عبارات مورد جستجو در ۱ گوهر پیدا شد:
نشاط اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۷۶
ما را که جام نبود رنجیم کی ز سنگی
آنکس که نام دارد گورنجه شو زننگی
زابنای دهر ما را غیر از ستم طمغ نیست
دیوانه ایم و سرخوش از کودکان بسنگی
در بوستان چو مزکوم در گلستان چو اعمی
ماندیم روزگاری فارغ ز بو و رنگی
از ره فتادگانیم تا صبح سر بر آرد
ای آسمان شتابی ای کاروان درنگی
صید توام من ای شوخ از این و آن چه خواهی
هر سو بامتحانی ضایع مکن خدنگی
زین پس نشاط یکچند آسوده میتوان بود
کس را بمانه صلحی ما را بکس نه جنگی
آنکس که نام دارد گورنجه شو زننگی
زابنای دهر ما را غیر از ستم طمغ نیست
دیوانه ایم و سرخوش از کودکان بسنگی
در بوستان چو مزکوم در گلستان چو اعمی
ماندیم روزگاری فارغ ز بو و رنگی
از ره فتادگانیم تا صبح سر بر آرد
ای آسمان شتابی ای کاروان درنگی
صید توام من ای شوخ از این و آن چه خواهی
هر سو بامتحانی ضایع مکن خدنگی
زین پس نشاط یکچند آسوده میتوان بود
کس را بمانه صلحی ما را بکس نه جنگی