَکونُ السَّماءُ کالْمُهْلِ وَتَکونُ الْجِبَالُ کالْعِهْنِ وَلَا یسْأَلُ حَمِیمٌ حَمِیماً، یوْمَ الشَّاهِدِ وَالْمَشْهُودِ، یوْمَ تَکونُ الْمَلائِکةُ صَفّاً صَفّاً.
اللّهُمَّ ارْحَمْ مَوْقِفِی فِی ذلِک الْیوْمِ بِمَوْقِفِی فِی هذَا الْیوْمِ، وَلَا تُخْزِنِی فِی ذلِک مَوْقِفِ بِما جَنَیتُ عَلَی نَفْسِی، وَاجْعَلْ یا رَبِّ فِی ذلِک الْیوْمِ مَعَ أَوْلِیائِک مُنْطَلَقِی، وَفِی زُمْرَةِ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیتِهِ عَلَیهِمُ السَّلامُ مَحْشَرِی؛
وَاجْعَلْ حَوْضَهُ مَوْرِدِی وَفِی الْغُرِّ الْکرامِ مَصْدَرِی، وَأَعْطِنِی کتَابِی بِیمِینِی حَتَّی أَفُوزَ بِحَسَناتِی، وَتُبَیضَ بِهِ وَجْهِی، وَتُیسِّرَ بِهِ حِسابِی، وَتُرَجِّحَ بِهِ مِیزانِی، وَأَمْضِی مَعَ الْفَائِزِینَ مِنْ عِبَادِک الصَّالِحِینَ إِلی رِضْوَانِک وَجِنَانِک إِلهَ الْعالَمِینَ.
اللّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِک مِنْ أَنْ تَفْضَحَنِی فِی ذلِک الْیوْمِ بَینَ یدَی الْخَلائِقِ بِجَرِیرَتِی، أَو أَنْ أَلْقَی الْخِزْی وَالنَّدامَةَ بِخَطِیئَتِی، أَوْ أَنْ تُظْهِرَ فِیهِ سَیئَاتِی عَلَی حَسَناتِی، أَوْ أَنْ تُنَوِّهَ بَینَ الْخَلائِقِ بِاسْمِی، یا کرِیمُ یا کرِیمُ، الْعَفْوَ الْعَفْوَ، السَّتْرَ السَّتْرَ؛
اللّهُمَّ وَأَعُوذُ بِک مِنْ أَنْ یکونَ فِی ذلِک الْیوْمِ فِی مَواقِفِ الْأَشْرارِ مَوْقِفِی، أَوْ فِی مَقامِ الْأَشْقِیاءِ مَقامِی، وَ إِذا مَیزْتَ بَینَ خَلْقِک فَسُقْتَ کلّاً بِأَعْمالِهِمْ زُمَراً إِلی مَنازِلِهِمْ فَسُقْنِی بِرَحْمَتِک فِی عِبادِک الصَّالِحِینَ، وَفِی زُمْرَةِ أَوْلِیائِک الْمُتَّقِینَ إِلی جَنَّاتِک یا رَبَّ الْعَالَمِینَ.
پس آن حضرت را وداع کن و بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک أَ یهَا الْبَشِیرُ النَّذِیرُ، السَّلامُ عَلَیک أَ یهَا السِّراجُ الْمُنِیرُ، السَّلامُ عَلَیک أَ یهَا السَّفِیرُ بَینَ اللّهِ وَبَینَ خَلْقِهِ، أَشْهَدُ یا رَسُولَ اللّهِ أَ نَّک کنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلابِ الشّامِخَةِ، وَالْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ، لَمْ تُنَجِّسْک الْجاهِلِیةُ بِأَ نْجاسِها، وَلَمْ تُلْبِسْک مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِیابِها، وَأَشْهَدُ یا رَسُولَ اللّهِ أَ نِّی مُؤْمِنٌ بِک وَبِالْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَیتِک، مُوقِنٌ بِجَمِیعِ مَا أَ تَیتَ بِهِ، راضٍ مُؤْمِنٌ، وَأَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ أَهْلِ بَیتِک أَعْلامُ الْهُدَی، وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقَی، وَالْحُجَّةُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیا؛
اللّهُمَّ لَاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَةِ نَبِیک عَلَیهِ وَآلِهِ السَّلامُ وَ إِنْ تَوَفَّیتَنِی فَإِنِّی أَشْهَدُ فِی مَماتِی عَلَی مَا أَشْهَدُ عَلَیهِ فِی حَیاتِی أَنَّک أَنْتَ اللّهُ لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ وَحْدَک لَاشَرِیک لَک، وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُک وَرَسُولُک، وَأَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ أَهْلِ بَیتِهِ أَوْلِیاؤُک وَأَنْصارُک وَحُجَجُک عَلَی خَلْقِک، وَخُلَفاؤُک فِی عِبادِک، وَأَعْلامُک فِی بِلادِک، وَخُزَّانُ عِلْمِک، وَحَفَظَةُ سِرِّک، وَتَراجِمَةُ وَحْیک.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَبَلِّغْ رُوحَ نَبِیک مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِی ساعَتِی هذِهِ وَفِی کلِّ ساعَةٍ تَحِیةً مِنِّی وَسَلاماً، وَالسَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ لَاجَعَلَهُ اللّهُ آخِرَ تَسْلِیمِی عَلَیک.
مفاتیح الجنان : زیارت حضرت رسول خدا (ص)
زیارت حضرت رسول (ص) و حجج طاهره در روز جمعه
شیخ طوسی در «مصباح» و سید ابن طاووس در کتاب «جمال الاُسبوع» در رابطه با اعمال روز جمعه فرموده اند: زیارت رسول خدا در روز جمعه مستحب است و از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده اند: هرکه در شهر خود باشد و بخواهد قبر رسول خدا و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین و سایر حجّت های پاک خدا را زیارت کند، در روز جمعه غسل کند و دو جامه پاکیزه بپوشد و به صحرایی برود و به روایت دیگر بر بام خانه بالا رود، چهار رکعت نماز با هر سوره ای که ممکن شود بخواند و پس از پایان نماز، رو به قبله بایستد و بگوید:
السَّلامُ عَلَیک أَیهَا النَّبِی وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا النَّبِی الْمُرْسَلُ، وَالْوَصِی الْمُرْتَضی، وَالسَّیدَةُ الْکبْری، وَالسَّیدَةُ الزَّهْراءُ، وَالسِّبْطانِ الْمُنْتَجَبانِ، وَالْأَوْلادُ الْأَعْلامُ، وَالْأُمَناءُ الْمُنْتَجَبُونَ، جِئْتُ انْقِطاعاً إِلَیکمْ وَ إِلَی آبَائِکمْ وَ وَلَدِکمُ الْخَلَفِ عَلَی بَرَکةِ الْحَقِّ، فَقَلْبِی لَکمْ مُسَلِّمٌ، وَ نُصْرَتِی لَکمْ مُعَدَّةٌ، حَتَّی یحْکمَ اللَّهُ بِدِینِهِ، فَمَعَکمْ مَعَکمْ لا مَعَ عَدُوِّکمْ، إِنِّی لَمِنَ الْقَائِلِینَ بِفَضْلِکمْ، مُقِرٌّ بِرَجْعَتِکمْ، لا أُنْکرُ لِلَّهِ قُدْرَةً، وَ لا أَزْعُمُ إِلا مَا شَاءَ اللَّهُ؛ سُبْحَانَ اللَّهِ ذِی الْمُلْک وَ الْمَلَکوتِ، یسَبِّحُ اللَّهَ بِأَسْمَائِهِ جَمِیعُ خَلْقِهِ، وَ السَّلامُ عَلَی أَرْوَاحِکمْ وَ أَجْسَادِکمْ، وَ السَّلامُ عَلَیکمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
نویسنده گوید: روایات بسیار وارد شده که از هر کجا سلام و صلوات بر رسول خدا(صلی اللّه علیه و آله) فرستاده شود، به آن حضرت می رسد. در روایتی وارد شده: فرشته ای گمارده شده که هر مؤمنی بگوید: «صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ» آن فرشته در پاسخ او بگوید: «وَ عَلَیْکَ»، پس از آن به حضرت عرض کند: ای رسول خدا فلان شخص بر شما سلام داد، آن حضرت فرماید: «وَ عَلَیْهِ السَّلامُ».
در روایت معتبر آمده، آن حضرت فرمود: هرکه قبر مرا پس از مرگ من زیارت کند مانند کسی است که در حیاتم به سوی من هجرت کرده، پس هرگاه استطاعت ندارید به زیارت قبر من آیید، به سوی من سلام فرستید که آن سلام به من خواهد رسید.
