عبارات مورد جستجو در ۲۳۵۹۳ گوهر پیدا شد:
محمد بن منور : فصل دوم - حکایاتی که بر زبان شیخ رفته
حکایت شمارهٔ ۱۰۲
آورده‌اند کی کسی از بغداد برخاست و بمیهنه آمد نزدیک شیخ، و از شیخ سؤال کرد کی ای شیخ حقّ سبحانه و تعالی این خلایق را بچه آفریده؟ حاجتمند ایشان بود؟ شیخ گفت نه اما از جهت سه چیز را آفرید: اول آنکه قدرتش بسیار بود نظارگی می‌بایست، دوم آنکه نعمتش بسیار بود خورنده می‌بایست سدیگر آنکه رحمتش بسیارست گناه کار می‌بایست.
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۹
شیخ گفت هزار دوست اندک بود و یک دشمن بسیار بود.
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۱۶
شیخ گفت: وقتک بین النَفَسین. وقت تو میان دونفس است یکی گذشته و یکی ناآمده. پس گفت دی شد و فردا کو؟ روز امروز است. الوقت سیف قاطع.
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۱۷
شیخ گفت تصوف دو چیز است: بیکسو نگریستن و یکسان زیستن.
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۲۰
شیخ بسیارگفتی کی کن یهودیاً صرفاً والافلاتلعب بالتوریة.
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۲۱
شیخ گفت: راحةالنفس کلها فی التسلیم وبلاؤهافی التدبیر.
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۲۲
شیخ گفت آن پیر را گفتند که دعایی در کار ما کن. گفت: اختیارُ ماجری لک فی الازل خیر من معارضة الوقت. الخیر اجمع فیما اختارخالقنا و اختیار سواه الشر و الشؤم.
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۲۴
شیخ گفت مسلمانی گردن نهادن بود حکمهای ازلی را والاسلام ان یموت عنک نفسک».
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۲۸
شیخ ما گفت «التصوف اسم واقع فاذا تم فهو اللّه»گفت درویشی نامی است واقع چون تمام شد و بغایت برسید آنجای خود جز خدای چیزی دیگر نماند.
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۳۱
شیخ گفت هرکجا پنداشت تست دوزخست و هرکجا تو نیستی بهشتست.
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۴۱
شیخ را روزی سؤال کردند کی یا شیخ ما الصدق و کیف السبیل الی اللّه؟ شیخ گفت: الصدق ودیعة اللّه فی عباده لیس للنفس فیه سبیل لان الصدق سبیل الی الحقّ واَبی اللّه ان یکون لصاحب النفس الیه سبیل.
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۴۶
درویشی از شیخ سؤال کرد کی اورا از کجا طلبیم؟ گفت کجاش جستی که نیافتی؟ اگر قدمی از صدق در راه طلب نهی در هرچ نگری او را بینی.
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۵۰
شیخ گفت منعمان دنیا بدنیا متنعم‌اند و منعمان آخرت باندوه متنعم‌اند.
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۵۷
شیخ گفت: الغنی تعب محبوب و الفقر راحة مکروهة و جملۀ فضلا و مشایخ اختیار کرده‌اند کی هیچ کس درین معنی موجزتر و نیکوتر ازین نگفته است.
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۵۹
شیخ گفت: من نظر الی الخلق بعین الخلق طالت خصومته معهم و من نظر الیهم بعین الحقّ استراح منهم.
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۶۵
شیخ گفت: من کان حیوته بنفسه فحیوته الی ذهاب روحه و من کان حیوته بالاخلاص و الصدق فهو حی بقلبه ینقل من دار الی دار. پس گفت: الاخلاص الذی لایکتبه الملکان ولایطلع علیه انسان.
شیخ گفت هرکس کی بنفس زنده است به مرگ بمیرد و هرکه باخلاص و صدق زنده است هرگز نمیرد، از سرایی به سرایی نقل کند. پس شیخ گفت:
یا عزَّ اُقْسِمُ بِالَّذِی اَنَا عَبدُه
وَلَهُ الحجیجُ وَما حَوَت عَرفات
لا ابتَغِی بَدَلاً سِواکِ خَلیلةً
فَثِقی بِقَولی وَالکِرامُ ثقات
وَلَو اَنَّ فَوقی تربةً وَدَعَوْتنی
لَاَجَبْتُ صوتِکَِ وَالعِظامُ رُفات
وَاِذا ذَکَرتُکِ یا خَلُوب تَقَطَّعَتْ
کبدی عَلَیْکِ وَزادَتِ الحَسَرات
پس شیخ را وقت خوش گشت و این بیت بگفت:
گر مرده بوم برآمده سالی بیست
چند پندرای که گورم از عشق تهیست
گر دست بخاک برنهی کاینجا کیست
آواز آید که حال معشوقم چیست
پس شیخ گفت معشوقۀ موحدان آن سر پاکست و این سر باقی بود آن سر بنظر حقّ قایمست و حقّ راست و از نصیب خلق پاکست و درین قالب عاریتی است هر کرا آن سر هست حَیّ است و هر کرانیست او حیوانست.
شیخ گفت روزی بر سر منبر: الامن عاش باللّه لایموت ابدا.
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۶۹
شیخ گفت: ارادة الحقّ فی الخلق بلاخلق. پس گفت این تغیر و تلون و شورش و اضطراب همه نفسیست آنجا که اثری از انوار حقّیقت کشف شود آنجا نه ولوله بود ونه دمدمه ونه تغیر و نه تلون لیس مع اللّه وحشة ولامع النفس راحة. پس گفت:
مرد باید کی جگر سوخته خندان بودا
نه همانا کی چنین مرد فراوان بودا
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۸۲
شیخ گفت که این همه خلایق را آسانست که بارحمن و رحیم کار افتاده است ما را بتر است که باجباری و قهاری کار افتاده است.
نزدیکان را بیش بود حیرانی
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۸۵
شیخ گفت ما می‌نگریم از شرق تا به غرب چنانک شما بطبقی فرو نگرید و هرچ بر وی باشد ببینید ما نیز می‌نگریم همچنان و می‌بینیم تا هیچ کس هست جایی کی بدین حدیث گرفتارست؟ ختم شد و اینجا ختم شد و اگر در همه دنیا کسی بودی یا قومی بودی کی گرفتار این آیدی واجب استی بر ما به پهلو آنجا خزیدن.
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۸۷
شیخ گفت: اهل الرسوم فی حیوتهم اموات و اهل الحقّایق فی مماتهم احیاء.