عبارات مورد جستجو در ۲ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۴
شمع! بنشین ز طربخانه پروانه جدا
ترک فانوس مکن،گور جدا، خانه جدا
تا لب شیشه به صد بوسه نگردد ضامن
لب ساغر نشود از لب جانانه جدا
شانه و زلف به هم تا سر الفت دارند
می کند خون به دلم، زلف جدا، شانه جدا
بس که ناراستی از ساغر دوران گل کرد
همچو نرگس نکنم دست ز پیمانه جدا
بوی آبادی اگر پا نگذارد به میان
چون خرابی، نشود جغد ز ویرانه جدا
در قفس تا نکنم زمزمه با خاطر جمع
داد صیاد به من آب جدا، دانه جدا
ترک فانوس مکن،گور جدا، خانه جدا
تا لب شیشه به صد بوسه نگردد ضامن
لب ساغر نشود از لب جانانه جدا
شانه و زلف به هم تا سر الفت دارند
می کند خون به دلم، زلف جدا، شانه جدا
بس که ناراستی از ساغر دوران گل کرد
همچو نرگس نکنم دست ز پیمانه جدا
بوی آبادی اگر پا نگذارد به میان
چون خرابی، نشود جغد ز ویرانه جدا
در قفس تا نکنم زمزمه با خاطر جمع
داد صیاد به من آب جدا، دانه جدا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۰۷