اخبار با این مضمون بسیار است و ما در باب اول در ذکر زیارت حجّت های پاک خداوند در ایام هفته، دو زیارت برای رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در «روز شنبه» نقل کردیم، اگر خواستی به آنجا مراجعه کن و خود را به فیض خواندن آن ها نائل ساز؛ [در زیارت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در اذن دخول رواق مطهرش «زیارت مختصری از پیامبر» (صلی الله علیه و آله) بیاید. مؤلّف]
شایسته است صلوات فرستادن بر آن حضرت به آن صلواتی که حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در یکی از خطبه های خود در روز جمعه، بر آن جناب فرستاد، این صلوات در کتاب «روضه کافی» چنین است:
«إِنَّ اللّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً» اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَبارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَتَحَنَّنْ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَسَلِّمْ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ کأَ فْضَلِ ما صَلَّیتَ وَبَارَکتَ وَتَرَحَّمْتَ وَتَحَنَّنْتَ وَسَلَّمْتَ عَلی إِبْراهِیمَ وَآلِ إِبْراهِیمَ إِنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ؛
اللّهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسِیلَةَ وَالشَّرَفَ وَالْفَضِیلَةَ وَالْمَنْزِلَةَ الْکرِیمَةَ. اللّهُمَّ اجْعَلْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ أَعْظَمَ الْخَلائِقِ کلِّهِمْ شَرَفاً یوْمَ الْقِیامَةِ، وَأَقْرَبَهُمْ مِنْک مَقْعَداً، وَأَوْجَهَهُمْ عِنْدَک یوْمَ الْقِیامَةِ جَاهاً، وَأَفْضَلَهُمْ عِنْدَک مَنْزِلَةً وَنَصِیباً. اللّهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً أَشْرَفَ الْمَقامِ، وَحِبَاءَ السَّلامِ، وَشَفاعَةَ الْإِسْلامِ. اللّهُمَّ وَأَلْحِقْنا بِهِ غَیرَ خَزایا وَلَا ناکثِینَ وَلَا نادِمِینَ وَلَا مُبَدِّلِینَ إِلهَ الْحَقِّ آمِینَ.
و در پایان بخش زیارت، «صلواتی» بر آن حضرت و خاندان او خواهد آمد.
مفاتیح الجنان : زیارت حضرت رسول خدا (ص)
زیارت وداع حضرت رسول (ص)
هرگاه خواستی از مدینه بیرون روی، غسل کن و نزد قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برو و آنچه پیش از این انجام می دادی انجام ده، آن گاه آن حضرت را وداع کن و بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّهِ، أَسْتَوْدِعُک اللّهَ وَأَسْتَرْعِیک وَأَقْرَأُ عَلَیک السَّلامَ، آمَنْتُ بِاللّهِ وَبِمَا جِئْتَ بِهِ وَدَلَلْتَ عَلَیهِ. اللّهُمَّ لَاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیارَةِ قَبْرِ نَبِیک، فَإِنْ تَوَفَّیتَنِی قَبْلَ ذلِک فَإِنِّی أَشْهَدُ فِی مَماتِی عَلی مَا شَهِدْتُ عَلَیهِ فِی حَیاتِی أَنْ لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ، وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُک وَ رَسُولُک صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ.
حضرت صادق(علیه السلام) در وداع قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله) به یونس بن یعقوب فرمود: چنین بگو:
صَلَّی اللّهُ عَلَیک، السَّلامُ عَلَیک، لَاجَعَلَهُ اللّهُ آخِرَ تَسْلِیمِی عَلَیک.
 
مفاتیح الجنان : مفاتیح الجنان
زیارت حضرت فاطمه (س)
آنگاه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را نزد روضه ی مطهّره زیارت کن. در تعیین جای قبر آن مظلومه اختلاف شده است. طایفه ای گفته اند: در روضه که بین قبر و منبر است مدفون می باشد و بعضی گفته اند: در خانه خویش دفن شده و گروه سوم گفته اند: قبر مطهّرش در بقیع است و آنچه را اصحاب ما بیشتر اعتقاد بر آن دارند، این است که آن مظلومه نزد روضه زیارت شود و کسی که آن معظّمه را در این سه موضع زیارت کند، افضل است.
چون برای زیارت آن ممتحنه، در این مکان ها ایستادی بگو:
یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَک اللّهُ الَّذِی خَلَقَک قَبْلَ أَنْ یخْلُقَک فَوَجَدَک لِمَا امْتَحَنَک صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَک أَوْلِیاءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِکلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوک صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَأَتی بِهِ وَصِیهُ، فَإِنّا نَسْأَلُک إِنْ کنَّا صَدَّقْناک إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلایتِک.
و نیز مستحب است بگویی:
السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ نَبِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ حَبِیبِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ خَلِیلِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ صَفِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ أَمِینِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ خَیرِ خَلْقِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیاءِ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِکتِهِ، السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ خَیرِ الْبَرِیةِ، السَّلامُ عَلَیک یا سَیدَةَ نِساءِ الْعالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا زَوْجَةَ وَلِی اللّهِ وَ خَیرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّهِ؛
السَّلامُ عَلَیک یا أُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ سَیدَی شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الرَّضِیةُ الْمَرْضِیةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّکیةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِیةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا التَّقِیةُ النَّقِیةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِیمَةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ، السَّلامُ عَلَیک یا فاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، صَلَّی اللّهُ عَلَیک وَعَلَی رُوحِک وَبَدَنِک؛
أَشْهَدُ أَنَّک مَضَیتِ عَلَی بَینَةٍ مِنْ رَبِّک، وَأَنَّ مَنْ سَرَّک فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَمَنْ جَفَاک فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَمَنْ آذاک فَقَدْ آذی رَسُولَ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَمَنْ وَصَلَک فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَمَنْ قَطَعَک فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ لِأَنَّک بِضْعَةٌ مِنْهُ وَرُوحُهُ الَّذِی بَینَ جَنْبَیهِ، أُشْهِدُ اللّهَ وَرُسُلَهُ وَمَلائِکتَهُ أَنِّی راضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلَی مَنْ سَخِطْتِ عَلَیهِ، مَتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوَالٍ لِمَنْ وَالَیتِ، مُعادٍ لِمَنْ عادَیتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ، وَکفَی بِاللّهِ شَهِیداً وَ حَسِیباً وَ جازِیاً وَ مُثِیباً.
آنگاه بر رسول خدا و ائمه طاهرین صلوات می فرستی.
مؤلّف گوید: ما برای «روز سوم جمادی الآخر» زیارتی دیگر برای حضرت فاطمه نقل کردیم و نیز علما زیارت مفصّلی برای آن مظلومه نقل کرده اند که مثل همین زیارت نقل شده از شیخ طوسی است. اول آن «السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ» است تا «أُشْهِدُ اللَّهَ وَرُسُلَهُ وَمَلائِکَتَهُ» و از اینجا به بعد آن چنین است:
أُشْهِدُ اللّهَ وَ مَلائِکتَهُ أَنِّی وَلِی لِمَنْ وَالاک، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاک، وَحَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَک، أَنَا یا مَوْلاتِی بِک وَبِأَبِیک وَبَعْلِک وَالْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِک مُوقِنٌ، وَبِوِلایتِهِمْ مُؤْمِنٌ، وَ لِطَاعَتِهِمْ مُلْتَزِمٌ، أَشْهَدُ أَنَّ الدِّینَ دِینُهُمْ، وَالْحُکمَ حُکمُهُمْ، وَهُمْ قَدْ بَلَّغُوا عَنِ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَدَعَوْا إِلَی سَبِیلِ اللّهِ بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، لَاتَأْخُذُهُمْ فِی اللّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ، وَصَلَواتُ اللّهِ عَلَیک وَعَلَی أَبِیک وَبَعْلِک وَذُرِّیتِک الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیتِهِ وَصَلِّ عَلَی الْبَتُولِ الطَّاهِرَةِ الصِّدِّیقَةِ الْمَعْصُومَةِ التَّقِیةِ النَّقِیةِ الرَّضِیةِ الْمَرْضِیةِ الزَّکیةِ الرَّشِیدَةِ الْمَظْلُومَةِ الْمَقْهُورَةِ، الْمَغْصُوبَةِ حَقُّها، الْمَمْنُوعَةِ إِرْثُها، الْمَکسُورَةِ ضِلْعُهَا، الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا، الْمَقْتُولِ وَلَدُها، فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِک، وَبَضْعَةِ لَحْمِهِ؛
وَصَمِیمِ قَلْبِهِ، وَفِلْذَةِ کبِدِهِ، وَالنُّخْبَةِ مِنْک لَهُ، وَالتُّحْفَةِ خَصَصْتَ بِها وَصِیهُ، وَحَبِیبَةِ الْمُصْطَفی، وَقَرِینَةِ الْمُرْتَضی، وَسَیدَةِ النِّساءِ، وَمُبَشِّرَةِ الْأَوْلِیاءِ، حَلِیفَةِ الْوَرَعِ وَالزُّهْدِ، وَتُفَّاحَةِ الْفِرْدَوْسِ وَالْخُلْدِ الَّتِی شَرَّفْتَ مَوْلِدَها بِنِساءِ الْجَنَّةِ، وَسَلَلْتَ مِنْها أَنْوارَ الْأَئِمَّةِ، وَأَرْخَیتَ دُونَها حِجابَ النُّبُوَّةِ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیها صَلاةً تَزِیدُ فِی مَحَلِّها عِنْدَک، وَشَرَفِها لَدَیک، وَمَنْزِلَتِها مِنْ رِضَاک، وَبَلِّغْها مِنَّا تَحِیةً وَسَلاماً، وَآتِنَا مِنْ لَدُنْک فِی حُبِّها فَضْلاً وَ إِحْسَاناً وَرَحْمَةً وَغُفْراناً إِنَّک ذُو الْعَفْوِ الْکرِیمِ.
مؤلّف گوید: شیخ در «تهذیب» فرموده: آنچه در فضل زیارت آن معظّمه روایت شده، بیشتر از آن است که شمارش شود و علامه مجلسی از کتاب «مصباح الانوار» نقل کرده: از حضرت فاطمه روایت شده: پدرم به من فرمود: هرکه بر تو صلوات فرستد، حق تعالی او را بیامرزد و در هر جای بهشت که باشم به من ملحق کند.
