عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۲۰
بر اهل هنر کار پریشان بهتر
اومید کمال نیست نقصان بهتر
یک لقمهٔ نان خشک نزد عقلا
بی درد سر از ملک سلیمان بهتر
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۲۱
ای دل تو اگر به گوشه ای بنشینی
هر لحظه هزار راحت دل بینی
مشغول تو گردند همه عالمیان
از شغل جهان دامن اگر درچینی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۲۲
خود را تو اگر عشوه دمادم ندهی
دردیش به صد هزار مرهم ندهی
والله اگر لذت عزلت بچشی
از فقر دمی به ملک عالم ندهی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۲۵
آدم که همی زد دم بی درمانی
ترسم که تو آن دم بزنی درمانی
زنهار که درماندهٔ هر در نشوی
گر درمانی به که زره درمانی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۲۹
از آخر عمر اگر کسی یاد کند
شرمش بادا که خانه آباد کند
دیدیم به چشم خویش باد است جهان
خاکش بر سر که تکیه بر باد کند
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۳۰
از دست اجل هیچ قدح نوش مکن
وین عشوهٔ روزگار در گوش مکن
ارواح گذشتگان تو را می گویند
کای صدر اجل اجل فراموش مکن
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۳۴
امروز زخیل دل چو بیرون باشی
فردا لاشک عاجز و مغبون باشی
چون در کله عمر نداری پشمی
دست اجلت پنبه نهد چون باشی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۳۶
تا ظن نبری که کاردان خواهی بود
چون مرغ پرنده کامران خواهی بود
روزی که اجل دامن عمرت گیرد
در بطن زمین چو دیگران خواهی بود
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۵۴
تا یوسف دل را نکنی از بن چاه
یعقوب خرد ضریر باشد در راه
خواهی که عزیز مصر باشی در جاه
از عشق کمر ببند وز صدق کلاه
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۵۶
دل بر طرب و عیش نهادن بهتر
از جان گره غمان گشادن بهتر
از دست چو هر چه هست خواهد رفتن
آخر نه به دست خویش دادن بهتر
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۵۷
هر چند که عقل داری و دیده و هوش
ایمن مشو و به دیگران پرده بپوش
آنجا که قضا بر تو کمین بگشاید
نه دیده به کار آید آنجا و نه گوش
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۵۸
آن کس که گل وجود آدم بکند
شاید که از آن هزار یک دم بکند
وآن کس که زهست نیست عالم بکند
از کرد به یک شب عربی هم بکند
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۶۲
خواهی که رسی به کام برگیر دو گام
یک گام زکونین و دگر گام زکام
اندر ره حق خواجه کم آید زغلام
یک بندهٔ پخته به که صد خواجهٔ خام
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۶۳
در پای غمش چو سر بیندازی هان
یا با غم او هیچ نیاغازی هان
آنجا که سری جز به سری نفروشند
ای مشتریان صلای سربازی هان
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۶۶
در دست زمانه سخت مظلومم من
ورنه چه سزای خطّهٔ رومم من
با صد هنرم هزار غم باید خورد
یا رب که چه محروم و چه محرومم من
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۶۹
«اوحد» تو به هر خیال مغرور مشو
پروانه صفت کشتهٔ هر نور مشو
چون خودبینی تو از خدا افتی دور
نزدیک خدا باش و زخود دور مشو
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۷۰
«اوحد» تو به هر حادثه از جای مرو
وندر پی طبع بد خود رای مرو
تو از سر عُجب خویش معشوق خودی
درد سر خویشتن میفزای مرو
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۷۲
از شمع یقین «اوحد» از آن بی نوری
کاندر طلب از خدمت و حرمت دوری
در وقت سماع اگر تو را وجدی نیست
چون لذّت آن نیافتی معذوری
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۷۳
«اوحد» تو حدیث عشق گفتی بسیار
گویی و نمی کنی، ازو شرم بدار
خاموش نئی اگر تو هستی صادق
این صدق عمل بود نباشد گفتار
اوحدالدین کرمانی : رباعیات الحاقی
شمارهٔ ۱
درویش چو صابری است کامش بادا
مَه چاکر، خورشید غلامش بادا
هر درویشی که قوت یومش باشد
گر کدیه کند خرقه حرامش بادا