عبارات مورد جستجو در ۴۶۰ گوهر پیدا شد:
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۴۲۵ - لطیفه
مرا دی یاسمن پیغام دادست
به تو ای صاحب و صدر یگانه
ز هر نوعی سخن گفتست پنهان
غرض را درج کرده در میانه
چه فرمایی کنون پیغام او را
به سمع تو رساند بنده یانه
مرا گفتست فردا کاتش صبح
زند از کورهٔ مشرق زبانه
بگو او را که می‌گوید فلانی
که ای خلقت چو جودت بی‌کرانه
چو در سالی مرا ده روز افزون
نباشد نوبت از گشت زمانه
پس از ده روز خود تاخیر کردم
شوم تا سال دیگر آفسانه
کنون درخواستی دارم ز خلقت
همانا ناورد با من بهانه
دو روزک نیز در صحن چمن آی
بگو تا مطرب آرند و چغانه
به زیر سایهٔ گل شادمان باش
مرا از لطف خود کن شادمانه
چون من بهر تو آیم خوب نبود
من اندر باغ و تو در تاب خانه
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۴۴۲
سرخس از جور بی‌آبی و آبی
دریغا روی دارد در خرابی
ز بی‌آبی خلاصش دادی اما
خداوندا خلاصش ده ز آبی
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۴۶۷ - شراب خواهد
ای کریمی که جرم هفت اختر
هست با عرض لطف تو پیکی
تویی آن مکرمی که عالم را
ضبط کردی به مختصر نیکی
هست مهمانکی مرا امروز
ترککی تنگ چشمکی قیکی
او ز مستی به یک دو می گروست
من بدو داد خواهم از سه یکی
هیچ باشد ترا ظرافت آن
که فرستی به من صراحیکی
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۴۶۸ - در تقاضا
خداوندا حریفان آمدستند
که تا با من کنند امشب عدیلی
به زر سیکی نمی‌یابم در این شهر
وگرنه نیست در طبعم بخیلی
اعانت کن مرا امشب به سیکی
و یا بیرون کن اینها را به سیلی
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۴۸۴ - در شکایت
تو وزیری و منت مدحت گوی
دست من بی‌عطا روا بینی
شو وزارت به من سپار و مرا
مدحتی گوی تا عطا بینی
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۴۸
زین جور اگر گذر توان کرد بکن
در حال من ار نظر توان کرد بکن
با بنده ز روی مردمی آشتی‌ای
یکبار دگر اگر توان کرد بکن
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۲۲
ای پیش کفت جود فلک زراقی
ابنای ملوک مجلست را ساقی
من بنده ز پای می‌درآیم ز نیاز
دریاب که جز دمی ندارم باقی
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۳۱
ای دل طمعم زان همه سرگردانی
نومیدی و درد بود و بی‌درمانی
این کار نه بر امید آن می‌کردم
باری تو که در میان کاری دانی
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۰
ای آنکه ترا قوت هر بیشی هست
بنگر به دلم، که اندکش ریشی هست
درویشم و دست حاجتی داشته پیش
گر زانکه ترا فراغ درویشی هست
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۴
چون دوستی روی تو ورزم به نیاز
مگذار به دست دشمن دونم باز
گر سوختنیست جان من هم تو بسوز
ور ساختنیست کار من هم تو بساز
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۵
هر دم لحد تنگ بگرید بر من
وین خاک به صد رنگ بگرید بر من
بر سنگ نویسید به زاری حالم
تا بشنود و سنگ بگرید بر من
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۶۵
ای نرم دلانیکه وفا میکارید
بر خاک سیه در صفا میبارید
در هر جائی خبر ز حالم دارید
در دست چنین هجر مرا مگذارید
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۲
یارب تو یکی یار جفا کارش ده
یک دلبر بدخوی جگر خوارش ده
تا بشناسد که عاشقان درچه غمند
عشقش ده شوقش ده و بسیارش ده
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۲
ای آنکه تو خون عاشقان آشامی
فریاد ز عاشقی و بی‌آرامی
ای دوست منم اسیر دشمن کامی
آخر به تو باز گردد این بدنامی
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۸
گرفت نفس غیور اختیار از دستم
مدد کنید که کافر اسیر کرد مرا!
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۵۳۰
مرا به ساغری ای خضر نیک‌پی دریاب
که بی‌دلیل ز خود رفتنم میسّر نیست
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۹۸۳
ای آن که پای کوه به دامن شکسته‌ای
یک ذرّه صبر هم به من بیقرار بخش
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۵۲
از پافتادگانیم، در زیر پا نظر کن
از دست‌رفتگانیم، دستی به دست ما ده
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹۴
رحم کن بر دل بی‌طاقت ما ای قاصد
ناامیدی خبری نیست که یکبار آری
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۳۲
در سپند من سودازده آتش مزنید
که پریشان شود از نالهٔ من انجمنی