مفاتیح الجنان : زیارت ائمه بقیع (ع)
زیارت ائمه بقیع (ع)
چون خواستی این بزرگواران (امام حسن مجتبی و امام زین العابدین و امام محمّد باقر و امام جعفر صادق) را زیارت کنی، باید آنچه در «آداب زیارت» ذکر شد بجا آوری؛ یعنی غسل و طهارت و پوشیدن جامه های پاک و پاکیزه و استعمال بوی خوش و اذن دخول و مانند این ها و نیز چنین بگو:
یا مَوالِی یا أَبْناءَ رَسُولِ اللّهِ عَبْدُکمْ وَابْنُ أَمَتِکمْ، الذَّلِیلُ بَینَ أَیدِیکمْ، وَالْمُضْعَِفُ فِی عُلُوِّ قَدْرِکمْ، وَالْمُعْتَرِفُ بِحَقِّکمْ، جاءَکمْ مُسْتَجِیراً بِکمْ قاصِداً إِلَی حَرَمِکمْ، مُتَقَرِّباً إِلی مَقامِکمْ، مُتَوَسِّلاً إِلَی اللّهِ تَعالی بِکمْ، أَأَدْخُلُ یا مَوَالِی؟ أَأَدْخُلُ یا أَوْلِیاءَ اللّهِ؟ أَأَدْخُلُ یا مَلائِکةَ اللّهِ الْمُحْدِقِینَ بِهذَا الْحَرَمِ الْمُقِیمِینَ بِهَذَا الْمَشْهَدِ؟
و پس از خاکساری و فروتنی و ملایمت وارد شو و پای راست را در ورودت مقدّم بدار و چنین بگو:
اللّهُ أَکبَرُ کبِیراً، وَالْحَمدُ لِلّهِ کثِیراً، وَسُبْحانَ اللّهِ بُکرَةً وَأَصِیلاً، وَالْحَمدُ لِلّهِ الْفَرْدِ الصَّمَدِ الْماجِدِ الْأَحَدِ الْمُتَفَضِّلِ الْمَنّانِ الْمُتَطَوِّلِ الْحَنّانِ الَّذِی مَنَّ بِطَوْ لِهِ، وَسَهَّلَ زِیارَةَ سَادَاتِی بِإِحْسانِهِ، وَلَمْ یجْعَلْنِی عَنْ زِیارَتِهِمْ مَمْنُوعاً، بَلْ تَطَوَّلَ وَمَنَحَ.
پس نزدیک قبور مقدّسه ایشان برو و پشت به قبله و رو به قبر ایشان بگو:
السَّلامُ عَلَیکمْ أَئِمَّةَ الْهُدی، السَّلامُ عَلَیکمْ أَهْلَ التَّقْوی، السَّلامُ عَلَیکمْ أَیهَا الْحُجَجُ عَلی أَهْلِ الدُّنْیا، السَّلامُ عَلَیکمْ أَیهَا الْقُوَّامُ فِی الْبَرِیةِ بِالْقِسْطِ، السَّلامُ عَلَیکمْ أَهْلَ الصَّفْوَةِ، السَّلامُ عَلَیکمْ آلَ رَسُولِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیکمْ أَهْلَ النَّجْوی، أَشْهَدُ أَنَّکمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ وَنَصَحْتُمْ وَصَبَرْتُمْ فِی ذاتِ اللّهِ وَکذِّبْتُمْ وَأُسِیءَ إِلَیکمْ فَغَفَرْتُمْ، وَأَشْهَدُ أَنَّکمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمُهْتَدُونَ، وَأَنَّ طاعَتَکمْ مَفْرُوضَةٌ، وَأَنَّ قَوْلَکمُ الصِّدْقُ، وَأَنَّکمْ دَعَوْتُمْ فَلَمْ تُجَابُوا، وَأَمَرْتُمْ فَلَمْ تُطَاعُوا، وَأَنَّکمْ دَعَائِمُ الدِّینِ وَأَرْکانُ الْأَرْضِ؛
لَمْ تَزالُوا بِعَینِ اللّهِ ینْسَخُکمْ مِنْ أَصْلابِ کلِّ مُطَهَّرٍ، وَینْقُلُکمْ مِنْ أَرْحامِ الْمُطَهَّراتِ، لَمْ تُدَنِّسْکمُ الْجاهِلِیةُ الْجَهْلاءُ، وَلَمْ تَشْرَک فِیکمْ فِتَنُ الْأَهْوَاءِ، طِبْتُمْ وَطَابَ مَنْبَتُکمْ، مَنَّ بِکمْ عَلَینا دَیانُ الدِّینِ فَجَعَلَکمْ «فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیذْکرَ فِیهَا اسْمُهُ»، وَجَعَلَ صَلاتَنا عَلَیکمْ رَحْمَةً لَنا وَکفَّارَةً لِذُنُوبِنا إِذِ اخْتارَکمُ اللّهُ لَنا وَطَیبَ خَلْقَنا بِمَا مَنَّ عَلَینا مِنْ وِلایتِکمْ وَکنَّا عِنْدَهُ مُسَمِّینَ بِعِلْمِکمْ، مُعْتَرِفِینَ بِتَصْدِیقِنا إِیاکمْ، وَهذَا مَقامُ مَنْ أَسْرَفَ وَأَخْطَأَ وَاسْتَکانَ وَأَقَرَّ بِمَا جَنی وَرَجَا بِمَقامِهِ الْخَلاصَ وَأَنْ یسْتَنْقِذَهُ بِکمْ مُسْتَنْقِذُ الْهَلْکی مِنَ الرَّدی، فَکونُوا لِی شُفَعاءَ فَقَدْ وَفَدْتُ إِلَیکمْ إِذْ رَغِبَ عَنْکمْ أَهْلُ الدُّنْیا وَاتَّخَذُوا آیاتِ اللّهِ هُزُواً وَاسْتَکبَرُوا عَنْها؛
در این جا سر بالا کن و بگو:
یا مَنْ هُوَ قائِمٌ لَایسْهُو، وَدائِمٌ لَایلْهُو، وَمُحِیطٌ بِکلِّ شَیءٍ، لَک الْمَنُّ بِمَا وَفَّقْتَنِی، وَعَرَّفْتَنِی بِما أَقَمْتَنِی عَلَیهِ إِذْ صَدَّ عَنْهُ عِبادُک وَجَهِلُوا مَعْرِفَتَهُ، وَاسْتَخَفُّوا بِحَقِّهِ، وَمَالُوا إِلی سِواهُ، فَکانَتِ الْمِنَّةُ مِنْک عَلَی مَعَ أَقْوامٍ خَصَصْتَهُمْ بِمَا خَصَصْتَنِی بِهِ، فَلَک الْحَمدُ إِذْ کنْتُ عِنْدَک فِی مَقامِی هذَا مَذْکوراً مَکتُوباً فَلا تَحْرِمْنِی ما رَجَوْتُ، وَلَا تُخَیبْنِی فِیما دَعَوْتُ، بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ، وَصَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ.
پس برای خود به هرچه که خواهی دعا کن. شیخ طوسی (ره) در کتاب «تهذیب» فرموده: پس از آن هشت رکعت نماز زیارت بخوان، برای هر امامی دو رکعت. و شیخ طوسی و سیّد ابن طاووس گفته اند: چون خواستی ایشان را وداع کنی، بگو:
السَّلامُ عَلَیکمْ أَئِمَّةَ الْهُدی وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، أَسْتَوْدِعُکمُ اللّهَ، وَأَقْرَأُ عَلَیکمُ السَّلامَ، آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالرَّسُولِ وَبِمَا جِئْتُمْ بِهِ وَدَلَلْتُمْ عَلَیهِ، اللّهُمَّ فَاکتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ.
سپس بسیار دعا کن و از خداوند بخواه که دیگر بار تو را به زیارت ایشان برگرداند و زیارت آن بزرگواران آخرین زیارت تو نباشد.علاّمه مجلسی(رحمةالله علیه) در «بحار» از یکی از نسخه های قدیمی، زیارت مفصّلی نوشته است و چون به بیان روشن ایشان و دیگران، بهترین زیارات برای آن بزرگواران زیارات جامعه است [و آن مجموعه ای از زیارات است که به هر کدام زیارت جامعه گفته می شود مانند «زیارت امین الله»، «جامعه معروفه» و...] که پس از این ذکر خواهد شد ان شاءالله، به همین خاطر ما در این مقام به همین اندازه اکتفا نمودیم.
و در باب اوّل، در ذکر زیارات حجّت های پاک پروردگار در ایام هفته، زیارتی برای «حضرت امام حسن» (علیه السلام) و زیارتی برای این «سه امام بزرگوار»نقل کردیم، از آن ها غفلت نشود.
مفاتیح الجنان : زیارت ائمه بقیع (ع)
قصیده هائیه ازریه
بدان که فراوانی شوق این مهجور شکسته به آن مشاهد مشرفه [ائمه بقیع] مرا وادار می کند که از قصیده هائیه [یعنی قصیده ای که قافیه آن حرف «ها» است] فاضل اوحدی، مادح آل احمدی، جناب شیخ اُزری(ره) چند شعری که مناسب با این مقام است ذکر کنم و خود را به آن مشغول نمایم.
درباره این قصیده از شیخ الفقهاء العظام خاتم المجتهدین الفخام شیخ محمّد حسن، صاحب «جواهر الکلام» نقل شده است: که آرزو می کرد آن قصیده در نامه عمل او نوشته شود و کتاب با عظمت «جواهر» در نامه عمل اَزری ثبت گردد.
