عبارات مورد جستجو در ۲ گوهر پیدا شد:
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۸۴۸
ما توبه را به طاعت پیمانه برده ایم
محراب را به سجده بتخانه برده ایم
ابروی قبله در گره سبحه گم شده است
تا رخت خود ز کعبه به بتخانه برده ایم
آیینه شکسته تجلی پذیر نیست
دل را عبث برابر جانانه برده ایم
خمها چو فیل مست سر خود گرفته اند
از بس که دردسر سوی میخانه برده ایم
زان خرمنی که خوشه پروین در او گم است
روزی مور باد اگر دانه برده ایم
صائب به زور بازوی طبع بلند خویش
گوی سخن ز عرصه دلیرانه برده ایم
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۶
از قدش جلوه باز کام گرفت
هر قدم حیرتی به دام گرفت
زهد مشرب پرست را نازم
در شب روزه رفت و جام گرفت
توبه می درست پیمان نیست
نتوان روزه حرام گرفت
عسس باده بین که ماه صیام
صبح را در لباس شام گرفت
وقت صبح است ساغر نگهی
می بیگانگی قوام گرفت