عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۶۵
خواهی که شود دل مجاهد با تو
همرنگ شود فاسق و زاهد با تو
تو از سر شهوتی که داری برخیز
تا بنشیند هزار شاهد با تو
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۶۸
صد سال اگر در آتشم مَهل بود
با آتش سوزنده مرا سهل بود
با مردم نااهل مبادا صحبت
کز مرگ بتر صحبت نااهل بود
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۶۹
بوی دم مقبلان چو گل خوش باشد
بدبخت چو خار تیز و سرکش باشد
از صحبت گل خار زآتش برهد
وز صحبت خار گل در آتش باشد
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۷۲
در راه یقین گمان نباشد کس را
با شک و یقین امان نباشد کس را
دنیاطلبان زآخرت محرومند
ای دوست همین و آن نباشد کس را
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۷۵
خواهی که قدم زنی تو در کوی صفا
پیوسته خوری تو آب از جوی صفا
مادام که در سر هوس دنیا هست
هرگز به مشامت نرسد بوی صفا
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۷۸
گر عالم را زبهر تو آرایند
مگر ای که عاقلان بدو نگرایند
بسیار چو تو روند و بسیار آیند
بر بای نصیب خویش کت بربایند
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۷۹
زین مرتبه و قاعدهٔ بَردابَرد
ایمن منشین ز دولت کرداکرد
دل شاد بزی به کام دل مردامرد
چیزی که کنی کزو شوی مردامرد
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۸۲
دنیا مطلب تا همه دینت باشد
دنیا طلبی نه آن نه اینت باشد
بر روی زمین زیر زمین وار بزی
تا زیر زمین روی زمینت باشد
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۸۳
از آخر عمر اگر کسی یاد کند
شرمش بادا که خانه آباد کند
دیدیم به چشم عقل بادست جهان
خاکش بر سر که تکیه بر باد کند
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۸۵
عمر از پی افزودن زر کاسته گیر
گنجی به هزار حیله آراسته گیر
تو بر سر آن گنج چو در صحرا برف
روزی دو سه بنشسته و برخاسته گیر
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۸۷
علم عُلوی و سُفلی آموخته گیر
واموال جهان جمله تو اندوخته گیر
ناگاه اجلی آتش افروخته گیر
آموخته و اندوخته را سوخته گیر
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۸۸
در مملکت جهان فریدون شده گیر
وز گنج و زر و خواسته قارون شده گیر
بر چرخ رسیده قصر هامان شده گیر
روزی دو درو بوده و بیرون شده گیر
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۸۹
زین گلبن عمر تازه گلها چده گیر
وین روز گذشته گیر و شب آمده گیر
جانی که به زنجیر طبایع بسته است
ناگه به دمی جسته و بیرون شده گیر
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۹۴
از آتش حرص و آز تا چند نفیر
ای آب ز روی رفته پندی بپذیر
ای خوار چو خاک راه تا چند امیر
ای عمر به باد داده میری کم گیر
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۹۵
جهدی بکن ار پند پذیری دو سه روز
تا پیشتر از مرگ بمیری دو سه روز
دنیا زن پیر است چه باشد گر تو
با پیر زنی انس نگیری دو سه روز
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۹۷
جهدی بکن ای خواجه درین عالم دون
بیرون افتی که نیست این جای سکون
ور زانک به اختیار بیرون نشوی
دست اجلت کند به سیلی بیرون
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۹۹
ای دل دل خسته بر جهان بیش منه
وای کاه ضعیف کوه بر خویش منه
کوته تر از آن است که می دانی عمر
چندان امل دراز در پیش منه
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۱۰۰
تا دل زعلایق جهان حُر نشود
هرگز شبه وجود ما دُر نشود
پر می نشود کاسهٔ سرها زهوس
هر کاسه که سرنگون بود پر نشود
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۱۰۲
از بَهر جهانی که تو هیچی دَروی
آزار کسی چرا بسیچی دَر وی
فی الجمله به جملگی تو را گیر جهان
بگذاری و بگذری چه پیچی دَروی
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۱۰۶
جان در تن تو نفس شماری بیش است
وین کالبد تو یادگاری بیش است
گیرم که جهان به جملگی ملک تو شد
ای هیچ ندیده کار و باری بیش است