اُزری(ره) چنین فرموده است:
إِنَّ تِلْک الْقُلُوبَ أَقْلَقَهَا الْوَجْدُ
وَ أَدْمَی تِلْک الْعُیونَ بُکاها
به راستی که شوق، این دل ها را به پریشانی نشانده
و این چشم ها را گریه خون آلود نموده
کانَ أَنْکی الْخُطُوبِ لَمْ یبْک مِنِّی
مُقْلَةً لَکنِ الْهَوَی أَبْکاها
جریحه دار کننده ترین بلاها دیده ام را نگریاند
ولی عشق دوست آن را به گریه انداخت
کلَّ یوْمٍ لِلْحادِثاتِ عَوادٍ
لَیسَ یقْوَی رَضْوَی عَلَی مُلْتَقَاهَا
هر روز برای حوادث بازگشتی است
که کوه رضوی را قدرت برخورد با آن ها نیست
کیفَ یرْجَی الْخَلاصُ مِنْهُنَّ إِلّا
بِذِمامٍ مِنْ سَیدِ الرُّسْلِ طه
چگونه امید نجات از آن ها می رود
مگر با پیمانی از آقای رسولان طه
مَعْقِلُ الْخائِفِینَ مِنْ کلِّ خَوْفٍ
أَوْفَرُ الْعُرْبِ ذِمَّةً أَوْفاها
حصار محکم هراسندگان از هر هراسی
کامل ترین عرب از جهت تعهّد و وفادارترین آن ها
مَصْدَرُ الْعِلْمِ لَیسَ إِلّا لَدَیهِ
خَبَرُ الْکائِناتِ مِنْ مُبْتَداها
سرچشمه دانش جز نزد او نیست
خبر کائنات است از ابتدای آن ها
فاضَ لِلْخَلْقِ مِنْهُ عِلْمٌ وَحِلْمٌ
أَخَذَتْ مِنْهُمَا الْعُقُولُ نُهاها
از او دانش و بردباری بر خلق عطا شد
که خردها خردمندی خود را از آن دو گرفت
نَوَّهَتْ بِاسْمِهِ السَّمَاواتُ وَالْأَرْضُ
کما نَوَّهَتْ بِصُبْحٍ ذُکاها
نامش را بلند آوازه کرد آسمان ها و زمین
چنان که بلند آوازه کرد صبح را آفتابش
وَغَدَتْ تَنْشُرُ الْفَضائِلَ عَنْهُ
کلُّ قَوْمٍ عَلَی اخْتِلافِ لُغاها
و این گونه شد که فضائل او را پخش کردند
هر قومی با اختلاف زبان هایشان
طَرِبَتْ لاسْمِهِ الثَّرَی فَاسْتَطالَتْ
فَوْقَ عُلْوِیةِ السَّما سُفْلاها
به وجد آمد خاک از نامش
و برتری گرفت از بلندترین آسمان ها پست ترین جایگاهش
جازَ مِنْ جَوْهَرِ التَّقَدُّسِ ذاتاً
تاهَتِ الْأَنْبِیاءُ فِی مَعْناها
از نظر ذات از جوهر تقدّس گذشت
پیامبران در معنای آن مبهوت شدند
لا تُجِلْ فِی صِفاتِ أَحْمَدَ فِکراً
فَهِی الصُّورَةُ الَّتِی لَنْ تَرَاهَا
فکرت را در صفات احمد جولان مده
زیرا همان صورتی است که هرگز آن را نخواهی دید
أَی خَلْقٍ لِلَّهِ أَعْظَمُ مِنْهُ
وَهُوَ الْغایةُ الَّتِی اسْتَقْصاها
خدا را کدامین آفریده است که بزرگ تر از او باشد
او هدفی است که خدا آن را به بررسی دقیق گذارده
قَلَّبَ الْخافِقَینِ ظَهْراً لِبَطْنٍ
فَرَأَی ذاتَ أَحْمَدٍ فَاجْتَباها
خدا شرق و غرب را ظاهر به باطن زیرورو کرد
پس احمد را دید و او را انتخاب کرد
لَسْتُ أَنْسَی لَهُ مَنَازِلَ قُدْسٍ
قَدْ بَنَاهَا التُّقَی فَأَعْلَی بِنَاهَا
من منازل قدس او را فراموش نمی کنم
که آن ها را تقوا بنا کرد پس بنایش را برافراشت
وَرِجالًا أَعِزَّةً فِی بُیوتٍ
أَذِنَ اللَّهُ أَنْ یعَزَّ حِماها
و مردان با عزّتی را در خانه هایی
که خدا اجازه داد حریم آن ها عزیز شمرده شود
سادَةٌ لَاتُرِیدُ إِلّا رِضَی اللَّهِ
کمَا لَایرِیدُ إِلّا رِضاها
سرورانی که جز رضای خدا را نمی خواسته اند
چنان که خدا هم جز رضای آنان را نمی خواست
خَصَّها مِنْ کمالِهِ بِالْمَعانِی
وَ بِأَعْلَی أَسْمائِهِ سَمَّاها
آنان را از کمال خود به معناهایی اختصاص داد
و آنان را به برترین نام هایش نامید
لَمْ یکونُوا لِلْعَرْشِ إِلّا کنُوزاً
خافِیاتٍ سُبْحانَ مَنْ أَبْداها
برای عرش جز گنج هایی نبودند
پنهان، منزّه است آنکه آشکارشان کرد
کمْ لَهُمْ أَلْسُنٌ عَنِ اللَّهِ تُنْبِی
هِی أَقْلامُ حِکمَةٍ قَدْ بَراها
برای آن ها چه بسیار زبان هایی است که از خدا خبر می دهد
آن ها قلم های حکمتی بودند که خدا تراشید
وَهُمُ الْأَعْینُ الصَّحِیحاتُ تَهْدِی
کلَّ عَینٍ مَکفُوفَةٍ عَیناها
آنان دیدگان سالمی هستند که راهنمایی کنند
هر چشم نابینایی را دو چشم سالم آن ها
عُلَماءٌ أَئِمَّةٌ حُکماءٌ
یهْتَدِی النَّجْمُ بِاتِّباعِ هُدَاها
دانشمندان، امامان، حکیمانی هستند
که ستارگان با پیروی از هدایت آن ها هدایت شوند
قادَةٌ عِلْمُهُمْ وَرَأْی حِجاهُمْ
مَسْمَعا کلِّ حِکمَةٍ مَنْظَراها
پیشروانی که دانش و بینش عقلشان
شنیدگاه و دیدگاه هر حکمتی است
مَا أُبالِی وَلَوْ أُهِیلَتْ عَلَی الْأَرْضِ
السَّمَاوَاتُ بَعْدَ نَیلِ وِلاها
باک ندارم گرچه بر زمین فرو ریزد
آسمان ها، پس از نائل شدن به دوستی آنان
مفاتیح الجنان : سایر زیارات در مدینه طیبه
زیارت إبراهیم بن رسول الله (ص)
نزدیک قبر بایست و بگو:
السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللّهِ، السَّلامُ عَلی نَبِی اللّهِ، السَّلامُ عَلی حَبِیبِ اللّهِ، السَّلامُ عَلی صَفِی اللّهِ، السَّلامُ عَلی نَجِی اللّهِ، السَّلامُ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ، سَیدِ الْأَنْبِیاءِ، وَخاتَمِ الْمُرْسَلِینَ، وَخِیرَةِ اللّهِ مِنْ خَلْقِهِ فِی أَرْضِهِ وَسَمائِهِ، السَّلامُ عَلی جَمِیعِ أَنْبِیائِهِ وَرُسُلِهِ؛
السَّلامُ عَلَی الشُّهَداءِ وَالسُّعَداءِ وَالصَّالِحِینَ، السَّلامُ عَلَینا وَعَلی عِبادِ اللّهِ الصَّالِحِینَ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الرُّوحُ الزَّاکیةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا النَّفْسُ الشَّرِیفَةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا السُّلالَةُ الطَّاهِرَةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا النَّسَمَةُ الزَّاکیةُ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ خَیرِ الْوَری؛
السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ النَّبِی الْمُجْتَبی، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ الْمَبْعُوثِ إِلی کافَّةِ الْوَری، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ الْبَشِیرِ النَّذِیرِ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ السِّراجِ الْمُنِیرِ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ الْمُؤَیدِ بِالْقُرْآنِ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ الْمُرْسَلِ إِلَی الْإِنْسِ وَالْجانِّ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ صاحِبِ الرَّایةِ وَالْعَلامَةِ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ الشَّفِیعِ یوْمَ الْقِیامَةِ؛
السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ مَنْ حَباهُ اللّهُ بِالْکرامَةِ، السَّلامُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّک قَدِ اخْتارَ اللّهُ لَک دارَ إِنْعامِهِ قَبْلَ أَنْ یکتُبَ عَلَیک أَحْکامَهُ أَوْ یکلِّفَک حَلالَهُ وَحَرامَهُ، فَنَقَلَک إِلَیهِ طَیباً زاکیاً مَرْضِیاً طاهِراً مِنْ کلِّ نَجَسٍ، مُقَدَّساً مِنْ کلِّ دَنَسٍ، وَبَوَّأَک جَنَّةَ الْمَأْوی، وَرَفَعَک إِلَی الدَّرَجاتِ الْعُلی، وَصَلَّی اللّهُ عَلَیک صَلَاةً تَقَرُّ بِها عَینُ رَسُولِهِ، وَتُبَلِّغُهُ أَکبَرَ مَأْمُولِهِ؛
اللّهُمَّ اجْعَلْ أَفْضَلَ صَلَواتِک وَأَزْکاها، وَأَنْمَی بَرَکاتِک وَأَوْفَاهَا عَلَی رَسُولِک وَنَبِیک وَخِیرَتِک مِنْ خَلْقِک مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیینَ، وَعَلی مَنْ نَسَلَ مِنْ أَوْلادِهِ الطَّیبِینَ، وَعَلی مَنْ خَلَّفَ مِنْ عِتْرَتِهِ الطَّاهِرِینَ، بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِحَقِّ مُحَمَّدٍ صَفِیک، وَ إِبْراهِیمَ نَجْلِ نَبِیک أَنْ تَجْعَلَ سَعْیی بِهِمْ مَشْکوراً، وَذَنْبِی بِهِمْ مَغْفُوراً، وَحَیاتِی بِهِمْ سَعِیدَةً، وَعاقِبَتِی بِهِمْ حَمِیدَةً، وَحَوَائِجِی بِهِمْ مَقْضِیةً، وَأَفْعَالِی بِهِمْ مَرْضِیةً، وَأُمُورِی بِهِمْ مَسْعُودَةً، وَشُؤُونِی بِهِمْ مَحْمُودَةً اللّهُمَّ وَ أَحْسِنْ لِی التَّوْفِیقَ، وَنَفِّسْ عَنِّی کلَّ هَمٍّ وَضِیقٍ؛
اللّهُمَّ جَنِّبْنِی عِقابَک، وَامْنَحْنِی ثَوابَک، وَأَسْکنِّی جِنانَک، وَارْزُقْنِی رِضْوانَک وَأَمانَک، وَأَشْرِک لِی فِی صَالِحِ دُعَائِی والِدَی وَوَُلَْدِی وَجَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ الْأَحْیاءَ مِنْهُمْ والْأَمْواتِ إِنَّک وَلِی الْباقِیاتِ الصَّالِحاتِ، آمِینَ رَبَّ الْعالَمِینَ.
