عبارات مورد جستجو در ۲۳۹۴ گوهر پیدا شد:
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۶٩٣
مجلس دستور ایرانست یا خلد برین
کاندرو بر هر طرف بینی صفی از حور عین
شاید ار فردوس اعلی خوانمش از بهر آنک
از لب ساقی میش ممزوج شد با انگبین
صاحب مجلس چو رضوان ساقیان مانند حور
جام می دروی روان چون چشمه ماء معین
آفتاب اهل مجلس هیچ میدانی که کیست
روشنست این سایه یزدان علاء ملک و دین
صاحب صاحبقران کز همدمی رای پیر
هست با بخت جوان درگاه و بیگاه همنشین
رای او را گفته اندر حل و عقد کارها
روح آصف کافرین باد آفرین
تا ابد در عیش و عشرت باد تا در بزم او
در کشد از جام لعلش جرعه ئی ابن یمین
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧۶۴
طلب کردن همیشه کهتران را
بود مر مهتران را کار و پیشه
ز مرغان گر چه کمتر بود هدهد
سلیمانش طلب کردی همیشه
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧٩۶
اگر بروی ترش کار فقر راست شدی
کدوی سرکه بدی با یزید بسطامی
و گر بخرقه ازرق تمام گشتی کار
تغار نیل بدی شیخ احمد جامی
و گر برقص کسی شهره و علم بودی
امام شهر شدی خرس در نکو نامی
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٨٣٧
دلا پاس این یکسخن گوش دار
که دارد خواص دم عیسوی
چو دانی که انجام دولت بچیست
بآغازش ار عاقلی نگروی
که از تو بکوه ار رسد نطق خوش
جواب از صدا جز همان نشنوی
اگر بد کنی چشم نیکی مدار
که گر خار کاری سمن ندروی
چنین است رسم سرای کهن
بنائی دگر کس نکرد از نوی
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٨۵۴
فیلسوف زمانه قطب الدین
کرده کاری عجب چه نادانی
بر لب شیخ زاده بسطام
از طمع تیز کرده دندانی
خواست تا گاو لیس بر دهدش
خورد گوساله بازگردانی
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۷
آن خواجه که سروریست بر خلق او را
هست اطلس آسمان کم از دلق او را
پیشش چو دوات هر که سر باز نشد
بر زد چو قلم دوده سر از حلق او را
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴
هر گه که ببینیم رخ سیراب شهاب
وانغالیه گون سنبل پرتاب شهاب
دیو غم من بسوزد از تاب رخش
شک نیست که دیو سوزد از تاب شهاب
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۱
اسبی که قضا در پی او وقت شتاب
باشد چو خر لاشه که افتد بخلاب
چون آصف مملکت نشیند بروی
گوئی که ملک نشست بر تیر شهاب
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۶
در خاطرم این لطیف مصراع گذشت
کاحوال جهان بسکه بانواع گذشت
ای بس شه با تیغ که بر اسب غرور
چون باد بدست ماند و اتباع گذشت
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۴
سلطان گل ار چه با بسی برگ و نواست
هر چند که زر دوخته بر چین قباست
دیدم که گشاده کف بپیش بلبل
با آنهمه برگ زو نوائی میخواست
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۶
گل کز زرسا و خرده ئی چند اندوخت
در ملک چمن بخسروی رخ افروخت
زر را چو به پیکان دو سر جمع آورد
زان بر سر دست خود بمسمارش دوخت
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۲۰
آنها که چو شانه بر سران میتازند
چون شانه بدستبوس تو مینازند
گر خصم کند با تو چو شانه دو سری
تن چون سر شانه شاخ شاخش سازند
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۲۳
اسبی که مرا میر شرفشه بخشید
هرگز نه جوانش دید و پیری بشنید
جز باره گاو گوش اشتر دل او
کس لاشه خری بصورت اسب ندید
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۲۹
آنکس که همای همتش پر دارد
هر روز هوای جای دیگر دارد
چون بر در خانه ها مقیم است خروس
بنگر که همیشه اره بر سر دارد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۹۹
هر کو ز هوا در آتش می افتاد
بر پیکر خاکی در ادبار گشاد
از دختر رزمجوی آب رخ خویش
کو همچو تو صد هزار دا دست بباد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰۷
هر کو در جود و مکرمت بسته بود
جز خار مدانش ار چه گلدسته بود
هیزم بود آنشاخ که بر می نهد
ور چه ز درخت بارور رسته بود
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۱۳
گل از پی خرده ئی که از خرقه نمود
بنگر که چه تشنیع ز بلبل بشنود
وانگاه صبا آمد و با صد خنکی
هر خرده و خرقه ئی که بودش بربود
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۳۳
فریاد مرا ز خامه قیر اندود
کو راز دلم بدشمن و دوست نمود
گفتم که زبانش ببرم گنگ شود
ببریدم از آن فصیحتر گشت که بود
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۳
هرچ آن هنر جمله بزرگان باشد
و اسباب سیادت سترکان باشد
کردم طلب و یافتم اما چه کنم
چون بره نر بهره گرگان باشد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۰۱
ناکس نشود بدون نوازی تو کس
ناید بگه کار چناری از خس
شهباز طلب تا بط و غازت گیرد
گز صعوه نیاید بجز از صید مگس