هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر تضاد بین توبه و گناه، عبادت و بت‌پرستی است. شاعر از دل‌باختگی و سردرگمی در عشق و ایمان سخن می‌گوید و با تصاویری مانند آیینه شکسته و خم‌های مست، به ناتوانی در یافتن حقیقت و تسلیم در برابر وسوسه‌ها اشاره می‌کند. در نهایت، او به قدرت طبع و شجاعت خود در بیان این مفاهیم پیچیده افتخار می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و تضادهای اخلاقی موجود در شعر نیاز به درک و بلوغ فکری دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد قابل درک است. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۵۸۴۸

ما توبه را به طاعت پیمانه برده ایم
محراب را به سجده بتخانه برده ایم

ابروی قبله در گره سبحه گم شده است
تا رخت خود ز کعبه به بتخانه برده ایم

آیینه شکسته تجلی پذیر نیست
دل را عبث برابر جانانه برده ایم

خمها چو فیل مست سر خود گرفته اند
از بس که دردسر سوی میخانه برده ایم

زان خرمنی که خوشه پروین در او گم است
روزی مور باد اگر دانه برده ایم

صائب به زور بازوی طبع بلند خویش
گوی سخن ز عرصه دلیرانه برده ایم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.