عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۲۸
اهلی تو مراد از لب دلبر مطلب
با زهر غمش بساز و شکر مطلب
با داغ فراق او می وصل مجوی
در آتش دوزخ آب کوثر مطلب
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۳۸
یاری که به صورت و به سیرت ملکیست
آنکس بشناسدش که طبعش محکیست
بی دیده پری کند مقابل با او
بر بی بصران فرشته و دیو یکیست
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۲
ای مه که رخت آینه ی هر نظریست
مغرور مشو اگر ز خویشت خبریست
فانوس صفت به حسن خود گرم مشو
چون پرتو حسن تو ز نور دگریست
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۴
ما را سوی معشوق اگر میل و هواست
معشوق به صد هزار دل عاشق ماست
کاه از سبکی نگه ندارد خود را
ور نی کشش محبت از کاه‌رُباست
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۰
ای خفته به خواب غفلت اندر ظلمات
خضر ره تست وصل آن آب حیات
برخیز وز وصل او برافزوز چراغ
ور نی دگرش به خواب بینی هیهات
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۶
در مستی اگر کسی نکو یا نه نکوست
از می نبود نیک و بد از عادت و خوست
می آتش محض است و چون آتش افروخت
در هر چه فتد همان دهد بو که دروست
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۷۹
ای آنکه در تو قبله اهل وفاست
هر کس که امیدی بودش از تو رواست
کار همه کس چون شود از لطف تو راست
در کار منت اینهمه اهمال چراست
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۸۲
گردون طبق از بلندی همت بست
شد خاک زبون پستی از همت پست
پستی و بلندی همه از همت ماست
وابسته به همت است هر چیز که هست
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۸۴
آن بت که خراب او سامریست
او قبله ما بصورت ظاهریست
در سجده او مباش کاهل زنهار
کاندر ره عشق کاهلی کافریست
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۹۳
دنیا به اساس و نعمت و برگ خوش است
عقبی بصلاح و تقوی و ترک خوش است
ناخوش بجهان چرا زیم؟ ترک خوش است
گر عمر بنا خوشی رود مرگ خوش است
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۹۷
جان یک نفس است و عمر مرغ قفس است
بیهوده نفس مزن چو عمرت هوس است
جوکی نزد نفس پی عمر دراز
دریاب سخن که عمر پای نفس است
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۹۸
در آینه خاطرت از هر که شکی است
او هم بشک است رانکه خاطر محکی است
تا شیشه دو رنگست بود آب دو رنگ
یکرنگ بر آکه دشمن و دوست یکی است
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۵
شهدی همه نیش است و در او نوش کم است
بگذار که با وجود هستی عدم است
شهدی که تو چون مگس بر او شیفته یی
چون نیک در او فرو روی زهر غم است
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۷
امروز که دوران فلکت با تو نکوست
هشدار که دشمنیست در صورت دوست
چون روز طرب درآید این ساغر چرخ
بینی که چه خورده های الماس دروست
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۳
در مذهب عاشقان که رمزی دگرست
مشنو که چو من نامه سیاهی دگرست
طاعت به ریا کنم نه از بهر خدا
فریاد که طاعتم گناهی دگرست
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۵
ما صاف دلیم و کار دشمن دغلیست
هر بد که کند چاره ما کم محلیست
در مهر تو دشمنم رقیب از ازلست
مهر از ازلست و دشمنی هم ازلیست
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۶
بی صبر نصیب کس در این مایده نیست
بی صبر نپخت دیگ و این قاعده نیست
در حکمت کار اگر بود صبر تو را
معلوم نکنی که صبر بی فایده نیست
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۷
در غیبت بیگنه یکی پرده در است
وانکس که زنا کند پس پرده درست
زانی بحضور و این بغیبت ز هوا
اینستکه غیبت از زنا سخت ترست
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۸
بخشش نبود جز صفت حضرت دوست
آزاده کسی که بخشش عادت و خوست
در صورت بندگی خداوند بود
هر بنده که سیرت خداوند در اوست
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۹
آن نیست هنر که خانه پر گنج و زرست
گر شاد کنی دل خرابی هنر است
گر گرسنه یی بلقمه یی سیر کنی
از خانه کعبه ساختن خوبترست