پس حاجت خود را بخواه و دو رکعت نماز زیارت بخوان.
مفاتیح الجنان : سایر زیارات در مدینه طیبه
زیارت جناب فاطمه بنت اسد (ع)
نزد قبر آن مخدّره می ایستی و می گویی:
السَّلامُ عَلَی نَبِی اللّهِ، السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللّهِ، السَّلامُ عَلی مُحَمَّدٍ سَیدِ الْمُرْسَلِینَ، السَّلامُ عَلَی مُحَمَّدٍ سَیدِ الْأَوَّلِینَ، السَّلامُ عَلی مُحَمَّدٍ سَیدِ الْآخِرِینَ، السَّلامُ عَلی مَنْ بَعَثَهُ اللّهُ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا النَّبِی وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ؛
السَّلامُ عَلی فاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدٍ الْهاشِمِیةِ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الصِّدِّیقَةُ الْمَرْضِیةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا التَّقِیةُ النَّقِیةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الْکرِیمَةُ الرَّضِیةُ، السَّلامُ عَلَیک یا کافِلَةَ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیینَ، السَّلامُ عَلَیک یا والِدَةَ سَیدِ الْوَصِیینَ، السَّلامُ عَلَیک یا مَنْ ظَهَرَتْ شَفَقَتُها عَلی رَسُولِ اللّهِ خاتَمِ النَّبِیینَ، السَّلامُ عَلَیک یا مَنْ تَرْبِیتُها لِوَلی اللّهِ الْأَمِینِ، السَّلامُ عَلَیک وَ عَلی رُوحِک وَبَدَنِک الطّاهِرِ، السَّلامُ عَلَیک وَعَلی وَلَدِک وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ؛
أَشْهَدُ أَنَّک أَحْسَنْتِ الْکفالَةَ، وَأَدَّیتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فِی مَرْضاةِ اللّهِ، وَبالَغْتِ فِی حِفْظِ رَسُولِ اللّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِ، مُعْتَرِفَةً بِنُبُوَّتِهِ، مُسْتَبْصِرَةً بِنِعْمَتِهِ، کافِلَةً بِتَرْبِیتِهِ، مُشْفِقَةً عَلی نَفْسِهِ، واقِفَةً عَلی خِدْمَتِهِ، مُخْتارَةً رِضَاهُ، مُؤْثِرَةً هَواهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّک مَضَیتِ عَلَی الْإِیمانِ، وَالتَّمَسُّک بِأَشْرَفِ الْأَدْیانِ، راضِیةً مَرْضِیةً طاهِرَةً زَکیةً تَقِیةً نَقِیةً، فَرَضِی اللّهُ عَنْک وَأَرْضاک، وَجَعَلَ الْجَنَّةَ مَنْزِلَک وَمَأْواک؛
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَانْفَعْنِی بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنِی عَلی مَحَبَّتِها، وَلَا تَحْرِمْنِی شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ الْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّیتِها، وَارْزُقْنِی مُرافَقَتَها، وَاحْشُرْنِی مَعَها وَمَعَ أَوْلادِهَا الطَّاهِرِینَ، اللّهُمَّ لَاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِی إِیاها، وَارْزُقْنِی الْعَوْدَ إِلَیها أَبَداً مَا أَبْقَیتَنِی، وَ إِذا تَوَفَّیتَنِی فَاحْشُرْنِی فِی زُمْرَتِها، وَأَدْخِلنِی فِی شَفاعَتِها، بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ. اللّهُمَّ بِحَقِّها عِنْدَک، وَمَنْزِلَتِها لَدَیک اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَی وَ لِجَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا بِرَحْمَتِک عَذابَ النَّارِ.
سپس دو رکعت نماز زیارت می خوانی و به آنچه که خواهی دعا می کنی و برمی گردی.
مفاتیح الجنان : سایر زیارات در مدینه طیبه
زیارت حضرت حمزه در احد
چون به زیارت آن حضرت، نزد قبرش رفتی بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا عَمَّ رَسُولِ اللّه صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، السَّلامُ عَلَیک یا خَیرَ الشُّهَداءِ، السَّلامُ عَلَیک یا أَسَدَ اللّهِ وَأَسَدَ رَسُولِهِ، أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ جاهَدْتَ فِی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَجُدْتَ بِنَفْسِک، وَ نَصَحْتَ رَسُولَ اللّهِ (ص)، وَکنْتَ فِیما عِنْدَاللّهِ سُبْحانَهُ راغِباً،
بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی أَتَیتُک مُتَقَرِّباً إِلَی اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ بِزِیارَتِک، وَ مُتَقَرِّباً إِلی رَسُولِ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ بِذلِک، راغِباً إِلَیک فِی الشَّفاعَةِ، أَبْتَغِْی بِزِیارَتِک خَلاصَ نَفْسِی، مُتَعَوِّذاً بِک مِنْ نارٍ اسْتَحَقَّها مِثْلِی بِما جَنَیتُ عَلی نَفْسِی، هارِباً مِنْ ذُنُوبِی الَّتِی احْتَطَبْتُها عَلی ظَهْرِی، فَزِعاً إِلَیک رَجاءَ رَحْمَةِ رَبِّی،
أَتَیتُک مِنْ شُقَّةٍ بَعِیدَةٍ طالِباً فَکاک رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ، وَقَدْ أَوْقَرَتْ ظَهْرِی ذُنُوبِی وَأَتَیتُ مَا أَسْخَطَ رَبِّی؛ وَلَمْ أَجِدْ أَحَداً أَفْزَعُ إِلَیهِ خَیراً لِی مِنْکمْ أَهْلَ بَیتِ الرَّحْمَةِ، فَکنْ لِی شَفِیعاً یوْمَ فَقْرِی وَحاجَتِی، فَقَدْ سِرْتُ إِلَیک مَحْزُوناً، وَأَتَیتُک مَکرُوباً، وَسَکبْتُ عَبْرَتِی عِنْدَک باکیاً، وَصِرْتُ إِلَیک مُفْرَداً،
وَأَنْتَ مِمَّنْ أَمَرَ نِی اللّهُ بِصِلَتِهِ، وَحَثَّنِی عَلی بِرِّهِ، وَدَلَّنِی عَلی فَضْلِهِ، وَهَدانِی لِحُبِّهِ، وَرَغَّبَنِی فِی الْوِفادَةِ إِلَیهِ، وَأَلْهَمَنِی طَلَبَ الْحَوائِجِ عِنْدَهُ، أَنْتُمْ أَهْلُ بَیتٍ لَا یشْقی مَنْ تَوَلَّاکمْ، وَلَا یخِیبُ مَنْ أَتاکمْ، وَلَا یخْسَرُ مَنْ یهْواکمْ، وَلَا یسْعَدُ مَنْ عاداکمْ.
