عبارات مورد جستجو در ۴ گوهر پیدا شد:
خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۳۴ - در هجو خواجه اسعد
خواجه اسعد چو می خورد پیوست
طرفه شکلی شود چو گردد مست
پارسا روی هست لیکن نیست
قلتبان شکل نیست لیکن هست
عرفی شیرازی : رباعیها
رباعی شمارهٔ ۱۷
عرفی که همیشه در سلامت رو داشت
دیدم که عجب جای از آن بد خو داشت
صذ بیشهٔ شعله داشت در هر بن مو
صد خوشهٔ ناله بر سر هر مو داشت
قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۶
به خون خوردن جدا زان لعل شکربار می‌سازم
ز مژگان خون دل می‌ریزم و ناچار می‌سازم
نیم بلبل که گل همدم هر خار و خس بینم
ز رشک غیر، با محرومی دیدار می‌سازم
تو لذت‌دوستی دشمن، علاج درد خود می‌جو
که من با چشم پرخون و دل افگار می‌سازم
ازان ترسم که بازت بی‌وفا خوانند بی‌دردان
وگرنه من بدین ناکامی بسیار می‌سازم
تو و سجاده و تسبیح با صد عیب در باطن
که من همچون برهمن فاش با زنار می‌سازم
مجد همگر : رباعیات
شمارهٔ ۴۲
ای دیدن خوک پیش دیدار تو خوب
با چهره تو بوزنه محبوب قلوب
از روی تو خوی تو بسی زشت تر است
با زشتی خوی تو زهی روی تو خوب