عبارات مورد جستجو در ۴ گوهر پیدا شد:
حافظ : قطعات
قطعه شمارهٔ ۹
دادگرا تو را فلک جرعه کش پیاله باد
دشمن دل سیاه تو غرقه به خون چو لاله باد
ذروهٔ کاخ رتبتت راست ز فرط ارتفاع
راهروان وهم را راه هزار ساله باد
ای مه برج منزلت چشم و چراغ عالمی
بادهٔ صاف دایمت در قدح و پیاله باد
چون به هوای مدحتت زهره شود ترانه‌ساز
حاسدت از سماع آن محروم آه و ناله باد
نه طبق سپهر و آن قرصهٔ ماه و خور که هست
بر لب خوان قسمتت سهلترین نواله باد
دختر فکر بکر من محرم مدحت تو شد
مهر چنان عروس را هم به کفت حواله باد
انوری : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰ - در مدح سلطان‌الخواتین عصمةالدین مریم
هزار سال زیادت بقای خاتون باد
مه مبارک روزه برو همایون باد
هزار سال به میزان عدل و انصافش
امور دولت و اشغال خلق موزون باد
جهان رفعت و عز و جلال عصمت دین
که عز و عصمت با جانش هر دو مقرون باد
بر آسمان کمالش به هر قران که فتد
هزار سال طواف سعود گردون باد
بر آستان جلالش به هر قدم که نهد
هزار دشمنش اندر زمین چو قارون باد
ز شرم فکرت او روی شمس گلگونست
ز خون دشمن او تیغ چرخ گلگون باد
اگر تصرف گردون به کام او نبود
در انتظار وجود از وجود بیرون باد
وگر تفاخر دریا به دست او نبود
به جای در و گهر در دل صدف خون باد
ایا سخای تو توجیه رزق را قانون
برو مزید نباشد هموش قانون باد
ز رشک وسعت دریای طبع پر گهرت
کنار دریا از آب دیده جیحون باد
به روزگار تو ور هست فتنه فتنهٔ خواب
برو چو بخت حسودست همیشه مفتون باد
زمانه جمله چو بیمار وهم و حادثه‌اند
ز پاس و امن توشان باره باد و معجون باد
جریدهای تواریخ عهد دولت تو
ز رسمهای تو پر درج در مکنون باد
تمنیی که به اقبال روزگارت هست
در انتظار قبول تو باد و اکنون باد
ایا به دست تو در گوهر سخا تضمین
به پای قدر تو در اوج چرخ مضمون باد
خرابه‌ای که ضروریست بر بساط زمین
ز بس عمارت عدلت چو ربع مسکون باد
اگرنه از شکر شکر تو همیشه ترست
مذاق بنده لعابش چو آب افیون باد
به دشمنان تو بر، هرشب از کمین قضا
سپاه حادثه چرخ را شبیخون باد
به بارگاه تو در شیر فرش ایوان را
به خاصیت شرف و فر شیر گردون باد
به خدمت تو درم روزگار میمون گشت
ز جود و جاه تو کت روزگار میمون باد
ز خرمی که دلم عیش تو همی خواهد
بدان همی نرسد فکرتم که آن چون باد
همیشه تا به جهان در کمی و افزونیست
حسود جاه تو کم باد و جاهت افزون باد
مسعود سعد سلمان : قصاید
شمارهٔ ۶۳ - هم در مدیح
ای خواجه دل تو شادمان باد
جان تو همیشه در امان باد
این رای سفر که یش داری
بر تو به خوشی چو بوستان باد
شادی و سلامتی و رادی
با تو همه ساله همعنان باد
اقبال و جلال و دولت و عز
بر جان و تن تو پاسبان باد
هر جا که روی و بازآیی
دادار تو را نگاهبان باد
شادی و سعادت و سلامت
با تو به حساب همرهان باد
زین شغل و عمل که اندرویی
چونان که تو خواهی آنچنان باد
اعدای تو باد زیر امرت
فرمان تو بر همه روان باد
اقبال نصیب دوستانت
ادبار نصیب دشمنان باد
شغل تو چو رای تو قوی باد
بخت تو چو عمر تو جوان باد
هر چند ز دین تازیانی
عمر تو چو عمر عادیان باد
مسعود سعد سلمان : مقطعات
شمارهٔ ۵۸ - خیر باد شغل و سفر
ای خواجه دل تو شادمان باد
جان تو همیشه در امان باد
این راه و سفر که پیش داری
بر تو به خوشی چو بوستان باد
اقبال و جمال و دولت و عز
بر جان و تن تو پاسبان باد
هر جا که روی و تا بیابی
جبار تو را نگاهبان باد
زین شغل و عمل که اندرویی
چونان که تو خواهی آنچنان باد
اعدای تو باد باد و دایم
فرمان تو بر همه روان باد
اقبال نصیب دوستانت
ادبار نصیب دشمنان باد
شغل تو چو رای تو قوی شد
بخت تو چو عمر تو جوان باد
هر چند ز دین تازیانی
عمر تو چو عمر عادیان باد