پس رو به قبله کن و دو رکعت نماز زیارت بخوان و پس از تمام شدن نماز، خود را به قبر بچسبان و چنین بگو:
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، اللّهُمَّ إِنِّی تَعَرَّضْتُ لِرَحْمَتِک بِلُزُومِی لِقَبْرِ عَمِّ نَبِیک صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ لِیجِیرَنِی مِنْ نِقْمَتِک وَسَخَطِک وَمَقْتِک فِی یوْمٍ تَکثُرُ فِیهِ الْأَصْواتُ، وَتُشْغَلُ کلُّ نَفْسٍ بِمَا قَدَّمَتْ وَتُجَادِلُ عَنْ نَفْسِها، فَإِنْ تَرْحَمْنِی الْیوْمَ فَلَا خَوْفٌ عَلَی وَلَا حُزْنٌ، وَ إِنْ تُعاقِبْ فَمَوْلی لَهُ الْقُدْرَةُ عَلی عَبْدِهِ،
وَلَا تُخَیبْنِی بَعْدَ الْیوْمِ، وَلَا تَصْرِفْنِی بِغَیرِ حاجَتِی، فَقَدْ لَصِقْتُ بِقَبْرِ عَمِّ نَبِیک، وَتَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَیک ابْتِغاءَ مَرْضاتِک، وَرَجاءَ رَحْمَتِک، فَتَقَبَّلْ مِنِّی، وَعُدْ بِحِلْمِک عَلی جَهْلِی، وَبِرَأْفَتِک عَلی جِنایةِ نَفْسِی، فَقَدْ عَظُمْ جُرْمِی، وَمَا أَخافُ أَنْ تَظْلِمَنِی وَلکنْ أَخافُ سُوءَ الْحِسابِ؛
فَانْظُرِ الْیوْمَ تَقَلُّبِی عَلی قَبْرِ عَمِّ نَبِیک، فَبِهِمَا فُکنِی مِنَ النَّارِ، وَلا تُخَیبْ سَعْیی، وَلَا یهُونَنَّ عَلَیک ابْتِهالِی، وَلَا تَحْجُبَنَّ عَنْک صَوْتِی، وَلَا تَقْلِبْنِی بِغَیرِ حَوائِجِی، یا غِیاثَ کلِّ مَکرُوبٍ وَمَحْزُونٍ، وَیا مُفَرِّجاً عَنِ الْمَلْهُوفِ الْحَیرانِ الْغَرِیقِ الْمُشْرِفِ عَلَی الْهَلَکةِ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَانْظُرْ إِلَی نَظْرَةً لَاأَشْقی بَعْدَها أَبَداً، وَارْحَمْ تَضَرُّعِی وَعَبْرَتِی وَانْفِرادِی، فَقَدْ رَجَوْتُ رِضاک، وَتَحَرَّیتُ الْخَیرَ الَّذِی لَا یعْطِیهِ أَحَدٌ سِواک، فَلَا تَرُدَّ أَمَلِی؛
اللّهُمَّ إِنْ تُعاقِبْ فَمَوْلی لَهُ الْقُدْرَةُ عَلی عَبْدِهِ وَجَزائِهِ بِسُوءِ فِعْلِهِ، فَلَا أَخِیبَنَّ الْیوْمَ، وَلا تَصْرِفْنِی بِغَیرِ حَاجَتِی، وَلَا تُخَیبَنَّ شُخُوصِی وَوِفادَتِی، فَقَدْ أَنْفَدْتُ نَفَقَتِی، وَأَتْعَبْتُ بَدَنِی، وَقَطَعْتُ الْمَفازاتِ، وَخَلَّفْتُ الْأَهْلَ وَالْمالَ وَمَا خَوَّلْتَنِی، وَآثَرْتُ مَا عِنْدَک عَلی نَفْسِی، وَلُذْتُ بِقَبْرِ عَمِّ نَبِیک صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَتَقَرَّبْتُ بِهِ ابْتِغاءَ مَرْضاتِک، فَعُدْ بِحِلْمِک عَلی جَهْلِی، وَبِرَأْفَتِک عَلی ذَنْبِی، فَقَدْ عَظُمَ جُرْمِی، بِرَحْمَتِک یا کرِیمُ یا کرِیمُ.
مؤلّف گوید: مدایح جناب حمزه (ره) و فضیلت زیارت آن حضرت پیش از آن است که ذکر شود.
فخر المحققین (ره) در «رساله فخریه» فرموده است: زیارت حمزه(ع) و باقی شهدای مدفون در احد مستحب است، زیرا از رسول خدا(صلی اللّه علیه و آله) روایت شده: هرکه مرا زیارت کند و عمویم حمزه(ع) را زیارت نکند، همانا به من جفا کرده است.
این فقیر در کتاب «بیت الأحزان» در مصائب سیّده زنان عالم نقل کرده ام که حضرت فاطمه (علیهاالسلام) پس از وفات پدر بزرگوار خود، هر روز دوشنبه و پنجشنبه به زیارت حمزه(ع) و شهدای احد می رفت و نماز می خواند و دعا می کرد و این عمل را تا زمان وفاتش ترک نکرد.
محمود بن لبید گفته است: آن سیّده جلیله کنار قبر حمزه(ع) می رفت و گریه می کرد، من در یکی از روزها به زیارت حمزه مشرّف شدم، دیدم آن مظلومه نزد قبر حمزه(ع) مشغول به گریه است، من صبر کردم تا از گریه آرام شد، نزدیک رفتم و سلام کردم و گفتم: ای سیّده زنان، به حق خدا سوگند با این گریه ات رگ های دلم را بریدی! فرمود: ای ابا عمر، گریستن برای من شایسته است، زیرا مصیبت بهترین پدرها رسول خدا(صلی اللّه علیه و آله) به من رسیده، آنگاه فرمود: «وا شَوقاهُ اِلی رَسولِ اللهِ؛ چقدر مشتاق ملاقات رسول خدا هستم.» و چنین انشاء کرد:
إِذَا مَاتَ یوْما مَیتٌ قَلَّ ذِکرُهُ
وَ ذِکرُ أَبِی مُذْ مَاتَ وَ اللَّهِ أَکثَرُ
چون بمیرد روزی مرده ای یادش کم شود
و یاد پدرم از وقتی که وفات کرد به خدا سوگند بیشتر است
شیخ مفید(رحمةاللّه علیه) فرمود: وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلیه وَ آلِهِ أَمَرَ فِی حَیَاتِهِ بِزِیَارَةِ قَبْرِ حَمْزَةَ عَلَیْهِ السَّلامُ وَ کَانَ یُلِمُّ بِهِ وَ بِالشُّهَدَاءِ وَ لَمْ تَزَلْ فَاطِمَةُ عَلَیْهِا السَّلامُ بَعْدَ وَفَاتِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلیه وَ آلِهِ تَغْدُو إِلَی قَبْرِهِ وَ تَرُوحُ وَ الْمُسْلِمُونَ یَنْتَابُونَ عَلَی زِیَارَتِهِ وَ مُلازَمَةِ قَبْرِهِ.
رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد) در زمان حیاتش به زیارت قبر حمزه فرمان داد و خود آن حضرت به زیارت حمزه و شهدا می آمد و فاطمه (درود خدا بر او) همواره پس از وفات پیامبر (درود خدا بر او و خاندانش باد)؛ صبح و شب به سوی قبر حمزه می رفت و مسلمانان هم برای زیارت و ملازمت قبر حمزه نوبت به نوبت می آمدند.
مفاتیح الجنان : سایر زیارات در مدینه طیبه
زیارت قبور شهدا در احد
در زیارت ایشان می گویی:
السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی نَبِی اللّهِ، السَّلامُ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ، السَّلامُ عَلی أَهْلِ بَیتِهِ الطَّاهِرِینَ، السَّلامُ عَلَیکمْ أَیهَا الشُّهَداءُ الْمُؤْمِنُونَ، السَّلامُ عَلَیکمْ یا أَهْلَ بَیتِ الْإِیمانِ وَالتَّوْحِیدِ، السَّلامُ عَلَیکمْ یا أَنْصارَ دِینِ اللّهِ وَأَنْصارَ رَسُولِهِ عَلَیهِ وَآلِهِ السَّلامُ، سَلامٌ عَلَیکمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ،
أَشْهَدُ أَنَّ اللّهَ اخْتارَکمْ لِدِینِهِ، وَاصْطَفاکمْ لِرَسُولِهِ، وَأَشْهَدُ أَنَّکمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَذَبَبْتُمْ عَنْ دِینِ اللّهِ وَعَنْ نَبِیهِ، وَجُدْتُمْ بِأَنْفُسِکمْ دُونَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّکمْ قُتِلْتُمْ عَلی مِنْهاجِ رَسُولِ اللّهِ، فَجَزاکمُ اللّهُ عَنْ نَبِیهِ وَعَنِ الْإِسْلامِ وَأَهْلِهِ أَفْضَلَ الْجَزاءِ، وَعَرَّفَنا وُجُوهَکمْ فِی مَحَلِّ رِضْوانِهِ، وَمَوْضِعِ إِکرامِهِ مَعَ النَّبِیینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَداءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولئِک رَفِیقاً؛
أَشْهَدُ أَنَّکمْ حِزْبُ اللّهِ، وَأَنَّ مَنْ حارَبَکمْ فَقَدْ حارَبَ اللّهَ، وَأَنَّکمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ الْفائِزِینَ الَّذِینَ هُمْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ، فَعَلَی مَنْ قَتَلَکمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَالْمَلائِکةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ، أَتَیتُکمْ یا أَهْلَ التَّوْحِیدِ زائِراً، وَبِحَقِّکمْ عارِفاً، وَبِزِیارَتِکمْ إِلَی اللّهِ مُتَقَرِّباً، وَبِمَا سَبَقَ مِنْ شَرِیفِ الْأَعْمالِ وَمَرْضِی الْأَفْعالِ عالِماً، فَعَلَیکمْ سَلامُ اللّهِ وَرَحْمَتُهُ وَبَرَکاتُهُ، وَعَلی مَنْ قَتَلَکمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَغَضَبُهُ وَسَخَطُهُ.
اللّهُمَّ انْفَعْنِی بِزِیارَتِهِمْ، وَثَبِّتْنِی عَلی قَصْدِهِمْ، وَتَوَفَّنِی عَلی مَا تَوَفَّیتَهُمْ عَلَیهِ، وَاجْمَعْ بَینِی وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرِّ دارِ رَحْمَتِک، أَشْهَدُ أَنَّکمْ لَنَا فَرَطٌ، وَنَحْنُ بِکمْ لاحِقُونَ.
و سوره «إِنَّا أَ نْزَلْناهُ» را تا توانی بخوان و بعضی گفته اند نزد هر شهیدی که او را زیارت می کنی دو رکعت نماز بجای آر و برگرد.
