عبارات مورد جستجو در ۱۰۱۸۱ گوهر پیدا شد:
سعدی : قطعات
شمارهٔ ۱۴۱
سعدی : قطعات
شمارهٔ ۱۴۳
سعدی : قطعات
شمارهٔ ۱۴۹
سعدی : قطعات
شمارهٔ ۱۶۴
سعدی : قطعات
شمارهٔ ۱۷۰
سعدی : قطعات
شمارهٔ ۱۷۱ - در مدح
سعدی : قطعات
شمارهٔ ۱۷۹
سعدی : قطعات
شمارهٔ ۱۸۰
سعدی : قطعات
شمارهٔ ۱۸۹
سعدی : قطعات
شمارهٔ ۱۹۸
سعدی : قطعات
شمارهٔ ۲۲۳
سعدی : قطعات
شمارهٔ ۲۲۴
سعدی : مثنویات
شمارهٔ ۱۱
سعدی : مثنویات
شمارهٔ ۳۶
سعدی : مثنویات
شمارهٔ ۳۷
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۸
سمند فخر دین فاخر ز فخرت مفتخر بادا
کمند قهر هر قاهر ز قهرت مقتصر بادا
اگر گردون به یک ذره بگردد برخلاف تو
همه دوران او ایام نحس مستمر بادا
قوام دولت ما را چو امر قدقضی گشتی
دوام محنت اعدات امر قد قدر بادا
اگر کشتی عز و جاه جز بار تو برگیرد
همه الواح معقودش جراد منتشر بادا
عروس طبع یک دانا اگر جز بر تو عیش آرد
زبان جهل صد دانا به جهلش بر مقر بادا
صفای صفهٔ صدرت به صف صابران دین
چو وصف جنةالفردوس ماء منهمر بادا
ز بهر حفظ جانت را به هر جایی که بخرامی
عنان دولتت در دست الیاس و خضر بادا
کمند قهر هر قاهر ز قهرت مقتصر بادا
اگر گردون به یک ذره بگردد برخلاف تو
همه دوران او ایام نحس مستمر بادا
قوام دولت ما را چو امر قدقضی گشتی
دوام محنت اعدات امر قد قدر بادا
اگر کشتی عز و جاه جز بار تو برگیرد
همه الواح معقودش جراد منتشر بادا
عروس طبع یک دانا اگر جز بر تو عیش آرد
زبان جهل صد دانا به جهلش بر مقر بادا
صفای صفهٔ صدرت به صف صابران دین
چو وصف جنةالفردوس ماء منهمر بادا
ز بهر حفظ جانت را به هر جایی که بخرامی
عنان دولتت در دست الیاس و خضر بادا
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۱۵ - صاحب را به داشتن دو فرزند به نام محمود و مسعود تهنیت گوید
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۲۰ - شراب خواهد
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۳۵ - در شکایت دنیا
ربع مسکون آدمی را بود دیو و دد گرفت
کس نمیداند که در آفاق انسانی کجاست
دور دور خشکسال دین و قحط دانشست
چند گویی فتح بابی کو و بارانی کجاست
من ترا بنمایم اندر حال صد بوجهل جهل
گر مسلمانی تو تعیین کن که سلمانی کجاست
آسمان بیخ کمال از خاک عالم برکشید
تو زنخ میزن که در من گنج پنهانی کجاست
خاک را طوفان اگر غسلی دهد وقت آمدست
ای دریغا داعی چون نوح طوفانی کجاست
کس نمیداند که در آفاق انسانی کجاست
دور دور خشکسال دین و قحط دانشست
چند گویی فتح بابی کو و بارانی کجاست
من ترا بنمایم اندر حال صد بوجهل جهل
گر مسلمانی تو تعیین کن که سلمانی کجاست
آسمان بیخ کمال از خاک عالم برکشید
تو زنخ میزن که در من گنج پنهانی کجاست
خاک را طوفان اگر غسلی دهد وقت آمدست
ای دریغا داعی چون نوح طوفانی کجاست
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۴۷ - در طلب جو این قطعه فرموده
ای بزرگی که دین یزدان را
لقبت صد کمال نو دادست
دان که من بنده را خداوندی
میوه و گوشتی فرستادست
میوه در ناضج اوفتاد و کسی
اندر این فصل میوه ننهادست
گوشتی ماند و من درین ماندم
زانکه رعنا و محتشم زادست
لبش آهنگ کاه مینکند
چه عجب نه لبش ز بیجادست
گفتم ای گوسفند کاه بخور
کز علفها همینت آمادست
گفت جو، گفتمش ندارم، گفت
در کدیه خدای بگشادست
گفتمش آخر از که خواهم جو
اینت محنت که با تو افتادست
گفت خواه از کمال دین مسعود
که ولی نعمتی بس آزادست
منعما مکرما درین کلمات
کین زبان بستهام زبان دادست
به کرم ایستادگی فرمای
کز شره بر دو پای استادست
لقبت صد کمال نو دادست
دان که من بنده را خداوندی
میوه و گوشتی فرستادست
میوه در ناضج اوفتاد و کسی
اندر این فصل میوه ننهادست
گوشتی ماند و من درین ماندم
زانکه رعنا و محتشم زادست
لبش آهنگ کاه مینکند
چه عجب نه لبش ز بیجادست
گفتم ای گوسفند کاه بخور
کز علفها همینت آمادست
گفت جو، گفتمش ندارم، گفت
در کدیه خدای بگشادست
گفتمش آخر از که خواهم جو
اینت محنت که با تو افتادست
گفت خواه از کمال دین مسعود
که ولی نعمتی بس آزادست
منعما مکرما درین کلمات
کین زبان بستهام زبان دادست
به کرم ایستادگی فرمای
کز شره بر دو پای استادست