مفاتیح الجنان : ذکر مساجد معظمه در مدینه منوره
ذکر مساجد معظمه در مدینه منوره
از جمله [آن ها] مسجد قباست که از آغاز بر پایه پرهیزکاری بنا شده؛ روایت شده: هرکه به آن مسجد برود و دو رکعت نماز بگذارد با ثواب عمره باز می گردد. پس به آن مسجد شریف برو و دو رکعت نماز تحیت مسجد بجا آور و «تسبیح حضرت زهرا» (سلام الله علیها) را بخوان و زیارت جامعه را که اوّلش«السَّلامُ عَلَی أولیاء اللَّه» است قرائت کن، ما آن را «زیارت اول جامعه» قرار می دهیم و در اواخر باب ان شاء الله تعالی خواهد آمد. پس خدا را بخوان و بگو:«یَا کائِناً قَبْلَ کُلِّ شَیءٍ» و این دعایی است طولانی و نقلش منافی با اختصار است، هرکه خواهد به باب مَزار کتاب «بحار الاَنوار» مراجعه کند؛
و در «مشربه اُمّ ابراهیم» [یعنی غرفه مادر حضرت ابراهیم(علیه السلام) فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله)] که مسکن و محلّ نماز رسول حق بوده نماز بگذار و نیز نماز بخوان.
 در «مسجد فضیخ» که نزدیک مسجد قباست و آن را «مسجد ردّ شمس» هم می گویند.
 همچنین در «مسجد فتح» که «مسجد احزاب» می خوانند. زمانی که در «مسجد فتح» از نماز فارغ شدی بگو:
یا صَرِیخَ الْمَکرُوبِینَ، وَیا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ، وَیا مُغِیثَ الْمَهْمُومِینَ، اکشِفْ عَنِّی ضُرِّی وَهَمِّی وَکرْبِی وَغَمِّی کمَا کشَفْتَ عَنْ نَبِیک صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ هَمَّهُ، وَکفَیتَهُ هَوْلَ عَدُوِّهِ، وَاکفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
در «خانه حضرت سجّاد» (علیه السلام)، و «امام صادق» (علیه السلام) و «مسجد سلمان» (ره) و «مسجد امیر المؤمنین» (علیه السلام) که مقابل «قبر حمزه» (ره) است و «مسجد مباهله» تا جایی که بتوانی نماز بخوان و به آنچه خواهی دعا کن.
مفاتیح الجنان : ذکر مساجد معظمه در مدینه منوره
تکالیف زوار در مدینه طیبه
مؤلّف گوید: ما در کتاب «هدیة الزائرین» در بیان تکالیف زائران در مدینه طیبه نوشتیم: از چیزهایی که برای ایشان مهم است این است که تا در مدینه معظّمه هستند فرصت را غنیمت دانسته، در «مسجد رسول خدا»(صلی اللّه علیه و آله) بسیار نماز بجای آورند که نماز در آنجا برابر ده هزار نماز است که در جای دیگر خوانده شود و بهترین مکان های مسجد، «روضه شریفه» است که بین قبر و منبر قرار دارد.
بدان که شیخ ما حاجی نوری در «تحیه» فرموده است: ارزش جای جسد مبارک پیامبر(صلی اللّه علیه و آله) و ائمۀما(صلوات اللَّه علیهم اجمعین) از کعبه معظّمه به اتفاق جمیع فقها  چنان که شهید (ره) در کتاب «قواعد» به آن تصریح نموده  اشرف است.
در حدیث حَسَن، از حضرمی روایت شده است: که امام صادق(علیه السلام) مرا امر فرمود: در «مسجد رسول خدا»(صلی اللّه علیه و آله) تا می توانم بسیار نماز بخوانم و فرمود: همیشه ترا میسّر نمی گردد به این مکان شریف بیایی. . . تا آخر خبر.
شیخ(رحمة الله علیه) در کتاب «تهذیب» به سند معتبر از مرازم روایت کرده است: که امام صادق(علیه السلام) فرمود: روزه گرفتن در «مدینه» و نماز خواندن نزد ستون ها واجب نیست، بلکه واجب همان نمازهای پنج گانه و روزه ماه رمضان است، ولی اگر کسی بخواهد روزه بگیرد برای او بهتر است؛ و فرمود در این مسجد شریف تا بتوانید بسیار نماز بخوانید که برای شما بهتر است. بدانید آدمی گاه می شود که در دنیا زیرک است و مردم او را مدح می کنند که فلانی چه بسیار زیرک است، پس امر کسی که در کار آخرت زیرک باشد چگونه است؟
و رسول خدا و ائمه بقیع(صلوات اللَّه علیهم اجمعین) را در هر روز به اندازه ای که برای تو ممکن است به طور مکرّر زیارت کن و هرگاه «حجره رسول الهی» را مشاهده کردی بر آن حضرت سلام بده و تا در مدینه هستی مواظب خود باش و خویش را از گناهان و مظالم حفظ کن و تدبّر و تفکر کن در شرافت آنجا، به خصوص در «مسجد شریف» که قدم های مبارک رسول خدا(صلی اللّه علیه و آله) بر آن زمین ها گذاشته شده و آن بزرگوار در کوچه و بازار آن رفت و آمد کرده و در آن مسجد نماز خوانده و آنجا جایگاه وحی و تنزیل است و جبریل امین و ملائکه مقرّب در آنجا نازل می شدند و چه خوب گفته شده:
أَرْضٌ مَشَی جِبْرِیلُ فِی عَرَصَاتِهَا
وَ اللَّهُ شَرَّفَ أَرْضَهَا وَ سَمَاءَهَا
زمینی که جبریل در عرصاتش راه رفته
و خدا زمین و آسمانش را شریف گردانده
و تا ممکن شود در مدینه صدقه بده، به خصوص در مسجد و مخصوصا به سادات و ذرّیه رسول خدا(صلی اللّه علیه و آله) که ثواب جزیل و اجر عظیم بر آن مترتّب است.
علاّمه مجلسی فرموده: در روایت معتبر وارد شده: درهمی که در آنجا صدقه دهند برابر است با ده هزار درهم صدقه در جای دیگر و اگر برایت ممکن باشد مجاورت آن شهر پاک را اختیار کن که مجاورت در مدینه مستحب است و احادیث مستفیضه در فضیلت آن وارد شده است.
سَقَی اللَّهُ قَبْرا بِالْمَدِینَةِ غَیثَهُ
فَقَدْ حَلَّ فِیهِ الْأَمْنُ بِالْبَرَکاتِ
خدا قبری را در مدینه با بارانش سیراب کند
که در آن فرود آمده امنیت با برکت ها
نَبِی الْهُدَی صَلَّی عَلَیهِ مَلِیکهُ
وَبَلَّغَ عَنَّا رُوحَهُ التُّحَفاتِ
پیامبر هدایت که خدایش بر او درود فرستد
و برساند از ما به روان او هدیه ها
وَ صَلَّی عَلَیهِ اللَّهُ مَا ذَرَّ شَارِقٌ
وَلاحَتْ نُجُومُ اللَّیلِ مُبْتَدِراتِ
درود فرستد خدا بر او تا خورشید می تابد
و می درخشد ستارگان شب شتابان
مفاتیح الجنان : زیارت امیر المؤمنین (ع)
فضیلت و کیفیت زیارت امیرالمومنین علی(ع)
شیخ طوسی به سند صحیح، از محمّد بن مسلم، از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده: خدا مخلوقی بیشتر از ملائکه خلق نفرمود، به درستی که هر روز هفتاد هزار ملک نازل می شوند و به «بیت المعمور» می آیند و دور آن طواف می کنند، چون از طواف آنجا فارغ می شوند، به طواف کعبه می روند و چون از طواف کعبه فارغ شدند، به سوی «قبر پیامبر»(صلی الله علیه و آله) می آیند و بر آن حضرت سلام می کنند، پس از آن به سوی «قبر امیرمؤمنان»(علیه السلام) می آیند، بر آن حضرت سلام می کنند و بعد از آن نزد «قبر حسین»(علیه السلام) می آیند و بر آن جناب سلام می کنند، پس از آن به آسمان بالا می روند و مانند ایشان هر روز نازل می شوند تا روز قیامت.
سپس فرمود: هرکه «امیرمؤمنان»(علیه السلام) را زیارت کند و عارف به حق آن حضرت باشد، یعنی آن جناب را امام واجب الاطاعه و خلیفه بلافصل بداند و از روی جبّاریت و تکبر نیامده باشد، حق تعالی اجر صد هزار شهید برای او بنویسد و گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد و روز قیامت از جمله ایمنان از ترس های آن روز برانگیخته شود و خدا حساب را بر او آسان نماید و هنگام حرکت به سوی زیارت، ملائکه از او استقبال کنند و چون از زیارت برگردد او را مشایعت کنند تا به خانه خود برگردد و اگر بیمار شود به عیادت او بیایند و اگر بمیرد جنازه او را مشایعت کنند و برای او تا کنار قبرش طلب آمرزش نمایند.
سیّد عبدالکریم ابن طاووس در کتاب «فَرحَة الغَرِی» از آن حضرت روایت کرده است: هرکه پیاده به «زیارت امیرمؤمنان»(علیه السلام) رود حق تعالی به هر گامی ثواب یک حجّ و یک عمره برای او بنویسد و اگر پیاده برگردد، به هر گامی ثواب دو حجّ و دو عمره برای او بنویسد؛
و نیز از آن حضرت روایت کرده که به ابن مارد فرمود: ای پسر مارد، هرکه جدّم «امیرالمؤمنین»(علیه السلام) را در صورت عرفان به حقّش زیارت کند، حق تعالی برای او به عدد هر گامی حجّ مقبول و عمره پسندیده بنویسد، ای پسر مارد، و الله آتش جهنم نمی خورد گامی که در «زیارت امیرالمؤمنین»(علیه السلام) غبار آلوده شود، خواه پیاده رود و خواه سواره؛ ای پسر مارد این حدیث را به آب طلا بنویس؛
و همچنین از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: ما می گوییم در پشت کوفه قبری است که به آن قبر دردمندی پناه نمی برد، مگر آنکه حق تعالی او را شفا کرامت فرماید.
مؤلّف گوید: از اخبار معتبر ظاهر می شود که حق تعالی قبر امیرالمؤمنین و اولاد طاهرینش(علیهم السلام) را پناهگاه هراسندگان و ملجأ بیچارگان و امان اهل زمین قرار داده، هر غمناکی که نزد او برود غمش زائل می شود و هر دردمندی که خود را به آن بمالد شفا می گیرد و هر که به آن پناه برد در امان باشد.
سید عبدالکریم ابن طاووس از محمّد بن علی شیبانی روایت کرده است که گفت: من و پدر و عمویم حسین، به طور پنهان در شب تار به زیارت قبر امیرالمؤمنین(علیه السلام) رفتیم و این کار در سال دویست وشصت و اندی بود و من در آن هنگام کودکی صغیر بودم، چون به قبر آن حضرت رسیدیم، دیدیم در اطراف آن قبر سنگ های سیاه گذاشته شده و بنایی ندارد؛
به قبر نزدیک شدیم، عدّه ای از ما مشغول خواندن قرآن و بعضی مشغول نماز و برخی سرگرم زیارت شدند، به ناگاه دیدم شیری به جانب ما می آید، چون نزدیک شد ما به فاصله یک نیزه از آن محل شریف دور شدیم، آن حیوان نزدیک قبر رفت و شروع به مالیدن ذراع خود به قبر کرد؛
یکی از ما نزدیک شیر رفت و به تماشای او ایستاد، حیوان متعرض او نشد، برگشت و ما را به حال شیر خبر داد، ترس از ما برطرف شد، همگی نزدیک او رفتیم، در وضعش دقّت کردیم، دیدیم در ذراع او جراحتی است و آن حیوان محلّ جراحت را به قبر آن حضرت می مالید، حدود یک ساعت به این حال بود سپس رفت، ما هم به حال اوّل خود به نماز و زیارت و قرائت قرآن برگشتیم.
و شیخ مفید نقل کرده: روزی هارون الرشید به آهنگ شکار از کوفه بیرون رفت و به جانب «غَریَّیْن» و «ثَوِیَّه» توجّه نمود و در آنجا آهوانی دید، فرمان داد تا بازهای شکاری و کِلاب مُعَلَّم (سگان تعلیم دیده) را برای شکار آهوان رها کردند و بر آن ها بتاختند. آهوان که چنین دیدند فرار کرده به پشته ای پناه بردند و در آنجا بیارمیدند، بازها در ناحیه ای بیفتادند و تازی ها باز شدند و رشید از این مطلب در عجب شد.
دیگر باره آهوان از فراز پشته به نشیب آمدند، بازها و تازی ها آهنگ ایشان نمودند، دیگر باره آهوان به آن پشته پناه بردند و جانوران شکاری از قصد ایشان برگشتند تا سه مرتبه کار بدین گونه رفت.
هارون سخت در عجب شد؛ غلامان خود را امر کرد که تعجیل کنید و مردی را که از حال این مکان با خبر باشد بیاورید؛ غلامان رفتند و از قبیله بنی اسد پیرمردی را حاضر کردند؛ هارون از وی پرسید که حال این پُشته چیست و در این مکان چه کیفیّتی است؟
گفت: اگر مرا امان می دهی قصّه آن را به عرض می رسانم؛ گفت: با خدا عهد کردم که تو را اذیّت نکنم و در امان باشی، الحال آنچه دانی بگو؛ گفت: خبر داد مرا پدرم از پدران خود که می گفتند «قبر مطهّر امیرالمؤمنین»(علیه السلام) در این پشته واقع است و حق تعالی آن را حرم امن و امان خود قرار داده که هر چه به آن پناه بِبَرَد در امان باشد.
فقیر گوید: در امثال عرب است که می گویند: «اَحْمی مِنْ مُجیرِ الْجَرادِ» یعنی فلانی حمایت کردنش از کسی که در پناه او است، بیشتر از پناه دهنده ی ملخ ها است و قصّه آن چنان است که: مردی بادیه نشین از قبیله «طَیّ» که نامش «مُدْلج بن سُوَید» بود روزی در خیمه خود نشسته بود، دید جماعتی از طایفه طیّ آمدند درحالی که جوال و ظرف هایی با خود دارند؛ پرسید چه خبر است؟ گفتند: ملخ های بسیار در اطراف خیمه شما فرود آمده اند، آمدیم آن ها را بگیریم؛ مُدْلج که این را شنید برخاست، سوار اسب خود شد و نیزه خود را بر دست گرفت و گفت:
به خدا سوگند هر کس متعرّض این ملخ ها شود من او را خواهم کشت. «أَیَکُونُ الْجَرادُ فِی جِوارِی ثُمَّ تُرِیدُونَ أَخْذَهُ؟! آیا این ملخ ها در جوار و پناه من باشند و شما آن ها را بگیرید؟!» چنین چیزی نخواهد شد. پیوسته از آن ها حمایت کرد تا آفتاب گرم شد و ملخ ها پریدند و رفتند، آن وقت گفت: این ملخ ها از جوار من منتقل شدند دیگر خود دانید با آن ها.
و صاحب قاموس گفته: «ذُوالأَعْواد» لقب شخصی بسیار عزیز بوده که بعضی گفته اند جدّ «اکثم بن صیفی» بوده، طایفه مُضَرْ هر سال خراجی به او می دادند و چون پیر شد او را بالای تختی می نشاندند و در میان قبایل و کنار چاه های آب عرب برای جمع آوری خراج می گرداندند و به حدّی عزیز و محترم بود که هر ترسانی خود را به تخت او می رسانید ایمن می گشت و هر ذلیل و خواری که به نزد تخت او می آمد عزیز و ارجمند می گردید و هر گرسنه ای که به نزد او می رسید از گرسنگی می رهید.
پس هرگاه تخت یک مرد عربی به این مرتبه از عزّت و رفعت رسد چه عجب دارد حق تعالی، قبر ولیّ خود را که حمل کننده تابوتش جبرییل و میکاییل و امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) بوده اند، پناه هراسندگان و ملجأ گریختگان و فریادرس بیچارگان و شفای دردمندان قرار داده باشد؟
بنابراین در هر کجا باشی خود را به آن «قبر» برسان و تا ممکن باشد خود را به آن بچسبان و اصرار کن تا به فریادت برسد و تو را از هلاکت دنیا و آخرت برهاند.
لُذْ إِلَی جُودِهِ تَجِدْهُ زَعِیماً
بِنَجَاةِ الْعُصَاةِ یوْمَ لِقَاهَا
به جودش پناه بر، او را ضامنی می یابی
برای نجات گنه کاران، روز دیدارش
عَائِدٌ لِلْمُؤَمِّلِینَ مُجِیبٌ
سَامِعٌ مَا تُسِرُّ مِنْ نَجْوَاهَا
عیادت کننده ی آرزومندان است و پاسخ دهنده
و شنواست آنچه را پنهان کنند از گفتگوی سرّی
در کتاب «دار السّلام» از شیخ دیلمی نقل شده: که جماعتی از صالحان نجف اشرف روایت کرده اند: کسی در خواب دید از هر قبری که در آن مشهد شریف و خارج آن است ریسمانی کشیده شده که متصّل به «قبّه حضرت حبل اللّه المتین امیرالمؤمنین»(علیه السلام) است، پس آن شخص چنین انشاء کرد:
إِذَا مُتُّ فَادْفِنِّی إِلَی جَنْبِ حَیدَرٍ
أَبِی شَبَّرٍ أَکرِمْ بِهِ وَ شُبَیرٍ
زمانی که از دنیا رفتم کنار حیدر دفنم کنید
پدر حسن و حسین، چه کریم است او
فَلَسْتُ أَخَافُ النَّارَ عِنْدَ جِوَارِهِ
وَ لا أَتَّقِی مِنْ مُنْکرٍ وَ نَکیرٍ
در جوار او از آتش نمی ترسم
و از منکر و نکیر پروا نمی کنم
فَعَارٌ عَلَی حَامِی الْحِمَی وَ هُوَ فِی الْحِمَی
إِذَا ضَلَّ فِی الْبَیدَاءِ عِقَالُ بَعِیرٍ
بر حامی قرقگاه ننگ است که در عرصه حمایتش
حتی در بیابان قرقگاهش افسار شتری گم شود
آگاه باش زیارت های روایت شده برای آن حضرت بر دو بخش است: یکی مطلقه «کلی و عمومی» که مقیّد به وقتی از اوقات نیست و دیگر مخصوصه «ویژه» که مقیّد به وقت معیّن است و این زیارات در طی دو مقصد بیان می شود.
مقصد نخست در زیارات مطلقه«کلی و عمومی» که بسیار است و ما در اینجا فقط به ذکر چند زیارت اکتفا می کنیم:
زیارت اول
زیارت دوم (امین الله)
زیارت سوم
زیارت چهارم
زیارت پنجم
زیارت ششم
زیارت هفتم
زیارت وداع حضرت امیرالمؤمنین(ع)
مقصد دوم در زیارت مخصوصه «ویژه» حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) و آن چند زیارت است:
زیارت روز غدیر
زیارت دیگر روز غدیر
زیارت امیرالمؤمنین(ع) در روز میلاد پیغمبر(ص)
زیارت شب و روز مبعث